تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ ۱۴۰۲/۲/۳۱ | کد خبر: 173118 | منبع: |
پرینت
![]() |
انتصاب عبدالکبیر، یکی از معاونان نخست وزیر طالبان به جای محمدحسن آخوند فینفسه به معنای تغییر جهت فوری حکومت طالبان نیست. نه حسن آخوند و نه عبدالکبیر از نفوذ زیادی برخوردارند و هر دو به شخصیتهایی کاملاً انعطافپذیر معروفاند. منابع طالبان میگویند که حسن آخوند ۶ ماه پیش نیز از امیر هبتالله درخواست کرده بود که از کارش کنار برود، او شکایت داشت که بیصلاحیت است و قادر نیست از پس مدیریت چهرههای قدرتمند کابینه مانند سراج الدین حقانی، محمدیعقوب و عبدالغنی برادر برآید. در آن زمان هبتالله از او خواسته بود تا زمانی انتقال دفتر نخستوزیری به قندهار در این پست بماند؛ در قندهار میشد به نحو مؤثرتری از نخست وزیرش حمایت کند. سرانجام حسن آخوند از انتظار خسته شد و وضعیت سلامتیاش هم بهتر نشد.
پست نخست وزیری طالبان مانند همیشه فاقد صلاحیت باقی مانده و بعید است که هیچ یک از چهرههای اصلی جنبش بدون گرفتن صلاحیتهای بیشتر، این سمت را بپذیرد. این انتظار از سوی ملا برادر و حامیانش وجود داشت که او به عنوان نخست وزیر واقعی برگزیده شود، اما این اتفاق نیفتاده است. چنین گامی از سوی برخی اصلاحطلبان در درون طالبان و نیاز به اقدام قاطعتر در قوه مجریه بحث میشود. با این حال، نکته برای رهبر طالبان دقیقاً این است که قوه مجریه را ضعیف نگه دارد، در حالی که سعی میکند کنترل خود را بر آن تحکیم کند.
امیر طالبان برای تحکیم قدرت خود بر کابینه، ماههااست که در پی انتقال برخی وزارتخانهها و ادارات به قندهار است، جایی که کنترل آنها برای او آسانتر است. او تاکنون توانسته دفتر سخنگو را منتقل کند، اما در هفتههای اخیر دیدارها با هیاتهای بینالمللی در قندهار انجام شده است، متقی وزیر امور خارجه با آنها در آنجا ملاقات کرده و تقریباً پیشنهاد یک جابجایی «مجازی» وزارت خارجه به قندهار شده است. هبت الله مخصوصا خواهان انتقال وزارت مالیه به قندهار است.
اینکه هبت الله هنوز نتوانسته به این هدفش برسد، نشان میدهد که او هنوز فاصله زیادی تا تثبیت کامل قدرتش دارد. استراتژی هبت الله تاکنون ایجاد ایتلاف با گروههای ناراضی طالبان از کابینه بوده است. او موفق شده که همراهی فرماندهان هلمندی را که وفاداری زیاد در میان نیروهای مسلح طالبان دارند، بدست آورد. همچنین دیده میشود که هبتالله در ارتباط با فرماندهان طالبان ازبیک در شمال غرب و طالبان تاجیک در شمال شرق کشور است که همه آنها از کابینه تحت سلطه اصلاح طلبان ناراضی هستند. گروه دیگر (اصلاحطلبان) ناامید و تحت فشار، به انتقاد علنی از امیر رو آوردند. هبتالله با این موضوع با ملایمت برخورد نکرده و در یک سلسله جلسات در قندهار به اصلاح طلبان بهویژه یعقوب و سراج الدین هشدار داد که انتقاد علنی بیشتر از این قابل تحمل نیست.
محور اصلی دیگر استراتژی هبت الله ارتباط با کشورهای همسایه بوده برای متقاعد کردن آنها که او متحدی است که آنها نیاز دارند. برای این منظور، او از دو نقطه ضعف کلیدی دو چالشگر آشکار خود، محمد یعقوب و سراج الدین حقانی استفاده کرده است. یعقوب با آمریکاییها ارتباط برقرار کرده که باعث ناخشنودی ایران، روسیه و چین میشود.
هبتالله در مانوری برای جلب حمایت ایران، روسیه و چین روابط منطقهای را بر روابط با قدرتهای غربی ترجیح داده است، هدفی که مطمئناً هر سه کشور با آن همسویی میتوانند داشته باشند. ممنوعیتهای زنان وسیله این امر بوده است. حتی منزویترین (بیخبرترین) رهبران طالبان تا حالا باید متوجه شده باشند که سادهترین راه برای بلوکه کردن هرگونه ارتباط دیپلماتیک با قدرتهای غربی، سرکوب حقوق زنان است.
سراج الدین به دلایل روشنی، نمیتواند یک طرف تعامل با آمریکاییها باشد، اما نقطه ضعف دیگری هم دارد. او رابطه با تحریک طالبان پاکستان را به رابطه با اسلام آباد ترجیح داده است. از اینرو هبت الله مانوری داده برای جلب حمایت پاکستان در مقابل سراج الدین، و انزوای اصلاحطالبان. منابع نزدیک به یکی از اعضای ارشد کابینه بر این نظر است که هبت الله به مقامهای پاکستانی واضح گفته است به تحریک طالبان پاکستان اجازه استفاده از افغانستان به عنوان سکویپرش برای حملات علیه پاکستان را نخواهد داد، در صورتی که بتواند کنترل کامل بر کابینه را برقرار کند، به این مفهوم روشن که پاکستانیها باید به او کمک کنند تا سراج الدین را تحت کنترل خود درآورد.
آیا هبت الله میتواند یعقوب را از وزارت دفاع و سراج الدین را از وزارت داخله برکنار کند؟
دستور کار بعدی هبت الله میتواند در کنار انتقال بخشی از کابینه به قندهار، جایگزینی برخی از افراد کلیدی در حکومت، به منظور حذف برخی از اصلاحطلبان قدرتمندتر باشد. به نظر میرسد که هدف اولیه هبتالله تحمیل نقش خود بر کابینه است، نه به عنوان یک چهره بالاتر، بلکه با اختیاراتی برای تعیین و عزل اعضای کابینه و تعیین جهت کلی سیاستگذاری. تاکنون، او در درجه اول تلاش کرده تا با سبوتاژ در سیاستهایی که توسط کابینه بدون مشورتش تدوین شده است، به این هدف دست یابد، برای مثال صدور ممنوعیت تحصیل و اشتغال زنان پس از هر باری که به نظر رسیده تعامل کابینه با دیپلماتهای غربی در حال به نتیجه رسیدن است.
بعید است هبت الله تا زمانی که به عنوان تصمیم گیرنده اصلی شناخته نشود، رویکرد سازندهتری در پیش بگیرد. اگر او به این نتیجه برسد که وتوهای او برای وادار کردن کابینه به سرفرودآوردن در برابرش کافی نیست، اقدامات شدیدتری اتخاذ خواهد کرد. آیا هبت الله میتواند یعقوب را از وزارت دفاع و سراج الدین را از وزارت داخله برکنار کند؟ اگر او بتواند به این هدف برسد، تثبیت قدرتش تحقق مییابد. یعقوب مقاومت در برابر او را دشوار مییابد، با وجود اینکه او فاقد پایگاه قدرت است.
هبت الله احتمالاً به یعقوب یک سمت جایگزین در کابینه پیشنهاد دهد تا از این تصور که پسر ملاعمر کاملاً کنار گذاشته شده، جلوگیری شود. برکناری سراج الدین از وزارت داخله نیز به طور بالقوه میتواند آسیبزاتر باشد. تصورش دشوار است که سراج الدین بدون جنجال کوتاه بیاید.
آنتونیو جوستوزی
شغل,پژوهشگر ارشد در کینگز کالج لندن
بی بی سی
>>> 👈🕳 این ۱۲۴ سال میگذرد که مردم افغان=پشتون=طالبان=کوچی=ناقلین از سرزمین آریانا و یا خراسان ما میدان کشمکش و شغال درنده یی جور کرده اند،
این قوم باید دوباره بیرون رانده شوند.
>>> کرنیل امام این بار در چهره ملا هبت پلان های آی اس آی را با دقت تمام پیاده میکند.
>>> میگویند این آخند (هبت الله ) میخواهد پس از ۲۵۰ سال کم و زیاد پایتخت افغانستان رااهسته. آهسته به کندهار اگر بتواند منتقل سازد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است