چرا دموکراسی در این منطقه پا نمی‌گیرد؟
از تجربه پاکستان می‌توان آموخت که بدون دموکراسی متکی به نهادهای قدرتمند دموکراتیک، بحران‌های سیاسی و اجتماعی دست از گریبان ملت‌ها بر نمی‌دارد 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۳۴    ۱۴۰۲/۲/۲۷ کد خبر: 173086 منبع: پرینت

بحران کنونی پاکستان ابعاد و علل مختلفی دارد و یکی از آن‌ها نبود دموکراسی استوار و نهادینه شده است. هنگامی که مردم خود در تعیین سرنوشت خویش نقشی ندارند و نهادهایی دیگر برای‌شان پیوسته تعیین تکلیف می‌کنند، تنش و آشفتگی به صورت فزاینده‌ای گسترش می‌یابد و به پیدایش بحران‌های نو می‌انجامد. پاکستان از بدو تاسیس خود تا امروز با سلسله‌ای از این دست بحران‌ها دست به گریبان بوده است، و هرچند هیچ گاه به مرز فروپاشی نرسیده است، اما هیچ گاه از چرخه بحرانهای مکرر و متداوم نیز به سوی ثبات و توسعه پایدار عبور نکرده است. اما این وضعیت مخصوص پاکستان نیست، و دیگر کشورهای منطقه نیز شرایطی کم و بیش مشابه دارند، چنان‌که در چند ماه گذشته ایران گرفتار بحرانی همانند بود. دیگر کشورهای همسایه ما نیز از این جهت آسیب‌پذیرند و بحران‌ها مانند بمب ساعتی در کمین‌شان است تا لحظه انفجار فرابرسد.

چرا دموکراسی در این کشورها پا نمی‌گیرد و به پختگی و استواری لازم نمی‌رسد، و اگر گاهی مانند نسیمی ملایم بر زندگی مردمان این منطقه شروع به وزیدن می‌کند، دیری نمی‌گذرد که گردبادها و طوفان‌های تند همه چیز را دست‌خوش نوسان و بی‌ثباتی می‌سازد؟ برای پاسخ می‌توان دو دسته عوامل را در نظر گرفت، عوامل بیرونی و عوامل درونی. در سطح بیرونی، کشورهای قدرتمندی که در تحولات منطقه نفوذ مستقیم دارند ترجیح می‌دهند به جای سر و کار داشتن با اداره‌هایی سست و لرزان، طرف تعامل‌شان گروه یا سازمانی باشد که هسته سخت قدرت را تشکیل می‌دهد و می‌تواند شرایط را برای‌شان قابل پیش‌بینی بسازد. از این جهت نهاد نظامی در پاکستان، ولایت فقیه در ایران، و حکومت‌های مشابه در منطقه نظام‌های مطلوب برای قدرت‌های بزرگند. اما تقدم در این زمینه از آن عامل درونی است نه عامل بیرونی و باید اولویت را به آن داد.

در سطح درونی، چندین عامل در این سرزمین‌ها مانع شکل‌گیری دموکراسی واقعی بوده است.
نخست، نظریه‌پردازی کافی در این جوامع به سود دموکراسی صورت نگرفته است تا گفتمان‌های ضد دموکراسی راست و چپ از میدانداری افکار عمومی کنار بروند.
دوم، نیروهای متعهد به دموکراسی که خود تجسمی از منش دموکراتیک باشند در این منطقه ظهور نکرده و اغلب مدعیان آن در زندگی عملی خود انسان‌های دموکرات نیستند.
سوم، نهادینه شدن دموکراسی نیازمند آموزش است، هم در سطح نظام تعلیمی و هم در سطح نهادهای اجتماعی. دموکراسی پدیده‌ای مدرن است که باید آن را فراگرفت و در زندگی تمرین کرد و چنین آموزشی از پهنه عمومی غایب بوده است.
چهارم، دموکراسی زاده بلوغ جوامع است که خود را در فردیت انسان‌ها نشان می‌دهد، انسان‌هایی که از صغارت خودخواسته رهایی یافته باشند. در جایی که هویت گله‌ای بر هویت فردی بچربد و استقلال انسان‌ها در تفکر و انتخاب به رسمیت شناخته نشود، دموکراسی پا نمی‌گیرد.
پنجم، عدم ظهور رهبران و نخبگان سیاسی‌ای که نهادینه ساختن دموکراسی را بر منافع سیاسی خود ترجیح دهند، بدان گونه که جواهر لعل نهرو، نلسون ماندیلا، لی‌کوآن‌یو و دیگران، با رهبری جوامعی مانند جوامع ما، مسیر جدیدی را برای مردم خود ترسیم کردند.

از تجربه پاکستان می‌توان آموخت که بدون دموکراسی متکی به نهادهای قدرتمند دموکراتیک بحران‌های سیاسی و اجتماعی دست از گریبان ملت‌ها بر نمی‌دارد و به آن‌ها اجازه رسیدن به ثبات، توسعه، شکوفایی و پیش‌رفت پایدار را نمی‌دهد.

محمد محق


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دموکراسی
افغانستان پاکستان
نظرات بینندگان:

>>>   اینجا و در تمام جهان دین و دموکراسی فقط وسیله رسیدن و حفظ قدرت حاکمان است ، ول ما چی کنیم؟ آیا میشود با در نظر داشت چنین وضعیت راه حل در کوتاه مدت متوقع بود، اگر در زمینه راحل های که ما را زودتر به مقصد برساندرا هم لطف کنید بنویسید. ممنون.
ادریس شمال

>>>   Khaiber Mobaser
چون دموکراسی نظام کفری است و در ظرف عقیده امت اسلام نمی‌گنجد. به همین ملحوظ در هر سرزمین اسلامی روحیه اسلامگرایی زنده باشد؛ دموکراسی را دفن گورستان میکنند.
این امت اسلامی است و بجز از اسلام به هیچ نظم طاغوتی راضی نمی‌گردد جز سیکولاران که از شناخت دقیق اسلام با توجه به فشار ثقافت غرب، بی بهره هستند بقیه همه با لیبرال دموکراسی غرب هرگز سازگار نمی‌گردند.

>>>   Farhad Mudaris
ديموکراسی در پاکستان باوجود همه کمی وکاستی آن خود را تبارز داد چون دادگاه با محکوم نکردن عمران خان در عرصه عمل استقلال خود را نشان دادوانچه خواست قوا اجرايه بود دنبال نکرد، ديگران ميتواند هرطوری که فکر ميکنند انرا توجيه نمياند. اما در همین دقايق تفکيک قوا ديده ميشود.

>>>   Rohullah Ahmadi
مطلب شما از دموکراسی چیست ؟؟؟


>>>   Esmatullah Faizi
علت اش این هست، کسانی که شعار دمکراسی را سر میدهد خود به هر چیز معتقد است الا دمکراسی ، این شعار بیشتر برای منافع غرب است در کشور های جهانی سوم .

>>>   Azizullah Hakimi
دلیل این همه بحرانها که دامین گیرامت درسرزمین هااسلامی وخصوص مردم پاکستان شده دلیل اساسی آن چنک زدن به مبده سیکولاریزم وساختار حکومت داری آن دیموکراسی است

>>>   Nasar Ahmad Timori
تحلیلی درست و بجا فرمودید استاد، به همین گونه دموکراسی که جامعه جهانی و کشورهای کمک کننده خواستند در افغانستان شکل بدهند و همه چیز کاپی و پیست میشد و نتیجه کلی در پی نداشت ،زمانی دموکراسی در جامعه ای شکل می‌گیرد که خود جامعه و همچنین دولت در راستای دموکراسی حرکت کنند،و در طول سالیان متمادی و پیوسته در جهت دموکراسی اقدامات ضروری و مهم انجام شود و همه به آن باور داشته تا بالاخره به پختگی کامل برسد.طوریکه در افغانستان هم در طول بیست سال گذشته در مورد دموکراسی یشتر شعار بود تا در عمل،و کسانی هم که خود در این راستا به اصطلاح پیشقدم بودند بدان باور نداشتند.

>>>   Aman Qasimi
بحران پاکستان نتیجه عدم تطبیق اسلام و غلامی حکامش به آمریکا است.

>>>   Bais AhadPoor
درودها! پرسشی که برای من خلق شده اینست که در کشورهای مذکور سایه دین بر همه کنش های اجتماعی و زیستی مردم بالا و حاکم است، آیا میتوان گفت دینگرائی مانعی بر دموکراسیزه ساختن این جوامع است، یعنی میشه گفت دین و دمکراسی در برابر هم قرار میگیرد یا طبیعیت ذاتی این جوامع توان جذب دموکراسی را ندارد؟ و گپ دیگر اینکه آیا تنها دموکراسی میتواند حلال مشکلات باشد؟

>>>   Sourvat Ali
واضح است قبول سیستم دینی مانع برابری شهروندی میشود.
قبول دیمکراسی مانع فرقه گرایی دینی و دادن حق برابر به همه شهروندان یک کشور براساس یک قانون حقوقی مدرن و جدید و بروز.
قانون حقوقی که مهم شهروندی است نه اقلیت و اکثریت و نه هم ایمان بلکه وجدان و قانون حقوقی شهروندی معیار میشود

>>>   میر آقا زعیم
دموکراسی.!
آنچه را که رسانه ها میگویند وآنچه را کشور های غربی و تعدادی دوستانی مجازی ما مینویسیند، ودرعمل انجام میدهند. وآنچه را که من کماکان در کتاب ها خواندم کوه تا آسمان فرق دارد.

>>>   Rahmatullah Begana
استاد گرامی و عزیز درود به شما!
دموکراسی از آگاهی و علم آغاز می‌شود، اینجا در افغانستان چهل سال است که تعلیم و تربیه را نظام ها به استهزا گرفته اند، تنها نصاب تعلیمی این خطه باستانی به عمر کوتاه من شش بار نظر به ذوق سردمداران بی خرد تغییر کرده است، در مجموع در چهل سال گذشته ۲۰ سال دروازه های مکاتب به اثر خشونت و جنگ بسته بوده است.
افراطیت از داخل و بیرون افغانستان صادر گردیده و اکثریت مردم را با تعالیم افراطی مذهبی و غیر مذهبی آماده گردیده و در ذهن و روان شان این تعلیم به نام مقدس حک گردیده است، طوری که بخاطر ماندن ریش و سنت بودن و نبودنش جوانان تعذیب و حتی کشته می‌شوند، دموکراسی چگونه در این سرزمین خشونت و جنگ پا خواهد گرفت؟
متاسفانه ما با تمدن و دموکراسی فاصله زیادی داریم.
تا زمانی که توده‌ها از این اندیشه آگاه نگردند و در بین مردم این نظریه پا نگیرد، متاسفانه چرخ ظلم و جنایت و دین داری قربانی خواهد گرفت.
ما اگر در گذشته حرف های از زیبایی های دموکراسی داشته ایم، توسط تعداد نخبگانی از بیرون وارد گردیده و در داخل آن باور را با تردید دیده اند. اولین عنصر ضد دموکراسی ملا و مدرسه است، چیزی که امروز زیر سنگ سنگ کشور در حال رونق و شگوفایی است. در این زمینه یک انقلاب فکری نیاز است که من در کوتاه مدت خوشبین چنین رویدادی نیستم.

>>>   Rohin Bahari
تا زمانی که لین دواونی مغز عوام از دست ملا و پیش نماز در آورده نشود و به جایش به دست علم و عقل ماتریالیستیک قرار نگیرد هیچ روزگار خوبی در کار نخواهد بود!

>>>   Gyahya Rahmani
درسطح عوامل درونی دین ومذهب وتعمیل روایات عربی دیرپا نقش عمده دارد ودر جریان صد سال اخیر این تعبیرات نتوانسته است جز درسطوح قدرت واقتدار چند خوانواده تاثیر مثبت دیگری داشته باشد،تصور می کنم التیام‌ درد ها وکمبود هااجتماعی نیاز به نگرش علمی اجتماعی روشنی دارد که از دل این جوامع بتدریج ظهور کند

>>>   Habibullah Awari
هر پدیده ی همچنانی مستلزم ظرفیت سازی و قابلیت جذب در زمان و مکان خاص میباشد و چون وسیله ی ابزاری آن سواد و سطح آگاهی مردم میباشد، که ما آنرا نداریم.
ما قبل از آنکه به فکر آزادیهای فردی باشیم دنبال آزادی روان استیم که جنایت کاران، مشت مفت خوران، استثمارگران و استعمار گران در آن ماهیگیری میکنند.
غرق ما میشویم ولی ماهی به کجاوه ی دیگران میریزد!

>>>   Mujtaba Nawid Bakhshi
هر چیزی در اوایل ضرورت به شناخت درست دارد. و این شناخت باید چراها را جواب داده بتواند . امروز در افغانستان زمانی که واژه ای دمکراسی یاد میشود . اولین نقد تنفرزای خود را بعضی ها با بسیار نفرت پراگنی و حتی گوینده واژه گوی دمکراسی را توهین و لعن میکنند . چون شناخت با این مسئله ندارند . و این که این مسایل برای مردم به معرفی گرفته شود در قدم اول تحصیل و دانش است بعد پروسه ای چندین ساله را باید مردم طی کند تا اینکه به مقصد رسید

>>>   محمد عارف واصل
چون مردم ما هنوز از خوبی های دموکراسی آگاهی ندارند

>>>   Khalil Raufi
حضرت استاد ارجمند
در قسمت نهادینه شدن دیموکراسی و ارزش‌های دیموکراتیک
اقتصاد رول اساسی و بنیادی دارد
حد اقل بالای پنجا درصد شهروندان همان کشور سطح اقتصاد متوسط داشته باشند
در غیر او احزاب و ساختار های که با پول های بیرونی بچرخند‌ طوفان های شدید را برای برهم زدن نظام ها به بار میاورند
دیموکراسی منطقه و پاکستان بیشترین آسیب اش اقتصاد لرزان کشور ها بوده است

>>>   Khalil Raufi
رئوفی صاحب گرامی، نظر شما از یک زاویه درست است، که وضعیت خوب اقتصادی به نهادینه شدن دموکراسی کمک می‌کند. اما در کشورهایی مانند هند که در مسیر نظامی‌گری نیفتادند دموکراسی خوب پیش رفت. در کشورهای نفت‌خیز که وضع اقتصادی شان هم‌خوب است دموکراسی شکل نگرفته است.

>>>   Basir Ahmadi
جناب استاد! دست تان درد نکند، بسیار زیبا فرمودید. به خصوص در دو مورد: یکی در مورد پاکستان است که فرمودید"پاکستان از بدو تاسیس خود تا امروز با سلسله‌ای از این دست بحران‌ها دست به گریبان بوده است، و هرچند هیچ گاه به مرز فروپاشی نرسیده است، اما هیچ گاه از چرخه بحرانهای مکرر و متداوم نیز به سوی ثبات و توسعه پایدار عبور نکرده است." این جمله وضعیت سیاسی و اجتماعی پاکستان را در بهترین شکل آن بیان کرده است. مورد دیگری که به آن اشاره فرمودید، عوامل درونی عدم شکل گیری دموکراسی است. فقدان این عوامل را با دل و جان میشود حس کرد. طی بیست سال جمهوریت، بنظرم عوامل فوق الذکر آن را به مثل یک کشتی از کار افتاده و شناور بر روی امواج طوفانی قرار داده بود. وقتی این عوامل را حالا می خوانیم خیلی حوادث و قایع آن دوران از پیش چشم های مان عبور می کند.

>>>   Sayed Abdullah Nademzoy
تمام فاکتور ها در جای خود در نهادینه سازی دموکراسی نقش دارند و اما اساسی ترین آنها جامعه مزین با زیور دانش است، تا زمانیکه شهروندان جامعه از مزیت دانش(هر دانشی/ در هر حوزۀ) بهره مند نشوند امکان نهادینه سازی وجود ندارد و لوکه سایر شاخص ها موجود باشد.
با قوت دانش میتواند مسئله اهمیت و حق تمثیل اراده فردیت مطرح کرد، و در کاروان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ... عضو فعال و مستحق نظر محسوب شد. بالاخره یگانه ابزاری که دنباله روی و تبعیت کورکورانه را منتفی میسازد دانش است و بس.

>>>   Mohammad A. Rahimi
در یک کلام، مردم این منطقه لیاقت دیموکراسی را ندارند. لیاقت شان همان سوته گراسی اسلامی است

>>>   زاغ میخواست مثل کبک راه برود اما راه رفتن خودرا فراموش کرد .اگردوستان خفه نشوند .درافغانستان نه جامه دراز کمونستی جور آمد ونه جامه کوتاه دموکراسی . شرق وغرب باتمام کوشش مصارف گزاف وفشار های گوناگون نتوانست آنچه را که میخواست انجام دهد نشد. بهتر است روابط وتعاملات اقتصادی راتقویت نمایند. وبس

>>>   دموکراسی مانمد نهالی است که در شوره زار نمیروید.
چنانچه اسلام حقیقی در تنگای تاریک تفکر قبیلوی تبدیل به وسیله ارتزاق تیکه داران دین میشود.

>>>   هم دموکراسی نیاز به آدم بودن دارد و هم مسلمانی

>>>   ($$$) مردم فارسیزبان با فرهنگ چرا (!؟) بمثل مردم بی فرهنگ پشتوزبان به کاپی، پیست و تقلید کردن از فرهنگ پوچ-بیگانه و غرب خودشانرا به همان قصه رفتار (زاغ و کوک) سوق میدهید!؟
اینها که نتوانسته رفتار کوک را فرا بیگیرند بلکه از زاغ رفتاری هم خلاص شده و ناخواسته چارپای جور می شوند.
همینگونه لفاظی و شعار های ناآشنا/ناواضح (هوراهی=دموکرایی=وسوسه یی) ملیتهای (سنتی) ما را راه گم کرد و تا امرور به خون خرابه کشاند، بس نیست!؟
و تعجب اینجاست که مردم روشنفکر احمق-سر کوردل چقدر ازخود بیگانه، ذوق زده و به کلمات توهمی دمکراتیک-ببرک کارملی و هم به دموکراسی-ملک ستیزی تشنه|غرق شده اند که هنوز مسلمان-نمایی هم دارند!
(چه خبر ازینکه در گوش شان آذان غیبی-دموکرایی داده شده باشد، و دیگران غافل)!؟
زودتر و کوتاه ترین راه به رسیدن آرمان دموکرایی تان (البته برای ذوق زدگانش) چه در خارج و در داخل این کشور بنام افغان-ستان، اولتر از طریق ترویج دادن، فراگیری و دیدن دو نوع سریال-کتابی یعنی انجیل و تورات امکان پذیر است.!!!¿¿¿
پناه ما دیگران به خداوند حفیظ.
که شما ها بعدا براه ترانزیت ترانجنسیتی سربخود سوق می گردید و بلاخره به کوچه و پسکوچه سوپردموکراتیک تان میرسید....،
توبه خدایا.
و ما بقیه فارسیزبانان و تورکتباران (از همین راه های سیاسی-گمراهی) شدیدا بیزاریم.
خداوندا، نبر ما را به این راه ها.

>>>   البته یک مورد را از یاد نبریم از دیر زمان است که رقابت میان دنیا شرق و غرب در عرصه مختلف سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد این مسله باعث شده که در برداشت و عملی ساحتن پدیده های غربی کمی حساس باشند.
نکته قابل تامل این است که فشار های اقتصادی موجب شوریدن مردم علیه حکومت ها شده است حالا در کشور های شرقی برای مهار آن شرورش ها که حد اقل بتوانند مردم به لحظ فکری قناعت ندهند میگویند این حرکت ها و شورش ها نتیجه دموکراسی غربی و نفوذ و مداخله غربی ها در امور حکومت داری ماست ؛ بیشتر کشور منطقه دموکراسی را بهانه خوبی میدانند برای مهار شورش های مردمی علیه حکومت .
Ahmadi

>>>   💥👈 اول هوس دموکراسی داشتن بعد به طرف ترانس-جنسیتی رفتن ...
(دموکراتیک/دموکراسی) = (ال جی بی تی) افغانیت.

>>>   چرا دموکراسی در این منطقه پا نمی‌گیرد؟//
هههه. دیموکراسی یک گپ مفت است برای خر کردن مردم. نه در امریکا دموکراسی است و نه در اروپا. در همه جا حکومت در دست زورمندان است.
او بم های 10 تنی طیاره های B-52 رژیم امریکا از دموکراسی بود یا یا بار کشتار اطفال و زنان در عروسی ها یا تجاوز بالای زنان و دختران افغانستان پیش چشم شوهران و پدران و بدست سگ های وحشی رژیم سفاک امریکا؟
ما خر و گاو نیستیم که گپ مفت «غرب سلاخ» را باور کنیم. همه حیوانات غرب را در 20 سال دیدیم. صرف تبلیغات پرفشار.
کابل تا هنوز برق و آب 24 ساعته ندارد. کدام دموکراسی؟ کدام حقوق بشر؟ بچه خر باشم اگر باز هم گپ های مفت ای نیرنگبازان را باور کنم.

>>>   بخاطر که اشرف غنی و کرزی با تقلب دموکراسی را خراب کرد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است