افغانستان طالبانی، بحران تازه برای ایران
ایران در تلاش است تا از سیاست حفاظت استراتژیک و تعامل تاکتیکی با طالبان به سیاست موازنه قوا و چندجانبه گرایی که مبنای آن دخیل سازی چین، روسیه و پاکستان است روی آورد 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۴    ۱۴۰۲/۳/۱۲ کد خبر: 173220 منبع: پرینت

برای جمهوری اسلامی ایران که مرز های شرقی اش، همواره شاهد نزاع، خشونت و یک نظام بی ثبات بوده، در عطف توجه استراتژیک قرار داشته است. از دوران جهاد، حکومت مجاهدین، دوره مقاومت اول، جمهوریت تحت حمایت امریکا و اخیرا تسلط گروه طالبان، سیاست جمهوری اسلامی ایران در برابر افغانستان، توام با استراتژی عمل گرایانه آرام، چند وجهی و متناقض بوده است. مخصوصا نوع نگاه حاکمان جمهوری اسلامی ایران در بیست سال جمهوریت، حمایت از کابل و انعطاف پذیری ایدیولوژیک در برابر طالبان بوده است.

با تسلط طالبان در افغانستان، این سیاست به مسیر حفاظت استراتژیک رخ بدل کرده است. یعنی جمهوری اسلامی ایران باید از یکسو تعامل با طالبان را به عنوان یک واقعیت سیاسی به منظور جلوگیری از گسترش بی ثباتی به حوزه های پیرامونی افغانستان مدنظرداشته باشد و از سوی دیگر، این موضوع امنیت هویتی ایران را با چالش مواجه ساخته است. چون تضمینی وجود ندارد که افغانستان به محل تجمع افراط گرایان تندرو مذهب مبدل نشود. زیرا حضور گروه های تروریستی خارجی در صفوف طالبان و رشد روز افزون داعش در افغانستان نشان می دهد که افغانستان ظرفیت مبدل شدن به مرکز اصلی این تروریستان را دارد و میتواند نیروهای تندرو را خود جذب کند. این موضوع باعث شده تا از گذشته دور جمهوری اسلامی ایران با توجه به مطالعه وضعیت، نیروهای ریزرفی و نیابتی خود را که از میدان های سوریه و عراق با خود داشته، به گونه فعال وارد میدان سازد و منافع حیاتی خود را حفاظت کند.

حالا جمهوری اسلامی ایران با دو چالش عمده در برابر حاکمیت طالبان مواجه است، در حالیکه از روی اجبار باید با این گروه تعامل داشته باشد.
اول- مساله آب که به اساس قرار داد 1351 باید به آن عمل شود و دوم- مساله رشد و قوام پایه های فکری تروریزمی که هیچ سر سازشی با این جمهوری ندارد. قرار تجارب بیست ماه گذشته، طالبان در هردو مورد باعث رنجش خاطر ایران شده اند در حالیکه سخاوت ایران در برابر طالبان مبنی بر واگذاری سفارت افغانستان در تهران برای طالبان، حمایت مسلکی و مالی، سفر های متعدد مقام های ایرانی به افغانستان، باز بودن سفارت ایران در کابل، خلاف معمول و عملکرد سایر کشور ها بوده است.

در چنین شرایطی که ایران با چالش های متعدد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و محاصره امنیتی قدرت های متخاصم مواجه است، جدایی طلبی، تحول طلبی مذهبی سنی ها، نا آرامی های سیاسی، شوک کرونا، رقابت های نا متقارن با قدرت های ثروتمند عرب، امریکا و اسراییل، رقابت در خاور میانه و هزینه سازی هنگفت پول برای نیابتی ها در خاور میانه، به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، می تواند شوک دیگری در دینامیک امنیتی و سیاسی منطقه ایجاد کند. این شوک به گونه مستقیم امنیت ملی ایران را هدف قرار داده و خطرات جدی ارضی و مرزی را در قبال دارد. در ضمن آن، ظهور بازیگران غیر دولتی قدرتمند تروریستی و سازمان های جدایی طلب بلوچ و سنی های ناراضی در درون و پیرامون ایران، زنگ خطر جدی در اطراف این کشور به وجود آورده است.

از سوی دیگر، بحث تنش میان طالبان و ایران، مبحث تازه ای در سطح امنیت منطقه است که پیشینه نداشته است. یعنی در بیست سال گذشته، دولت جمهوری تحت حمایت امریکا، از مواجه شدن با چنین حالتی، احتراز می کرد. حالا، این مساله باعث شده تا منطقه در دوطرف طالبان و ایران تقسیم شوند. به این حساب تمام تحرکات نظامی طالبان در امتداد مرز با ایران، منبع تنش خارجی دارد و این منبع تنش خارجی در واقع مشتعل کننده بحران جدید امنیتی در سطح منطقه خواهد بود.

در تازه ترین مورد طالبان ده ها واسطه زرهی و جنگی را به سمت اسلام قلعه در نزدیکی مرز با ایران انتقال دادند. به گفته منابع، این تحرک جدید نظامی زمانی آغاز شد که جانب ایرانی اقدام به ساخت جازه و نصب سیم خاردار کرد و طالبان مانع آن شد. صحت و سقم این ادعا را نمی توان تایید و یا رد کرد. ممکن جانب ایرانی برای جلوگیری اقدامات فراتر خصمانه طالبان علیه خود، دست به چنین اقدامی زده باشد. اما تصور اصلی و محور عمده بحث، مبحث تحریکاتی است که از جانب بیرونی بالای طالبان تحمیل شده و آن ها را برضد ایران استفاده میکنند.

طالبان از قطع شدن برق هرات که از ایران صادر می شد، خبر داده اند و این خبر گمانه زنی های زیادی را در خصوص اقدامات متقابل ایران در برابر طالبان نشان میدهد. حالا معلوم نیست که دلیل واقعی این قطع برق، اقدام انتقام جویانه متقابل از جانب ایران است و یا اینکه واقعا بحران کم آبی ایران را مجبور به اتخاذ چنین تصمیمی کرده است.
بدون شک، این اقدام ایران در برابر طالبان که با مشکلات عدیده ی اقتصادی، سیاسی و امنیتی مواجه هستند و مشروعیت لازم را برای حکومت داری کسب نکرده اند، یکی از ابزار های فشار است. ایران با توجه به وضعیت موجود، واکنش های طالبان و برخورد های اخیر مرزی میان نظامیان ایرانی و افراد طالبان، از هر وسیله ی این چنینی استفاده خواهد برد. زیرا این کشور از خطرات احتمالی که ممکن است رژیم طالبان برای آن متوجه بسازد، شدیدا نگران است.

ایران نمی تواند در قبال مسایل افغانستان بی تفاوت باشد. به همین لحاظ از ابتدای حضور طالبان در قدرت، از سیاست حفاظت استراتژیک در برابر این گروه بهره برده و به تعامل تاکتیکی با این گروه، ادامه داده است. ایران درک می کند که افغانستان تحت کنترول طالبان، تهدید های جدی امنیتی برای ولایت فقیه ایران است. زیرا ترکیب گروه های تروریستی که در صفوف طالبان همواره حضور داشته اند، طوری بوده که اکثریت از گروه های سنی تندرو و مخالف نظام ایران، تشکیل شده اند. بنا طرز تفکر ایرانی که مبنای آن را ژیوپولیتیک شیعه و تلاش برای هژمونی منطقه ای ایران شکل می دهد، برای این گروه ها، طالبان و موتلفین آنها قابل تحمل نیست. به همین سان، ایران به عنوان یک هژمون منطقه، برای امریکا قابل پذیرش نیست و امریکا به واسطه گروه های اسلامی، در تلاش است تا چالش های جدی امنیتی برای ایران خلق کند.

از سوی دیگر، باید متوجه باشیم که مساله حقابه هیرمند، یک موضوع به شدت سیاسی شده است و محور اصلی مناقشه میان طالبان و ایران نیست. زیرا موضوع اصلی و نگرانی عمده ایران از افغانستان تحت کنترول طالبان، پناه بردن جدایی طلبان بلوچ است که ایران فکر می کند حضور آنها در خاک افغانستان، تهدید مستقیمی است برای امنیت ملی ایران و این امکان وجود دارد که به مرور زمان، تحرکات جدی نظامی و جنگی از طرف جدایی طلبان بلوچ، جندا الله و سایر گروه های مخالف رژیم ایران که قابلیت رزمی و جنگی دارند، بیشتر شود و در جبهه شرق برای ایران برعلاوه جبهه غرب(خاور میانه) درد سر های جدی ای ایجاد کند.

تصور عمومی این است که این تحرکات و واکنش های ایرانی ها و عملکردهای بی سابقه طالبان، محرک های بیرونی دارد. ایران از این موضوع به خوبی اگاه است و یک سلسله آمادگی ها هم برای سناریوهای بعدی دارد. به همین سان، این کشور در تلاش است تا سیاست های خود را در برابر طالبان تغییر دهد و از سیاست حفاظت استراتژیک و تعامل تاکتیکی با طالبان به سیاست موازنه قوا و چند جانبه گرایی که مبنای آن را تعامل و اجماع منطقه ای و دخیل سازی قدرت های بزرگی مانند چین، روسیه و هم پاکستان شکل می دهد، بهره ببرد و از طریق نفوذ آنها، مانع تحرکات بیشتر طالبان در مرز های شرقی اش شود.

عبدالناصر نورزاد- پژوهشگر امنیت و ژیوپولیتیک


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان طالبانی
بحران ایران
نظرات بینندگان:

>>>   اصل قضیه در کجا است؟
بعد از تشکیل دولت طالبان در افغانستان شکی نیست که مردم بلوچ که سنی هستند و در ایران مورد تبعیض قرار میگیرند، یک اندازه امیدی برای احیای حقوق شان در ایران پیدا کردند، چنانچه امام جمعه مسجد بلوچ ها در بیانات نماز جمعه خویش هر هفته از تبعیض دولت ایران در مقابل بلوچ ها و قتل تظاهر کنندگان که برای حقوق شان مبارزه میکنند و در مقابل کشتار مردم شان توسط نیرو های امنیتی ایران،اعتراض میکنند،یاد آوری میکند.
این باعث شد که رییس جمهور ایران به سیستان و بلوچستان سفر کند و در یک بیانیه ای غیر مترقبه خویش، موضوع حق آبه هلمند را بیان کند و به طالبان اخطار بدهد.
مقصد او ازین بیانیه این بود که از یکطرف خود را داعی حقوق بلوچ ها معرفی کند و از طرف دیگر به پیوند مذهبی میان طالبان و بلوچ ها صدمه وارد کند.
اما این بیانیه زییس جمهور ایران،صدمه یی به روابط مذهبی بلوچ ها و طالبان ببار تیاورد و در عوض باعث خدشه دار شدن ردابط دولت ایران و طالبان شد.
طالبان در پاکستان در کجا حضور شدند؟
در کویته بلوچستان.
آنها داعی حقوق پشتون ها و بلوچ ها هستند.
استراتیژی آنها تشکیل دولت بزرگی از پشتون های دو طرف سرحد در افغانستان و بلوچ های سه طرف سرحد در افغانستان و پاکستان و ایران و راه یافتن به بحر هند است.
طالبان به همان اندازه یی که از ظلم دولت ایران بالای بلوچ ها نا راضی هستند،به همان اندازه از ظلم دولت پاکستان در مقابل پشتون های آنطرف سرحد نا راضی هستند.
مناطق پشتون نشین در پاکستان،قبلاً به نام سوبه سرحد یاد میشد. اما زمانی که عمران خان در پاکستان صدر اعظم شد، نام این ایالت را عوض کردند و بنام ایالت خیبر پشتونخوا نامیدند.بخاطری که پشتون های هردو طرف سرحد را در مقابل نیرو های خارجی در افغانستان متحد بسازند.
اما حالا طالبان داعیه افغانستان بزرگ که از دریای آمو تا بحر هند است و در زمان احمد شاه بابا تشکیل شده بود،را دارند.

>>>   طالبان با شش جهت قمار عشق باخته اند و حال رسیدن به این همه در یک زمان کار نا ممکن است مگر اینکه طالب خود را از وسط بیرون کشد تا در کش و گیر بین این شش جهت هرکه برنده شد صاحب طالب شود.

>>>   طالبان آمریکایی بحرانی برای بشریت.
عنوان میتوانست این باشد.

>>>   هم وطن طالبان شیاطین برای ایران
نمیتوانند بحران شود ولی بد ترین
بحران برای ملت هزاره تاجیگ اوزبگ
شدن آمریکاه شیطان هیچ نتوانسیت
باری ایران بحران شود اوغان چتل
که همان اغفان کثف است فقط ما مردم
افغانستان را کشتار میکند این بچه
بازان تاریخ سیاه آبد

>>>   دوستان مطالعه کنندگان این سایت به دانند که امریکا طالب را برای دو منظور در افغانستان مستقر نموده است. یک - اذیت کردن و فرار دادن اقوام غیر پشتون از افغانستان ( اگرچه این موضوع از زمان عبدالرحمن شروع شده بود، منتها به شکل مخفی آن که اهل فهم به تمام معنا در کش می کردند وا فعلا این موضوع به شکل علنی صورت می گیرد).
دوم- اخلال کردن در کشور های همسایه خصوصا ابتداء ایران بعد کشور های شمالی کشور، بعد چین و حتا به شکل تخنیکی آن پاکستان. اینان مزدور اند که اگر جوی شعور مذهبی سیاسی می داشتند، می دانستند که یگانه کشور یا رژیمی که به تواند در حکومت داری ایشان را کمک کند ایران خواهد بود؛ چون از نظر اعتقادی نقاط خیلی مشترکی با جمهوری اسلامی‌ای ایران ایشان دارند. مگر چه نقطه مشترکی با حکومت پاکستان دارند؟ عمران کدام کلمه ای به طرفداری طالبان اشاره کرده بود می بینیم که چه بلاای بر سرش نیاوردند؟ کشور های شمالی افغانستان که جای بحث نیست. اما چین که سنگ طالبان را به سینه می زند برای چیست؟ فقط موضوع ایده ای تبلیغ اسلامی در سین کیانک است. که اگر طالب چنین چیزی را به پذیرد مشخص است که این ها طالبان منافقینی خواهد بود که از آرمان‌های خود در دو سه سال اول دست برداشته اند؛ هرچند که اخوان چنین خاصیتی در یک دهه باثبات رسانده است. مثالش: گل البدین.

>>>   پرداخت های متواتر ملیون ها دالری امریکا ( تحت نام کمک بشری ) طالبان را انگیزه میدهد تا به ایران درد سر ساز شوند .
نکته دان

>>>   🤫🤫✍ همین جنجال و جدال در مرز ایران و افغانستان یکی از ماده های پیمانی یا (پروتکل مشترک پنهانی) آمریکایی و پشتونطالبانی هست که در دوحه قطر طرح ریزی شده است.

>>>   پرداخت های متواتر ملیون ها دالری امریکا ( تحت نام کمک بشری ) طالبان را انگیزه میدهد تا به ایران درد سر ساز شوند .
نکته دان

>>>   درک اقای نکته دان بسیار بجا است .
صبور مشهد

>>>   ترس ایران از افغانستان ریشه تاریخی دارد، نابودی بزرگترین امپراطوری ایران ( صفوی ) بدست افغانها صورت گرفت !

>>>   نظر دهنده 10 ترس ایران از افغانستان با شمشیر نادر و فرار محمود افغان به هند ریخته شد

>>>   تحلیل اوضاع نشان میدهد که طالبان برای تجزیه ایران طراحی شده . در بین طالبان دو نفر را پیدا نمیتوانید که عزم حمله بر ایران نداشته باشد . روابط عمیق طالبان با بلوچ ها و عرب های ایران و جا دادن انها در افغانستان میتواند ریشه در اندیشه بر اندازی ایران داشته باشد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است