از همکاری در بیرون راندن امریکا تا جنجال بر سر آب
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۸    ۱۴۰۲/۳/۴ کد خبر: 173146 منبع: پرینت

سیاست رسمی در جمهوری اسلامی ایران بر مبنای نفرتی عجیب از غرب بنایافته است. این نگاه خصمانه در عمل سبب حداقل دو خطر در سطح سیاستگذاری در این کشور شده است:

نخست، وسواس ضدامریکایی ظرفیت برنامه‌ریزی جمهوری اسلامی را محدود کرده و گردانندگان این نظام در تب‌وتاب امریکاستیزی بیشتر خطرهای ناشی از عملکرد خود را نمی‌توانند محاسبه کنند. دوم، اینکه نفرت از غرب و تمایل شدید ضربه زدن به «منافع بیرونی» زمینه جذب تئوری توطئه را در ترکیب سیاست رسمی جمهوری اسلامی بگونه بیمارگونه‌ای فراهم کرده است.

حضور ناتو در افغانستان، در بیست سال گذشته نه با عقلانیت استراتژیک سیاسی، بلکه با تیوری توطئه امریکاستیزی جمهوری اسلامی فهمیده می‌شد.
استدلال رسمی جمهوری اسلامی در مواجهه با افغانستان در بیست سال پسین در قالب همین وسواس ضدامریکایی و تیوری توطئه قابل فهم بود. مقامات جمهوری اسلامی باور داشتند که ناتو برای سرنگونی ایران به افغانستان لشکر کشیده است. این احساس‌ ناامنی ‌خودساخته سبب شده بود که در سیاست‌شان نسبت به افغانستان، استفاده از هر ابزار بدون فهم تبعات درازمدت آن موجه باشد. فلسفه همکاری طالبان با جمهوری اسلامی ایران نیز بر مبنای همین استدلال قابل درک بود.

بن‌بست گفتگو میان افغانستان آزاد و جمهوری اسلامی شباهت عجیبی با تقاضای اصلاح‌طلبی در درون ایران داشت: یعنی آن خواستی که حتی به نفع جمهوری اسلامی می‌بود، با وسواس و احساسات ضدامریکایی و تیوری توطئه می‌آمیخت. در نتیجه، ذهنیت سیاسی رهبری سیاسی در ایران توان استدلال سالم و تفکیک خیر و شر را در این سال‌ها عملا از دست داده بود.

جمهوری اسلامی پیشین افغانستان بارها برای مقامات ایرانی اذعان کرد که طالبان هیولای بزرگی است که برگشت آن تهدید استراتژیک برای منطقه و به ویژه ایران نیز است. اتفاقاً چنین استدلالی از جانب شماری از استراتژیست‌های امریکایی نیز مطرح شد. آنها استدلال کردند که ایالات متحده امریکا نباید از نظمی در افغانستان برای همیشه پشتیبانی کند که در درازمدت به عنوان یک کمربند امنیتی رایگان برای دفع خطرات منطقه‌ای موثر باشد.

براساس همین دیدگاه، استدلال افغانستان ضدطالبان شکل می‌گرفت که نیروی‌های امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی افغانستان، سپر انسانی و کمربند امنیتی ضد افراطیت و تروریسم منطقه‌ای‌اند و نباید به حمایت منطقه توسط طالب فروبپاشند و از بین برده شوند. اما مقامات ایرانی به اهداف تاکتیکی مثل ضربه زدن به منافع امریکا اولویت دادند و در نهایت، به فروپاشی نظمی که حافظ منافع همه بود، کمک کردند.

جمهوری اسلامی ایران چگونه از طالب حمایت کرد؟
امروز این امر یک حقیقت است که طالبان به حمایت همسایگان افغانستان به پیروزی رسیدند، اما جزییات و اطلاعات اندکی در مورد نحوه همکاری جمهوری اسلامی ایران با طالبان در افکار عمومی وجود دارد. در این یادداشت تلاش می‌کنم تا در چند سطح این همکاری را بیان کنم:

نخست، جمهوری اسلامی ایران یک هدف استراتژیک در مورد رابطه با طالبان تعریف کرده بود. این هدف استراتژیک راندن ایالات متحده امریکا از افغانستان به هر قیمت ممکن و بدون در نظرداشت این امر بود که افغانستان پساامریکا و زیر سلطه طالبان چه اثراتی روی منطقه خواهد گذاشت.
بنابرین، نخستین عنصر همکاری جمهوری اسلامی ایران با طالبان در حمایت از آرمان ضدامریکایی طالبان، ترویج روایت اشغال و ایجاد بحران اعتماد میان نیروهای سیاسی داخل نظام در افغانستان بود.

جمهوری اسلامی ایران نقشی موثر در خلق، پخش و ترویج روایت‌های طالبان در بیست سال گذشته در افغانستان داشت. همزمان، بخش مهمی از استراتژی جنگی طالبان را جنگ روانی شکل می‌داد که اتحاد منطقه‌ای بین پاکستان، ایران و روسیه با برجسته کردن احساسات ضدامریکایی و گسترش روایت جهاد ضد اشغال و توجیه کشتار طالبان زیر نام دفاع از وطن آن را مدیریت می‌کرد. همزمان، استفاده از تیوری توطئه برای بدنام‌سازی امریکا زیر نام اهانت و توهین به مقدسات دینی، فرهنگی و اخلاقی مردم بخش مهمی از حمایت تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران از طالبان بود.
عنصر دوم این جنگ تبلیغاتی منطقه‌ای عبارت از ایجاد بحران بی‌اعتمادی میان غرب و سیاسیون افغانستان بود. بگونه نمونه، بخش بزرگی از بی‌اعتمادی رییس‌جمهور حامد کرزی در برابر غرب، ناشی از اطلاعات فیلترشده‌ای بود که مقامات منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران بگونه مستقیم برای اغوای آقای کرزی فراهم می‌کردند.

همزمان، جمهوری اسلامی ایران نه‌ تنها خریدار بزرگ روایت طالبان بود، بلکه برای بازاریابی طالبان و روایت‌شان در منطقه نقش بسزای بازی کرد. بگونه نمونه، روابط عاشقانه روسیه با طالبان به حمایت و همکاری مستقیم سپاه تسهیل شد و روس‌ها به مرور زمان در دام تشویق و هیجان پاکستانی و ایرانی برای همکاری با طالبان افتادند. جمهوری اسلامی ایران حتی تلاش کرد تا زمینه همکاری میان رهبری طالبان با مقامات هندی را نیز فراهم کند.
اما بدنه اصلی حمایت از طالبان حمایت نظامی و امنیتی بود. طالبان با «برگه‌های گشت سپاه» آزادانه از مرز عبور می‌کردند و از زاهدان تا مشهد دهلیز امنی برای افراد آن‌ها ایجاد شده بود. طالبان به‌گونه منظم سلاح و مهمات ایرانی دریافت می‌کردند؛ سلاح‌هایی که مارک‌شان با تراشیدن محل ساخت آنها غیر قابل شناسایی بود.

جالب‌ترین نکته اینکه بشکه‌های زردی که امروز طالبان به رخ جمهوری اسلامی می‌کشند، تولید فکر ایرانی است. جمهوری اسلامی ایران در کنار پاکستان، نقش مهمی در آموزش بمب‌سازی ارزان برای گروه‌های مختلف طالبان داشت. دریافت خدمات بهداشتی برای سربازان جنگی طالبان از خدمات رایگان دیگری بود که جمهوری اسلامی برای طالبان فراهم کرده بود. مقامات امنیتی افغانستان یقین داشتند که سپاه نقش مهمی در برنامه‌ریزی و هدایت فوری عملیات‌های کوچک پارتیزانی برای دسته‌های گروه طالبان داشت که در نتیجه، قابلیت عملیاتی و تخریبی طالبان را به گونه روزافزون افزایش داده بود.

مشارکت جمهوری اسلامی ایران با طالبان ستون مهم دیگر نیز داشت و آن شراکت در اقتصاد جرمی، قاچاق مواد مخدر، گردش دالر و مواد نشئه‌آور ساخته شده در آزمایشگاه‌ها بود. سپاه در همکاری با قبیله اسحاق‌زی قوم پشتون افغانستان و افرادی همچون ملا اخترمحمد منصور، ملا نیازی والی هلمند، قیوم ذاکر، صدر ابراهیم و غیره یک شریک مهم تامین منابع، تمویل و تسهیل مالی و بدنه مهم طالبان در جنوب و غرب افغانستان شده بود.
البته ابعاد پیچیده و پنهان‌تر دیگری نیز وجود دارد که نیازمند پژوهش و بررسی بیشتر است که ممکن است در آینده جزئیات آن بیشتر روشن شود.

طالبان پس از شورش‌گری و جنگ امروز برای آب؛
در جریان مذاکرات صلح افغانستان، با وجود تاکید ایالات متحده امریکا برای خروج و حتی امضای توافق‌نامه دوحه، که تقسیم‌اوقاتی برای زمان‌بندی خروج ارایه می‌کرد، میان اشرف غنی و منطقه یک توهم مشترک وجود داشت که گویا «امریکا ابدا از افغانستان خارج نخواهد شد.» بر اساس این تیوری، طالبان در نتیجه مذاکرات صلح شامل بدنه حکومت می‌شدند و از آنجایی که سیاسیون افغانستان آزاد و به ویژه نسل جدید در حکومت از «دوستان امریکا"» بودند.
بنابراین، منطقه باید با سرمایه‌گذاری بالای چهره‌های طالبان زمینه تعادل و نفوذ در افغانستان آینده را فراهم می‌کرد. با همین تحلیل، طالبان فرصت تبلیغاتی فوق‌العاده در منطقه یافتند. اما این سناریو با سقوط کابل از بین رفت. پس از برگشت یک طرفه طالبان، منطقه به صورت شتاب‌آلود در حال تجلیل از دو جشن پیروزی بود: نخست شکست امریکا و خروجش از افغانستان و همچنین پیروزی شرکای منطقه‌ای‌شان که طالبان باشند.

این هیجان اما امروز دیگر وجود ندارد. طالبان امروز صاحب حکومتی است که پیروزی خود را بیشتر مدیون توافق با امریکا در دوحه می‌دانند تا مدیون حمایت‌های منطقه. استدلال حمایت گذشته منطقه با طالبان حالا خریدار ندارد. طالبان می‌گویند که منطقه به علت اهداف خودش که شکست امریکا بود، از این گروه حمایت کرد و طالبان خون دادند. بنابرین، با خروج امریکا حساب‌ها تصفیه شده‌اند و اکنون بازی شکل و محتوای دیگری دارد که با مناسبات و محاسبات گذشته قابل پیمایش نیست.

جدل بر سر آب؛
جمهوری اسلامی ایران بند و سدسازی در افغانستان را ضد منافع ملی خود می‌داند و آن را ابعاد پیچیده بین‌المللی می‌دهد. جمهوری اسلامی ایران به این باور بود که با برگشت طالبان، پروژه مدیریت آب‌های افغانستان متوقف شده و طالبان این امتیاز را در کنار امتیازهای دیگر، رایگان به عنوان حسن‌نیت همکاری گذشته در اختیار جمهوری اسلامی قرار می‌دهند. در حالیکه نه تنها طالبان حاضر به امتیازدهی نیستند، بلکه تعهدات رسمی خود را نیز زمینه‌ای برای موج‌سواری ناسیونالیستی خود ساخته و در پی کسب مشروعیت و حمایت داخلی و خارجی هستند.

همزمان، جمهوری اسلامی با سیاسی‌سازی و ساده‌سازی مشکل سیستان‌وبلوچستان، در پی خلق روایتی زیر نام «دفاع از حقوق مردم» برای انحراف افکار عمومی در داخل ایران است. سیستان‌وبلوچستان تنها مشکل کم‌آبی ندارد، بلکه فقر، تبعیض مذهبی، سرکوب و محرومیت از چالش‌های اساسی این منطقه هستند، که حالا زیر نزاع آب با افغانستان از جانب حکومت ایران ساده‌سازی می‌شوند.
به همین دلیل، هم جانب افغانستان و هم جانب ایران به جای توسل به متن قرارداد، شناسایی وضعیت و محدودیت‌های اقلیمی و مراجعه به ساختارهای بین‌المللی برای حل و فصل منازعه، برای مصرف داخلی به زورگویی و لفاظی متوسل شده‌اند.

آینده جمهوری اسلامی و طالبان؛
برخلاف تصور آرمان‌گرایانه، که قبلا از افغانستان در منطقه شکل گرفته بود، امروز افغانستان زیر تسلط طالبان به سیاه‌چاله امنیتی مبدل شده است. طالبان امروز منبع الهام، عقبه امنیتی و حیاط خلوت برای تمام شبکه‌های هراس‌افگن در منطقه و جهان هستند. تهدید امروز افغانستان به منافع ایران، بزرگ‌تر، جدی‌تر و آنی‌تر از گذشته است.

طالبان گروه افراطی سنی است که شیعه‌ستیزی و شیعه‌کشی عنصر مهم سیستم فکری این گروه را تشکیل می‌دهد و بخشی از دی‌ان‌ای آن است. طالبان در حال ترویج و پخش همین خوانش از دین توسط مدرسه‌سازی در سراسر افغانستان است. همزمان، طالبان نه تنها شیعیان ایران را «کافر و بی‌دین» می‌دانند، بلکه همدردی عمیقی با اقلیت سنی زیر ستم جمهوری اسلامی ایران دارند. بنابراین، طالبان پناه دادن و حمایت از آرمان سنی‌های ایران را از وظایف دینی خود می‌پندارند.
اینکه مولوی عبدالغفار نقشبندی، امام جمعه پیشین شهرستان راسک سیستان‌وبلوچستان به گمان اغلب از زیر بیرق طالبان اعلان قیام علیه جمهوری اسلامی می‌کند، یک تصادف نیست. همزمان، توییتر زلمی خلیلزاد، که زمینه بازاریابی رایگان برای مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان را فراهم می‌کند و از ایتلاف طالبان با او سخن می‌گوید، نباید یک تصادف تلقی شود.

امیال منطقه‌ای طالبان در حال حاضر به دلیل واقعیت‌های سیاسی و آسیب‌پذیری‌های این گروه قابل دید نیست. طالبان با تکمیل مرحله تاسیس خود و قوام یافتن نظام‌شان، نخستین ماموریت فتح بیرون مرزی آن‌ها، جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
در حال حاضر، به دو روند مرتبط با نزاع آب در سیستان‌وبلوچستان باید توجه کرد: نخست، اینکه سنی‌های زیر ستم جمهوری اسلامی ایران صاحب یک عقبه امنیتی در افغانستان شده‌اند و همزمان، طالبان نارضایتی سیستان‌و بلوچستان را یک فرصت امنیتی برای وصل شدن با سرمایه‌های امنیتی فراتر از افغانستان می‌پندارند. دوم، اینکه طالبان بسیار آهسته و پنهانی به عنوان آماد‌گی عملیاتی عملاً مسلح‌سازی گروه‌های رادیکال منطقه‌ای را از تاجیکستان تا کشمیر آغاز کرده‌ا‌ند.

برای نخستین بار گروه‌های ناراضی سیاسی و شبکه‌های جرمی به‌ساد‌گی می‌توانند از طالبان اسلحه جدید امریکایی خریداری کنند. این مسلح‌سازی منطقه‌ای گروه‌های غیردولتی، تبعات درازمدتی خواهد داشت که طالبان را به عنوان منبع الهام، حامی نظامی و عملیاتی در بازی‌های ژیوپولیتیک منطقه‌ای به عنوان بازیگر شبه‌دولتی مطرح خواهد کرد. ‎
هر چند برای پیش‌بینی‌های دقیق‌تر هنوز به زمان بیشتر نیاز است، اما نشانه‌ها حاکی از آن است که طالبان در سطح منطقه، وارد رویارویی خواهند شد و در این رویارویی اجتناب‌ناپذیر، بدون شک استفاده از نخستین بشکه‌های زردی را که از سپاه فراگرفته بودند، علیه ایران استفاده خواهند کرد.

عبدالله خنجانی
اینترنشنال
*عبدالله خنجانی، در گذشته،‌ معاون وزارت دولت در امور صلح بوده است. این نوشتار نظر نویسنده است و بازتاب‌دهنده دیدگاه افغانستان اینترنشنال نیست.


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ایران آب
طالبان آب
نظرات بینندگان:

>>>   ایران زود دست به کار بلوچستان مسلح می شود توسط طالبان نویسنده بسیار خوب تحلیل کردن ایران مجبور دست به کار شود

>>>   سیاست رسمی در جمهوری اسلامی ایران بر مبنای نفرتی عجیب از غرب بنایافته است.

این نفرت عجیب است یا بجاست؟ لااقل ببینید امریکا با کشور شما چه کرد؟ اگر آبادی بود در بمبارانها نابود شد سپس یک مشت مزدور بی اراده بر سر کار تا حافظ منافع خود باشند. در پایان هم دوباره حکومت را به همان طالبان داد. برای کشور شما ورود و خروج آمریکا یک بازی با مجموع صفر نیست. بلکه اگر در همان زمان طالب میماند کم کم به زیستار انسانی نزدیک میشد و همانطور که تندروهای مذهبی در ایران پس از انقلاب کم کم در متن جامعه هضم شدند طالبان هم میشد.

اگر پایه‌گذاری جمهوریت را از برکات امدن امریکا بدانیم آنگاه نیاز است بپرسیم چه سودی برای مردم داشت؟ آیا به توسعه منجر شد؟ این مبالغ کلانی که میگویند صرف افغانستان شد کجا بازتاب یافته است؟ غیر از آن بود که پیمانکاران غربی پولهایی که بنام افغانستان بود را دوباره از افغانستان بیرون میبردند و کاری بسیار ناچیز در قبال آن پول میکردند؟ کدام بزرگراه میراث امریکاست؟ کدام خط آهن؟ کدام پل و بند؟

در آلمان همین امروز هم اتوبانها و بزرگراههایی که هیتلر بنا کرد را یادگاری از او میدانند که بسیار با کیفیت ساخته شده است. در افغانستان نتیجه ورود امریکا چه بود؟ نتیجه خروج آن چه بود؟ بدتر از نتیجه ورودش نبود؟

امروز شاید بدانید که عراقیها در گرمای تابستان به ایران التماس میکنند تا برق صادراتی به آنجا قطع نشود. چرا عراق به این روز افتاد؟ فراموش نکنید که عراق قبل از حمله امریکا آباد بود. نه نیاز به برق وارداتی داشت و به اندازه خود جاده‌های مواصلاتی آبادی هم داشت. آمریکا نخست شهرها را بمباران کرد سپس نیروی زمینی پیاده کرد. همه زیرساختها را زدند.

در سودان چه گذشت؟ امریکا مسیحی های جنوب سودان را با اسراییل تحریک کردند تا جدا شوند و تجزیه رخ داد و سودان جنوبی داریم. سپس درست همه زیرساختها را توسط نیروهای نیابتی بمباران کردند. در سوریه چه گذشت؟

در یمن عربستان در سودی تجزیه یمن و تسلط بر استان حضرموت بود تا بتواند مستقیما به تنگه باب المندب تسلط داشته باشد و برای انتقال نفت خود نیازمند تنگه هرمز نباشد. جنگی را با هدایت امریکا آغاز کرد و خلبان با جنگنده امریکایی میخرید. امروز اگر یک کشور از حبث فقر و بحران غذا بدتر از افغانستان باشد یمن است.

دلیل تنفر ایران از امریکا این است که امریکا یک موجود با زیستار طبیعی نیست و بر پایه استعمار منابع ملتها و استحمار مردم (خر کردن مردم) بنا شده است. امریکا از حدود ۳۰۰ سالی که سر براورده تنها ۲۰ سال در جنگ نبوده است. قواعدی که بر زمین حاکم کرده را نظم بین المللی میخواند. بیشتر مردم و ملتها استحمار شدند و این را نظم میخوانند.
حال کشوری آزاده هست که بی نظمی کونی را نمیپذیرد و هر جا بتواند قلم پای امریکارا میکشند. برای شما که در دم و دستگاه غنی بودید طبیعی است که نظم امریکا را ارزو و ارمان نهایی بدانید و ایران را یک کشور بی ثبات کننده نظم بین الملل بدانید. برای ایران داستان وارونه هست. امریکا اساسا عامل بی نظمی و بحران در جهان بود است و باید سر جایش بتمرگد.
حال دلیل تنفر ایران از امریکا عجیب است یا نه؟

>>>   امریکا خودش دوست ایران است اگرنه درین چهل سال با ایران مراعت نمیکرد عراق را گرفته بود افغانستان را گرفته بود کرد ها هم با امریکا بود پاکستان و ترکیه و اذربایجان هم هم پیمان امریکا بود. ایران محاصره بود با یک اشپلاق ایران را میگرفت . ولی امریکا همه جا را گرفت و به نفع ایران تعغییر داده رها کرد . صدام دشمن درجه یک ایران بود که نصف ایران را فتح کرده بود صدام را از بین برد طالب دشمن درجه یک ایران بود که هشتادودو دیپلومات پاسداران ایران را کشته بود طالب را اول شکست بعدا دوباره اورده به نفع ایران تعغیر داد و خودش برگشت . امریکا از موجودیت ایران برای بهره کشی از نفت و ثروت اعراب استفاده میکند و هرگز با ایران حمله نمیکند صرف جنگ لفظی و یگان پتکه و سرزنش میکند و تمام . این را فعلا همه عالم میفهمد اگر ایران را از بین ببرد اعراب دیگر به امریکا باج نمیدهند . ایران وسیله باج گیری انریکا از اعراب است به این خاطر امریکا ایران را غیر مستقیم کمک میکند و حتی در مواردی پهپاد و تسلیحات خود را به بهانه های مختلف در اختیار ایران قرار میدهد تا ایران از ان کاپی کند و اعراب را بترساند . جنگ ایران با اسراییل هم جنگ زرگری است تا اعراب علیه اسرایل متحد نشوند و بخاطر ایران جانب اسرایل استاد شوند .
شما بار ها از زبان بایدن و غیره رییس جمهور های امریکا شاید تصادفی شنیده باشید که گفته اند طرفدار سقوط رژیم ایران نیستند و این را عملا در فتح عراق و افغانستان ثابت ساختند که غیر مستقیم ایران را تقویه میکنند . به همین خاطر مخالفین داخلی ایران را موقع عمل نمیدهند و در بن بست نگهداشته اند. ورنه همین فعلا هم اگر هفته ان چهل میلیون دالر طالبان را به بلوچ های ایران بفرستند ظرف دو ماه ایران سقوط میکند .

>>>   💦💥🕳 در پشت پرده و عمق همه معضله ها، البته بیشتر از ۴ دهه و به ویژه از شروع دور دوم ملاکرزی+ملاغنی ترویج دهی زبان (بی فرهنگ) پشتو، قوم پشتون=افغانیت=طالبانی و حذف نمودن (دیگر دانش-زبانها و اقوام) درین سرزمین بنام افغان-ستان مهندسی شده در اجرا و عملکرد جریانی بوده و هست.

>>>   هدف امریکا از سپردن ملیارد ها دالر اسلحه مدرن به طالبان ایجاد عقبه تسلیحاتی و لوجیستیکی برای گروه های نیابتی امریکا در منطقه است تا در عملیات های خرابکارانه منطقوی به نفع اهداف استراتیژیک امریکا از آن استفاده کنند.

>>>   نظر دهنده سوم خیلی جالب و دقیق نوشته شایید صاحب نظر باشند کاملا همینطور است امریکا در منطقه امد و همه دشمنان ایران را نابود کرد و یا با ایران دوست ساخت ، ولی یک چیز را بایید اضافه کنم که عراق نفوس زیاد شیعه داشت که باعث نفوذ ایران در عراق بعد از صدام شد ولی طالب هیچوقت با ایران دوست شده نمیتواند چون هم از نظر زبانی فرهنگی در مقابل فرهنگ و زبان فارسی قرار دارد هم از نظر تاریخی با در نظرداشت جنگ‌ پشتون ها با ایران در گذشته و هم از نظر عقیدوی با افراطیت در مقابل شیعه گری قرار دارد . دیری نخواهد گذشت که دوباره طالب به دشمن درجه یک ایران تبدیل شود. طالب فعلا به فرست و رسمیت ضرورت دارد و این ضرورت طالب را کما کان خاموش نگهداشته .

>>>   ایرانی ها چنان رادیکالیزه و به لحاظ سیاسی ضد غرب شده اند که هیچ گونه پیامی را نشنوند و پنبه در گوش های شان کنند. حالب است که مردم افغانستان هیچ گاه آمریکا را اشغالگر ندانست ولی ایرانی ها دائم همین مزخرفات را تکرار کردند تا برخی از مردم شان هم باور کنند. این که گفتم به لحاظ سیاسی چون که ایرانی ها به لحاظ زندگی فردی و اجتماعی شان و سبک زندگی سخت عاشق غرب و شیوه زندگي آنان است.

>>>   شاهوزهی
دنیای سیاست مثل کوه یخ شناور در دریاست و همه‌ی یک موضوع، همانی نیست که ما میبینیم! بنزین آن موتورهایی که طالب سوار بر آن جغرافیای افغانستان را زیر پا می‌گذارد از کجا می‌آید؟

>>>   به سومی.
صدام نصف ایران را گرفته بود؟ بجز یک شهر ( خرمشهر) یک شهر دیگر را نام ببر که صدام گرفته بود. پرسشی درست در ذهن شماست که چرا امریکا با ایران حمله نکرد در حالی که برای سیاست خارجی امریکا حمله به افغانستان و عراق مقدمه حمله به ایران بود. ولی پاسخ را اشتباه رفتی.

در همان روزگار چند ده گزارش بیرون امد که هزینه حمله به ایران برای امریکا کمرشکن است به سه دلیل.
اول تنگه هرمز که محل انتقال 25 درصد انرژی جهان بود و محاسبات امریکاییها و شبیه سازیهایشان نشان میداد که ایران قطعا جریان انرژی را مختل میکند که باعث هزینه بالای انرژی براز اروپا و امریکا میشد. در آن زمان هنوز تکنولوژی نفت شیل یا آغشته به شن در امریکا پیسرفته نبود و هزینه گزافی داشت و امریکا وابستگی شدیدی به انرژی عربها داشت.

دوم مساله موشک شهاب سه بود. در سال 2003 شهاب سه با برد حدود بین 1000تا 1500 کیلومتر وارد نیروهای مسلح ایران شد. ولی زمان ساخت آن قبلتر بود.در سال 1997 صحبت بر سر شهاب پنج با برد 12هزار کیلومتر بود که ایران ناگهان همه گزارشات خبری در مورد موشک سری شهاب را به سکوت مطلق گرفت. اسرائیل و روسها و برخی امریکاییها تاکید زیادی داشتند که ایران این موشک را ساخته ولی بخاطر حساسیت زا نشدن در پرده نگا داشتا است.

فراموش نکنید که امریکا 11هزار کیلومتر از ما دورتر است و برای حمله به ایران به پایگاههای نظامی در منطقه استوار میشد. همه این پایگاهها در برد موشک شهاب سه بودند. کافی بود باند فرودگاه و انبار تسلیحات زده شود جنگندا نمیتوانست پرواز کند. در آن زمان تکنولوژی سوختگیری جنگنداه در اسمان وجود نداشت و اگر پایگاهاای امریکا در منطقه هدف قرار میگرفت امکان حمله نبود. شاید بدانی که سه سال است اسقاطیل به پای امریکا میپیچد که تکنولوژی سوختگیری در اسمان را با او بدهد برای حمله به ایران. میدانی که جنگ امریکا اول هوایی و بمباران گسترده شهرهاست سپس پیادا کردن نیروی زمینی. از همان زمان حساسیت بر برنامه موشکی چند برابر شد.

سوم روحیه ملی ایران. امریکا فراموش نکردا بود که در جنگ با عراق هنگامی که ناو امریکا در خلیج فارس ناو سهند را غرق کرد چطور یک سردار مهدوی ایرانی با یک قایق کوچک موتوری پر از مواد منفجره خود را به ناو امریکا رساند و آن را غرق کرد. برخلاف افغانستان دیدگاه امریکا این بود که در جنگ با ایران امریکاییهای بسیار زیادی کشته خواهند شد.

اگر گزارشهای خودشان را ببینی یک نکته را بخوبی و به تاکید میبینی که بارها در گزارشهای مختلف تکرار شده است که برخلاف عراق و افغانستان جنگ با ایران به یک نقطه سرازیری نمیرسد که پس کشتار و بمباران مردم مطیع شوند بر خلاف آن دو کشور. بلکه برتری زمینی مطلق در دست ایران است و تعداد کسانی کا شرکت میکنند چند میلیون نفر است.

این سه دلایل عمده حمله نکردن امریکا به ایران بود با وجودی که ایران در عراق بفکر بمبهای کنار جاده ای و تضعیف امریکا بود و کشتار بسیاری هم از ایشاگ گرفت ولی باز به ایران حمله نکردند. این سه دلیل را در گزارشات خودشان میبینی.

>>>   به هفتمی.
ایرانیها رادیکال نیستند. برای ضد غرب بودن دلایل دارند. زمانی که عراق به خرمشهر حمله کرد یک زن ایرانی را لخت کردند و از یک تیر آویزان کردند تا ایران را تحقیر کنند. ایرانیها سه کشته دادند تا جسد ناموس خود را پایین بیاورند.
در همان زمان یک عده به دنبال غرب پرستی و دزدی بودند.
شاید برخی از مردم افغانستان مانند شما بیاندیشند که هیچ گاه امریکا را اشغالگر ندانند ولی هستند بخش بزرگی از مردم ایران که دیدگاه دیگری به مسائل دارند. مثلا اگر سرباز استرالیایی در قالب ناتو به کشوری حمله کند کسی از مردم عادی را بکشد و سپس روی جنازه او بشاشد برای مردم آن کشور میتواند پیام صلح و ضد اشغالگری باشد یا میتواند توهینی بزرگ تلقی شود که باید پاسخ گیرد. شاید کسانی در آن کشور باشند که ناتو و استرالیا را اشغالگر ندانند ولی اگر کسانی بودند که بفکر نابودی ناتو افتادند شما خرده نگیرید. اگر زمین جنگ ناتو سوریه باشد در آنجا باید مستهلک شود. اگر یمن و عراق است باز هم باید به اهدافش نرسد و وگر اکراین باشد باز هم باید شکست بخورد. درست است که ما از یک خون و فرهنگیم ولی در ایران حس ملت بودن بسیار شدید بود که به لطف غربگدایان در حال تضعیف است. این حس ملت بودن ممکن است در کشورهای دیگر نباشد چون جایی مانند کانادا مهاجر پایه است یا مانند پاکستان اساسا کشور طبیعی نیست بلکه کشورهای استعماری مرزی را سر هم کردند تا یک کشور حائل بسازند. طبیعی است که مردمی که از نظر تاریخی ملت نیستند نمیتوانند احساسات ملی گرایانه مردمان دیگر را درست درک کنند و چه بسا برای عدم درک خود دنبال دلیل روانی سیاسی بگردند تا برچسبی به آنچه درک نمیکنند بزنند مانند روان جمعی اشفته یک ملت یا عقده ها یا رادیکالیزم یا هر چیزی.
مشکل از جایی آغاز میشود که شما احساس و منش مردم دیگر کشورها را با معیارهای خود تطبیق دهید و هر جا آن معیار را نداشتید یک برچسب بزنید و نقص مردم بدانید. طبیعتا در ایران غربگدایان هوس باز هم بسیارند ولی ایرانیها همانقدر که عاشق غرب ددرند امانقدر هم بیزار از غرب دارند. همانقدر که نادان لیبرال دارند همانقدر هم وطن پرست اگاه دارند که حتی مذهبی هم نیستند ولی میهن پرستند.

>>>   امریکا هیچگاه اشغالگر نبود برای باز سازی افغانستان بعد از شکست تروریزم توسط دولت اسلامی افغانستان امده بود و یک هدف را دنبال میکرد و ان اینکه اسامه بن لادن را از بین ببرد و در مقابل افغانستان را باز سازی کند . به همین خاطر با طالب نمیجنگید صرف در حالاتی که بالای کدام موتر گزمه شان فیر میشد از خود دفاع میکرد . امریکا هرگز در افغانستان نجنگیده صرف مانند پولیس دنبال تروریست ها بود و کدام جنگ که براستی یک جنگ حساب شود هرگز بین امریکا و طالبان رخ نداده صرف جنگ چریکی چند نفر طالب با یک‌موتر عسکر رهگذر امریکایی در کنار جاده های عمومی یا فرعی.

>>>   بنده ایرانی هستم اما بنظرم نویسنده منصفانه دست به قلم برده است به ویژه آن بخش از توهم توطیه که مانند یک بیماری شبه سادیسم تمامی وجود وارکان حکومت ایران را گرفته است. بزعم این حق به جانبان کینه جو که نه دانش حکومت داری دارند ونه حس وطن دوستی کل دنیا به جز روسیه عزیز و چین نازنین شب وروز به فکر دشمنی و طرح نقشه علیه آنان هستند.انگار بقیه کشورهایی که با آمریکا وغرب مراوده سیاسی واقتصادی دارند از بیخ وبن وطن فروش وبیسواد وبی غیرت هستند وفقط حاکمان ریش دار وچفیه به گردن جوانمردان این کره خاکی هستند!
متاسفانه قصه این دشمنی با اشغال سفارت آمریکا آغاز شد. سفارت یک کشور را که به مثابه خاک آن کشور است توسط گروهی بی عقل وبا پشتیبانی مخفی سرویس جاسوسی شوروی سابق اشغال شد با این بهانه مسخره که آنجا لانه جاسوسی بود!هیچ شخص باخرد و آینده نگری نبود که بگوید: به فرض که لانه جاسوسی بود شما نمی توانستید به سفارت حمله کنید. جاسوسی کردند با یک بیانیه شدیدالحن عذرشان را بخواهید دیگر چرا مانند زامبی ها از دیوار سفارتخانه کشوری بالا می روید اعضای سفارت را با آن وضعیت آزاردهنده دستگیر می کنید که چه بشود؟بعد از چندماهی هم مجبور شدید آنها را آزاد کنید وخسارت بزرگ اقتصادی از این رهگذر کمر ایران نوین وانقلابی را شکست وهنوز هم دلارهایی که با دور اندیشی آن شاه وطن پرست در شرکتهایی بزرگ مانند پان آمریکن وجنرال موتورز سرمایه گذاری شده بود بلوکه کردند.
عجیب که بازهم عبرت نگرفتند وچندسال پیش عده ای برای گرفتن پست ومقام از دیوار سفارت عربستان هم بالا رفتند وباز هم فهمیدند اشتباه کردند وعذر خواهی کردند///بعد از 50سال مردم ما منفورترین مردمان در پیش چشم جهانیان هستند ودر هر ایست وبازرسی برون مرزی با ایرانی جماعت مانند تروریستهای بالفطره می نگرند این را خود شخصا شاهد بودم که چگونه در یک گیت فرودگاهی در کشور آلمان ما چندنفر ایرانی را نگه داشتند وچه برخوردی زشتی با ماشد. در حالیکه در قبل از انقلاب وبه یمن سیاستها خردمندانه سیاسیون آن زمان ورود ایرانی به 90کشور جهان نیاز به ویزا نداشت و اینک برای رفتن به ترکیه هم دچارمشکل می شویم. البته حکومتی و حاميان‌شان خيلی تلاش می‌کنند تا اين حس را تسکين دهند و بگويند درست است که دولت‌ها با ما خوب نيستند ولی در عوض ما در نزد افکار عمومی کشورها محبوب هستيم.به والله که در میان مردمان کشورها حتی سوریه وعراق هم جایگاهی نداریم مردم این کشورها با کینه وعداوتی عیب با ما برخورد می کنند.
حرف زیاد است وخداشاهد است که من معلم در این 40سال چقدر رفتار ضد ونقیض که از اینان ندیدم. کار به جایی رسیده که اگر اینان بگویند ماست سفید است مردم باور نمی کنند از بس دروغ ودغل تحویل مردم دادند.
درباره طالبان هم مانند همیشه خیلی زود وبا هیجان تصمیم گرفتند وهمه جا اعلام کردند طالبان عوض شده وبه راحتی از خون شهیدان ایرانی مزارشریف که به دست طالبان قتل عام شدند گذشتندو خوشحال که آمریکا از منطقه رفته است.غافل از اینکه آمریکا به ظاهر رفته واین طالبان جانشینان خلف هستند.
ای کاش یک آدم با خردی میان اینان پیدا می شد ومی گفت: با سیاستی که شما دارید اجرا می کنید بزرگترین خدمت را به امریکا واسراییل در منطقه کردین واصلا پای آمریکا وغرب از زمانی به منطقه باز شد که شما خیال برتان داشت که نیمچه ابرقدرت هستید وخدا می داند تا کی قرار است این مردم مظلوم ایران با حماقت ونادانی شما آرزوی یک زندگی ساده وراحت با کرامت وحرمت یک انسان آزاده را باخود به گور ببرند.
رامین قادری- یزد

>>>   به یازدهمی. امریکا در افغانستان نجنگید چون کسی روبروی او نبود. فراموش نکنید که طالبان به سرعت در سوراخ موش در پاکستان پنهان شدند. آمریکا با که باید میجنگید؟ درگیریهای چریکی بسیار اندک هم که میدید سرنگون میکرد. مگر نبود که حتی در غار کوههای افغانستان به دنبال طالبان میگشت ولی نمیدید. وقتی فرار کرده بودند با چه کسی باید میجنگید؟

دوم مسائل جهانی را در ظرف کوچک رفتار امریکا در این ولایت و آن روستا نبین. نظریه برخورد تمدنها باعث حمله امریکا به افغانستان شد تا از همگرایی سه کشور اصطلاحا متخاصم روسیه و چین و ایران جلوگیری کند و افغانستان به این دلیل انتخاب شد که با هر سه این کشور مرز داشت. هدف امریکا از اشغال افغانستان ایجاد پایگاه نظامی و کنترل و رصد دقیق رفتار این سه کشور بود.
اگر برای من و شما نظریه برخورد تمدنها تنها گزافه گویی یک فیسلوف سیاسی است ولی در سیاست خارجه امریکا به موضوع محوری تبدیل شد که درباره آن بسیار نوشتند و خودشان اذعان داشتند حمله امریکا به افغانستان مبتنی بر آن نظریه بود.

امریکا به دنبال القاعده نبود چون اساسا همه چیز فریب افکار عمومی بود. یازده سپتامبر یک صحنه سازی بود تا مردمی که پس از جنگ ویتنام علیه جنگ افروزی دولت بودند بار دیگر متحد شوند و در برابر جنگ افروزی امریکاتظاهرات نکنند. امریکا یکبار دیگر چنین حادثه مشکوکی را برای ورود به جنگ جهانی دوم استفاده کرد که حمله به جزایر امریکا به نام ژاپن تمام شد.

اگر یکبار در اینترنت جستجو کنی تناقضات بسیار زیاد روایت امریکاییها از ۱۱ سپتامبر را میبینی. این تناقضات توسط ایرانیهانوشته نشده که بگویی حب و بغض دارند بلکه توسط پژوهشگران امریکایی نوشته شده است. همانطور که وقتی به بوش خبر دادند یک هواپیما به برج دوقلو اصابت کرد در میان دانش اموزان یک کلاس درس بود و از جایش تکان نخورد. بار دیگر خبر دادند دومین هوا هم برخورد کرد باز از جایش تکان نخورد. قاعدتا چنین موضوعی باید باعث میشد جلسه بازدید از کلاس درس دانش اموزان ابتدایی را رها کرده به اخ سفید برگردد و یک جلسه امنیتی برگزار کند ولی بیست دقیقه صبر کرد تا عملیات تکمیل شود. همانطور که انفجار لوله نورداستریم نیز کار خود امریکا بود تا جنگ را شعله ور کند. از این کارها زیاد میکنند.

هر گاه احساس کردی امریکا ممکن است برای آبادی کشوری در آنجا گام گذاشته باشد به لیست کشورهایی که امریکا به آنجا دموکراسی و آبادی برد نگاهی بینداز. به قبل و بعد از ورود امریکا. به ساختار نظام مالی بین الملل و دلار بی پشتوانه هم نگاهی بکن که چگونه امریکا منابع کشورها را با چاپ یک کاغذ به تاریج میبرد. به جنگهای بسیار ویرانگر امریکا هم نگاهی بکن. شما بد نیست یک مطالعه درباره استعمار ۳۰۰ ساله غرب که به امریکا میراث رسید هم نگاهی بیندازی. آنوقت عملکرد آنها را در یک کفه ترازو بذار و گفتمان دموکراسی و حقوق بشر امریکا هم در کفه دیگر ترازو. اگر میان حرف و رفتار واقعی تفاوتی ندیدی یا نیازی ندیدی حرفهای زیبا را با رفتار تطبیق دهی پس من خدا هستم و اکنون خدا با تو حرف میزند. سجده کن در اولین فرصت که این را خواندی.

>>>   به جواب برادر ایرانی !
واقعا زیبا نوشتید احسن بر شما . دانسته میشود یک شخص پر معلومات و دانسته استید که حتی از راز های دنیا خبر دارید ولی یک سوال را جواب بده .
چرا ایران مخالف فارسی زبان های افغانستان است و طرفدار این است که پشتونها قدرت افغانستان را در دست داشته باشند . ؟
لطفا این سوال را جواب بده چون فعلا فارسی زبان های افغانستان این موضوع را فهمیده اند ولی علت انرا تا حال نفهمیده اند . فارسی زبان های افغانستان فعلا سخت از ایران ناراحت اند . شما دلیل اینکه پالیسی ایران چرا خواهان تضعیف فارسی زبان های افغانستان و تقویت پشتون ها است در حالیکه پاکستان هم پشتون ها را تقویت و حتی در صفوف شان حضور دارند اما فارسی زبان های افغانستان فعلا هیچ عقبه ندارند در حالیکه هفتاد وپنج فیصد نفوس افغانستان را تشکیل میدهند از قدرت کنار گذاشته شده اند و جوانان انها را روزانه طالب پشتون از خانه های شان بیرون کرده زندانی و شهید میسازند و یا مهاجر میسازند تا نفوس فارسی زبان کم شود .
شما لطفا مختصر به سوال من جواب دهید .
وسلام

>>>   به بزرگواری که پرسش را مطرح کرده است.
ضمن پوزش بسیار که دیر پاسخ میدهم امیدوارم عذر بنده را بپذیرید.

در ایران یک هسته مرکزی قدرت وجود دارد که به رهبری نزدیک است. در بازیهای کلان منطه امورات را مدیریت میکنند و دولتها اختیارات محدودی دارند. متاسفانه یک گلایه خود ما نیز هست که چرا این حلقه با وجودی که بر منافع ملی آگاه است و برای آن جانفشانی بی پایان کرده است ولی تشیع را بر ایران اولویت داده است. البته این سیاست غلط طی چند دهه نادرستی خود را ثابت کرد و اکنون در حال بیدار شدن هستند.

بخاطر همین میبینیم که در یمن و عراق و لبنان که زمینه بروز قدرت تشیع بود سنگ تمام گذاشت. در مقابل کردها برداران خونی ما هستتند ولی امروز در زمین امریکا بازی میکنند. تمرکز و ساماندهی کردها مبتنی بر اندیشه ایرانشهری میتواند باشد ولی در سیاست جمهوری اسلامی جایی نداشته است.

امروز کردها از سر ناچاری و ستم ترکیه دست به دامان دشمنان ایران شدند. به همین ترتیب نگاه ایران به غرب اسیا بسیار بیشتر بوده است تا به نواحی غربی خودش. حلقه اتصال ما با نواحی غربی فرهنگ و زبان مشترک است که نیازمند سرمایه‌گذاری بر روی وجه ایرانیت در منطقه است. ولی سوربختانه تسلط تفکر اسلامی در ایران با تضعیف ایران ستیزی خود را گره زده است و طی چهل سال بسیار خطا کردند.

امروز ما دو طیف غربگرا و اصولگرا داریم. اگر با داشته های موجود به منافع ملی نظر کنیم اصولگراها حس وطن پرستی قابل قبولی دارند و اصلاح طلبان احتمال جاسوس شدن و ایران ستیزی بسیار زیادی دارند.

نگاه رهبران شیعه به حوزه تمدنی ایرانشهر مبتنی بر ساختن قصر شیعه بر روی توانایی ها و منابع کشور ایران است. در این باره تا جایی آذربایجان را رها کردند تا ترکها از خلا هویتی استفاده کرده و یک تاریخچه دروغین برای آنها ساختند تا بگویند آذریها ترک هستند ولی خشم هویتی ایران هرگز سر بلند نکرد.

همین دیدگاه در مباحث دیگر کشورها نیز هست. گویی آخوندها میپندارند افزایش آگاهی از تاریخ ایران و افزایش حس میهن پرستی مساوی با عرب ستیزی و اسلام ستیزی خواهد بود. این نتیجه تاکنون رخ داده است و ایرانیها خود هویت ملی را دوباره زنده کرده‌اند. در برابر افراط رهبران شیعه در ایران ستیزی و شیعه پرستی، ایرانیان تفریط کرده و ایران پرستی و اسلام ستیزی را پیشه کرده‌اند.

سیاست جمهوری اسلامی در افغانستان از این منظر باید نگریسته شود. با فارسی زبانان در افغانستان یا کردها در عراق و سوریه و ترکیه دشمنی ندارد ولی حس هموطن بودن نیز ندارد. در مقابل با اعراب بسیار حس همنوعی دارد. در حالی که در مورد ملت برعکس است. ملت ایران با کردها و همه مردمی که در حوزه نوروز هستند یک حس هموطن بودن و حسرت پنهانی دارند تا بار دیگر مرزهای فرهنگی خود را بگسترند. ولی با اعراب دل خوشی ندارند.

ایران قوم پشتون را ترجیح نمیدهد ولی متاسفانه آن اراده و حمایتی که باید بر حوزه نوروز داشته باشد تا مانع یورش امثال کوچیها شود را ندارد. این منطقه را باخته است مثلا به ترکیه که تا تاجیکستان هم نفوذ کرده است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است