نه دولت آن زمان به ترانه های میهنی پرداخت و اثری عرضه کرد که توان خنثیسازی آهنگهای ترانههای تروریستی را داشته باشد و نه نهادهای غیر دولتی چنین همتی به خرج دادند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۴ ۱۴۰۱/۱۰/۲۶ | کد خبر: 172266 | منبع: |
پرینت
![]() |
برای فراگیر شدن آرمانهای بزرگ و گسترش آنها در میان تودهها، ترانهها و آهنگهای هدفمندی از اثرگذارترین وسایل به شمار میروند، آهنگهایی با پیام رهایی، پیام آزادی، پیام همبستگی، پیام عدالت و پیامهای معطوف به ارزشهای بزرگ انسانی. کشورهایی که زیر سلطه استعمار یا زیر چکمه استبداد بودهاند برای آزادی و رهایی نیاز به توان و حماسه مبارزاتی داشتهاند، و از جمله کسانی که آتش حماسه را شعلهور و فروزان نگه داشتهاند هنرمندان، شاعران و ترانهسازان بودهاند.
در افغانستان، از آغاز جنگها به این سو، جریان هنر، به ویژه موسیقی در مسیر سراشیبی قرار گرفت، و کمتر آهنگهایی ماندگار تولید و عرضه گردید. اگر از مواردی استثنایی مانند آهنگ استاد مددی "وطن عشق تو افتخارم" و آهنگ آقای داود سرخوش "سرزمین من" و آهنگ "دا ز موز زیبا وطن" از مرحوم اولمیر بگذریم، دیگر کمتر اثری هنری میبینیم که از قبول عام برخوردار شده و توانسته باشد با پیامی پرشکوه در میان تودهها نفوذ و اثرگذاری پیدا کند.
طالبان، القاعده و گروههای همفکرشان، علیرغم ایدئولوژی سختگیرانه و سراسر تعصب شان، به اهمیت هنر آواز واقف بودند و از زمان پیدایش و حاکمیت اول شان تا بیست سال پس از آن، توانستند سرودهای حماسی خود را تولید کرده و از این راه پیام خویش را به لایههای مختلف جامعه افغانستان، حتی تا دورافتادهترین روستاها برسانند و نوعی همبستگی عاطفی در بخشهایی از جامعه با خود پدید بیاورند. همین کار را فلسطینیها و سایر گروههایی کردند که برای هدف و آرمان خاصی می رزمیدند. آنان توانستند، از این راه، پیام خود را به ملیونها مخاطب رسانده و قضیه میهنی خود را زنده نگه دارند. این یعنی پی بردن به اهمیت و کارکرد موثر هنر در راستای پیگیری آرمانها و برانگیختن عواطف به سود آنها.
در طرف مقابل، در بیست سال دوره جمهوریت، علیرغم آزادی گستردهای که برای رسانهها و فعالیتهای هنری وجود داشت، جز کارهای میانمایه و بیجان، فعالیت چشمگیری در این عرصه دیده نشد که بتواند در حرکت دادن مردم به سوی افقهای گشودهتر سهمی بگیرد. نه دولت آن زمان به این موضوع پرداخت و اثری عرضه کرد که توان مقابله و خنثیسازی آهنگهای ترانههای تروریستی را داشته باشد، و نه نهادهای غیر دولتی چنین همتی به خرج دادند. از این جهت، تا هنوز اگر قرار باشد آهنگی در مناسبتی ملی پخش شود ناچار باید به همان تولیدات چند دهه قبل مراجعه کرد.
افغانستان اکنون در یکی از بدترین دورانهای خود قرار گرفته است و برای رهایی از این وضعیت نیاز به خلق حماسه است. مردم نیاز دارند تا از این خمود بدر آیند، این دلسردی و بیانگیزگی باید جایش را به امید و تحرک بدهد، نسلهای آینده نباید زبون و تسلیمپذیر بار آیند، و بزدلی و بیارادگی نباید در روان یک ملت نهادینه شود. برای این کار نیاز به خلق حماسه است، به برانگیختن روحیهها، به در هم شکستن ناامیدیها و به طرح آرمانها. برای چنین هدفی هیچ وسیلهای موثرتر از موسیقی نیست. اکنون وقت آن است که شاعران و ترانهسرایان میهن به تولید آثار نو آستین بالا بزنند، و خوانندگان خوشآواز آنها را به آهنگهایی ماندگار تبدیل کنند. هنر رسالتمند میتواند ملتی در هم شکسته را از نو بر سر پای کند، و روانهای خسته و رنجور را به شادابی و بالندگی برگرداند.
اگر بخواهیم روایتی نو در میان آوریم که بر آزادی و برابری انسانی استوار باشد، باید از هنر، از شعر، و از ترانه به خوبی بهره بگیریم.
اولین آهنگ جدید میهنی را چه کسی خواهد ساخت؟
محمد محق
>>> جان بیادر شکایت نکن، ما ترانه های عربی بجای آن میخوانیم. آیا اینها میهنی نیست زیرا فکر میکنیم که میهن بعدی ما بهشت عربهاست!!!
آتش خاوری
>>> من جور میکنم:
ای وطن،ای وطن،امریکایی برآمد.
ای وطن،ای وطن، طالبان ها بیامد.
پنجاه کشور جهان، در مقابل طالبان.
مثل موتر هشت سلندره، در گودال ماند جام.
ای وطن ای وطن امریکایی برآمد.
ای وطن ای وطن طالبان ها بیامد.
مثل جنگ ویتنام،گریختند از سر بام.
همه اسناد های جنگ را ،در سفارت بسوزاند.
ای وطن ای وطن امریکایی برآمد.
ای وطن ای وطن طالبان ها بیامد.
در میدان هوایی ، به پا بود غوغایی.
نه داخل طیاره ،نه در بالهایش جایی.
ای وطن ای وطن امریکایی برآمد.
ای وطن ای وطن طالبان ها بیامد.
گفتند که در هندوکش برای مبارزه هستند.
فرار را برقرار،ترجیح دادند و رفتند.
ای وطن ای وطن،امریکایی برآمد.
ای وطن ای وطن طالبان ها بیامد.
>>> ترانه ميهنى وابسته به واقيعت ها بايد باشد تا اثر گذار باشد. در دوران اشغال يك هنرمند پيدا نشد تا يك سرود ميهنى به سرايد تا مردم را به پاه خيراند بر ضد اشغال. حالا چه انگيزه دارند؟
>>> به اضافه ای معلومات آقای محق و دوستانی که شاید مثل آقای محق جوان استند و از گذشته های خوب و دورانساز دوره ای جمهوری دموکراتیک افغانستان ، دوره ایکه خلق و قوم آقای محق از طرف دولت رسما به حیث ملیت هزاره شناخته شد البته اگر اشتباه نکنم که آقای محق هزاره است...و در کنار پشتون و تاجیک همطراز بود. در افغانستان هزاره را به نام شیعه میشناختند و قدرتها سعی داشتند هویت هزاره را برسمیت نشناسند و لی در دوره حزبی ها هزاره خود را چون در رحم مادر آرام احساس میکرد، مسجد و تکیه خانه میرفت ، تجارت میکرد در هر گوشه ای شهر کراچی میگذاشت آزاد بود...این بود بخش کوچک از دوره ای شگوفان هزاره ها در دوره حزبی ها که متاسفانه سران سیاسی هزاره بخاطر کتمان جنایات شان در برابر ملیت هزاره اندوره را مهر کمونیستی و غیره میزنند.خیر آفتاب را نمیشود به دو انگشت پنهان نمود.
آقای محق از جای خالی. ترانه های میهنی نامبرده اند ، یکبار دگر همچو سایر کارکرد های. دولت حزبی ها که عملا سعی میگردد تا یاد نگردد ، آهنگ های ناب میهنی را که در انزمان ثبت گردیده و محبوب قلبها و دلها بود یادی نمیکند. من بیاد خوانندگان عزیز میدهیم:آهنگهای دلپذیر میهنی به اواز اواز خوان مشهور مسحور جمال ، استاد مددی ، قمر گل ، جواد غازی یار ، فرید رستگار وجیه هنرمندان وزارت داخله و آهنگ زیبا از فلم صبور سرباز، اواز خوانان. اهل خرابات گلزمان
لیست طویل است. از جمله اواز خانها مسحور جمال و گلزمان ...
شنیدن ترانه ها ی میهنی هنگام جشنها خیلی دلپذیر بود ، زمانیکه قطعات منظم عسکری متشکل از سربازان ، افسران جوان در دوره جمهوری دموکراتیک افغانستان رژه میرفتند ، لباسهای پاک و منظم عسکری به تن. زنان و دختران نیز بخشی از قطعات رژه نظامی بودند ، عکسها و فلم های اندوره را دوستان میتوانند از طریق یوتیوب ملاحظه فرمایند.شنیدن آهنگ «ای زما وطنه »از گلزمان چشمان هر افغانستانی وطنپرست را نمناک میکرد،ا آهنگ زیبای مسحور جمال:«. وطن بهر عشق تو سر میدهیم....
حالا باید روی این نکته مکث کرد که سرود های میهنی در کدام شرایط و در موجودیت کدام حکومتها میتواند سروده شود. سرود های میهنی از گذشته های دور الی سقوط حکومت محمد داود پیشینه دارد ولی بعد از سقوط داود خان و استقرار جمهوری دموکراتیک آهنگهای میهنی وارد مرحله ای تازه گردید و شکل سیاسی را بخود گرفت. بعد از سقوط حفیظ الله امین که دوره اختناق در تاریخ معاصر یاد میگردد ، مرحله ای جدید بنام مرحله نوین و تکاملی انقلاب ثور نامیده میشود بوجود آمد بعضی ها این مرحله را اشغال افغانستان توسط شوروی میدانند ، همچنان کشور های ناتو ،جمهوری خلق چین جمهوری های اسلامی پاکستان و ایران همه با هم در این راستا همنوا شدند و تصمیم به جنگ علیه شوروی و سقوط ج.د.ا. گردیدند.
اینجا بحث ما روی سرود های میهنی است ، سرود های میهنی تحت حاکمیت ج.د.ا. سالهای نوزده هشتاد وارد مرحله ای تازه و با کیفیت گردید، دولت توجه جدی را برای خلق سرود های میهنی نمود بخاطر آنکه پروگرام اساسی دولت ملت سازی افغانستان بود، کاری که قرنها مردم افغانستان بخصوص اقلیتهای افغانستان منتظر آن بودند و تحت چنین شرایط همزمان با دگر کارکرد های مثبت در راه وحدت ملی و تساوی حقوق ملیتها پروژه سرودن آهنگهای میهنی جز برنامه دولت وقت بود و دوستان میتوانند به اوراق تاریخ سالهای نوزده هشتاد مراجعه کنند فقط کاری که باید کرد تعصب ایدیالوژیک تانرا کنار بگذارید.
آقای محق گله دارند که چرا طی بیست سال توجه به آهنگهای میهنی نه نه شد و جایگاه این آهنگها در فضای موسیقی افغانستان خالی بود جواب خیلی روشن است.با سقوط طالبا ن و آمدن. سیستم جدید اقتصادی مدل امریکا ، هنر در افغانستان نیز به ابتذال کشانده شد ، تقلید از برنامه های هنری غرب و امریکا ، نمایش فلمهای هندی در چینل ها ها بیست و چهار ساعت دگر جای برای تولید هنر خلاق موسیقی و سرود های میهنی نگذاشت. همه چیز تجارتی شد بخصوص هنر موسیقی ...در زمان حزبی ها هنرمندان متعهد و وطنپرست هدفمند بودند آنها با عشق فراوان آهنگهای میهنی را میسرودند بدون آنکه انتظار پاداشی را داشته باشند.اهنگها ی میهنی بزبانهای مختلف کشور از طریق تلویزیون و رادیو طنین میانداخت.
در دوران بیست سال قبل. جامعه راه خود را گم کرد..از یک سو تظاهر وطنپرستی میشد از سوی دگر تظاهر اسلامی میشد جوانان و دست اندر کاران نمیدانستند به کدام طرف. بروند ...شما قتل فرخنده ملکزاده را بیاد آورید ، دخترکه فدای خشم یکتعداد عناصر اوباش بنام اسلام شد و فجیعانه آتش زده شد در همین حالت. معاون وزارت فرهنگ و کلنور افغانستان خانم حسن زاده در روز کشته شدن فرخنده در فیسبوکش نوشت:” هیچ نیروی در برابر ایمان راسخ مردم مان تاب مقاومت ندارد مردم با جان و دل از باور های دینی شان پاسداری میکنند....””با موجودیت چنین افراد در راس یک وزارت بنام فرهنگ چه انتظاری میتوان داشت؟؟؟
گذشته از آن در بیست سال گذشته به جای ملت سازی از هر طرف نعره ای تجزیه کشور ، تفرقه ، زبان و ملیت ستیزی بلند بوداز رییس جمهور تا وکیل شورا از وزیر تا سناتور از مورخ تا آگاه سیاسی همه در تجزیه و پارچه شدن این خطه به مسابقه برخاستند ، آیا در چنین حالت میتوان آهنگهای میهنی سرود؟؟؟
تکرار میکنم سرودن آهنگهای میهنی در شرایط یک حکومت واقعا مردمی سال نوزده هشتاد ممکن است که ما انرا در اثر توطیه جهانی و منطقوی از دست دادیم.
حنظله
>>> برادرجان از سیدچهاربرج بگوکی درد دل تمام جوانان کشوربیان کرده ازهراتیان مابگوکی بسم خود تلاش کردن ولی طالبان عمق آنارافراری دادشیر مادرشان ارکدام کی باشه
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است