فصیح الدین رییس ستاد ارتش طالبان در حقیقت رهبر گروه داعش در افغانستان است.
(آندری سرینکو)، رییس مرکز مطالعات سیاست افغانستان که مسایل مربوط به جیوپولیتیک افغانستان را مورد مطالعه و پژوهش قرار می‌دهد، طی یادداشتی در صفحه‌ی تلگرام خود نگاشته است که (قاری فصیح الدین)، فرمانده تاجیک تبار و بدخشانی طالبان که از او به حیث قدرت‌مندترین فرد غیر پشتون در میان گروه طالبان، نام‌برده می‌شود، همانا رهبر گروه (داعش) در افغانستان است.

(سرینکو) به نقل از برخی «افسران پیشین سرویس های ویژه‌ی روسیه» می‌نگارد که قاری فصیح الدین به گونه رسمی برای طالبان و به شکل غیر رسمی برای داعش کار می‌کند. از نظر این کارشناس روس، بدخشان پایتخت آینده‌ی داعش در افغانستان و مرکز تجمع خلافت خواهد بود که در این میان فصیح الدین نقش اساسی و کلیدی برای جا به جایی و تقویت داعش در شمال افغانستان دارد.

این کارشناس روس که منتقد سرسخت سیاست های وزارت خارجه‌ی روسیه و به ویژه (ضمیر‌کابلوف)، نماینده‌ی ویژه‌ی دولت روسیه در امور افغانستان که با طالبان روابط خیلی حسنه دارد، است، بدین باور است که تغییر پرچم فصیح‌الدین از سفید به سیاه فقط موضوع زمان است.
به قول این کارشناس، (ملا یعقوب)، وزیر دفاع طالبان از پروژه‌ی داعش در شمال افغانستان حمایت می‌کند.
آندری سرینکو معتقد است که داعش در شمال افغانستان از ریشه‌ی طالب جوانه خواهد زد.

رحمت الله راوند
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)

>>>   تمام بدبختی های افغانستان ریشه در تجاوز ارتش سرخ شوروی (سابق) دارد که روسیه وارث بلافصل آن است کارشناسی روس ها برای خود شان خوب است نه برای افغانی ها یک کمی خود تان کارشناسی کنید

>>>   داستان روشن است.
این خیال پردازی ها تراوش مغزپوسیده یک طالب فاشیست متعصب است که حتی ازموجودیت یک تاجک هم درنظام طالبانی رنج میبرد ودرپی بهانه برای حذف اوازنظام است.
عاقل

>>>   😐 از قبل در مورد این شخص معلومات شده که اکنون وی در قندهار (بخاطر قبض نمودن معدن طلا توسط ملابرادر) تبدیل شده است که مافیای بزرگ و.... است، پس هرچه زودتر ناقاری فصیح-الدین را توسط طیاره بی-پیلوت حذف نمود.

>>>   بعد از جنگ جهانی اول،امپراطور عثمانی شکست خورد.انگلیس و فرانسه از جنگ پیروز بدر آمدند و در نتیجه امپراطور عثمانی را بین خود تقسیم کردند و تنها یک قسمت کم آن را منحیث ترکیه امروزی به رسمیت شناختند و شخصی را بنام اتاترک به قدرت رساندند و به او دستور دادند که نظام ترکیه را از یک نظام اسلامی،به یک نظام سکولار تبدیل کند.
اتاترک در راه سکولار سازی ترکیه به مخالفت ملا ها و روحانیون مواجه شد و اعتراضات ملا ها بالا گرفت.
اتاترک یک جلسه عمومی ملا ها را تشکیل داد و از سراسر کشور ملا ها را جمع کرد و مهمانی بزرگی برپا کرد.
بعد ازین که ملاها نان را نوش جان کردند،به سربازان خود امر کرد که سر تمام ملا ها را از عقب ببرند و آنها را به قتل برسانند.
همه ملا ها را به قتل رساندند و دیگر هیچکس جرأت انتقاد به دولت را نکرد و همه اتاترک را منحیث پدر ملت ترک ها قبول کردند.
در شوروی نظام کمونستی بمیان آمد و دفعتاً سکولار های غربی متوجه شدند که در عوض امپراطوری اسلامی عثمانی،حالا امپراطوری کمونستی شوروی در حال تشکیل شدن در مقابل شان شد.
سکولار های غربی کمونست ها را منحیث ملحدان و بی دین ها قلمداد کردند و دوباره محتاج مسلمان ها برای تقبیح کمونست شدند.
همین بود که غربی ها جنبش اخوان المسلمین را در مصر بنیاد گذاشتند و در هر کشور اسلامی که جنبش های ملی و دموکراتیک چپ گرا و احزاب شان بمیان می آمد،در مقابل شان حزب راستگرا اخوان المسلمین را نیز تأسیس میکردند.
منجمله در افغانستان،حزب اخوان الملسمین به رهبری گلبدین و ربانی و غیره رهبران شان،در مقابل احزاب خلق و پرچم و شعله جاوید. هرچند شعله یی ها بعد از انقلاب ثور از جنبش چپ جدا شدند و با مجاهدین پیوستند.
درین میان در شبه جزیره عربستان،جنبش جدیدی بنام القاعده در مقابل خاندان آل سعود،به رهبری بن لادن تشکیل شد و دولت عربستان را متهم به ارتباطات با امریکا کرد.
در افغانستان که بعد از انقلاب ثور ،قوای شوروی به افغانستان آمد،امریکا از القاعده دعوت کرد که تو مسلمان هستی و یا کافر؟
در افغانستان که یک کشور اسلامی است،قوای شوروی کمونست آمده است و تو در عوضی که با ما کمک کنی و در مقابل کمونست بجنگی،آمدی و در مقابل کشور مسلمان خودت و ما که در مقابل کمونست میجنگیم،میجنگی؟
القاعده قبول کرد و با کمک مالی و تسلیحاتی امریکا و عربستان،جنگ را در مقابل قوای شوروی در افغانستان شروع کردند.
با بر آمدن قوای شوروی از افغانستان،گروپ های جدیدی مانند ازبک ها و ایغور ها و تاجک ها نیز بمیان آمدند و به گروپ های اسلام گرا اضافه شدند.
در افغانستان جنگ ها داخلی شروع شد و دولت ربانی با روس ها به توافق رسید و در نتیجه بیل کلینتن در همراهی با بینظیر بوتو،طالبان را در مقابل دولت ربانی تشکیل کردند.
حادثه یازدهم سپتامبر شد و دشمنی امریکا و القاعده و طالبان شروع شد و گروپ های دیگری نیز مانند الشباب و بوکوحرام و ابوسیاف تشکیل شد.
بعد از حمله امریکا به عراق،گروپ داعش بمیان آمد.
حالا امریکا در هر نقطه دنیا یک گروپ دارد و اگر دولت ها به گفت اش نکنند،این گروپ ها را به جان شان رها میکند.
ازین گروپ ها فقط القاعده دشمن امریکا محسوب میشود که به گفته خود امریکا،حالا ضعیف شده است و توان حمله به امریکا را ندارد.
باقیمانده گروپ ها از دوستان صمیمی امریکا هستند و روابط سیاسی و دیپلوماتیک با امریکا دارند و در هر کجای دنیا که امریکا بخواهد،با میل حمله میکنند و سبب خرسندی امریکا میشوند.
حالا کشور های آسیایی و افریقایی بیدار شدند و میدانند که تمام فساد ها در زیر پای امریکا است،بنأ رقبای سابق منجمله کموتست و مسلمان و هندو و شیعه و سنی و بودایی و غیره گروپ ها یکجا شدتد و یک گروپ را بنام شانگهای و بریکس تشکیل کردند و روز بروز و سال به سال در حال توسعه هستند و هم از نگاه سیاسی و هم نظامی و اقتصادی با هم وحدت میکنند و سازمانهای جدید اقتصادی را نیز تشکیل میدهند و نفوذ دلار را از بازار های خود خارج میکنند و با واحد های پولی خود بین خود تحارت میکنند و بانک جهانی خود را تشکیل میکنند و شاید واحد پولی خود را نیز تشکیل کنند.
بدینترتیب نفوذ اقتصادی امریکا را از دنیا از بین میبرند و خود بخود زمینه از بین رفتن یک ابر قدرت دیگر ،مانند انگلیس و فرانسه و هسپانیه و پرتگال و روم و یونان و غیره،یعنی امریکا فراهم میشود.
این که کدام کشور ابرقدرت جهان میشود،آینده نشان خواهد داد و این که چقدر وقت بر سر قدرت خواهد بود،آینده نشان خواهد داد.
منتهی یک شرط وجود دارد:
در صورتی که امریکا باز دیوانه نشود و مثل دوران جنگ جهانی دوم که بالای جاپان بمب اتمی انداخت،بالای کدام کشور باز بمب اتم نیاندازد و یا کدام کشور دیگر را توسعه توطئه های خود چنان تحریک نکند که مثل خود امریکا دیوانه شود و بالای کدام کشور بمب اتمی را استعمال کند و در نتیجه جنگ جهانی سوم شروع شود و به گفته انشتاین،جنگ جهانی چهارم با چوب و سنگ شروع نشود.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است