بازار مشترک اقتصادی و همگرایی واقعی اقتصادی، به همگرایی سیاسی کشورهای عضو بستگی دارد، که اعضای بریکس دارای نظام های سیاسی متفاوت و متضاد اند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ ۱۴۰۲/۶/۶ | کد خبر: 173870 | منبع: | پرینت |
آیا چین و روسیه، می توانند "بریکس" را از نظر اقتصادی به جبهۀ رقیب و مقابل امریکا و غرب در جهان تبدیل کنند؟
در آغاز آخرین دهۀ قرن بیستم(1991) پیمان نظامی وارسا که پیمانی به رهبری شوروی، در واقع روسیه در برابر پیمان نظامی ناتو برهبری امریکا بود، فروپاشید. همزمان با آن، شوروی، ابرقدرت رقیب دنیای غرب و سرمایداری متلاشی شد، کشورهای اروپای شرقی از نفوذ و سلطۀ روسیه رهایی یافتند و امپراتوری را که روس ها برای خود به نام شووری ساخته بودند، در درون خود شکست و به شانزده کشور تقسیم شد. ناتو جای پای نفوذ و حیاط خلوت روس ها را در شرق اروپا و حتی در قلمرو شوروی سابق گرفت و این کشورها یکی پی دیگر به عضویت ناتو، پیمان نظامی جهان غرب درآمدند. تا آنکه ناتو در واقع در صدد فتح اوکراین، آخرین و بزرگترین کشور اروپای شرقی جدا شده از شوروی متوفی شد و روس ها شاید از ترس آنچه که بر سر شوروی آمد تا بر سر فدراتیف روسیه نیاید، آتش جنگ اوکراین را مشتعل ساختند تا بصورت پیشگیرانه از خود دفاع کنند.
از زمان فروپاشی شوروی و پیمان نظامی وارسا تا دو دهه و حتی بیشتر از آن تا جنگ اوکراین، امریکا و غرب و پیمان نظامی آنها ناتو، یکه تاز میدان دنیا بود. این یکه تازی در تمام ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گستردگی داشت و اِعمال می شد. فقط این اسپ های بزکشی امریکا و ناتو بودند که در میدان بُزکشی دنیا جولان می دادند. اسپ های روسیه، چین و بسیار کشورهای دیگر که در حوزۀ آنها نبودند از پای مانده بودند و یا به اصطلاح بُزکش های وطنی مان، بُزگریز شده بودند. امریکا و ناتو در این زمان هر جای را که می خواستند، لگد مال می کردند، درهم می کوبیدند، می بستند و می کشتند. بلگراد را کوبیدند و اسلوبودان میلوشویچ رئیس جمهور یوگسلاویا را در لاهه به بند کشیدند تا آنکه در آنجا بمرد. عراق را هرچند امریکا و انگلیس به تنهایی به میدان بزکشی خود تبدیل کردند و حلقۀ دار را به گردن صدام حسین رییس جمهورش در بغداد بستند. لیبیا را نیز میدان بزکشی خود ساختند، رییس جمهورش قذافی را بگونۀ فضیحت باری به قتلگاه هُل دادند و جسد بیجانش را برای نمایش تحقیر بیشتر در قصاب خانه گذاشتند. در سوریه نیز نمایش مشابه می خواستند انجام دهند، اما روس ها که از شوک تحقیر دو دهه فروپاشی شوروی و انحلال پیمان وارسا اندکی بیرون آمده بودند نگذاشتند که امریکا و ناتو این نمایش را در دمشق نیز اجرا کنند و از آخرین و یگانه پایگاه نظامی شان در لاذقیۀ سوریه رانده شوند. آنها در سوریه در واقع بند(مُچ)دست غرب و ناتو را گرفتند که بس است.
افغانستان از میان میدان های بزکشی امریکا و ناتو پس از فروپاشی شوروی و نابودی پیمان وارسا یگانه میدانی بود که آنها در آغاز، توافق و همسویی جهانی را با خود داشتند، اما به زودی این توافق با یکه تازی آنها برهم خورد. بسیاری از کشورهای موافق به حمله و جنگ امریکا در افغانستان از اعضای شورای امنیت مانند روسیه و چین تا ایران و کشورهای دیگر، با گذشت سال های نخست از این حمله و جنگ، در مخالفت با امریکا قرار گرفتند و در صدد شکست و خروج امریکا شدند. برای این امر با طالبان روابط نزدیک برقرار کردند و حتی جمهوری اسلامی ایران از میان آنها این رابطه را تا کمک نظامی در جهت جنگ با امریکایی ها گسترش داد.
در حالی که یکه تازی های امریکا و غرب و سلطۀ جهانی آنها در تمام ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی پس از یک و دو دهه فروپاشی شوروی، نارضایتی و مخالفت فزاینده را در میان کشورهای مختلف جهان بوجود آورد، شکل گیری یک پیمان نظامی میان این کشورها، شبیه پیمان نظامی ناتو که جای پیمان نظامی وارسا را بگیرد، نامحتمل و غیر عملی بود. از این رو، کشورهای ناراض و مخالف هژمونی امریکا و غرب، به خصوص روسیه و چین در صدد ایجاد سازمانها و پیمان های اقتصادی و تجارتی شدند تا در برابر امریکا و غرب یک بلوک گستردۀ جهانی را برای جلوگیری از تسلط غرب بر اقتصاد جهانی و توسعۀ قدرت اقتصادی خود ایجاد کنند و اگر بتوانند آنرا بعداً به یک پیمان سیاسی و سپس نظامی در برابر غرب و ناتو تبدیل کنند. در دسترسی به این هدف، نخست سازمان همکاری شانگهای و سال های بعد بریکس شکل گرفت.
بریکس یک سازمان وسیعتر و بزرگتر از سازمان همکاری شانگهای است که هر چند فکر و طرح آن نخست به نام بریک، در سال 2001 توسط مؤسسه سرمایهگذاری گلدمن ساکس، به منظور پیشبینی وضعیت اقتصادی جهان و قدرتهای برتر آن در نیم قرن آینده مطرح گردید، اما در سال 2009 پنج کشور برازیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی سازمان اقتصادی بریکس را ایجاد کردند.
اولین جلسۀ گروه بریکس در شانزدهم جون همین سال صورت گرفت. کشورهای عضو، گفتگو و توجه خود را بر موضوعاتی نظیر روشهای بهبود وضعیت اقتصادی و اصلاح نظام مالی جهان که هدف شان کاهش سلطۀ امریکا بر نظام مالی و ایجاد روابط پولی و تجاری نزدیک با یکدیگر و ایفای نقش مؤثر و بیشتر در امور اقتصادی جهان بود، معطوف و متمرکز کردند.
بریکس از آن زمان تا حالا و به خصوص چین که بعضی ها آنرا رقیب بزرگ اقتصادی امریکا یعنی اقتصاد اول جهان می دانند و معتقد اند در آینده اقتصادش از امریکا پیشی می گیرد، قدم های مهمی برداشت. چین در سال 2015 از ایجاد دو ساختار اقتصادی در بریکس به نام های "ترتیبات ذخیره احتمالی" و "بانک توسعۀ جدید" حمایت کرد تا این دو ساختار جای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی که تحت نفوذ و سلطۀ امریکا و غرب بود را، بگیرد. همچنان چین در این سال برای کاهش استفاده از دالر در اقتصاد خود و ترویج "یوان" پول خود به عنوان ارز بین المللی، "سیستم پرداخت بین بانکی فرامرزی" را ایجاد کرد تا کار "سوئیفت" را انجام دهد. (سوئیفت یا جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی، یک مؤسسه تعاونی یا غیرانتفاعی است که به بانک های عضو تعلق دارد. سوئیفت در ماه می 1973 توسط پانزده کشور اروپایی و امریکای شمالی تشکیل گردید و در حال حاضر بیش از 9700 بانک و موسسۀ مالی در 209 کشور جهان عضو سوئیفت است. با استفاده از سیستم سوئیفت انجام معاملات ارزی در سطح جهان بسیار سریعتر، مطمئنتر و کم هزینهتر قابل اجرا است. مرکز اصلی شبکهٔ سوئیفت در بلژیک/بلجیم، است و کشورهای آمریکا، هالند، بریتانیا و هانگ کانگ به عنوان مراکز پشتیبان اعضا فعالیت دارند.)
با آغاز جنگ اوکراین توسط روسیه در سال 2022، که روسیه مورد تحریم امریکا و غرب قرار گرفت و از دسترسی روسیه به دالر در معاملات اقتصادی و تجارتی اش از سوی امریکا و غرب جلوگیری شد، مسکو به طرح های چین در بریکس و به خصوص به استفاده از یوان چین به جای دالر در تجارت خود با چین که پس از جنگ افزایش یافت، تمرکز کرد و سهم یوان در بازار های مالی روسیه افزایش یافت. روسیه در واقع پس اغاز جنگ اوکراین، یوان چین را بهعنوان یکی از ارزهای اصلی خود برای ذخایر بینالمللی، تجارت با خارج و حتی ارائه برخی خدمات بانکی پذیرفت.
اما با وجود این اقداماتی که بریکس و به خصوص چین و روسیه در داخل این سازمان اقتصادی انجام داده اند، هنوز بریکس از تبدیل شدن به یک قدرت رقیب اقتصادی در مقابل امریکا و غرب یا در برابر گروه هفت( ایالات متحده امریکا، آلمان، فرانسه، بریتانیا، جاپان، ایتالیا و کانادا) بسیار فاصله دارد. هم چنان تبدیل شدن بریکس به یک قدرت متحد سیاسی و نظامی حتی در دراز مدت با ایجاد پیمان نظامی شبیه ناتو، بیشتر یک خیالپردازی و توهم است.
هرچند بریکس در نشست بسیار پر سرو صدای خود در هفتۀ پیش(23 آگست 2023)در شهر ژوهانسبورگ افریقای جنوبی با درخواست عضویت کشورهای زیادی تا چهل کشور، از جمله ایران و عربستان سعودی روبرو شد که نشان سرخوردگی جهانی از سیاست های سلطه جویانۀ امریکا و غرب در نظام اقتصادی و مالی جهان بود، اما بریکس در درون خود با ناهمگرایی های سیاسی و حتی تقابل مرزی و ارضی روبرو است که مانع تبدیل شدن آن به یک رقیب مقتدر اقتصادی در برابر امریکا و غرب می شود.
بریکس برای دالر زدایی به خصوص که چین و روسیه هوای آنرا در جهت تضعیف اقتصاد امریکا در سر می پرورانند، به ایجاد پول واحد شبیه یورو نیاز دارند، که چین چیزی نیازمند همگرایی واقعی اقتصادی میان کشورهای عضو در چارچوب یک بازار مشترک اقتصادی است. بازار مشترک اقتصادی و همگرایی واقعی اقتصادی، به همگرایی سیاسی کشورهای عضو بستگی دارد، که اعضای بریکس، چه پنج عضو اصلی، و چه اعضای آینده نه تنها همگرایی سیاسی ندارند، که دارای نظام های سیاسی متفاوت و متضاد نیز هستند. روسیه عملاً در زمین اوکراین با امریکا و ناتو در جنگ است و می خواهد از بریکس در این تقابل و خصومتی که آتش آن شعله ور است، استفاده کند. چین نیز احتمال میدهد که ممکن است بر سر تایوان با امریکا بیشتر از روسیه در اوکراین وارد یک جنگ مستقیم شود، بریکس را می خواهد به یک جبهۀ ایستادگی در برابر امریکا از نظر اقتصادی و حتی از نظر سیاسی تبدیل کند. اما برازیل و هند، چنین نگاه و اراده ای در مورد بریکس ندارند. مسلماً اگر ایران و عربستان سعودی عضویت بریکس را حاصل کنند، دیدگاه همسو و واحد در برابر امریکا از درون بریکس نخواهند داشت.
محمد اکرام اندیشمند
>>> سیاست جهانی رینگ بوکس است.
در هیچ رینگی یک تنه نمیشود مسابقه داد.
>>> بسیار طرح عالیست.
>>> چینها تا وقتی که روسها درگیر جنگ اوکراین هستند خوب نفع کرده اند روسها تحریم هستند چینیها نفت و گاز روسها را نصف قیمت میخرند در واقع چینیها نمی خواهند که جنگ اوکراین تمام شود تا بتوانند تخفیف های نفتی و گازی روسیه خوب سود کنند اینهایکه داد از بریکس میزنند تا حالا چندین بار دست چنین اعمال زدند اما هیچ نتیجه نگرفتند اینها همگیش پرو پاگند است هیچ کدامشان جرت ندارند...پای کته
>>> حتی کوچکترین اقدام اعضای بریکس هم تاثیر شدیدی بر اقتصاد غرب خواهد داشت. چند مثال میزنم.
1. مانند سرمایه گذاری اندک در افریقا باعث گسترش روحیه ضد استعماری کنونی میشود که در چند کشور مانند نیجر اتفاق افتاد. اخراج غرب یعنی قطع دست دزدی آنها. یعنی جلوگیری از غارت منابع رایگان. ینی ضرر اقتصادی بزرگ.
2. مانند فشار کوچک به چین باعث دلارزدایی شدید در سطح داخلی و مبادلات خارجی خود میکند یعنی ضربه بزرگ به دلار.
3. مانند فشار به روسیه از طریق جنگ باعث تسریع روند دلارزدایی شد و جایگاه بریکس را جدیتر کرد.
4. مانند فروش تسلیحات به متحدان شرقی امریکا مانند فیلیپین و ژاپن و... باعث تسریع در پروژه کمربند جاده میشود که باعث بهبود اقتصاد کشورهای عضو است.
5. مانند فشار تحریمی به ایران یعنی تلاش بیشتر ایران برای دلارزدایی و خروج از فشار تحریمی و بهبود اقتصاد که این خود باعث قشار بیشتر به امریکا و اسقاطیل در منطقه میشود.
6. فشار و هیاهوی نظامی علیه ایران باعث میشود ایران متحدین غرب را تحت فشار بگذارد تا اتحادهای چند ده ساله بشکند که آسیب سیاسی مالی شدیدی برای غرب بوده است.
7. فشار بر عربستان باعث میشود انگیزه بیشتری برای کاهش سهم پترودلار داشته یاشد که زیان آن شدید است.
پس اگر بلوک غرب به یکی از این کشورها یک نهیب آرام بزند پژواک آن در غرب گوش خودشان را کر میکند.
حال مساله دوم.
حتی کوچکترین فشار بلوک غرب به یکی از این اعضا باعث واکنش و اقدام قابل تامل از سوی آن میشود.
همین دو بس است تا اطمینان داشته باشیم اگر بریکس به ثباا و ساختار g7 نرسد ولی لزوما g7 چنان سقوطی را خودهد داشت که پایینتر از بریکس خواهد نشست.
مانند چیست؟ اگر فقرای با شغل ازاد نتوانند به ثروت زمین داران برسند در زمان خشکسالی زمین داران میشوند بیکار بی درامد و فقرا دست کم همان هستند که بودند.
توجه شود دامنه تغییرات برای زمیندار چقدر است؟ دقیقا مشابه آن برای بلوک غرب است. از عرش به فرش سقوط کردن است. ولی برای شرق یا دست کم ایران یا اقتصادش با نبود تحریم بهتر میشود یا همین فساد میماند.پس رو به جلو هست. ولی برای غرب وارن آن رو به عقب است.
>>> برای سرمایه گزاری در تولیدات صنعتی در یک کشور به چند چیز ضرورت است:
دستمزد پایین
مالیه کمتر
مواد خام ارزان
انرژی ارزان.
در اثر این چهار مشخصه،چین به یک فابریکه جهانی با تولیدات ارزان تبدیل شده است که در سراسر دنیا،مغازه ها پر از تولیدات چینی است.
کشور های عضو پیمان بریکس که در حال توسعه هستند،مشخصات ذیل را برای ابر قدرت شدن دارند:
تولیدات صنعتی فراوان.
مواد خام فراوان.
انرژی فراوان.
بازار فروش چند ملیارد نفری.
پس این چهار مشخه اعضای گروپ شانگهای، که در جلسه افریقای جنوبی با عضویت امارات و عربستان و ایران و مصر و ارژانتین و ایتیوپیا تعداد آن به یازده کشور میرسد و در جلسات آینده شاید به تعداد آن دیگر نیز افزوده خواهد شد و شاید هم بعد از انتخابات امریکا، در مورد واحد پولی جدید خویش تصمیم بگیرند،سبب میشود که به ابز قدرت جهان تبدیل شوند.
یکی از مشخصات عمده این سازمان این است که کشور های عضو در امور داخلی یکدیگر با هر سیستم و مشخصات سیاسی که هستند،هیچ نوع مداخله یی تحت نام های دموکراسی و حقوق بشر نمی کنند و صرف مسایل و روابط اقتصادی مطرح است.
بر خلاف امریکا از طریق شورای امنیت،کشور های مختلف را تحت نام های مختلف مورد تهدید و تعزیرات اقتصادی و حتی حملات نظامی قرار میدهد که این کار امریکا ترس و هراس را برای کشور های دیگر فراهم کرده است و راهی را بخاطر جلوگیری از تهدیدات امریکا برای خویش می پالند که عبارت از همین سازمان بریکس است.
>>> درنگی بر متن مضمون !!
اگر جنگ اوکراین را موشگافی کنیم ، در مییابیم که ، زمینه های آغاز جنگ توسط امریکا آماده گردید... که با تاسف تا کنون ادامه دارد و هیچ تمایلی امریکاییان برای ختم آن ندارند. این دومین انتقام امریکا از روسیه ،بخاطر زمینگیر کردن امریکا توسط شوروی در جنگ ویتنام...میباشد.موضوعی که توجه مرا در این نوشته جلب کرد و درخور تامل است ، تعریف شوروی به مثابه یک امپراتوری...خوب ، قبل از همه باید گفت که شوروی سابق اتحادی از ملیتهای مختلف که نمایندگان این ملیتها، احزاب کمونیست شان بود در فارمات یک توافق اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل شد...بعد از سقو ط روسیه تجاری و پیروزی انقلاب اکتوبر لینین تمام مناطق غصب سده را آزاد اعلام کرد ، جمهوری اوکراین به حیث یک جمهوری مستقل عرض اندام کرد...بعدا قضایا طور دگر انکشاف کرد ...البته ابتکار عمل در ابن اتحاد زباده تر بدوش فدراتیف روسیه بود و این همبن فدراتیف روسیه بود که جمهوریت های فوق العاده عقب مانده آسیای مرکزی را آباد کرد و بیسوادی را کاملا از بین برد ، امروز همبن جمهوریت ها میزبان هزاران افغانستانی مهاجر اند ...و خود شاهد اند که هفتاد سال زندگی در زیر بیرق اتحاد چگونه است ؟؟
چرا ما به امریکا امپراتوری خطاب نکنیم ؟؟؟آیا دوست ما فراموش کرده اند که ایالات متحده امریکا از طریق تجاوز ، اعمال زور ، خشونت ، محو و پاک سازی ملیتی بوجود نیامده آست ؟؟؟آیا ابن ابر قدرت بر گرده ای مردمان بومی این سرزمین به وجود نیامده است ؟؟؟ابتدا امریکا از سیزده ایالت ساخته شد ، باقی ایالات چگونه بوجود آمد؟؟؟
93٫5در از عمر امریکا در جنگهای مستقیم یا نیابتی گذشته است((علیه افغانستان ))همچنان. امریکا 750پایگاه در بیشتر از 150کشور جهان دارد و زمانیکه واژه های جنگ ، اشغال ، مداخله ، و پایگاه نظامی در ذهن ما خطور میکند ، بلا درنگ نام امریکا از ذهن میگذرد.
امید اندیشمند عزیز ما در تعریف امپراتوری ها ، ذهن خواننده را مغشوش نه سازند. من هنوز از جنایات و امپراتوری های انگلیس ، فرانسه ، روسیه تزاری ، ترکیه عثمانی وغیره ذکر نکرده ام ، فقط همین قدر آقای نویسنده بدانند که که به یقین میدانند بعد از ختم رسمی استعمار در آفریقا سالهای 1960 بعد از دوصد سال استعمار ، وضع مردم این سرزمین با بیشترین ذخایر طبیعی در جهان چگونه است ؟؟!همین اکنون. در آفریقا غرب و امریکا مصروف چه ایتند ؟؟؟ بنام دموکراسی و جنگ علیه تروریزم مصروف غارت آفریقا اند...امروز در جمهوری دموکراتیک کانگو یک منطقه به اندازه شهر لندن. انگلیس ، بخاطر ذخایر کوبالت در چه حال است ، کشوری که 71فیثد ذخایر کوبالت را در جهان دارد ....در آنجا ما آثار زخمهای استعمار را میبینیم که ده هزار آفریقایی به شمول اطفال در تکاپوی بدست آوردن دو یا سه دالر در روز در ساحه استخراج کوبالت استند تا لقمه نانی بدست آورند ....
و شما مقایسه کنید جمهوریت های شوروی سابق را با کشور های آفریقا...
. من طرفدار هیچ نوعی وابستگی نیستم ولی ما باید در تعریفها و مقایسه های خود دقت و امانت را در نظر بگیریم نه سلیقه ای سیاسی خود را ...
افغانستان ، یکی از شکار های امریکا بخاطر موقعیت جغرافیایی آن بود و تا کنون در قفس سیاستهای امریکا مثل یک پرنده بی بال اسیر است ....و در اسیر ساختن ابن پرنده ما مردم نیز نقش فعال داشتیم و برای خوش خدمتی به امریکا با هم دگر در مسابقه بودیم.امریکا در جنگ نیابتی علیه ج.د.ا. ملیون ها دالر مصرف کرد ، تروریست های داخلی و خارجی را از سر تاسر جهان زیر یک چتر در پاکستان تمرین داد ، به پیشانی های شان مهر مجاهد و مدافعین اسلام را زد ، و تنها گفت : اسلام در خطر است ، کفار ملک تانرا گرفته است ، این است که یک تعداد بی سر و پا بنام ملا و مولوی استخدام شدند کسی به نام رسول سیاف ، کسی بنام برهان الدین ربانی کسی بنام حقانی و گلبدین ....لیست آنها طویل است دست و آستین بر زدند و در تحقق اهداف امریکا در منطقه خدمات بزرگ انجام دادند ، ملیونر شدند و بعدا فاجعه ای بیست سال حکومت. دو دزد مشهور حامد کرزی و استاد غنی در تبانی با مشتی دگری از دزدان بنام های چون ، مارشال نام نهاد قسیم ، فامیل مسعود ، عطا نور و غیره یکبار دگر این ملک بیچاره را لیلام کردند تا این کشور را امریکا به مشتی دگری از دزدان بنام طالب تسلیم کرده این بار ، دندان استعمار توسط طالب بر تن افغانستان خوب خلیده است.
من خواستم تا اینجا بخشی از مضمون اندیشمند صاحب را تعقیب کنم ، باقی موضوعات در مورد بریکس را اندیشمند صاحب خوب تشریح کرده اند البته باید به انکشاف اوضاع جهانی و بخصوص جنگ اوکراین که ارتباطی با قضیه بریکس هم دارد داشته باشیم .
حنظله
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است