چرا مردم آوارگی، مهاجرت، غربت، تنهایی، بیکسی و دیگر رنجهای ناشی از ترک وطن را بر بودن در زیر سایه حکومت طالبان ترجیح میدهند و پای در راه آیندهای نامعلوم میگذارند؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ ۱۴۰۲/۶/۹ | کد خبر: 173887 | منبع: |
پرینت
![]() |
گزارشها و تصاویر پخششده از تجمع انبوه مردم برای دریافت پاسپورت در شهرهای مختلف و تلاش گسترده برای ترک افغانستان از پدیدههایی است که از ابعاد مختلفی جای تامل دارد. این هجوم وسیع برای دریافت پاسپورت در تاریخ این کشور سابقه نداشته است، تا جایی که قیمت یک جلد پاسپورت در بازار سیاه را دلالانی که با طالبان شریکند به چند هزار دالر امریکایی رساندهاند. این وضعیت نشان میدهد که بخش اعظم مردم افغانستان در صدد فرار از سایه این نظامند و خود را به آب و آتش میزنند تا راهی به خروج از افغانستان پیدا کنند، به هر جایی از جهان که ممکن باشد.
نویسنده مشهور، یووال نوح هراری، در جایی گفته بود که مردم با پاهایشان به نظامها رای میدهند نه با دستانشان، و توضیح داده بود که هجوم مردم به هجرت و پناهندگی نشان میدهد که آنان به سوی کدام کشورها روانند.. در واقع آنان به همان نظامها رای دادهاند. هیچ کسی در جهان امروز نمیخواهد به افغانستان مهاجر شود، جز تروریستهای مسلحی که عرصه بر آنان در دیگر کشورها تنگ شده است. طرفه آنکه حتی افراطیهای غیر مسلحی که در بیست سال جمهوریت تیشه گرفته و شبانه روز بر ریشه آن نظام میکوبیدند پیش از همه راه فرار از نظام به اصطلاح اسلامی را در پیش گرفتند و راهی سرزمینهای سکولار شدند. این همان تایید سخن هراری است که معیار دقیق رایدهی پاهاست نه دستها. این به این معنااست که چیزی در عالم واقع به نام نظام سیاسی اسلام وجود ندارد، و آنچه در عمل امکان تحقق دارد نظام سیاسی گروههای بنیادگرای افراطی است که هر کدام بنا به قرائت خاص خود از اسلام برپا میکند تا منافع خاص خود را از آن راه به چنگ بیاورد.
اینجا باید طالبان از خود بپرسند که چرا مردم نمیخواهند زیر سایه حاکمیت این گروه زندگی کنند. چرا اکثریت مردم، به ویژه باسوادان و تحصیلکردگان، احساس خفقان کرده و امید خود را به آینده از دست دادهاند. چرا مردم آوارگی، مهاجرت، غربت، تنهایی، بیکسی و دیگر رنجهای ناشی از ترک وطن را بر بودن در زیر سایه چنان سلطهای ترجیح میدهند. چرا از خانه، شغل و زندگی خود دست میکشند و پای در راه آیندهای نامعلوم میگذارند.
همچنان، باید از اعضای حزب تحریر، جمعیت اصلاح، گروههای سلفی، و سایر سازمانهای بنیادگرا پرسید که آیا واقعا فردای حاکمیت طالبانی و پیامدهایش قابل پیشبینی نبود یا تصور میکردید که مشترکات فکریتان با این گروه کافی است تا از مزایای حاکمیت آن مستفید شوید و برای آمدنش دقیقهشماری کنید؟ آیا جرم جمهوریت که شب و روز برای سست کردنش تلاش میکردید این بود که به شما اجازه تاسیس مکتب، دانشگاه، تلویزیون، رادیو، و صدها بنیاد پولآور دیگر را داده بود؟ آیا باید به این جرم در پی براندازی آن میبودید که واعظان شما به تلویزیونها، مساجد و تریبونهای عمومی بیپروا و بیهیچ بازخواستی هر چه میخواستند میگفتند؟ آیا مبالغ دالری هنگفتی که از سعودی، قطر، کویت و سایر کشورها زیر نام دعوت به دین و به قصد ترویج سلفیت، اخوانیت و سایر ایدئولوژیهای افراطی سرازیر میشد و برای دعوتگران شما تبیدل به خانه، ساختمان، شرکت ساختمانی، موترفروشی و مانند اینها میشد کفایت نمیکرد؟
مهم این نیست که اکنون مقصر اصلی را پیدا و او را ملامت کنیم. مهم این است که از خطاهای سهمگینی که رخ داده درس گرفته و از تکرار آنها خودداری بورزیم. نباید خطاها به منهج مقدس و به خط مشی ثابت جریانها تبدیل شود. باید به جای نظامهای ایدیولوژیک که به زیان همه گروههااست، تنها به برپایی نظامی ملی و معطوف به منافع همه مردم تمرکز کنیم.
محمد محق
>>> جهانیان دررابطه با طالبان کاملا وضعیت انفعالی را اختیار کرده اند. کشورهای متعددی از جمله پاکستان و ایران و نیز کشورهای دور دست مثل ترکیه و کشورهای اروپایی از حضور مهاجرین افغانستان به تنگ آمده و با وجود اینکه می دانند عامل مهاجرت مردم افغانستان نظام طالبان است ولی باز هم هیچ عکس العملی در برابر طالبان نشان نمی دهند و در صدد این هستند که راهی برای به رسمیت شناختن این نظام پیدا کنند و به بهانه کمک به مردم لفغانستان با طالبان همکاری می کنند در حالی که می دانند طالبان در قبال مردم این کشور هیچ تعهدی ندارند و کمکهای که به دست طالبان می افتند به نفع خود شان هزینه می کنند. نواقض حقوق بشری طالبان را به عیان در حوزه های مختلف می بینند، محرومیت زنان از تحصیل و کار، کشتار مردم به بهانه های مختلف، نسل زدایی و قوم زدایی، فارسی ستیزی، انحصار طلبی قدرت برای پشتونها، تجاوز جنسی به زنان و پسران برخی از نواقض حقوق بشری است که در این کشور بیداد می کند اما کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ هیچ حرکتی مثبتی دست کم در رسانه های خود شان انجام نمی دهند.به جایی که طالبان را مورد نقد قرار دهند مخالفان طالبان را سرکوب کرده و آنان را متهم به وابستگی به آمریکا و کشورهای اروپایی می کنند. یادم نمی رود وقتی مولوی مهدی با طالبان کنار نیامد و جنگی نابرابری که در سرپل علیه او انجام گرفت مسئولین یکی از کشورهای همسایه به صراحت گفت که مولوی مهدی عامل آمریکا است.
>>> از چهل و چهار سال بدینسو مردم از افغانستان به بهانه های مختلف به خارج میروند و پناهنده میشوند.
از سال ۱۹۷۸الی۱۹۹۲به بهانه رژیم کمونستی و اشغال افغانستان توسط شوروی.
ار سال ۱۹۹۳الی ۱۹۹۵به بهانه جنگ های داخلی بین تنظیم های جهادی.
از سال ۱۹۹۵الی۲۰۰۱ به بهانه دولت طالبان و ریش ماندن بزور و نماز خواندن بزور.
از سال۲۰۰۱الی۲۰۲۱ که سربازان خود کشور های غربی در افغانستان حضور داشتند،اسناد تهیه میکردند که طالبان یعنی مخالفین دولت ،آنها را تهدید و مورد لت و کوب قرار دادند.
حالا از سال ۲۰۲۱ باز دولت طالبان است و باز سرازیر شدن پناهنده ها به خارج.
بنأ معلوم نیست که این سلسله مهاجرت ها چه وقت خلاص خواهد شد؟
میدانید برنده این مهاجرت ها،خصوصاً در پاکستان و ایران کیست؟
معلومدار ملل متحد.
ار چهل سال بدینسو در لست ملل متحد چهار میلیون پناهنده افغان در پاکستان و سه میلیون در ایران وجود دارد.
هیچ کم و زیاد نمیشود.حتی در همین دولت بیست سال گذشته که توسط خود جامعه جهانی با مصرف ده ها معیار دلار پشتیبانی شد،این مهاجرین بصورت کامل از پاکستان و ایران به افغانستان مهاجرت نکردند. بلکه در لست ملل متحد سالانه صد ها هرار نفر از پاکستان و ایران می آمدند و ملل متحد برایشان بودجه میگرفت و باز در آنطرف سرحد یعنی در پاکستان و ایران نیز به کمپ ها میرفتند و میگفتند که در اثر جنگ قوای خارجی و دولت،صد ها هزار نفر گریختند و پناهنده شدتد و به بودجه ضرورت داریم.
از همه جالبتر چیست؟
سالانه صد ها میلیون دلار برای مبارزه علیه کشت مواد مخدره بودجه میگرفتند،اما هر سال به مقدار کشت آن اضافه میشد.
سالانه میلیون ها دلار بخاطر تداوی معتادین بودجه میگرفت و هر سال به تعداد آن اضافه میشد و به سه میلیون نفر رسیده بود.
بنأ برنده چهل و چهار سال جنگ در افغانستان ملل متحد بود که شاید به صد ها ملیارد دلار بودجه گرفتند و خورد و برد کردند.
>>> طالبان و حفیظ الله امین هردو یک برنامه و مفکوره داشتند و دارند.
امین میگفت فقط دو ملیون نفوس همفکر دولت کافی است..
طالبان هم میگویند همه باید همفکر طالبان باشند و در هیر آننباشند.
>>> Rohin Bahari
واقعیت این است برای جامعه پشتون فعلا وضعیت در آرمانی ترین شکل ممکن قرار دارد. پشتونها از مالیاتهای کمر شکن و کوچ اجباری و بازداشتهای ناگهانی و ترور وبسیار مصایب دیگر نه تنها در امانند که بلکه مسبب وضعیت رقت بار پیش آمده برای دیگران نیز انها هستند. اگر تعدادی از مردم پشتون در صدد مهاجرت است انگیزه و عوامل مثل زندگی بهتر و دست یابی به پول و منابع مالی باعث آن است. اما برای غیر پشتونها اوضاع کلاملا غیر قابل تحمل شده. ولی چرا چنین شد؟ مگر ملاها و مولوی ها در زمان جمهوریت مردم را به افراطگرایی و سر پیچی از نظام تشویق نمیکرد؟ خوب حالا همان نظام مورد علاقه و سلایق ملاها و مولوی های غیر پشتون بهوجود آمده چرا وضعیت مردم عام هر ثانیه بدتر از بد میشود؟ آیا وضعیت فعلی مردم با دوران جمهوریت قابل قیاس است اگر است در کدام زمینه ها است؟ مردم باید قبل از هر کاری یخن ملا و مولوی را بگیرند که چه شد آن وعده های سرخ و سبز تان؟
>>> Gyahya Rahmani
این حالت را طالبان قصداً مهیا کرده اند.. ومثل سود مواد مخدر قیمت ورق پاره ها« گویا پاسپورت»به ملیونها دالر سر میزنه که طالبان به جیب می زنند
>>> محمد یونس
توضیح پاسپورت ها از "قومندانی امنیه" به باغ زنانه شمیره انتقال یافته . این پارک محل ورزش و قدم زدن برای زنان بود، ولی این روزا مرکز توزیع پاسپورت تبدیل شده. از نزدیک اوضاع را دیدم، مردم شلوغی که صف طولانی بسته بودن بخاطر گرفتن پاسپورت، حتی شب تا صبح نشسته می باشند به امید اینکه اسم شان خوانده شود. جمعیت زیادی از زنان هم روی خاک و خار نشسته و انتظار می کشند، با دیدن اوضاع با خود گفتم چی شد که روزگاری زنان اینجا برای ورزش و تفریح می آمدن ، ولی حالا خار و زار منتظر گرفتن پاسپورت هستند؟
>>> Mohammad Essa Maulawezadeh
خیلی خوش میشوند که مخالفین شان از کشور بیرون بروند و این سرزمین بزرگ به خود شان بماند. البته این در مغز شان است
>>> 🤫 در اصل این جنگه،ا جنگ قومی-زبانیی است که مردم حاکمیتی .....برعلیه مردم غیرپشتون جنگ مخفی و پشت پرده را به بهانه اسلام و جهاد پشتونی راه انداخته است.
>>> به نظر دهنده اول:
طالبان در نظر بسیاری از مردم افغانستان مشروعیت و مقبولیت و هواخواه دارد. در سرزمین به شدت قوم گرای و قبیلوی افغانستان که اکثریت نفوس با قوم پشتون است، تمام پشتون ها از خاطر تعصبات قومی، طرفداران دو اتشه امارات اسلامی شان هستند و جالبتر انکه با وجود علاقه زیاد به طالبان، باز هم به کشور همسایه به طور قاچاق مهاجرت میکنند ! طبق امار دولت ایران افغانهایی که بعد از سقوط جمهوریت افغانستان به ایران امده اند، بیشترشان پشتو ها و تاجیکهای متعصب سنی هستند که علاقه زیاد بالای امارت طالبان دارند!
حال چرا مردم دنیا باید برای جنگ با طالب مبارزه کنند؟؟
در دو سال اخیر تنها شهروندانی که شجاعت مبارزه و مظاهره علیه طالبان را داشتند، تعداد کمی از زنان افغانستان بودند، چرا یک بار یک مرد فغانی در مظاهرات انها را همراهی نکرد؟؟؟؟؟
شما از زنان و فامیل خود حمایت نمیکنید و همیشه توقع دارید دنیا برای شما و به جای شما کارها بکند.
>>> از متن مقاله چنین استنباط میگردد که نویسنده محترم الله و بلا را به گردن ملا . یعنی این مردم بیچاره انداخته اند....فراموش نباید کرد که کشور ها را افراد سیاسی ، احزاب سیاسی و خانواده ها بر اساس میراث رهبری میکنند.
افغانستان از این استثنا مبری نیست.
آقای محق مردم را سزاوار چنین روز سیاه طالبانی میدانند زیرا از نظر آنها مردم به جمهوریت اسلامی پوشالی غرب ، امریکا ، اعتنا نکرد و به ضم ایشان تیشه به ریشه ای نظام زدند!!!! در حالیکه اگر خیانتی صورت گرفته آنهم از آدرس همین بزرگان دزد جمهوریت صورت گرفته است...
در بیست سال گذشته چه واقع شد؟؟؟
وفور انستیتوتها و موسسات عالی تعلیمی شخصی....مکاتب شخصی، با پرداخت معاشات بهتر و بالا تر بهترین معلمین در خدمت همین موسسات قرار گرفتند پوهنتون دولتی در وضع بدی قرار گرفت... ، مکاتب رسمی دولتی از نبود ، تخته ، تباشیر ، معلم ، سر پناه ، محروم بود ، مکاتب در اطراف کشور نه در داشت و نه دیوار....نه میز و نه چوکی . در یک کشور فقیر و جنگ زده آبا ضرورت آن بود که عمارات ده منزله ((در مزار شریف ))
بنام پوهنتون شخصی با فیس بلند ساخته شود ، فرزند کدام طبقه میتوانند به چنین مکاتب و فاکولته های با پرداخت گزاف ، بروند ، البته فقط فرزندان و اولاد های معافیا ی دولتی ....
وضعیت خدمات صحی را یک سو بگذارید ، طبابت شخصی شده بود ، در هر گوشه ای کشور شفاخانه های شخصی مثل سمارق. سر بلند کرده بود ، فیس یک شب آن حد اقل پنج هزار افغانی بود و آنهم با کیفیت پایین تداوی ،
زمین های دولتی چور انداخته شده بود داستان انرا همه میدانند ....
تما م بورسها و پستهای بلند دولتی به یک طبقه خاص تعلق داشت. سطح بیکاری به اوج خود رسیده بود ، حتی جوانانی که فارغ پوهنتون های شخصی بودند ، دیپلوم های شان به اندازه یک توت هم ارزش نداشت ، کار وجود نداشت ، دولت با پیروی از کشور های غربی و امریکا بسیاری از بخش های دولت را خصوصی ساخت و نقش دولت را در یک محدوده خاص خلاصه کرد....
در کشور وحدت و هم آهنگی میان رهبران دولتی نبود ، هر کدام شان که توانستند به این ملت خیانت کردند و ثروت اندوختند.
مجلات و روزنامه ها به شمول تلویزیون ها آزاد بود ولی با کدام سطح کیفیت ؟؟
اکثریت رسانه ها هر روز برای آنکه بیننده و خواننده داشته باشند یکی را به کله ای دگری میزدند ، بحث های بیمورد تاجیک و پشتون هر روز برنامه های تلویزیون را پر کرده بود ، جنگهای قومی دامن زده میشد...چنین دموکراسی قلابی بدرد هیچ ملتی نمیخورد.
آقای محق !!!
این دموکراسی نبود ، این انارشیزم بود ، دموکراسی یعنی حکومت مردم نه حکومت مافیایی ....
اردوی ما خیالی بود یعنی طبق آمار به ده ها هزار سرباز نامش ثبت بود و عملا در وظیفه حاضرنبود ، راپور اعانه و آباطه ای این افراد که صرف نام شان در روی کاغذ بود ، اجرا میشد ....
امنیت در دوره جومهوریت اسلامی خراب بود، در زمان پرچمی ها اگر تروریست در جریان انفجار بمب و راکت دستگیر میشد ، دولت او را عفو نمیکرد ، سزای مجرم یا مرگ بود یا حد اقل حبس طویل المدت ...اما در دوران همین جمهوریت اسلامی حد اقل ده هزار طالب دستگیر شده بود و در میان آنها جواسیس پاکستان همچنان بود ولی کسی جرات محاکمه ای آنها را نداشت ...دسته دسته بنام عید و برات از زندانها آزاد میشدند و ایس کریم میخوردند ...
هر وزیر و کار دار بلند رتبه ادعای خدایی داشت ، به حرمت مردم ، سرباز و قعی نمیگذاشتند....
هیچ فردی از رهبران دولت سابقه در فکر یک دولت قوی نبود ، فقط همه در فکر جیب پرکردن بودند...
حالا محق صاحب بگویند که چرا مردم مهاجر میشدند ؟؟؟شاید جناب ایشان در بیست سال صاحب لب نانی بودند ولی پای خود را در کفش یک خانواده غریب ، در کفش یک زن بیوه با اطفال قد و نیم قد ، پای خود را در کفش پنج ملیون طفلی بگذارند که بسیاری شان نقل مجلس قوماندان های جهادی ، دولتی ، بودند بگذارند ابن اطفال شکار میشدند و به فساد اخلاقی کشانده میشدند در ابن مورد راپور های زیاد در دفتر حقوق بشر و حمایت از اطفال وجود دارد ...این اطفال شاید امروز در مدرسه های طالبان جذب شده باشند تا از آنها انتحاری تربیه کنند.
نودو هشت فیصد از مجموع مسلمانان جهان ، اصلا مسلمان نیستند ، آنها فقط با اسلام بازی میکنند وبس، دروغ ، غیبت حرام خوری ، در جان زدن ، قسم خوردن ، فقط کار روزانه ای شان است ، به همین ترتیب زمانی که در لباس اسلام به سیاست رو میاورند ، جز رسوایی چیز دگر نصیب شان نمیشود....و این دروغ و در جان زدن از همان ساعتی که پیامبر در بستر مریضی بودند ، بین علی ، از یکسو ، و ابوبکر ، عمر بن خطاب ، بی بی عایشه از سوی دگر آغاز میگردد، نمیدانم که این ها از زندگی در رکاب پیامبر خدا ، چه چیز را آموخته بودند ...از همان روز تا امروز این دین خیری از پیروان خود ندیده است.
ثاقب سمنگانی
خیرخانه کابل ، افغانستان
>>> ز جاهل گریزنده چون تیر باش
نه آمیخته چون شکر و شیر باش.
طالبان جاهلان دینی هستند که به زعم خودشان تنها عاقلان روی زمین اند.
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند.
طالبان مصداق بیت بالا هستند و این یکی از دلایل فرار جوانان از خیل حمارت طالبانی است.
>>> ثاقب بچو،
دقیقا"مثل شما و ملیون های دیگر که از لنین و کرملین و مارکسیزم و کمونیسم و انتر ناسیونالیزم پرولتری هیچ خیری ندیدند جز اینکه شر آفریدند.
>>> به آقای بچو جان !!
تا زمانی که بلاک سوسیالیستی بود ، بسیاری از کشور های تازه به استقلال رسیده از کمکهای آنها مستفید گردید.
شاید معرفت شما نسبت به مارکسیزم ناچیز باشد زیرا مارکسیزم و فلسفه ای مارکسیزم تا هنوز در پوهنتونهای معتبر جهان تدریس ، میگردد.
انترناسیونالیزم پرولنری یک هدف نهایی داشت و آن اتحاد میان کارگران جهان بخاطر شکستاندن زنجیر استثمار و این فراخوان تقاضای همان وقت و زمان معین بود...حالا که بلاک سوسیالیستی وجود ندارد و جهان یک قطبی گردیده است ، نتیجه ای انرا با گوشت و پوست تان احساس میکنید، شب و روز فریاد میزنید ، گاهی در برابر امریکا و گاهی در برابر غرب برای محو طالب زانو میزنید ، همه ای شان انگشت وسطی شانرا برای تان نشان میدهند ، میدانید که من چه میگویم. در شرایط یک قطبی امریکا و اسراییل در قدم نخست کشور های اسلامی به خصوص خلق فلسطین را سنبه به ص میکنند ، هر روز ده ها جوان فلسطینی مثل گنجشک بدست فاشیستهای صهیونیست شکار میگردند....
عقل شما و امثال چون شما اینقدر رشد نکرده که درک کند که امپریالیزم از کیسه من و تو در مجموع کشور های فقیر در برابر شوروی و سوسیالیزم جنگ میکرد، بانک جهانی با تحمیل تکتانه از طریق اعطای قرضه دست و پای کشور های فقیر را بسته بود و با استخدام نوکران شان در فارمات احزاب اسلامی و یا با حمایت از رژیمهای فاشیست جنگ های داخلی را به نامهای مختلف براه انداخت....
و امروز افغانستان به ذات خود یک کتاب بزرگ است که تمام صفحات آن پر از حوادث تراژید است و این تراژیدی امروز نه بلکه دوصد سال قبل آغاز یافته بود ...اگر در افغانستان جنگ علیه گویا ملحدین و دفاع از اسلام بود ، چرا جنگ در آفریقا از چهل سال بدینطرف وجود دارد ؟ چرا در اسپانیا از جنرال فرانکو دفاع کردند ، چرا انگلیس از هیتلر در ابتدا دفاع میکرد ؟چرا در اندونیزیا در سال 1967کودتای خونین جنرال سوهارتو رخ داد ، چرا در چیلی پنوچت کودتا کرد و کشتار های دستجمعی نمود ، چرا در مصر کودتا های پی در پی صورت گرفت ، چرا در ایران مرد صاد ق ایران صدراعظم مصدق را در سال 1952 از قدرت برانداختند...
اغا جان !!!
اگر از کمونیسم و سوسیالیزم نفرت داری ، سلیقه ای خودت است اما انسان باید در ارزیابی هایش از تعمق کار بگیرد ، بهتر خواهد بود تا از اینکه چوته انداز بنویسد.
فخر اهنگر
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است