حکومت ها آنجایی نیستند که تغییر آغاز میشود، چرا که تغییر از مردم به حکومت حرکت میرسد. ما به دشمنانمان اجازه نمیدهیم اسلحه داشته باشند، چرا باید اجازه دهیم صاحب اندیشه باشند؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۷ ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ | کد خبر: 172273 | منبع: |
پرینت
![]() |
اغلب ممانعت طالبان از تحصیل زنان در افغانستان، در چهارچوب ایدیولوژی دینی مورد ادعای آنها تحلیل و فهم میشود؛ بگونهای که نقدها عموماً به سمت و سویی کشیده میشوند که ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ماجرا در سایه قرار میگیرد و مساله محوری آموزش در افغانستان بهنقد ایدیولوژیک طالبان تقلیل پیدا میکند؛ که به نظر من بازی را برای آنها دو سر برد میکند، هم حواس ها را از کارکردهای مهمتر بیسوادی برای استمرار و دوام حکومت استبدادی آنها پرت میکند و هم خیالشان راحت است که گوش انبوه مخاطبانشان در داخل طالبان که اغلب دیندار هستند را با این شعار که هدف واقعی منتقدان، آموزش نیست و کوبیدن نظام دینی و ایدیولوژیک ماست پر میکنند و ضریب تأثیر روشنگری را بعضاً به صفر میرسانند.
پس علیالحساب در اثنای خواندن این تحلیل کار با بعد ایدیولوژیک طالبان نخواهیم داشت و به تحلیلگران این حوزه بهخصوص آنها که مخاطبانی در داخل افغانستان دارند توصیه میکنم با درک این مهم که حمله به ایدیولوژی طالبان فرصت را برای شنیدن نقد شما در داخل افغانستان محدود خواهد کرد و تکفیر شمارا راحتتر؛ از اینگونه تحلیل خودداری کنند؛ به گمان من کار نقد ایدیولوژیک در قدم اول باید با استناد به منابع درون دینی و درون گفتمانی یا بهاصطلاح «روشنفکری دینی» شروع شود تا بعدها بهنقدهای فمینیستی و سکولارتر برسد.
آموزش در افغانستان بهطور کامل متوقفشده است.
بله دقیقاً گزاره یا تیتر خبری درست همین است؛ توقف تحصیل زنان بهعنوان بخش مولد و اعظم جامعه در واقع کور کردن چشمانداز کلی تحصیل در افغانستان است؛ مادرانی که رویای آموختن، رشد و ترقی در آنها شکوفا نشده باشد، ناتوان در انتقال این احساسات به کودکان خود خواهند بود، پس آنچه از تحصیل مردان در امروز جامعه افغانستان به نظر میرسد باقیمانده تتمه مادران گذشته است؛ استمرار این مسیر مردان را هم نسبت به ادامه تحصیل بیشک سرد خواهد کرد و نسل آینده افغانستان رویای آموختن را کمتر به یاد خواهد اورد؛ پس خبر درست همین است، تحصیل بهطور کامل در افغانستان متوقفشده است.
آینده دموکراسی در افغانستان تیرهتر هم خواهد شد.
به قول نیچه: «امید در واقع پلیدترین پلیدیهااست، چراکه به عذاب انسانها تداوم میبخشد.»
گمان دروغی که امیدواران تزریق میکنند این است که طالبان سر عقل خواهد آمد. اما نقل به مضمون از کارل پوپر، اینکه ما همواره باید برای مراقبت از آنچه که داریم تلاش کنیم وگرنه پیشرفت را میتوان به عقب برگرداند؛ کما اینکه پیشتر در تجربه کودتای گینه و حالا در خود افغانستان ما شاهد محرومیتهای هستیم که پیش از این وجود نداشتند.
سقراط بهعنوان یکی از بنیانگذاران دموکراسی معتقد است که «رأی دادن یک مهارت است نه یک توانایی ذاتی»، یعنی دموکراسی نیاز به آموزش دارد، با از دست رفتن آموزش اساساً امکان تحقق دموکراسی از بین میرود و تمنایی که امروز برای آن وجود دارد رو به کمرنگ شدن خواهد رفت.
محرومیتها به آموزش منحصر نخواهد ماند.
مدرسه برای آموزش «حقوق» و «مسوولیت» افراد به آنها نقش کلیدی در تاریخ «متمدن شدن بشر» داشته است؛ محرومیت از آموزش خلاصه به ناتوانی در خواندن و حساب کردن نمیشود، افراد بدون آموزش حقوق و مسئولیتهای خود را نخواهند شناخت و در چنین جامعهای امکان پیشروی استبداد و دیکتاتوری بیشتر و بیشتر فراهم میشود؛ مطالعه که گلیسر و همکاران در سال 2014 بر روی نظامهای حکومتی و ساختارهای آموزشی کشورها انجام دادند نشان داد که تغییرات در مدرسه تغییرات در دموکراسی و سایر نهادهای سیاسی را پیشبینی میکند. افراد جامعهای که حقوق خود را نمیشناسند بیشتر در معرض سو استفاده و تعرض به حقوق خود قرار میگیرند؛ بنابراین محرومیت از تحصیل پرده نخست دیکتاتوری است و نه چنانکه برخی میگویند پرده آخر آن! جایی دکتر امبد کار معلم مبارز هندوستانی میگوید: "این آموزش است که سلاح مناسبی برای پایان بخشیدن به بردهداری اجتماعی است و این آموزش است که تودههای مستضعف را برای ظهور و دستیابی به موقعیت اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و آزادی سیاسی روشن میکند ..."؛ در نبود آن خبری از بهبود نیست.
امکان همبستگی و انقلاب اجتماعی محدود میشود.
«آموزش برای همه» از شعارهای مهم قرن حاضر بوده است؛ معنای عمومی این شعار «تحقق عدالت آموزشی» است؛ اما معناهای تاریخی و به ظن من مهمتری نیز داشته است ازجمله «ملتسازی» و «ایجاد اتحاد» که تنها در صورتی ممکن میشدند که آموزش از انحصار طبقه اشراف خارج شود در دسترس «همه» قرار بگیرد؛ جولیانو و رایش، ملتسازی را بهعنوان فرآیندی تعریف میکنند که شهروندانی را به وجود میآورد که «آنقدر منافع، اهداف و ترجیحات مشترکی را احساس میکنند که نمیخواهند از یکدیگر جدا شوند»؛ و این تازه شروع ماجرای همگرا شدن و انقلاب کردن است؛ تا لحظهای که ما درک مشترک، زبان مشترک و ترجیحات مشترک نداریم، نخواهیم توانست علیه هیچ دیگری دشمنی همپیمان شویم. با محرومیت اجتماعی از تحصیل در آینده چشماندازهای تحقق یک انقلاب اجتماعی در افغانستان کمرنگتر خواهد شد و زمینههای تشدید جنگهای داخلی و جداییطلبانه افزایش پیدا خواهد کرد که منافع ملی و هویتی این کشور تاریخی را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
چرخ های توسعه خواهند پوسید.
با پیشرفته شدن جوامع و گسترده شدن دانش بشری از پزشکی گرفته تا خودرو (موتر) سازی و ... مشاغل نیز پیچیدهتر شدهاند و بهتبع آن دورههای آموزشی تخصصیتر و طولانیتر از همیشه هستند؛ چنان که محققین روانشناسی رشد، « نوجوانی» را دوره جدید در زندگی انسان تعریف میکنند که کارکرد اساسی آن فراهم ساختن فرصت ورود فرد از دوران کودکی به بزرگسالی با مجهز شدن به یک تخصص شغلی است، با از دست رفتن آموزش عالی، توسعه در جمیع جهات از بهداشت تا رفاه اجتماعی مستهلک خواهد شد و چشماندازهای صنعتی، اقتصادی، کارآفرینی و ... از بین خواهد رفت.
و در انتها میخواهم بگویم «منجی در آینه است» و با این جمله از کتاب وزین «امید در تاریکی» اثر ربکا سولنیت نوشتهام را به پایان برسانم:
آنها [حکومت ها] تقریباً هیچگاه آنجایی نیستند که تغییر آغاز میشود و فقط در پایانش حضور دارند، چرا که تغییر از حاشیه [مردم] به مرکز [حکومت] حرکت میکند. گویا استالین زمانی گفته بود: «اندیشهها بسیار خطرناکتر از اسلحه هستند، ما به دشمنانمان اجازه نمیدهیم اسلحه داشته باشند، چرا باید اجازه دهیم صاحب اندیشه باشند؟»
محمد صادق حدادان
[دکترای روانشناسی تربیتی]
>>> طالبان موجودات فاقد اندیشه هستند چون فقط آموختانده شده اند و هیچگاه در مورد چیزی تفکر و تحقیق نکرده و نمیکنند.
پس کار روی طالب بیهوده است چون طالب همیشه در ساحق مقناطیسی مولد اش قرار دارد و چیزی خارج از این ساحه را نه جذب میکند و نه به آن دسترسی دارد.
چیزی که مهم است این است که کارخانه داران تولید طالب که حد اقل شش گانه هستند باید از نظر هدف و مرام نهایی شان مورد بررسی قرار گیرند و اگر امکان کاری باشد این کار باید با آنها صورت گیرد تا ضرورت تولید طالب رفع شود و دنیا از این شر قابل گسترش این هیولای روبات گونه نجات پیدا کند.
>>> 👩🎓👨🎓👨⚖ جناب حدادان!
خودت و امثال شما چگونه دکتر روانشناس یا ..... هستید !؟؟
که نه تعمق، نه تفکر یا تحلیل و تجزیه عمیقی ندارید!؟
البته منی بیسواد اینقدر فهمیده و درک کردم که آقای لطیف پدرام احتمالا از همه لحاظ بگونه عمیق و تفکری موضوع (راه حل) سیاسی اجتماعی اقتصادی اسلامی فرهنگی و..... را کاملا برجسته و واضح و درست درک تحلیل و تجزیه نموده و میکند (در سطح داخلی خارجی و جهانی کشور ما).
و البته آقای سرور دانش نیز کمی در نکات راه حل کشور ما تعمق و تفکر کرده است اما شجاعت جدیت یا برجستگی وضاحت و مداومت ندارد! نمیدانم که چرا ؟
بهر حال، اگر کسی بخواهد که زودتر فشرده خلاصه یا بهبودی و راه حل مردم و کشور ما را بدرستی پی برده و طبیعی دریابد (او) باید به آرشیو یا مرامنامه و برنامه های سیاسی اجتماعی دکتر لطیف پدرام مراجعه نماید و اگر همواره اهداف و گفتار وی را پیگیری کند که نهایت دقیق گفته است.
ای غافلی خواب برده نادکتر!
از زمانیکه نام این کشور بنام افغانستان و نام ملیت های غیر پشتون نیز بنام افغان یاد شده و یا یاد میگردد، ما و شما برده که نه! بلکه بردهء گروه برده-شده هستیم !؟؟؟
با همین لفظ (افغان) نام نهادن یا یاد شدن من و تو، ما در واقع مهاجر بیگانه مانند و هم در اسارت و برده-ای برده-ها هستیم! آیا نیستید!؟؟؟
این طوق افغان یا افغانیت به تو حیثیت، صفت و وضعیت چه را داده و میدهد !؟؟؟ 👨🎓👩🎓👨⚖
>>> در افغانستان تقابل اسلام محمدی با اسلام طالبانی در جریان است و همه نیرو های شیطانی در عقب اسلام طالبانی در پی به زانو در آوردن مسلمانان محمدی هستند اما بی خبر از اینکه پشتیبان اسلام محمدی خداوند متعال است و هیچگاه اسلام طالبانی که از شیطان خانه های پاکستان و دیوبند سر بلند کرده اند در این وطن کامیاب نخواهند شد.
>>> هم وطن اکر ننگ دارید
شعر از خلیلالله خلیلی
زندگی در بر دگی شر مندگی است
معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم کردد به پای دیگران
برتن مردان بود بارگران
بنده حق در جهان آزاده است
مست وی فارغ زجام و باده است
ای طالبان آدم کش چرسی یاد بیکرید آدم کرای
>>> سیستم اداره حکومت داری در افغانستان در جهان نمونه و بی بدیل است باید سرمشق و الگوی دیگر کشور ها قرار گیرد!
اگر باور ندارید به این ارقام توجه فرمایید
۳۴ والی ولایات همه ملا
۳۴ فرمانده پولیس امنیه ولایت ها همه ملا
۳۴ رئیس محکمه ولایات همه ملا
۳۴ شهردار مراکز ولایات همه ملا
۳۴ رئس سارنوالی ولایات همه ملا
۳۴ مستوفی ولایات همه ملا
معاونین ولایت ها همه ملا
۳۴ رئیس معارف ولایات همه ملا
۳۴ شهردار همه ملا
۳۷۵ ولسوال همه ملا
۳۷۵ فرمانده امنیه ولسوالی همه ملا
۳۷۵ قاضی محکمه ولسوالی همه ملا
۳۷۵ سارنوالی و یا دادستان ولسوالی ها همه ملا
بیشتر از این چه میخواهید زیرا
افغانستان در تقرر و تعین مسوولین حکومتی در جهان نمونه است . باید به این ابتکار هورا گفت گفت و چک چک کرد
باید خاطر نشان ساخت که این حکومت بی مانند در جهان یک خوبی دیگر هم دارد .
رهبر گوینده یک زبان خاص
رئیس الوزرا گوینده یک زبان خاص
معاون اول رییس الوزرا گوینده . از جمله ۲۶ وزیر برحال ۲۴ وزیر گوینده یک زبان خاص همچنان معاونین وزرا گوینده یک زبان خاص .
او مردم چرا شکر خدا نمیکنید از این بهتر حکومتی در جهان وجود دارد ؟
همش نمونه و بی بدیل است .
باید نماز شکرانه خواند !!!
محمد عمر
>>> 👨👦👼 آغاز برده داری از شروع نام نهادن (افغان و افغانستان)، بر علیه مردم فارسیزبان=ترکتباران در اجرا گذاشته شده است که با ثبوت کوچ اجباری و نسل کشی ها مردم غیر پشتون ادامه دارد.
اکنون برده-داری نوین تحت نام امارات اسلامی در اصل (اسلام پشتون-طالبانی)، بر ضد مردم ترکتباران=فارسیزبانان شدت گرفته است.
همین (اسلام یا مسلمانان پشتون=طالبانی) نوعی از خوارج و در واقعیت مردود است که خداوند و ما فارسیزبانان=ترکتباران از (مسلمانی و اسلام پشتون=طالبانی) متنفر و بیزار هستیم. 👨⚕️👦👶
>>> مبارزه جهانی با نقض شدید حقوق بشر، الزام حقوقی و مساله بشری است.
طالبان در نظام بین الملل پدیده عجیب و سر تا پا تناقض آلود است. لذا برای خروج از تنگنای این تناقضات، تا میتوانند از مغالطه سیاسی و معیارهای دوگانه استفاده میکنند تا چیزی گفته باشند.
برای مقابله با انتقاد بین المللی از کارنامه شان در بخش حقوق بشر گاهی به حاکمیت ملی، اصل عدم مداخله، فرهنگ افغانی و شریعت اسلامی استناد میکنند و گاهی هم به عدم همکاری جهان با نظام طالبانی. جالب است بدانیم به همان اندازه که حقوق بشر، غربی و گفتار کفار است، بیش از آن حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله، غربی و گفتار کفار است.
اما خودشان حقوق بنیادین انسانی را فراتر از حد تبعیض سیستماتیک در حد آپارتاید که به معنای تفکیک جمعی و کتلهای یک گروه انسانی از گروه انسانی دیگر و حذف آنان از عرصههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی کار و تحصیل است نقض میکند، اما مقابله و مخالفت با آن را با استفاده از ابزارهای متعارف بین المللی دخالت دادن سیاست در مسایل بشری میخواند.
غافل از اینکه اولا نقض شدید حقوق اساسی بشری در این حد و پیمانه به همان اندازه مساله انسانی و بشری است که کمک به تامین سرپناه، غذا و صحت برای مردم اسیر و گرفتار نظام طالبانی و ثانیا از نگاه قوانین بین المللی نقض حقوق بشر در این حد و پیمانه مصداق جنایت علیه بشریت است که اگر در کشوری به جز از افغانستان و توسط حکومتی به غیر از طالبان رخ میداد فراتر از بعد جرمی آن، مصداق تهدید صلح و امنیت بین المللی به حساب میآمد. لذا مسوولیت جهان در برابر این وضعیت بسیار سنگین است.
ثالثا اگر واقعا رهبری طالبان با کار و تحصیل زنان مشکل نداشته باشد و استناد به اصول چهارگانهای موسوم به اصول شریعت و افغانیت که وزیر تحصیلات طالبان بیان کرد، بهانهای دینی و فرهنگی برای به گروگان گرفتن نصف شهروندان کشور به منظور معامله ای سیاسی با جهان باشد، نه تنها دخالت دادن سیاست در مسایل بشردوستانه است بلکه استفاده بیرحمانه از دین و سرنوشت شهروندان کشور برای مقاصد سیاسی و حفظ قدرتی است که از راه تغلب به دست آمده است.
این نکات را فقط از این جهت نوشتم نگذاریم حقایق روشن، لحظهای از ذهن جمعی ما غایب شود. چرا که پیروزی جمعی در پیروی صادقانه از حقیقت، بدور از مبالغه و کتمان، به دست میآید.
محمد امین احمدی
>>> هم وطن این شد یکی ازظلم طالبان آدم کش بی رحم
سخن طالبان
هزاره کشتن باید آزاد
تاجیگ کشتن باید آزاد
آوزباگ کشتن باید آزاد
چپاول باید آزاد
فروختن ناموس با دولت پاکستان شیطان آزاد
چرس کشیدن باید آزاد
بچه بازی نیروی طالبان صد در صد آزاد
برای طالبان یک نعمت است امروز
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است