"به بهانه" "هفت و هشتِ" ثور
برای تو و من چه فرقی می‌کند که یکی با دریشی و نکتایی آزادی بر فرق مان بکوبد یا آن دیگری با پیراهن‌تنبان، لنگی یا پکول بر تکه‌ی بنویسد "لااله الاالله.... 
تاریخ انتشار:   ۰۱:۳۹    ۱۴۰۲/۲/۸ کد خبر: 172939 منبع: پرینت

تمام افکار بسته، چه دینی و چه غیر دینی، دو وجهِ مشترک دارند:
۱- تخیل مشترک: "حقیقت تنها و تنها در اعتقاداتِ مااست!"
۲- ترسِ از دگر اندیش: "دگرانديش را نابود کن، ورنه نابود می‌شوی!"

ما در تاریخ معاصر کشورِ خود دو نوع تفکر بسته را تجربه کردیم. یکی از نوعِ غیر دینی اش با شعارِ "اندیشه‌ی مترقی" و دو دیگر از نوعِ دینی اش با شعارِ "الله‌اکبر".
حالا اگر امکان داشته باشد، هواخواهانِ معتقد به هر دو جناح و مخالفینِ هر دو جناح فرهنگِ رایجِ توهین و دشنام را کنار بگذارند، عاقلانه و خون‌سرد دیدگاه‌های شان را در این رابطه بیان کنند که چرا خلقی‌-‌پرچمی، گروه‌های هفت‌گانه‌-‌هشت‌گانه‌-‌تالب آشکارا به اثبات رسانیدند که در عمل و نوعِ اندیشیدن در بسا موارد نکات مشترک دارند.

هر دو همین‌که بر اریکه‌ی قدرت تکیه داده شدند، قتل‌و‌کشتار، زندانی کردنِ دگراندیشان و ترس از دگراندیشی در سرخطِ اعمالِ روزمره‌ی شان قرار داشت و قرار دارد. این‌ها حتی کسانی را که احتمال می‌کردند در آینده می‌توانند مخالف شان شوند، نابود کردند و در بند کشیدند.
هر دو جناح بر این باور اند که اعتقادات شان یگانه راه نجات انسان در تاریخ است، در حالی که اگر از شعار‌های قلمبه‌سلمبه و خوش‌خط‌و‌خال بگذریم، در اعمال و در طرز تفکر شان بنگریم، متوجه می‌شویم که نه انسان و نه هم نجاتِ انسان برای هر دو جناح اهمیت دارد بلکه یگانه ارزش، به هر قیمتی که باشد، حفظِ قدرتِ مطلقه‌ی خودِ شان بوده است.

این‌همه انسانی را که هر دو جناح کشتند و به کشتن دادند، آیا به عقل خود توهین نکرده ایم اگر فکر کنیم که این‌ها برای نجاتِ انسان، انسان کشتند؟!
هر دو جناح ترس عجیبی از "اندیشه" و آزادی دارند هر دو از خِرَد، از حرف می‌ترسند.
همین روزها (پارسی) را در زندانِ افکنده اند که چرا "حرف" می‌زند و چرا برای حرف‌هایش از خِرَد اش استفاده می‌کند، در حالی که همه تفکر در قرآن و حدیث وجود دارد. لذا "حرف"‌های خِرَدمندانه‌ی پارسی یا پارسی‌ها بنیادِ حکومتِ اسلامی را به لرزه درمی‌آورد، پس باید خاموش گردد. آن رسول دیگر را زندانی کرده اند که چرا مثلا رباب نواخته یا چرا آواز خوانده؛ آن بدبخت دیگر را به زندان انداخته اند که چرا به دیگران کتاب می‌دهد؟! و...

حالا، احساسات تان را گوشه بگذارید و یک بار هم اگر شده، واقعبینانه بنگرید و بگویید، بلند هم نگویید، تنها با خود بگویید، که آیا در دوران حاکمیت ح د خ ا طور دیگر بود؟ آزادی بود؟ آیا کسی می‌توانست یک جمله انتقاد کند؟ آیا کسی اجازه داشت حزبی تشکیل دهد، یعنی اپوزیسیون باشد؟ آیا جاسوس‌های خاد صدای اشخاص را ضبط نمی‌کردند و فردایش آن شخص گرفتار و نابود نمی‌شد؟ آیا هزاران انسان به همین شکل گرفتار و تا امروز مفقود‌الاثر نشدند؟

فقط چند ماه پس از به‌قدرت‌نشاندنِ ح د خ ا فامیلی را در کابل نمی‌شناختی که در داغِ از دست‌دادنِ عزیزان شان ننشسته بودند. آیا این‌همه انسان، ازمتعلم مکتب تا مردانِ هفتاد هشتاد‌ساله همه از آی اس آی و امپریالیسم جهانی راکت گرفته بودند و پلانِ قتل عامِ مردم یا فتحِ کرملین را را در سر داشتند؟
نخیر!
بدبخت‌ها شاید در جایی یکی دو جمله مخالفت شان را بیان کرده بودند. این قتل‌و‌کشتارِ وحشیانه در حالیست که مردم در آغاز فکر می‌کردند که واقعن عدالت‌خواهان و آزادی‌خواهان به استبدادِ داود‌خانی خاتمه دادند اما به زودترین فرصت برای‌شان ثابت شد که:
تو از چنگالِ گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی

خب، این‌جا هم می‌بینیم که مثلا چند کلمه مخالفتِ یک متعلم یا محصل یا هر کس دیگر، بنیادِ حکومت "اندیشه‌ی مترقی" را چنان می‌لرزاند که این "انسان" باید خاموش و نابود می‌گردید.
آیا همین‌طور نبود؟
برای تو و من چه فرقی می‌کند که یکی با دریشی و نکتایی آزادی ما را بدزدد و به فرق مان بکوبد که دهن و اندیشه‌ات را ببند و بعد بر تکه‌ی سرخ بنویسد "کارگران جهان متحد شوید!" یا آن دیگر با پیراهن‌تنبان، لنگی یا پکول به فرق مان بکوبد و بر تکه‌ی سفید یا سبز بنویسد "لااله الاالله محمدا رسول‌الله"؟!
در هردو صورت خون از فرق تو و من فواره می‌زند. در هردو صورت فرزند تو و من یتیم می‌شود، در هر دو صورت همسر، مادر، پدر و فامیل تو و من به داغ ما می‌نشینند، در هر دو صورت تو و من بدبخت می‌شویم که شدیم.
مگر نه؟
حدیثِ نیک و بدِ ما نوشته خواهد شد
زمانه را سندی، دفتری و دیوانی است

کاوه شفق


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ثور
حکومت دینی
نظرات بینندگان:

>>>   یک عکس ربانی و مسعود را هم که با این ها یک جای میکردی باز جمع ....کاران پوره می شد.
زلمی

>>>   اقای شفق!
شفقت کنیدومراتب احتراماتم رابپذیرید وامابعد.
نظرمن درمورد دسته گل اخیراظهارات شما(سندزمانه).
مگراین سندزمانه که تحویل نسل های بعدی میشودازاسمان باپراشوت فرود میاید ویا نوشته یک شخص است؟ وایابیطرف مطلق وجود دارد؟
مثال.جنابعالی فوق العاده کوشیده ایدگویا چیزی کاملا بیطرفانه بنویسید. واما درموردجنایات(؟) خلق وپرچم سخاوتمندانه درفشانی نموده ایدولی ازکنارجنایات مجاهل وحمارت بالبخند کوتاه وشوردادن دست تان به ساده گی تام عبورنموده اید.پیروزباشید.
عاقل

>>>   کاوه جان شفق عزیز و گرامی
چه حدیث ها که نوشته شد و چه حدیث ها که نوشته خواهد شد و مگر تا حال کسی پیدا نشده که نوشته های دفتر و ویوان سابق را بخواند و راست و دروغ و سپید و سیاه اش را بنماید و بر اساس آن شالوده جدید که حد اقل یکصد سال بماند پیریزد.
و اگر کسی تحقیق و تفحص هم کرده مثل دوستان در سایت های مجازی باز هم جدی گرفته نشده.
گپ اصلی این است که این ملت گوسفند است و فقط یک شبان لایق که از کشور های کافر چشم آبی باشد نیاز دارد و آنگاه همه چیز درست میشود.
گوسفند را با گوسفند نمیشود اداره کرد.
حتی همین هندوستان را ببینید که بعد ۲۰۰ سال تازه موتی آمده و برای ماندن در قدرت همان شیوه قدیمی را به کار میگیرد.
در میان جمله افغان هیچ آدم نیست دوست

>>>   یکی بنام بی خدایی و کفر مردم را کشتند، زندانی ساختن و...... مگر اشرار چرکستانی بنام اسلام و جهاد فی سبیل الله خودشانرا به "آی اس آی" فروختید و هزاران جوان را برای منافع و نفس های طمع کارشان برای دالر جان های "رذالت کراسی" قربانی کردند. جنایات مافیایی هرویین (گل بی دین)، دین فروشی وهابی ریش تا ناف، ثروت اندوزی برهان دین خان و دیگر جنایت کاران آنقدر پاورقی های تاریخ را اندوخته ساخته اند که تاریخ رقبای چپی شان در قهقرا پنهان شده است!!!! سوویتیست های منحرف تنها یک پلچرخی داشتند مگر اشرار ناخلف در هر کمپ خود پل چرخی باز کرده بودند. آنها اگر تنها در مراکز ولایات ( ساحه حاکمه شان) آدم می کشتند، اشرار در هر ولسوالی مردان را قتل و زنان شان را به غنیمت می گرفتند و یا به باداران رذیل بربری خود پاداش میدادند.
به زبان ساده اشرار و دموکراتیک خلق مار دو سره در یک تن بودند و مردم دربدر دو طرفه گزیده میشدند.
آتش خاوری

>>>   سلام.
از مجاهل وحمارتی نباید گله داشت. مگرمیتوان انتظاردیگری از وحشی جز وحشت داشت؟
گله مندی من ازحزب دموکراتیک است یعنی اگاهان وتحصیلکرده ها.عده ازمخالفین رفاه واسایش وپیشرفت راموفق به گرفتاری ان نشدند مثل گلو وعده راپس ازگرفتاری دوباره رهاکردند مثل سیفو.اگر همه اوباشان راسربه نیست میکردند شاید امروز مادرحالتی میبودیم که ازتاجکستان واوزبکستان به ملل متحدشکایت میکردیم که چرامیلیون ها دالرپول برق راکه از ما خریداری کرده اند نمی پردازند.لعنت برهمه احمقان جهان (افغان های عزیز بخشش باشه دگه).
بشیربشارت

>>>   🤫💥👈 این جناب، درینجا تنها از خاطرات دوران عمر/سال خودش که ۲۰ و ۴۰ سال میگذرد، چیز های را یادآوری کرده،
💥 اما اصل و جوهر معضله دایمی/تکرای، بدبختی مداوم و خونریزی نسل اندر نسل را باید اضافه نمود که:
▪︎چرا در کراچی پاکستان در کشمیر پاکستان و هند،
▪︎چرا در سیستان و بلوچستان ایران
▪︎چرا در وزیرستان کویته و پشاور و... در پاکستان
▪︎چرا در پنجشیر بامیان دایکندی مزار هرات غزنی.... درین سرزمین بنام افغان-ستان، (مردم افغانپشتون، مردم پختون، افراد سیاسیون-پشتون، افرادملاپشتون، حاکمین-پشتون دولتی-حکومتی، اشخاص و مقامات-پشتون دولتی-رسمی، مقامات-پشتون نظامی، رهبران پشتونقومی، مامورین-پشتون در حوزه تعلیمی، در بنیاد خیریه-کمکی و...، برعلیه مردم دیگر یا بر علیه (اقوام و افراد غیرپشتون/افغان)، (چه در ایران، در پاکستان، در کشمیر و چه در افغانستان) خوامخوا خصومتگیری شیطانت فتنه گری حیله گری کینه-توزی سرکشی خباثت رذالت یاغیگری وحشیگری شرارت خیانت فجایع ...تجاوزگری مفتخورزی دعواجنجال اندازی، عقده کدورت وحشیگری انتحاری بغض بخل حسادتمندی، دزردی تقلب جفاکاری قاچاق بدکاری بیکاری خونریزی، قتل، جور چپاولگری، بدون امتحان و لیاقت در دانشگاه و وظیفه شدن، راه اندازی دشمنی ضدیت تخریب بدبینی و مضریت انسانی و غیراسلامی/بشری را عادتن پیشه خود دارند یا میکنند، چرا !؟
و بیمورد و ناحق برضد (زبان و اقوام دیگر) جبهه گیری-سازی میکنند به چه دلیل، چرا !؟
آیا شما مردم و ....رانده-شده خداوند هستید!؟؟

>>>   هم وطن هفت ثور آن شد
هشت ثور آمدن طالبان شیطان آدم
کشی بی رحم دشمن خدا شد آمدن کفتار
گرگ های پاکستان شیاطین شد هزاران
بدتر از آمریکاه وانکلیس است در
بهانه مسلمان دروغ اینها وهابی
است نه مسلمان دروغ میگوید فاتلان

>>>   هفتم ثور قیام خالص افغانستانی بود که متاسفانه توسط امین و گروپ وی به بیراهه کشانده شد و باعث قتل و قاتل بیشمار گردید.
ششم جدی مرحله ای جدید این قیام و سرآغاز انقلاب بود ،بخاطر آنکه حزب و دولت برنامه های نهایت مترقی حتی مترقی تر از دوره امانی داشتند .در هر جامعه ایکه تغییرات بنیادی بوقوع بپیوندد می‌تواند انقلاب نامیده شود
انقلاب یعنی دگرگونی های اجتماعی و اقتصادی به نفع مردم. تمام نیروی حزب و دولت متوجه جنگ فرسایشی بود و این جنگ عملا از طرف امریکا و غرب سازماندهی شد تا برنامه های انقلابی دولت تطبیق نگردد و اافغانستان واقعا به یک مودل در آسیا مبدل نشود اگر تطبیق میشد ، ایران و پاکستان. حتما از خیرات تغییرات افغانستان مستفید میشدند.
در طول تاریخ افغانستان و کشورهای منطقه ، حتی امریکا که در آن اقلیت‌ها بخصوص سیاه پوستان شهروندان درجه دوم اند ، ملیتهای اقلیت در افغانستان در قدرت شریک شدند ، وزرای پکتیاوال به یک صدراعظم هزاره گزارش میدادند ،جنرالان پشتون به یک وزیر دفاع تاجیک گزارش میدادند و از دایرکتیف وزیر اطاعت میکردند ، در همین دوره بهترین جنرالان از ولایات سمت شمال و شمالی به رتب ستر جنرال رسیدند ، این از برکت رهبری حزب صورت گرفت. مقصد حزب از بین بردن تفاوت‌های ملیتی در تمام بخش‌های اداره کشور بود.
به همین ترتیب کشور شگوفان میشد ولی حزب و دولت از طرف 52 کشور متخاصم ، با صرف هزاران ملیون دالر بخاطر پلانهای مردمی آن محکوم له نابودی شد ، نتیجه آن است که امروز در افغانستان میبینیم .
زنده و جاوید باد شهدای راه انقلاب ثور
رضوان از شهر هامبورگ المان

>>>   کودتای هفت ثور ۵۷ توسط مشاورین نظامی شوروی در اردوی افغانستان پلان شده واجرا‌گردید.کودتای خون اشام ثور جزتباهی و انسان کشی دیگر هیچ منفعت وسودی برای ملت مظلوم افغانستان نیاورد.شهنواز تنی یک ازخلقی های تندرو اعتراف میکرد که ظلم وجبر رهبران خلق وپرچم باعث حرکات آزادی خواهی مجاهدین علیه دولت ظالم حزب دموکراتیک خلق گردید.کودتای ثور قیام خلقی و مردمی نبود بلکه تمامی پلان ها وپروگرام های کودتا بدست مشاورین نظامی شوروی ها در اردوی افغانستان بود و این تحول به هیچ صورت نمی تواند باعث افتخار خلقی ها وپرچمی های جنایت کار باشد.رهبران خلق وپرچم آن قدر بیسواد وفاشیست بودند که حتی همدیگر را به خواطر قدرت طلبی به محبس انداختند و تبعید کردندو کشتند.نفرین ابدی و همیشگی باد به رهبران فاسد وفاشیست حزب کثیف دموکراتیک خلق افغانستان!جاوید وباافتخار باد شهدای مظلوم که توسط خلقی ها وپرچمی های جنایت کار درشب های تاریک زنده زیر خاک شدند.مستدام باد مجاهدین دلیر،آزادیخواه و جان برکف که علیه اشغال گران اتحاد شوروی سابق ومزدوران خاین و کثیفش شهید شدند. ومن الله التوفیق
ع.ناصری آسترالیا

>>>   ز هفت و هشت نالیدن چه حاصل
که هشت بود از پی هفت و خود هفت هم از پی ۲۶
همین معلمین بودند و همین مکتی عا
بشد برباد حال شاگرد ها
پی آن باز همین خاک و همین باد و همین آب وهمهن آتش
بیامد طالب و کرزی ، غنی احمقتر از هردویش
کنون حاصل همی بینی که نام ملا و فعل شیطان
ما موادیم و آشپز پاکستان
میپزد هرچه هم دلش خواهد
تا نهایت چنین باشد
مگر اینکه معادله تغیر بکند

>>>   ایکاش اقای کاوه در حین قدرت واوجسلطنت اینطور دیگر اندیش می بودند یادم است انزمان میگفتند برای افغانستانچند هزار نفر اعضای حزب دموکراتیک کافی است وقتی سلطنت محمد ظاهر شاه را شما با همکاری محمد داود سقوط دادید بخاطر جمهوریت ودموکراتیک خیالی گلو پاره میکردی وباز داود را با وعده های رهبری کشور شورا ها به قول ببرک کارمل سرنگون کردید بنام اشرافیت واشراف زادگان همدیگر خودرا خورد وخمیر نمودید وبجان ملت بیچاره اعم از دهقان ودوکاندار ومحصل ومامور افتید وانها را جوقه جوقه به پل گنها بردید وبه رگبار بستید چنان حرف میزنی که در زمان غلامی شما همه چیز گل وگلزار بوده واب از اب تکان نخوردهبا سیکاری های دوره های بعد از تو چهره ای تاریک وکثیف وزنگ الود تو هرگز سفید نمیشود در واقع همه مصیبت های که بعد از دوره ای هجوم قشون سرخ بر بالای کشور وملت اوردید مسبب اصلی وعامل اساسی شما بودید با یک فرق که دیگران مزدور بودن وغلامی خویش را پنهان مینمایند وشما ما شاء الله به ان افتخار هم میکردیدولی ندانم کاری ها وقتل وکشتار بی رویه وظالمانه ای تو وهمرزمانت بزرگترین خدمت را به بشریت انجام داد که با تباهی وبربادی خود متجاوزین واشغالگران را هم به تباهی سوق دادید گرچه ظاهرا تحلیل شما مقایسوی وواقع گرانه به نظر میرسد ولی از سوی هم حزب دموکراتیک را اندیشه ای نوین ومترقی میخوانید وبا همه جرم وجنایاتی را که در حق انها برشمرده اید میکوشید با گذشت زمان همه ان تباهی ها وسیه کاری ها را ملت عزیز ما ببخشند
محمد عالم افتخار

>>>   بالکل جناب کاوه صاب.

>>>   برادران عزیز !!!
چرا بی جهت یک بر دگر قهر بوده و گلو پاره میکنید؟؟؟
با مطالعه تاریخ و جغرافیای سیاسی جهان در مییابیم. که فاجعه افغانستان نه نخستین و نه آخرین خواهد بود...بی جهت گلو پاره نکنید.
زمانیکه قیام اپارتاکوس شکست خورد ، بیش‌تر از شش هزار غلام که همرکاب آسپارتک بودند توسط رومن ها در مسیر جاده ها صلیب زده شدند ، ابن مشت نمونه خروار است و هم این مثال را برای آن دادم که تا زمانی جنگ و تضاد های طبقاتی و منافع شخصی و طبقاتی و روحیه تفوق طلبی در جهان وجود داشته باشد ، وضعیت انسان‌ها بد تر از این خواهد بود.افغانستان نتوانست از دایره ای حوادث منطقه و جهان خارج بماند.
لکنوال

>>>   محترم ناصری صاحب!!!
مردم افغانستان حکومت جهادی ها را تجربه کردند . ایکاش در افغانستان میبودید ،زن و فرزند تانرا در حوادث کابل از دست میدادید ، خانه و کاشانه نه ای تان در جنگ‌های تنظیمی سال های ۱۹۹۰ ویران میشد ، تا میدانستید که این نوکران امریکا و عربستان و ایران تا چه حد منفور و جانی اند.
حالا چهار زانو زده در استرالیا زندگی دارید شما که جفنگ گویی نکنید کی کند؟؟؟زن‌های بیوه ؟؟اطفال شکم گرسنه ؟؟؟یا جوانانی که طی بیست سال آخر در اروپا سرگردان اند و مثل حیوانات با آنها رفتار می‌شود و چنین برخورد ضد انسانی را کشورهایی انجام می‌دهند که زمانی به تروریست‌های جهادی بنام دفاع از اسلام. کمک مالی میکردند ...
امید که به گپ رسیده باشید.
زمریالی از تورنتو

>>>   جناب زمریالی تورنتو!من دونیم سال دربین آتش جهنم خلق وپرچم درپولیتخنیک کابل بودم ازشعارهای (دیکتاتوری پرولتاری) تا (اگر باما هستی ازماهستی واگرباما نیستی برضدماهستی نابودت میکنم).گوش همه کرشدند وخواب ازچشمان ماها رفته بودند ازهمه بدتر محصلین واستادان را زنده زیر خاک کردند مگر انها انسان نبودند؟من دونفرازهماطاقی ام یازده نفراوطندارانم وچهارنفراستادم راجنایت کاران حزب دیموکراتیک خلق افغانستان درشب های تاریک درپولیگون های پلچرخی زیر خاک کردند مگر انها انسان نبودند؟هنگامیکه قیود شب گردی درکابل درزمان خلق وپرچم وضع میشدجلادان حزب خلق وپرچم درخانه های مردم میرفتند هرکس را که میخواستند ازخانه اش برده بدون اثبات جرم زنده زیر خاک میکردند.لیست شهدای دوازده هزار نفری درماه میزان ۱۳۵۸ دروزارت داخله نصب شد ولیست پنج هزار شهید چندسال پیش دراروپا افشا گردیده است. ع.ناصری آسترالیا
حدیثِ نیک و بدِ ما نوشته خواهد شد
زمانه را سندی، دفتری و دیوانی است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است