شناخت ذات
"124" سال و اندی می گذرد که این سرزمین بنام افغانها جبراً سجل گردیده. تنها افغانها زیر این نام تثبیت هویت می شوند، زیرا با "ذات افغان" پیوند خونی و تباری دارند و بیانگر واقعی هویت ملی افغانی هستند 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۵۷    ۱۴۰۲/۲/۲۴ کد خبر: 173067 منبع: پرینت

کلمه "ذات" پارسی اوستایی است و در حوزه فرهنگی پارسی بسان: نفس، جوهر، جبلت، خلقت، خمیره، سرشت، کنه، گوهر، نهاد، خیم، جسم و غیره آمده است.
اما درک و دید ما، "ذات" را ارکان وجودی هرشئ دانسته، که قایم بخود بوده، اِستایی و پایداری، جاودانگی و دوام وجودش از غیر بی نیاز است.

گرچه در کلیت خویش، شناخت عقلانی انسان درباره حقیقت کلمه "ذات" که گوهر هرچیز است، پیوسته همچو یک سِر و رمز در گستره هستی، هنوز باقی می ماند.
مگر بگونه کُـل اندیشه ما درباره "ذات" (که مترادف به: وجُود، بُود، هستی، حقیقت، گوهر، نفس هرشئ، چیستی و غیره است؛) در واقع نگاهی بر هستی شناسی بنیادین شئ در روند متغـیر تجلیات، از مکان استقـرار "بُودن شئ" تا فراسوی "شُدن شئ" در جنبیدن همیشگی به مسیر بی نهایت ها جاودانه پیوست است.

بدین ایقان! سرشت راستین "ذات شئ" در آنچه قایم به خود ذات است بیان می شود نه در آنچه دست خوش تغییر است. زیرا هر آن چیزی که از خارج به "ذات شئ" افزوده می شود دستخوش تغییر بوده، عرضی است و جزو ذات بشمار نمی آید و هم نمی تواند در جایگاه خود، بُود و نبُود "اصالت ذاتی شئ" را دگرگون سازد. بلکه پیوسته همچو عرضی و غیر متداخل در نماِ ذات شئ جلوه گر است.

اینجا دو نمونه را در بیان مناسبت فلسفی میان "ذات" و "عرض" در دایرۀ هستی پیشکش می کنم:
نخست؛ اسم میز نزد همه یک "شئ قایم به ذات" است که در دید و تفکر هر انسان دارای پایه ها و یک تخته هموار است. هنگامی که از اسم میز یاد آورمی شویم، آنگاه در ذهن ما یک تخته هموار با پایه ها نمودار می شود که نمایشی از ذات میز را در تفکر و ذهن انسان یادآوری می کند. اما رنگ میز چه سرخ باشد چه سیاه و چه سفید، در ذات میز عرضی است و دوام ندارد و جزو ذات میز نمی شود یعنی محمولی که از ذات و حقیقت موضوع خارج است.

دوم؛ همینگونه در کشور ما خراسان-افغانستان، تاجیکان، هــزاره ها، ازبکها و افغانها زیست دارند. این چهار اتنیک از دیدگاه ژنتیکی و پیوند خونی هرکدام جدا "قایم به ذات" خود اند. اما رهبران افغان امان الله خان و محمود طرزی (داماد و خُسر) بدور از شناخت انگیزه ها و چرایی های این مساله مهم سیاسی، اجتماعی و حقوقی و تباری، با بینش قوم گرایانه و بدون همه پرسی از مردمِ این سرزمین، اسم تاریخی کشور خراسان را بنام افغانستان تغییر دادند.

124 سال و اندی می گذرد که این سرزمین بنام افغانها جبراً سجل گردیده است. از اینرو نام افغان تشخص و شناسه هویت خونی و تباری، چیستی و کیستی و تجلیگاه "ذات افغانها" است. تنها افغانها زیر این نام تثبیت هویت می شوند، زیرا از جمع سایر ملیت های ساکن در کشور فقط افغانها هستند که با "ذات افغان" پیوند خونی و تباری دارند و بیانگر واقعی هویت ملی افغانی هستند.
هزاره ها، ازبکها و تاجیکها و سایر ملیت های خُـــــرد و کوچک زیر نام افغان تثبیت هویت نمی شوند و با اصالت "ذات افغان" هیچگونه پیوند خونی و تباری هم ندارند و بیانگر واقعی هویت ملی افغانی نیستند.

پس این سه ملیت بزرگ که زیاده از 75 در صد نفوس کُل کشور را تشکیل می دهند، مناسبت شان با نـام کشور شان دستخوش تغییر بوده و جــــــزِ نام "ذات افغان" بشمار نمی آیند. یعنی محمولی اند که از ذات و حقیقت موضوع افغان و افغانیت خارج اند و هیچ پیوند وارستگی و پاک نژادی ذاتی با نام افغان ندارند. همچو عرضی و غــــیر متداخل در نماِ "ذات افغان" مجازی جلوه گر اند.
چون تفکر و آموزش ما در باب مهابت شناختی ذات انسان و تقویه سجایای اخلاق تطبیقی، بیداری دگردوستی میان انسانها جریان داشته و نه در آموزش فلسفی و عرفانی ذات در کل. از این رو اندیشه و رویکردهای فکری، تدبیر و نیت ما، تنها مایل بر روشنگـــری و باز شناسی ویژه از حقوق و موقعیت اجتماعی "ذات انسان" و گوهر کرامت مدار وی، در ساختارها و لایه های هموند جامعه بوده است.

با این غایت بوده که ما به شناخت حقوق اجتماعی، اتنیکی و ذاتی شهروندان ساکن سرزمین ما توجه دانشورانه مبذول داشته ایم. تاجیکان، هزاره ها و ازبک ها باید مراقب باشند که هویت فرهنگی و تارخی غرور و سربلندی ایشان وابسته به تاریخ نیاکان شان است و آن "هویت" با "نام خراسان" گره ذاتی خورده است. نباید به رهبران افغان اجازه داد که این "هویت تاریخی"، مشروعیت سیاسی، حقوقی و اتنیکی "ذات خراسانی" را با ترفند های زشت سِیرت، بوسیله جایگزینی "هویت افغانی" که مبین تثبیت هویت ملی نیاکان خود ایشان است، تغییر دهند.

تاجیکها و هزاره ها و ازبکها برای تأمین جاودانه صلح و ثبات در سرزمین پدریی شان، ارادتمندانه همبسته شوند و با یک تعهد اخلاقی، همبستگی اجتماعی و رزمی "راهبرد سیاسی تشکیل کشور مستقل خراسان" را مسجل و مدلل سازند.
در دایرۀ خلقت و آفرینش کاینات، ذات انسان یک "وجود اصیل" دارای گوهر شریف "کرامت" بدور از تجاوز، دراز دستی و حق تلفی است. در تاریخ آموزش بشری نگرش و اندیشه انسانها در مورد شناساندن انسان و ذات گوهری وی پیوسته متفاوت و جهت دار بوده و در فرآیند تاریخ دستخوش داوری های انگارگان دین و اندیشه های مختلف انسان قرار گرفته و به ارزش ذاتی آن در گسترۀ اشکال شعور اجتماعی، غبن و گزند وارد شده است.

اما در اندیشه ما ارزش های برجسته ای که موجب تغییر در شناساندن "ذات پاکیزه انسان" می شود و آن نه تنها در بردارندۀ قدرت تفکر و فهم و انتخاب و آفرینندگی ذات او، نهفته است بلکه خود انسان با اراده آزاد و رفتار و کردار غایتمندانه خویش منبع و خاستگاه اهداف اخلاقی و مولد پیمانه ها است. کــــــــه این "پیمانه" ها "نمودی" از قدرت خودآگاهی انسان و نمایشِ "بزرگواری" ذات او از خلقت و آفرینش جهان هستی در روند دگرگونی بی نهایت ها است.

همسو با این اندیشه، اگر گوهر "وجودی کرامت" را به دیباچه گوهر برگزیده "ذات خود آگاه" انسان قبول کنیم، تکلیف مان در روند هستی شناسی بنیادی "ذات انسان" وقتی به یقین می پیوندد که ما در مسیر شناخت و خرد آزادمندانه خویش، بجای نفی راستینگی گوهری ذات، در جایگاه دفاع و بیان ماهیت و ارزش آن بایستیم.
در آن مرتبه هست که انسان با بینایی شِگفت انگیز، "بــُودن" خویش را مانند واقعیت عینی در طبیعت و جامعه هوشمندانه معرفی می کند و برای بازنمایی روند حقیقتِ "شُدن" خود بسوی آینده نامتناهی، که دیگر وی در آن وجو د ندارد، مسوولیت و سهم رسالتمندانه تاریخی خویش را ادا می نماید.

حقیقت سِرشت بُود "ذات" در وجود شئ غیر مترقبه و اتفاقی نیست، تغییر ناپذیر و ابدی است. بُود "ذات" انسان با "کرامت" وی که در مـراتب امتزاج گوهر آن متجلی یـــافته، مناسبت های "بــه هم درشدن" و در خور تداخل داشته و جزء کُنه ذات است و حقوق ذاتی انسان یک مقام ارتقایی ذات است که اساس کرامت انسان را تبیین می کند فره و شکوه می بخشد. به این اساس انسان موجودی است که به هیچ وجه نمی تـواند جدا و گسسته از گــــوهر وجـودی "کرامت" خویش باشد.
کرامت را میتوان اقامتگاه "بُودن ذات" نامید، دلیل افقی است که در موازات آن جایگاه نهایتهای قدر و منزلت، شرف و آبروی انسان آشکار می شود.

گوهر"کرامت" که خود سجیه وجودی"ذات انسان" است در همه موارد تعینات و تجلیات حقوقی، اجتماعی و اخلاقی انسان گره خورده است، آن مقامِ قابل قبول، نمودی از ندای وجدان و امتیاز بشریت است که به آن گوهر بایست ارج و حرمت گذاشت و همچو خون پاکیزه در رگ رگِ نهاد ها و ساختار های سیاسی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی نظام ها باید پیوسته جاری بود. از این سبب اندیشه و آموزش ما در ارایه رویکردهای فکری گوهرشناسی "ذات انسان" در روند سه دهه اخیر که در آثار چاپی، نوشته ها و مقالات ما به نشر رسیده، مشیت آن برجسته سازی ارزش شناخت: "ذات کرامت مدار انسان" و مقام شامخ وی در جهان و از آن جمله در کشورهای فارسی زبان خود ما است.
به توفیق خدا

دکتر بصیر کامجو


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ذات افغان
هویت افغان
نظرات بینندگان:

>>>   هزاره ها را هیچ کس نگفته است که افغان هستند.
هزاره ها از نسل چنگیز هستند که شهر غلغله را در بامیان تخریب کردند و در همین جا سکونت اختیار کردند.
هنگامی که من در یکی از کشور های خارجی تحصیل میکردم، یک نفر از مغولستان نیز هم صنفی ما بود.
من شتیده بودم که هزاره ها از نسل چنگیز خان است. من برایش یک مطلب فارسی را به الفبای خارجی دادم که بخواند.
هنگامی که او این مطلب را میخواند،فقط بگویی که یک هزاره گپ میزند.
بعداً متیقن شدم که هزاره از نسل چنگیز است. چون مثلی که یک چیز را در لابراتوار توسط تجربه ثابت کنی،برایم معلوم شد که هزاره از نسل چنگیز است.

>>>   سنگ را با مارتول باید شکست و فاشیسم را با مشت آهنین اتحاد همه اقوام غیر فاشیست.

>>>   نه افغان هستم نه هويت خود را افغان ميخواهم چون گروه طالبان انقدر نام افغانستان و دين اسلام را بد ساختند كه همو كلمه اوغان و اين دين چتل مردار كثيف را كه طالب به بوجود اورده نفرت دارم دگه ذوق وطن گفتن ندارم وطن هركس كه دارد من ندارم. چنان خاك مرا بد نام كردند . كه دگه ذوق پس رفتن ندارم

>>>   👨‍👩‍👧‍👦👨‍💻 تا در مورد شناخت کلمه یا لفظ 《{ پشتو }》 و هم در باره لفظ یا کلمه 《[ پشتون ]》در اینترنت، ( در گوگل سرچ البته در زبان انگلیسی/با نوشتن در انگلیسی بجویید) اکر تجسس کنجکاوی و شناخت از سرنو حاصل نکنید یا صورت نگیرد،
💥 همان ماهیت، فطرت، گرایش، یا غریزه و شناخت ذات《 افغانیت / افغان 》را هیچ درک نمی کنید،
..... هیچ شناخته نمی توانید،
..... هیچ حقیقت-واقعی را نمی فهمید،
..... و هرگز گرهگاهی (بدبختی افغانیت/افغان) را باز نمی توانید یا اصلا نمی گشایید،
✋..... خیر، در واقع اگر می خواهید مثال معمای نخود-سیاه را شناخته و دریابید،
💥 همین دو کلمه قوس-شده بالا را (با نوشتن در زبان انگلیسی - در گوگل سرچ) اگر لطفا صرف یکبار جستجو کنید که:
▪︎پشتو چیست ؟ (در انگلیسی بنویسید)
▪︎پشتو زبان کی بوده است ؟ (....)
▪︎زبان پشتو از چه گرفته شده است ؟ (....)
▪︎زبان مردم پشتون زبان چیست ؟ (....)
▪︎پشتو/زبان پشتو از چه گرفته و چگونه بر مردم افغان=پشتون انتقال شده است ؟
........
💥 که همین موضوع توسط یک محقق پشتون پاکستانی سرچ و تحقیق صورت گرفته است و در همین مورد وی دوکتورای تحصیلی اشرا حاصل نموده است،
💥 حال عیب و گناه نیست که اصلا شناخت و ذات (پشتو=پشتون=افغان) چیست؟
👈 اکنون شما بصیر کامجو، محق، اندیشمند، ناصری، ستیز، سعیدی، نادری، .... و دیگران درین مورد تحلیل و تحقیق نمایید اگر واقعا دانشمند و انسان دوست هستید !!؟
💥 بهتر است دانسته شود که همین مردم پشتون بطور ناآگاهانه/ناخودآگاه از سایه کی و یا چه پیروی میکنند و چرا در توهم-بدبختی تا به گلو غرق شده ایم!!؟؟؟

>>>   🤔 هر زمانیکه در پاکستان و دیگر کشور ها از خاطر قاچاقبری، جرم و جنایت پشتون=افغانیت شان سر افراد و مردم پشتون=افغان که فشار و یا مصیبت میرسد،
👈 بعدن همین پشتونهای شریر، (مردم فارسیزبانرا غافل ساخته و تحریک حیله-گرانه میکنند) که ای مردم با غیرت افغانستان، ببین که این پاکستان و یا ایران بالای افغانها ظلم میکنند!؟؟ بان که سرش خوب ظلم کند،
💥 و خود همین مردم پشتون=افغان، مردم بیچاره بی گناه فارسیزبانانرا در گیر پولیس میدادند که این مردم فارسیزبان گلمجم است! پولش را بگیر چند روپیه شه ماته راکه!؟؟

>>>   داکتر صاحب
شما اول یک فکری بذای مرض سندروم استوکهلم ان 75 فیصد غیر پشتون بردارید شناخت ذات و صفات را زمین بگذارید اگر ان 75 فیصد از این مرض شفا یابند 90 فیصد راه ازادی طی شده است

>>>   بلی هم وطن دل سوخت دل کشته از
دست طالبان آدم کش
من هم خدا راشکر افغان نستیم ولی
یک انسانم نه مانند طالبان بی
قزهنگ بی عقل بی آدب هرکاری دلش
خواست میکند این ها بنام مسلمان
است یکی ازبدترین درجهان بعد از
انکلیس آمریکاه است
آمریکاه شیطان است شراب خوار
طالبان شیاطین است چرسی بچه باز

>>>   هم وطن سلام برای آدمهای که آدم است
نه آن آدم کشان طالبانی
خدا هزاران دفعه شکر افغان نستم
ولی به اجبار شدیم افغان آدم کش
افغان یعنی آوغان که همان پشتون
بخل سهیه دل بی رحم وسنگ دل است
بامن بگوید ... خوش حال میشوم اکر
بگو ید افغان باید بیمرم بهتراست

>>>   خداشکر من تاجیک هستم نه افغان
خدا شکر من اوزبگ هستم نه افغان
خدا را شکرمن هزاره هستم نه افغان
هم وطن افغان بودن یک نام اجباری
سری این مردم آمدن یک نام آدم کش
یک نام ظلیم یک نام استبداد جهل
ولی خودی این قوم آدم کش ننگ میکند
ازاین نام ظالیم کلمه افغان اوغان

>>>   عجب نویسنده دور از فهم استید شما نمیدانید که وقتی اسم کشور آریانا بود همه ما به به نام آریایی یاد میشدیم بعدا که اسمش باختر شد همه ما باختری یاد میشدیم بعدا که اسمش خراسان شد همه ما به اسم خراسانی یاد میشدیم فعلا که اسمش افغانستان شده همه ما به اسم افغانی یاد میشویم خیر است که اسم ملکه را قمرگل گذاشتند فعلا به قمرگل توجه کن اگر جدا جدا بخوانی معنی ان زیبا میشود قمر یعنی مهتاب و گل .
کلمه افغان را درین سالهای پسین به پشتون پیوند زدند ورنه افغان پشتون معنی نمیدهد . شما پاکستان و هند بروید همه شان پشتون استند و خود را پشتون یا پتان مینامند یکی شان هم خود را افغان نمینامد تنها در افغانستان کلمه افغان خواسته نخواسته به اسم پشتون پیوند خورده ولی در اصل به معنی پشتون نیست افغان یعنی ناله و فغان افغنستان یعنی جای ناله و فغان چون اکثرا ابر قدرت ها به این سرزمین هچوم اورده و همه را از دم تیغ میکشیدند این اسم بالای کشور ما گذاشته شد .
شما یورش های ابر قدرت های زمان به سرزمین ما را از اسکندر مقدونی شروع تا چنگیز و اعراب و انگلیس و شوروی و غرب مطالعه کنید ببینید چقدر ناله و فغان مردم ما را در ادوار مختلف کشیده اند همین فعلا ۲۴ میلیون افغان در سراسر دنیا مهاجر است . این به چه سبب است ؟ ایا کشور ما از چه کم است از ثروت ؟ نه از اب و هوا ؟ نه از طبیعت زیبا ؟ نه .از ….. ؟ نه. پس چی ؟ از ارامش روحی و امنیت کم است یک قوم قدرت را میگیرد تا میتواند بالای اقوام دیگر ظلم میکند تا وقتش به پایان برسد بعد قوم بعدی قدرت را میگیرد و ان ظلم را تلافی میکند و این سریال تا قیامت ادامه دارد از همین جهت مردم که میخواهند دور از ناله و فغان زندگی کنند با حسرت زیاد ان سرزمین زیبا را ترک کرده مهاجر میشوند .
بگذارد اسم کشور هرچه باشد باشد ولی اسم انسانیت و وحدت را عملی سازیم تا دل ها دور از کینه و نفرت قومی در اسایش بتپند و محبت عرضه کنند .
کنشکا نیکبین

>>>   کنشکا نیکبین،
این همه خوشباور نباش.

>>>   پشتون ها تاجیک ها هزاره ها ازبیک ها و ......لطفأ به پلانهای دشمنان کشور جامهٰ عمل نپوشنانید ذات اصلی تانرا از طریق DNA خود دریابید. امروز قوم خالص تاجیک٬ قوم خالص پشتون و اقوام خالص دیگر قطعأ وجود ندارد. از نتیجهٰ مطالعهٰ DNA تان خواهید دریافت که در ذات شماچند فیصد اروپایی٬ هندی٬ روس وعیره آمیخته است.

>>>   💥👈 کنشکا-ناقلین در اصل از ذات ناقلین=پشتون=افغان که از درون بدبین و حیله گر است،
💥 البته همه نظر دهندگان مخرب=پشتون=افغان زمانیکه یک نظر غیرحضوری میدهند بخودشان نام های فارسیزبانی یا هزارگی ازبکی یا ایرانی میتراشند تا که مردم فارسیزبانرا و... فریب بدهند و نفاق بی افگنند،
💥 او کنشکا-ماکر بدبین-درون آیا سیدجمالدین افغان، باچاخان افغان ... و امان اله خان افغان در ذات از توهم افغان=فغانی نبود، پس از نسل چه و کدام قوم و زبان بود؟
آیا تاریخ و نام این افراد (افغان های بالا) از سالهای پسین است یا از دوران مشر ادی-نیکه ات!؟
و پسین پشتوی خودت به کی پیوند دارد!؟
💥 رولا غنی یهود تانرا رای دادید و پالانش را بدل کردید و او را بی-بی-گل-ادی نام ماندید که تمام مالیات را چور کده برد در آمریکا جایداد ها خرید، و آیا امروز شما پشتون=افغان از جنگلی و باطله دانی فارسیزبانها مصرف نان تانرا پیدا نمیکنید، یا دروغ است !؟
💥 پس چرا در (حکومت پشت پرده قومی-پشتونی د اقوام او پختون قبائل انحصاری وزارت) پارلمان وکیلهای پشتون=توهمی ها نعره افغان/افغان را صدا میزد و...‌.، هر کس افغان نیست این کشور را ترک کند! فراموشت شده؟ چرا مردم تورکتباران فارسیزبان... نسل کشی و کوچ اجباری و از ادارات دولتی منفور میگردد، آشکار است چونکه اینها ذات افغان=پشتون نیست.
💥 کنشکا-جعلی!
گفته ای که هر کشور خارجیی که درین سرزمین حمله و تجاوز کرده است آن کشور ها به فغان رسیده است، مگر قوم پشتون=افغان خودت غلامنش و مداخله پذیر نبوده که اکنون ملاکرزی... غنی ستانکزی... متقی مجاهد-پشتونی ات از خداوند رو گشتانده و آمریکا و انگلیس و حتی اسرائیل را قبلهء دوم خود خوانده که، ای غرب شما ملت عالی هستید خیر است مارا برسمیت بشناسید!؟؟ مگر شما که منکرین توهمی-قومی شاخ دارید یا دوم!؟؟
👈 مگر شما مردم افغان=پشتون=کوچی=ناقلین از شدت توهمی افغانیت=پشتونی به خودکشی، انتحاری، تروریستی روآورده و به فغان ناله و جیغ ... به ذلالت حقارت به همه جهانیان مشهور نشده اید که خارجی ها را به فغان رسانده اید از فغانی تان !؟
💥 و اینرا کاملا درست میگید که در هند گروه نسل افغان خودشانرا پتان یا در پاکستان پختون یا در فغانستان افغان یا پشتون میگویند، همین (ذات و دی ان ای ناقلین و فغان-فغانی-چیغ-ناله-خونریزی-انتحاری-ترورستی، توهم افغانیت و عقیده عملکرد نیمه-مسلمانی...) شان یکی و یکرقم هستند.
💥👈 در یک چیز دیگرتان متوجه شده اید یا نه، که چرا شما مردم ذات افغان/افغانیت/توهمی یکنوع ماهیت و فطرت یا برخورد زشت خشن فغانی و غیر-انسانی دارید حتی در بین قبیله پشتون خودتان!
کنشکا جانم، میدانی چرا ؟؟؟
💥 اگر نمی دانی در گوگل سرچ کو، و از (تحقیقات دوکتورا) یک نفر پختون=افغان لرپختون تان بشنوید و بخوانید که همین زبان (پشتو) تان از گفتار یا زبان جن های شریر پشتون=افغان گرفته شده است.
👈 یعنی از زبان گفتاری اجنه یا جنیات نسل پشتون=افغان که پشتوزبان (اشرار و سرکش) هستند، طبیعتا که زبان پشتو/افغانیت و سرشت تان از همین قبیله جن-قومی تاثیر گرفته شده است که احتمالن در پاکستان فعلی و در هند نسل شان ساکن هست، و همین جنیات پشتون=افغان با نسل آدمی پشتوزبانها و با گرایش افغانیت انس داشته و به ایشان تقرب دارند.
👈 از سابق گفته و میگویند و کلان واقعیت بوده و همیشه تجربه شده که، اگر یک فرد افغان=پشتون را بگویی که افغان هستی یا مسلمان!؟ فورا ناخودشده میگوید افغان هستم !!!
👈 همین است وسوسه همان جن ها و گرایش شما غافلان در توهم افغانیت و افغان=پشتونی تان، که مسلمانی تان را فراموش میکنید، یا نه !؟.
💥 چرا فارسزبانان مثلی واضحی دارند که مردم افغان=پشتون نیم قرآن را قبول دارند یعنی بهمان آیات عمل میکنند که در فایده شان باشند، نه در تمام احکام پروردگار! چرا ؟
👈 نادرخان ناقل=پشتون، چرا در قرآن مهر و پیمان کرد و بعدا خلاف قسم-قرآنی اش، مردمی را تیرباران کرد!؟، چونکه ریا و مکر جن-شیطان آلودگی داشت،
👈 ای هم-بندگان پشتون و دیگران!
آیا شما نمی دانید که ۱۲۴-سال قبل امان اله خان پشتون=قومپرست با تغیر دادن نام این کشور را از خراسان به افغان-ستان تکقومی بدل کرد و چقدر مردم این سرزمین را به خونریزی و نابودی (قومگرایی-حذف زبانی) درین دنیا سوق داده و هم تمام مردم را و بخصوص مردم افغان=پشتونها را از رحم و هدایت خداوند محروم کرده است و به مفتخوری، گداپرورشی، افغانپرستی ... کشانده است !؟
💥 اول انسان بودن/شدن شرط است و بعد مسلمان کامل شدن. آیا در انسان بودن کدام عیب، تانه و بیعزتی و بیغیرتی به شما بحساب می آید!؟؟
💥 بگوش ما مردم فارسیزبان، تورکتباران ... یک آذان اسلام و انسان داده و شنیده شده است، مگر به گوش شما مردم افغان=پشتون=کوچی کدام آذان دیگر توهمی -یکبام و دوهوایی، حسادتی، بخل کینه-توزی، میم زرما تولزما، برترطلبی قومپرست افغانیت=پشتون=افغان-زشتی شنوانده یا آذان داده شده است!؟؟
👈 که بهمین دلیل شما بنده های خداوند بیشتر زیر تاثیر برترطلبی، زیادترطلبی، بی قناعت، ناشنو، شرارتی ، سرکش شده، احساساتی، توهمی، خشن، زشت،... حیله-گر ... و در توهم افغان-قومی، تعصب، ...و خونریزی تان تا گلو غرق و درگیر جنگ دربین خودتان و هم با اقوام و زبان دیگران هستید، یا نی!؟
💥 قصهء از گفتار خداوند و ابلیس آدم و فرشتگان را در کتاب الهی که شنیده اید که چطور ابلیس/شیطان برترطلبی میکند در مقابل امر (...سجده...) خالق رب سبحان !؟؟؟
👈 ای گروه پشتون=افغان=ناقلین احساساتی تاثیر-گرفته از... !
آیا این سرزمین ما و نعمت خداوند با همین نام زشت افغان-ستان (تکقومی-جنیاتی/فغانستان=شیطان) به شما مردم خوب میزیبد !؟؟،
👈 همین نام زشت بما فارسیزبانان تورکتباران... که خوب نمی زیبد، و پناه طلب میکنیم بخداوند از همین نام و زبان زشت تاثیر گرفته از توهم و آلودهء ....

>>>   یک معلم پشتون داشتم که درعین زمان معلم مضمون پشتو من هم بود دردرس پشتو میگفت که افغان په اصلی کی پکت وو بیا پخت شو بیا پختون شو بیا ابگان شو بیا اوغان شو او بیا افغان شو. ازین معلوم میشود که کلمه افغان فقط برای پشتون ها میاید وبس.احزاب پشتون های پاکستان نیز این را پذیرفته اند که افغان همان پشتون است وبس.نورولی نورستانی

>>>   بصیر جان داکتر صاحب !!!
شما در غندی خیر نشسته اید و از آنجا فلسفه میگویید. جان برادر اینقدر که عاشق ذات خود و دگران هستی بفرما خودت و همفکران تان. داخل افغانستان شوید ، در شهر ها کوه ها ، دهات و قریه جات فارسی زبانان
هزاره ها و ازبک‌ها بروید سواد همگانی را در میان شان رایج سازید تا همه بتوانند ، بخوانند و مطالعه کنند و از ابن طریق شعور شان بیدار شده و حق خود را بخواهند.
فعلا در کشور زن و مرد از همه اقشار و اقوام به شمول پشتونها نان ، کار
ندارند ، طالبان با تدویر چند نمایشگاه و نصب تلویزیون در پارکها خاک به چشم جهانیان میزنند ،که گویا افغانستان ترقی کرده است!!!!
داکتر صاحب!
شما الف‌های مبارزه و مبارزه طبقاتی را بلد استید ...هم تباران شما در قدم نخست چند وظیفه دارند
۱- حق کار بر اساس شایستگی
۲- هزاران کارمند دولت ملکی و نظامی در رمان غنی و کرزی بنام نوسازی و نیولیبرالیزم از کار برکنار و به تقاعد سوق گردیدند ، آنها حتی در همان زمان مرتبا تقاعد برایشان داده نمیشد و اکنون طالب از پرداخت حقوق شان انکار کرده است....اکثر شان پینه دوز و دستفروش شده اند ، اکنون طالب بنام تنظیم شهر ها کراچی های آنها را در کنار جاده های مزدحم شهر اجازه نمیدهد تا لقمه نانی بدست آورند....
خوب بیادم است در همین رابطه نظم شهری و ضبط کراچی دستفروشان ، موضوع از طریق شاروالی و شورای وزیران به ببرک کارمل رسید ، ،کارمل در جواب به مقامات گفت که شما زمانی حق ضبط وسایط دستفروشان را که از این طریق لقمه نانی برای فامیلهای شان تهیه میکند دارید که برای هریک شان
زمینه ای کار مساعد گردد، ما باید برای آنها کار دهیم ،باید فابریکه ها و موسسات تولیدی آنقدر زیاد گردد که حتی ضرورت به جذب کارگر از ایران شود...این بود اندیشه ای رهبری حزب و دولت ولی جنگ نگذاشت...
۳-تامین حقوق زنان و دختران
داکتر صاحب !!!
باید خرد همگانی در سطحی باشد که حتی پشتون هم حاضر شود و قبول کند که حقیقت در کجا نهفته است....
تعداد زیاد از شما که بی خریطه فیر میکنند ، وضعیت ناهنجار اقتصادی مردم را در شرایط کنونی در افغانستان نمیدانید ...
باید نخست مردم را بسیج کنید تا حقوق ابتدایی خود را بدست آورند وبعدا همه ای آنها را به شمول پشتونها آماده سازید تا ذات خود و دگران را بشناسند و با آن احترام بگذارند.
شما چون زور و زر ندارید ، و از طریق جنگ هم نمیتوانید اهداف تانرا به کرسی بنشانید ، پس بهتر خواهد بود که به تربیت مردم بپردازید و آنهم بدون آنکه به قوم و قبیله ای دگران توهین و اهانت کرده باشید. احمد شاه مسعود نیم عمرش را از راه جنگ بخاطر همین موضوعات سپری کرد ، چه دستاوردی دارد؟؟؟؟
داکتر صاحب !!!
شما در زمان حزبی ها امکانات انرا داشتید که با احمد شاه مسعود کار سیاسی میگردید و به او میفهماندید که این جهاد و جهاد بازی اش را کنار بگذارد اینها همه توطیه ای امریکا است و از برنامه های حزب و دولت همان وقت در بخش تامین حقوق ملیتها حمایت کند ، برای احمد شاه مسعود جهاد یک وسیله بود نه هدف نهایی ، هدف نهایی برای او همان بود که امروز فرزندش میخواهد آنهم در شرایطی که خودش از وطن دور است و در کشور یک گروه افراطی فاشیستی. مذهبی حاکم است ولی در زمان احمد شاه مسعود کسانی در قدرت بودند که در مسیر محو تمایلات تفوق طلبی و قومگرایی برنامه های مشخص داشتند ...البته این کار در یک سال و پنج سال و آن هم در شرایطی که جنگ سراسر کشور را در آتش خود میسوختاند نا ممکن بود .. شما شاهد استید که هزاره ها در آن زمان در اوج قدرت و کسب حقوق شان منیحث یک شهروند بودند ، حتی اخوند های ایران از این برنامه ای دولت خوش نبودند زیرا آنها رهبران تنظیمی هزاره ها را منحیث بهترین وسیله برای مداخله در امور افغانستان در دست داشتند ...حزب و دولت به هزاره ها حیثیت داد و افسر هزاره با یک افسر پکتیاوال و خوستی در زیر یک سقف در طعامخانه غذا میخورد ، من خودم شاهد بودم. وزرای پشتون 9 سال تمام به صدراعظم هزاره گزارش میدادند .اما ...در آن وقت چشم همه را پول امریکا و سعودی ها کور کرده بود ،تبلیغات امریکا و اسلامگرایان افراطی گوشهای شانرا کر کرده بود ، خوب را از بد نتوانستند تفریق کنند ، فرصت طلایی را همه از دست دادیم.فرصت ها بار بار بدست نمی آیند ...حالا باید دوباره از صفر آغاز کرد...
محترم داکتر صاحب!!!
به همفکران تان بگویید که برابری حقوق ملیتی ، شناخت ذات به معنی توهین و تحقیر طرف مقابل نیست...هر قدر که شما تند و زشت عمل کنید به همان پیمانه طرف مقابل با هم متحد میگردند حتی حاضرند که در سایه ای طالب خود را حمایت کنند زیرا آنها فکر میکنند که غلام و اسیر میشوند...خاک افغانستان و جغرافیای فعلی افغانستان تعلق به دارد همه در راه حفظ و ابروی آن خون ریختانده اند طی دوازده سال نظام دموکراتیک در افغانستان هزاران افسر جوان در دفاع از خاک شهید شدند آنها این شهادت را به خاطر 72 حور بهشتی قبول نکرده بودند آنها بخاطر قصر های مجلل نه جنگیدند آنها بخاطر نام وطن ، تاریخ کهن آن و حمایت از نظامی که به سوی ملت شدن جامعه را هدایت می‌کرد جنگیدند آنها به خاطر سواد همگانی و خرد همگانی، رزمیدند و شهید شدند ، آنها بخاطر آنکه هر طفل جامعه که با سواد باشد و هر شهروند که خود را منحیث انسان با ارزش احساس کند رزمیدند ، یکبار دگر تاکید می‌کنم سواد همگانی و خرد همگانی دو رکن اساسی دموکراسی و دو رکن اساسی برای درک پدیده های پیچیده جامعه ، دولت و حزب بعد از ششم جدی روی همین دواصل کار می‌کرد تا جامعه بطور کل باسواد گردیده و خرد یگانه وسیله ای برای ارزیابی پدیده های درونی جامعه باشد...
پس شما باید نخست از همه سواد همگانی و خرد همگانی را به طرفداران تان یاد دهید تا آنها بدانند که چگونه با مسایل نهایت حساس چون :زبان ، ملیت ، هویت و ذات در درون جامعه و از طریق رسانه ها برخورد نمایند....بدون آنکه طرفهای مقابل احساس توهین کنند ...و اگر انهاییکه نمی خواهند تن به قبولی واقعیتها دهند ، در انصورت گناه خودشان است...
محترم داکتر صاحب !!!
با تاسف امروز ذکر واقعیتهای های تاریخی ،وسیله ای نفرت پراگنی
قرار گرفته است ، منابع ، افراد به بهانه تاریخ نویسی و تشریح تاریخ واقعی به زهر پراگنی میپردازند. ما نه بر پایه ای زور ، دروغ ، البته منظورم شما نیستید بلکه بر پایه ای علم و عدالت میتوانبم پراکندگی، نژادی و قومی را به بگانگی و دشمنی را به دوستی و جنگ را به صلح و نا برابری را به برابری بدل کنیم....ولی در این راه باید محتاط بوده و در نوشته ها و گفتار مان عفت زبان و قلم را احترام بگذاریم.
فخر اهنگر

>>>   💚💦💫 خداوند را هزار بار شکر و《 شکر میگوییم که ما مردم فارسیزبان تورکتباران هزاره ازبک ترکمن تاجک تاتار ایماق پامیری... 》 از ذات یا قوم افغان=پشتون=جنایتی=کوچی نبوده و نیستیم،
خداوندا متشکریم.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است