جشن استقلال گدایی‌گران
دو دهه جمهوریت یکی از نقاط ضعف عمده‌اش وابستگی مالی به کمک‌های جامعه جهانی بود و این یکی از عواملی بود که به سقوط آن انجامید 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۸    ۱۴۰۲/۵/۲۹ کد خبر: 173811 منبع: پرینت

یکی از واژه‌هایی که در افغانستان به ابتذال کشیده شده و با وضعیت پیش‌آمده می‌رود تا به واژه‌ای کاملا بی‌معنا تبدیل شود واژه استقلال است. استقلال در جای خود، بدون شک، مفهومی فخیم و شکوهمند دارد، اما بر زبان راندن آن از سوی مردمی که گدایی‌گری تا اعماق استخوان‌شان ریشه دوانده است، و به ویژه از سوی گروهی که مزدورترین گروه تاریخ این کشور بوده است، از هر طنز تلخی مضحک‌تر است. معناباختگی واژه استقلال در قاموس سیاسی این کشور تلنگری است تا از نو به ابعاد مفهومی این واژه تامل کنیم و ببینیم که چنین ادعایی در این سرزمین چقدر به جاست و تا کجا مصداق دارد.

استقلال از اندیشه آغاز می‌شود، از جایی که انسان به تفکر مستقل می‌رسد و فردیت مستقل خود را پیدا می‌کند. انسان‌هایی با چنین ویژگی جامعه مستقل می‌سازند و از بطن چنین جامعه‌ای دولت و نظام سیاسی مستقل زاده می‌شود. چنین جامعه‌ای با چنین نظامی می‌تواند با بالا بردن مهارت‌های شهروندان و با استفاده بهینه از منابع طبیعی به استقلال اقتصادی برسد و از وابستگی به بیگانگان رهایی یابد. امکان ندارد که کشوری با دست دراز گدایی به سوی این و آن ادعای استقلال کند و لاف آزادی بزند. اقتصاد خودکفا ستون فقرات هر گونه استقلال و مهم‌ترین عنصری است که در این زمینه باید بر آن تاکید شود. کشورهای متعددی در دنیای امروز هستند که جمعیت و نفوسی به مراتب کم‌تر و مساحت جغرافیایی بسیار کوچک‌تر از افغانستان دارند، اما با داشتن شهروندانی باسواد و آموزش‌دیده، و با بهره‌برداری خردمندانه از منابع طبیعی به کشورهایی غنی و متکی به خود تبدیل شده‌اند و علاوه بر این‌که به هیچ کشور دیگری محتاج نیستند، به کشورهای فقیر متعددی در افریقا و آسیا که دارای نفوس بیش‌تر و جغرافیای کلان‌ترند، کمک‌های انسان‌دوستانه می‌کنند. استقلال یعنی این.

در افغانستان فرهنگ وابستگی مالی به بیگانگان در میان رهبران سیاسی پیشینه‌ای بیش از یک قرن دارد. در واقع از زمان شاه شجاع و دوست محمد خان به این سو حاکمان سیاسی این کشور، از هر قوم و جناحی که بوده‌اند، به اشکال مختلف مستمری‌بگیر قدرت‌های بیگانه بوده‌اند، از شاه ایران تا شاه انگلیس، و این می‌تواند راز این سرانجام شوم را که امروز گرفتارش هستیم به ما بازگوید. در نیم قرن اخیر، از زمانی که پای ابرقدرت‌های دوران جنگ سرد به شکل بارزتری به افغانستان کشیده شد، احزاب خلق و پرچم به پول و کمک شوروی و احزاب مجاهدین به پول و کمک غرب و هم‌پیمانان عرب و غیر عرب آن وابسته بودند. دو دهه جمهوریت نیز یکی از نقاط ضعف عمده‌اش وابستگی مالی به کمک‌های جامعه جهانی بود و این یکی از عواملی بود که به سقوط آن انجامید. همه گروه‌های بنیادگرای این کشور نیز با کمک‌هایی از خارج به پیش می‌روند.

طالبان کار خود را با مزدوری برای پاکستان آغاز کردند، و از نان زن و فرزند تا سایر امکانات رهایشی را از سوی آن کشور دریافت می‌کردند و هنوز زن‌ها و فرزندان بسیاری از رهبران آن در پاکستان و قطر بسر می‌برند. این گروه از سال 2010 سربازانش را به انواع انتحار واداشت تا توجه امریکا را جلب کند و بگوید که برای مزدوری آماده است و بهتر از نظام جمهوری شایستگی حمایت آن کشور را دارد. هم اکنون، کمک‌های چندین ملیون دالری امریکا و دیگر کشورهااست که هفته‌وار مانند سیروم به رگ‌های سلطه طالبان جاری است و حیات آزمایش‌گاهی آن را تضمین می‌کند. قصه فیض حمید و تشکیل کابینه این گروه بماند به وقتی دیگر. زهی به این آزادی، زهی به این استقلال!

محمد محق


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
استقلال گدایی
استقلال افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   دوستان گرامی درود برشما
دردودهه جمهوریت نقاط منفی فراوانی وجود داشت که به بقدرت رسیدن طالبان انجامید.اولین نقطه ضعف آن حضور ارتش امریکا و ناتو بود که باروحیه مردم این سرزمین سازگار نیست.دومین نقص آن بقدرت رسانیدن نیروهای جنایتکار ۸ ثوری بود که مثل ۷ ثوری ها فاسدوجنایتکار بودند.سومین نقص آن فسادگسترده سیاسی ورشوت، بارکشی وفامیلبازی، خویش قبیله بازی بود.چارمین نقص آن عدم جدیت درنابودی طالبان و فشار آوردن برپاکستا بود و این کار نمی گذاشت که که ارامی وامنیت بوجود بیایدواقتصادکشور ریشه بگیرد، امریکا این نقیصه راباارسال پول وکردیت جبران میکردووقتی پول بکشور می رسید به واسطه دزدان که در دولت بودند راهی خارج میشد.وابستگی مالی افغانستان دردریای بسیار پایین می آید.
بادرود. کوچک شما حسین از جاغوری

>>>   دو دهه جمهوریت نیز یکی از نقاط ضعف عمده‌اش وابستگی مالی به کمک‌های جامعه جهانی بود//
خوبتر آن است که از آن 20 سال به "دوران اشغال و استعمار امریکا" یادکنیم.
«چون در افغانستان هرگز جمهوریتی در کار نبود». رژیم جلاد و وحشی و خونریز امریکا همچو مغولان در 2001 به افغانستان یورش کرد و افغانستان را 20 سال اشغال کرد و خون صدها هزار مردم بیگناه را ریخت و در این "دوران اشغال و استعمار امریکایی" دو دولت با انتخابات گوسپندی و تقلبی آورد. موقع رفتن هم چوکی قدرت را به چوچه خود_یعنی طالبان_ داد و رفت.

>>>   طالبان هم جشن استقلال را در حالی تجلیل کردند که حلقه غلامی پاکستان در گردن و زنجیر وابستگی امریکا در پا دارند.

>>>   🕳 پشتونطالبان و حکومت های پشتون فطرتی همیشه همچون طالبان=افغان گدایگر مفتخور یاغی کوچی، بنده بنده های غربی بوده و هستند.....

>>>   کاملا واقعیت های ما در مورد استقلال بیان شده است بسیار عالی تحلیل و ابراز نموده ایید خداوند شمارا در پناه و مرحمت دایمی خود داشته باشد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است