پیراهن چرکین غلام محمد غبار بر تن افغانستان
در کتاب تاریخ غلام محمد غبار، وقتی این نام (افغانستان) سابقه تاریخی ندارد و یک اسم جعلی است پس "مسیر تاریخ" از کجا شد؟ کدام مسیر هدف شان است؟ 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۰    ۱۴۰۲/۶/۱۳ کد خبر: 173914 منبع: پرینت

غلام محمد غبار: «ملت افغان بعد هر غسل خون و آتش، همان پیراهن چرکین را به تن میکنند»
چرا غلام محمد غباربه نحوی شاه حبیب الله (سقا زاده) و فرزند تاکستانها را در اثر خویش توهین میکند؟

در اینجا هیچ جای شکی نیست که مرحوم غبار و یاران اش نخستین سنگ تهداب روشنگری دوران مشروطیت را آغاز کردند. وی نویسنده چیره دست و از خود اثر گرانبهای آنزمان را هم بجا گزاشت ولی این مقوله ایشان (ملت افغان بعد هر غسل خون و آتش همان پیراهن چرکین را به تن میکنند) معلوم نیست از روی غرضی نوشته اند و یا مفهوم ملت را قاطی کرده اند. زیرا این دیدگاه ایشان چه "ملت" افغانستان" و چه هم ملت "افغان" بوده باشد ناقص و پایه علمی ندارد. به این دلیل اگر هدف ایشان تنها قوم "افغان" (پشتون) بوده باشد که در چند صد سال اخیر در تاریخ؛ آتش زدند و خون ریختند و بازهم با همان پیراهن چرکین و خونین خویش ادامه میدهند دقیق است؛ اما بازهم این جمله و طرز دید مشکل خود را دارد؛ زیرا یک گروه و یا قوم را نمیشود "ملت" نامید و ملت از نظر مفهوم و معنی با قوم و قبیله فرق میکند.

ولی اگر هدف شان بقیه ساکنان کشور بوده باشد در حقیقت واژه "افغان" را به دیگران آگاهانه و یا عمدا تحمیل کرده اند؛ بدون تردید این طرز دید از ابتدا بوی هژمونی افغانیت میدهد و یا هم ممکن است مرحوم غبار عاری از درک مفاهیم چون "ملت" و "قوم" بوده باشد و ضمنا بقیه اقوام و ملیت های غیر افغان هیچگاهی کسی را در خون غسل نداده اند و تاریخ نیز شاهد این خون و آتش نیست. در هرصورت استفاده واژه ملت چه برای افغان ها و چه برای غیر أفغان قطعا درست نیست و این یک اتهام تاریخی است و حتی همه را بنام "ملت افغانستان" شریک کردن که به عزت و ناموس مردم تجاوز نکرده اند منصفانه نیست...

جالب اینکه صد سال بعد که ملتی نشدیم و نیستیم و قطعا هم فرسنگ ها برای ملت شدن فاصله داریم تصور کنید صد سال قبل درچه وضعیتی قرار داشتیم که مرحوم غبار از آن نام میبرد؟
از همه جالب تر اینکه مرحوم غبار اثر مشهور نامدارش را "افغانستان در مسیر تاریخ" نامگزاری نموده است، بدون تردید در ذهن خواننده این کتاب سوال خلق میشود، وقتی این نام (افغانستان) سابقه تاریخی ندارد و یک اسم جعلی است پس "مسیر تاریخ" از کجا شد؟ کدام مسیر هدف شان است؟

قابل یادآوری میدانم که غلام محمد غبار در جلد اول خویش دیدگاه دشمنانه خویش را علیه شاه حبیب الله کلکانی یک شاه تاجیکتبار پنهان نمیکند و خیزش مردم شمال و شمالی را علیه امان الله؛ همچون دشمن و قوه های ارتجاعی قلمداد میکند و این حرکت را یک توطیه انگلیس ها میداند و از هم شرم آور تر اینکه غبار، امیرحبیب الله کلکانی را "دزد" میداند و وی را "بچه سقو" میشناسد. یعنی از نظر غبار سقو بودن یک وظیفه بد و تحقیر آمیز است ولی خاکفروشی؛ آبفروشی و حتی ناموس فروشی و زن بارگی قوم اش افتخار است. ولی غبار قطعا در کتاب خویش حین فرار امان الله و برادرش عنایت الله و در مجموع خانواداه اش از کشور که چه مبلغی را از این کشور دزدیدند و غارت کردند چیزی نگفته است؛ زیرا از خودی هااست و این یک حقیقت تلخ است.

ممکن است برای تعدادی از هموطنان ما افشای این واقعیت های تلخ خوشایند نبوده باشد که گویا نباید در مورد چنین شخصیت ها چیزی نوشت و یا هم انگشت انتقاد وارد نمود که البته من قطعا مخالف هستم؛ زیرا میر محمد غبار؛ نه پیغمبر و نه هم فرشته آسمانی است.

عطا صفوی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
میرغلام محمدغبار
افغانستان درمسیرتاریخ
نظرات بینندگان:

>>>   عبدالقدوس احمدی
بازهم نوش جان شان پشتبانی از همدیگر شان برایشان فرض است فرق نمیکند بی دین باشد یا بادین فقط بخش قبیله باشد مثل ما همدیگر خود را کفر خطاب نمیکنند ما کی پند پذیر می شویم

>>>   Dr-Akbar Hemat
بنابر مطالعه و برداشت بنده غلام محمد غبار یکی دیگر از عناصر "گِرد دسترخوان" قبیله بود و مطابق ذوق قبیله کاغذ سیاه کرده است!
غبار هیچگاه درکی از درد زخم های پاشنه های آهنین جباران قبیله که اقوام تحت استبداد میکشیدند نداشت، برعکس با تحریف هویت های تاریخی اقوام تحت استبداد، نمکی هم بر زخم های آنها پاشیده!

>>>   Nik Muhammad Musawer
غبار هم یکی از بنیانگذاران قبیله سالاری است

>>>   Bahrom Khorosoni
درود به استاد فرهیخته که جل پوستک اینها را میشنسی وافشا میکنید. اینها ازعالم تانویسنده شان همه شان یک قسم است فقط تفکر قبیلوی شان اجازه نمیدهد که عادلانه فکر کنند.

>>>   Khalilullah Rahimi
شخصیت خوب دروغ نمی گوید و تاریخ را جعل نمی نویسد.

>>>   دادفر اویانی
از میرزا های خوشنویس دیوان و دستگاه فاشیزم افغانسازی بوده.
همین میرزا های بومی بوده اند که نام افغان و افغانستان را ترزیق نموده اند.

>>>   فرید عظیمی
استاد معزز من این کتاب را به قیمت بلند خربدم بسیارقطور بود امامحتوایش جز توصیف شاهان قبیله چیزدیگری نبود سپاس ازروشنگری تان

>>>   Kawa AhanGar
غبار تا حدودی هم نویسنده دربار بوده و مجبور بود زیر فشار سیاسیون و نویسندگان دولتی و اهل پشتو تولنه نرمش نشان دهد.
هیچ کتاب تاریخی اجتماعی سیاسی که در اوغانستان در زمان سلطه نادر غدار و اولاده او نوشته شده از این امر مستثنی نیست.

>>>   عبدالحنان فضلي
نوسینده در بار بود

>>>   ابو سلیمان عطائی
غبار یک بشر بود به همین مناسبت به‌ خطا رفت و عادلانه تاریخ را رقم نزد وغبار ازجمله مداحان دربار قبیله بود مطابق با ذوق آنها می نوشت از استبداد. ظلم. کوچ اجباری جیزی ننوشت بنابر این کتاب غبار تاریخ نیست بلکه یک گزارش است که احتمال صدق و کذب را دارد

>>>   شمس تاجيك
قرارمعلومات غبار ازتبار قبيله فاشيست بود روى همين علت شاه حبيب الله كلكانى را سقاوزاده خطاب كرده

>>>   Sa Mahbub
مرحوم غبار در فصل ... كتابش افغان را هم تعريف كرده است كه كه به پشتون ها تعلق دارد و این قوم ۱۲ ملیون هستند ۶ ملیون شات اونطرف مزز و شش ملیون دیگر شان این طرف مرز این متن در اوایل کتابش درج است
بنا به این تعریف خودش ملت افغان هدفش قوم پشتون است

>>>   سیدمعروف سادات
کامل دقیقابجافرمودین

>>>   ارسلان خراسانی
اوغان اوغانس هیچگاهی از خط و مشی که ارباب شان انکلیس و پاکستان تعین کرده اند عدول و تخطی نمی کنند
>>>   هر کس که می گوید که من افغان نیستم و یا فکر می کند که واژه افغان بر آن تحمیل شده است میتواند برود به جای که فکر می کند به آنجا متعلق دارد . واژه ها عاجز آند برای توصیف این همه گستاخی .
حبیب الله یوسف زی

>>>   عطا جان! دزدی زورمندان (ببخشید غنیمت گیری) میراث شوم عرب هایی بربر است که برای قرن ها به میراث مانده است!!! حالا سلطان محمود (دزد معبد ها)، احمد ابدالی (دزد معبد ها)، ظاهر دزد، احمد شاه پنجشیری (غارت لاجورد و زمرد)، راکتیار (غارت لاجورد و زمرد به کمک حاجی نورالدین پنجشیری و برادرانش، نام شان یادم نمی آید) و ده هایی دیگر کجا محاکمه شدند که امان الله و اشرفک فراری بابا و ..... محاکمه شوند؟؟؟
حبیب الله تو هم همان کاری را کرد که احمد شاه پنجشیری کرد. با باند های جنایتکارشان حکومت های بر حال را به کمک و توطیه غربی ها بر انداختند وبعد ملت و مملکت را بدهان همان گرگ هایی "ملی کراسی" سپردند.
آتش خاوری

>>>   در سال‌های ۵۵، ۵۶ که ما دانشگاه کابل بودیم؛ یکی از آشنایان بنده که سه مرتبه کتاب ( افغانستان در مسیر تاریخ) را در خفا خوانده بود. - این سه جلد در زمان ظاهر خان و داود خان ممنوع بود با آمدن حکومت حزب دموکراتیک خلق چاپ و خوااندن شان آزاد شد« چنانچه جلد سوم آن در زمان ببرک به دسترس بیشتر قرار گرفت» به نام غباری یاد می شد؛ یعنی این ها نه اخوانی اند و نه هم مأویست.
فکر کنم غبار که از کلمه افغانستان استفاده کرده یک دلیلش حکومت ظاهر بود چون کتابش چاپ نمی شد. دیگر در کابل رسم در بین مردم این بود که فلانی اوغان است یعنی پشتون است؛ و در هرات فلانی اوغان است یعنی از برادران اهل تسنن است. منظور غبار از افغان همان پشتون باید باشد.

>>>   هر نویسنده و هر اثری قابل نقد است.
در مورد مرحوم غبار پیش از اینکه به نقد نویسنده یا اثرش پرداخته شود بهتر است تا سیر حیات مرحوم غبار از کودکی تا نوشتن جلد اول و دوم افغانستان در مسیر تاریخ به دقت مطالعه گردد ، حوادث مرتبط و نا مرتبط آنزمان بر حال و احوال شخصی و کاری و فکری مرحوم غبار اثر گذار بوده و مانند هر انسان دیگری چهار اطراف خود را به حد قابل دید بودن آن مورد توجه قرار داده نه مانند ما که حوادث را از بالا یا از زمان حال میبینیم و قضاوت میکنیم.
به هر حال حسن جناب شان از نظر من بیشتر از کم توجهی شان به بعضی مقولات است.
میماند زخم خونین افغانستان،
قصه افغانستان مثل قصه خط دیورند است
تا زمانیکه افغانستان از نظر تمام توانایی ها به خصوص نظامی و سیاسی و اقتصادی به حد پاکستان یا بالا تر از آن نرسد قصه خط دیورند از نظر پاکستان ختم شده و سرحد تثبیت شده است هر چند که عزیزان لر و بر خواه ما نسل پشت نسل چیغ و داد و فریاد راه بیندازند سودی نمیکند.

همینگونه تا زمانیکه اقوام غیر پشتون در قدم اول بین خودشان به یک تفاهم بر سر یک نام قابل قبول برای همه نرسند و بعد به گونه یک مجموعه توانایی های سیاسی و نظامی و اقتصادی و مدیریتی و ارتباط جهانی خود را بیشتر از پشتون ها نسازند و جهان را وادار به قبول حقیقت وجودی خود نکنند داد و بیداد برای جعلی بودن نام افغانستان یا جایگزین کردن کدام نام دیگر به جایی نمیرسد.
من مرده شما زنده ، به یاد داشته باشید مقاومت باز هم پیروز میدان نبرد میشود اما در میدان سیاست اگر همین آش و باشد و همین کاسه نتیجه یی بهتر از بن بدست آورده نمیتواند.
اگر سران بگیل شده دیروز ایمان به خدا و باور به مقاومت دارند لطف کنند و دارایی های به دست آورده دوران بیست ساله چور امریکایی را به نفع بودجه جبهه مقاومت در حساب مقاومت واریز کنند و خود به صفت سرباز مقاومت در عرصه های توانایی خود در کنار رهبر مقاومت بایستند آنگاه هرچه خواسته باشند به یاری خدا همان خواهد شد در غیر آن حال ملت خراب میبینم.

>>>   بسیارعالی نوشتید آقای صفوی عزیز

>>>   افغانستان نفرین مادر زمان شد از وقتی که از ایران جدا شد خدا همیشه اقوام انها را درگیر خود کرده
خراسانی

>>>   اگر من اشتباه نکنم نام قبلی ایران پرسیا یا پرشیا یا به فارسی پارس بوده و در اواخر سال ۱۳۱۳ و اوایل سال ۱۳۱۴ به پیشنهاد سعید نفیسی و یاران همفکر اش رضا شاه به نهاد های جهانی اعلام کرد تا از این به بعد به جای پارس کشورش را ایران بنامند.

امان‌الله خان شاه افغانستان در ۱۲۹۸ اعلام استقلال سیاسی از برطانیه کرد و در آنوقت نام ایران پرسیا بود.

فکر نکنم که جغرافیای موجود افغانستان زمانی در پرسیا مدغم بوده باشد اما در مورد هرات چندین بار گاه مربوط پرسیا بوده و گاه مربوط خراسان یا بعدا" افغانستان.
موضوعات تاریخی است و نیاز به پژوهش های مسلکی دارد.

>>>   عطا خان صفوی!!!
هدف مرحوم غبار (( افغانستان در مسیر تاریخ )) نامی است که غبار نمیتوانست از استعمال آن اجتناب ورزد . همین نام در حق این ملت و در سازمانهای بین المللی سجل شده است. اگر در دنیا کسی بخواهد از گذشته ای ملک ما چیزی بداند یقینا تحت عنوان ((((تاریخ قدیم افغانستان ))) پژوهش میکند ، برادران پنجشیری شما هم بنام افغانستان آزاد ملک را ویران کردند و هم غارت کردند میخواهید برایتان اسناد موثق ارایه میدارم...اگر غبار زنده میبود به یقین جنایات جهادی ها بخصوص احمد خان مسعود و شرکایش ، گلبدین دزد را بهتر از دوره حبیب الله تشریح میکرد.در مورد خیزش مردم شمالی ، کوهدامن و نقاط دگر آقای غبار مو به مو انرا تشریح کرده و توطیه انگلیس بخاطر آن گفته که قیام مردم شمالی ، بر اساس فتوای ملایان جنوبی سرکوب شد و شما باید دو باره انرا مطالعه کنید...نقش نادر خان برای به هم انداختن اقوام بارز است آقای غبار تاریخ این سرزمین را مرحله به مرحله با همان نامی که این کشور ر در مقطع خاص زمانی نامیده میشد، با مشخصات آن توضیح نموده اند.بنا انتقاد شما در این زمینه موجه نیست. آقای غبار در پایان هر فصل نتیجه گیری دقیق از اوضاع مشخص اندوره داده است و بخصوص رنج بیکرانی را که طبقه ای دهقان و نادار متقبل شده طور علمی تحلیل کرده اند...تحلیل آقای غبار از دوره خوارزمشاهیان و علل حمله ای چنگیز خان را مطالعه کنید او تشریح میکند که چگونه حکما و شاهان در عیش و عشرت بودند و این مردم افغانستان قدیم بود که چنگیز را در پروان در بامیان ، شکست دادند ، آقای غبار از بی اتفاقی و غرور سران اقوام که هر کدام ده ها هزار عسکر در اختیار داشتند و میتوانستند جلو چنگیز را بگیرند ولی بر اثر خودخواهی ها بجای جنگیدن با چنگیز بین خود جنگیدند تا چنگیز در رسید و همه را نابود کرد...نوشته استر ولی تعریف غبار از مردم بیسابقه است...این آست تاریخ نویسی نه حالا که هر سنگ را بلند کنی یک پژوهشگر و مورخ بیسواد سر بلند میکند.
غلام محمد غبار شانزده سال زندان و ده سال تبعید را در زمان سلطنت سپری کرده است ،او مرد تسلیم ناپذیر به دربار بود او در بخش سلطنت نادر شاه هم حقایق را نوشته به همین خاطر کتابش حبس بود...،او مورخ دربار نه بلکه مورخ با وجدان برای نوشتن حقایق بود غبار مرد صادق و انساندوست بود ، اگر غبار میخواست مثل استاد خلیل الله خلیلی تسلیم دربار شود ، شاید همه عمر خود را در سفارت خانه های افغانستان در خارج سپری میکرد اما او زندان را ترجیح داد.، محمد داود خان بار ها از دو نفر یکی ببرک کارمل و دوم شخص غبار دعوت برای پست های بلند کرده بود و هر دو رد کردند ، باور ندارید به اسناد تا ریخی مراجعه کنید.
آقای غبار در پایان هر فصل بخصو ص در دورانی که افغانستان قدیم برای تقریبا دو صد سال از آزادی و استقلال محروم بود به شکل بسیار استادانه ماهیت طبقاتی حکما و همکاری آنها را با خارجیان مثلا صفویان ایران و دولت مغلی هند تشریح کرده اند، آقای غبار از نقش منفی دولت های فاسد ایران در زمان قاجاریان که به تحریک انگلیس باعث تضعیف حکومت قوی مرکزی زمان شاه شده بودند و هم چنان از خان‌ها و فیودالهای مفتدر که خواهان یک سیستم قبیلوی بودند نه حکومت قوی ، نیز یاد کرده است ، موصوف قدم به قدم نقش خاینانه ای فیودالهای درانی ، غلجایی ، نورزایی ، الکوزایی و غیره را شدیدا نکوهش کرده است. آقای غبار همبن دوره زمان شاه را که انگلیسها حکومت و شخص او را خار چشم انگلیس میدانستند و سقوط او سنگ بزرگ را از سر راه استعمار انگلیس برداشت ، موشگافی کرده اند
افغانستان در مسیر تاریخ را مورخین ایرانی دوست ندارند ، زیرا آنها با خواندن آن متوجه میشوند که بزرگان حکومتی شان چه اندازه فاسد تر از حکمای افغانستان بوده اند...
در مورد حبیب الله کلکانی برایتان بگویم که ، این درست است که آقای غبار با بی مهری به پیشه ای سقاوی که کار شاقه و مردانه است ، برخورد کرده است ، انسان‌ها در قضاوتهای خویش گاهگاهی اشتباه میکنند...اما در مورد حبیب الله چه میخواهید بگویید ، اینرا میخواهید بگویید که او را انگلیس و ملا تقویه نکرد سقوط دادن یک دولت با سابقه ای دوساله صرف کار کلکانی نبود ، این نقشه ای بزرگ بود که پلان آن در دهلی در دفتر وایسرای انگلیس تنه‌هه دیده شده بود و حبیب الله کلکانی باید این نقشه خطرناک را اجرا میکرد ، آیا نمیدانید که او در قطعات منظم عسکری انگلیسها تعلیمات دیده بود؟؟؟ او نشانزنی را از کجا آموخت ؟؟؟؟ شما کسی را که مکاتب را مثل طالبا ن را بروی همه بست ، میخواهید تعریف کنید مگر مغز خر خورده اید؟؟؟راستی فراموش کردم ، شما همان کسی استید که چنگیز خان را درجه ای خدایی داده اید از شما گله نیست....اینکه حبیب الله عیار مرد بود ، شکی نیست اما ذکاوت حکومتداری را نداشت ...او برای این کار ساخته نه شده بود...او حکومتی را سقوط داد که شبیه آن سالها قبل انگلیسها در حق شاه زمان کردند زیرا در موجودیت شاه زمان انگلیس نمیتوانست نقشه های خود را تطبیق کند ...همان بود که انگلیس به کمک قاجاریان شاهزاده محمود برادرش را به قدرت رساند ،چنین در حق امان الله خان شد...من پروای آن را ندارم که امان الله خان پستونیست بود یا نه من پروای انرا دارم که باسقوط او دگر افغانستان میدان جاسوسی برای انگلیس تا به امروز شد. مکتب برای دختران مسدود شد ، نقش زن در جامعه محدود شد ، تحصیلات اجباری لغو شد ، به مردم پکتیا امتیاز زیاد داده شد ، ریفورمهای مترقی همه فراموش گردید و افغانستان طبق اراده و میل انگلیس سوق و اداره شد .این بود نتیجه ای حکومت حبیب الله ....انگلیس صد سال قبل با توطیف حبیب الله نادرشاه و ظاهرشاه پلان . طالبی ساختن افغانستان را در لابراتوار های خود پخته کرده بود و امروز این وطن مرکز تربیه تروریست‌ها شد ، این است نتیجه ای سقوط امان الله خان و پیروزی حبیب الله کلکانی ....که متاسفانه نه شما و نه افرادی چون شما انرا درک می کنید.. لطفا ملیت تاجیک را با نام حبیب الله پیوند نه دهید مسوولیت تاریخی وی را برای خودش بگذارید نه ملیت تاجیک... همانقدر که باید پشتونها از سران قبایل ، از طالب و نام طالب از اشرف غنی و کرزی باید خجالت بکشند همانقدر تاجیک‌ها خجالت میکشند، ..این فرد بیسواد بود جو دو خر را محاسبه کرده نمیتوانست ، او نمیدانست که انگلیس وی را برای دوره انتقالی حکومت بین امان الله خان و نادر خان انتخاب کرده بود.حبیب الله در دوره یکساله خود چه کرد ؟؟؟
آقای صفوی !!!
بس کنید این تاجیک و پشتون بازی را. مردم رنج دیده افغانستان به یک شخص دلسوز ضرورت دارد ، فرق نمیکند که پشتون باشد ، ازبیک یا تاجیک ، فقط انسان خوب و وطنپرست باشد .
شما برای آنکه راه برای عقده گشایی بیابید از شش صد صفحه ای کتاب فقط همین دو سه مطلب را گرفتید تا تاجیک و پشتون را با هم بیشتر دشمن سازید. شما کمتر از طالب نیستید هم شما هم طالب ملیت ستیز ید...،
مرحوم غبار یک وطنپرست بود ، او در کتاب خود تحلیل بسیار همه جانبه از شخصیت امانالله خان داده است او از آغاز الی ترک وطن ، شخصیت او را ، تصامیم او را برنامه های او را ، حکومت او را ، حکام دولت او را یک به یک بسیار موشگافانه تشریح کرده
آقای غبار ده ها اثر پژوهشی دارد که هر اثر آن گنجینه ای برای تاریخ و فرهنگ کشور ما میباشد...
فخر اهنگر

>>>   این پیراهن چرکین غلام محمد غبار نه بلکه پیراهن چرکین اخوان المسلمین است که بر اندام افغانستان اخوانی ها چون مسعود خیل و شرکا ، گلبدین و غیره ، طالب و غیره کرده اند و این پیراهن خونین و چرکین بدبو از برادران جهادی است....

>>>   به یوسف زی.
اوغانیسم مدفوع استعمار است. به مستراح تاریخ خواهد پیوست.

>>>   حساب ما با ایران جدا است. آنها تاریخ خود را دارند و ما از خود را. تنهاهمخوانی زبان معیار تمام مسایل تاریخی نمی‌شود.در گذشته ها هر دو کشور تاریخ مشترک داشتیم ...ولی از دیر زمانی آست که برادران ایرانی ما برای خود و ما برای خود زندگی کرده ایم ...علت اینکه ما امروز عقب مانده ، بد بخت و طالب زده استیم بخاطر آن است که هم با سواد و گویا اکادمیسین ما عقبگرا ، متعصب و دین زده بود و هم بیسواد....چهل است که در کنار تنظیم‌های دزد همین گویا افراد باسواد قرار داشتند ، از آنها دفاع کردند ، حرف‌ها و خواسته های شانرا به کرسی نشاندند ، چهل سال است که هنوز هم با وجود جنایات احمد شاه مسعود ، گلبدین حقانی خیل ، هنوز هم در میان گویا باسوادان طرفدار دارند، در دوره حاکمیت بیست ساله امریکا در افغانستان همین افراد که خود را تیکه داران جهاد و استقلال افغانستان میدانستند ، از همه اولتر به دست بوسی امریکاییان شتافتند ، چه پشتون بودند چه تاجیک و چه هزاره ...وقتی یک کشور طی قرنها چه در قدیم و چه در دوره معاصر چنین رهبران دزد و قاتلین حرفوی داشته باشد پس چه انتظاری میتوانید داشته باشید، مردم چه قصور دارند ، این رهبران اند که مردم را آرمان‌های مردم را قمار میزنند .
بیایید جمعیندی کنید از ۱۹۸۰تا کنون در افغانستان چه گذشته است ؟؟؟آیا همین عطا صفوی ، منجم زاده ، اکرم اندیشمند و ده ها پشتونیست افغان ملتی چه ها نبود که نکردند ، تاریخ را وارونه جلوه دادند ، در تشدید اختلافات قومی سخت فعال بودند ، در کشوری که از چهل سال بدینسو مافیای پشتون و تاجیک هزاره و ازبیک در تبانی با غرب و امریکا حاکمیت داشتند و یا در تخریب افغانستان نقش فعال داشتند چه انتظاری می‌توان داشت....مردم افغانستان شریف ترین مردم و پاکنهاد ترین انسان‌ها استند ، زحمت کش ، صبور و قانع.فقط یک عده تیکه دار دزد از پاکدامنی و انسانیت زحمتکشان این کشور حد اعظم استفاده کردند و حالا یک تعداد آقازاده ها مردم افغانستان را توهین میکنند ، این جفا را لطفا در حق این ملت ستم دیده نکنید. هنوز هم مردم در رنج و فقر زیر سلطه ای امریکاییان به سر میبرند و یک عده اروپا نشین و امریکا نشین این بیچاره ها را تخریب میکنند.
لکنوال

>>>   آقای فخر آهنگر،
تاریخ اگر درست نوشته شود وعمیق خوانده شود و موشگافانه تحلیل شود حقایق برملا میشود.
ساده لوحانه است اگر سقوط امان الله خان را محصول یورش حبیب‌الله کلکانی بدانیم.
سقوط امان الله خان محصول ده سال سلطنت پر از اشتباه این نواسه عبد رحمن خان است.
شما بهتر میدانید که دوران سلطنت شاه امان الله به گونه پارا بولیک از صفر آغاز شد تا به اوج خود رسید و دوباره رو به افول نهاد و بعد هیچ شد .
از صفر نا ۹۰ محصول کار باهمی و مشورتی شاه با منورین و مشاورین ترقی خواه اش بود .
اما
از ۹۰ به بعد تا صفر نهایی محصول خودکامگی ها و بلند پروازی ها و عجله شاه جوان برای اروپا سازی افغانستانی بود که ۹۸ فیصد مردم اش سواد نداشتند و اقتصادش وابسته بود و در میان امپریالیزم انگلیس و کمونیزم شوروی در حال نزع بود.
بر سر همچو جسدی اگر به جای حبیب الله کلکانی چند تا رهگذر سر کوچه هم به ارگ شاه امان الله حمله میکردند پیروزی شان حتمی بود چونکه نیرو های مسلح شاه در جنگ های شنوار و زدران و پکتیا و امثالهم توان خود را از دست داده بودند.
روح مرحوم غبار شاد باد

>>>   🤫 غبار غباری بیان کرده در ضمن تملقی و ترسو بزدل بوده که تحقیقات نکرده، و به خواست حاکمین آن وقت تعریفات و تحریرات کرده و بس.

>>>   تشکر آهنگر صاحب!
اگر صفوی ..... برایش کفایت می‌کند. ای کاش همه ما مانند شما درک و تفکر داشته باشیم.
درود به شما و در حفظ الهی باشید!

>>>   من در کامنت خود نوشته ام که سقوط امان الله توطیه سنجیده شده ای انگلیس بود و حبیب الله کلکانی استعمال شد برای دوره انتقالی قدرت و این را هم نوشته ام که طرح طالب سازی افغانستان صد سال قبل از امروز در دفتر وایسرای انگلیس در هند ریخته شده بود ، مشکل در اینجاست که ما بدون توجه به حقایق با شدت و حدت به بزرگواران واقعا دلسوز به این وطن ، حمله میبریم و همان جملات و کلمات را در نوشته های مان به نام نقد علیه وطنپرستان واقعی بکار میبریم که استعمار قدیم و استعمار نوین انرا بکار برده و میبرند...در حالیکه خود ما طی همین چهل و چند سال اخیر یک پیاز هم پوست کرده نتوانسته ایم.
فخر اهنگر

>>>   جناب صفوی نوشته شما کدام نوشته انتقادی نه، بلکه حمله ....، عقدمندانه و دور از انصاف است. مرحوم غبار یک شخصیت مبارز، عدالتدالخواه و ملي بود و بهترین سال‌های عمر خود در زندان‌های ال یحیی گذرانید، با خیلی نامردی چسپ نویسنده و میرزا دربار به او زدید. نمی‌دانم به کدام انصاف حبیب الله نوکر انگلیس و دشمن ترقي و پیشرفت کشور را با امان‌الله خان همطراز می دانید.....
حمیده ندیم

>>>   صفوی بیچاره تقصیر ندارد، از یک وابسته شورای نصوار انتظار بیش از این نباید داشت. افغان ملتی ها، وابسته های شورای نصوار و لنده غرهای انان جز بهم اندازی، ایجاد نفاق و نفرت بین مردمان کشوز ما کاری دیگر ندارند. حالا کار بجایی رسیده که در صدد تخریب و بدنام سازی شخصیت زدایی شخصیت های خوشنام و مبارز کشور شمشیر از نیان کشیده اند. هزاران افغان ملتی و شخصیت های قطاع الطریق و رهزن شو وای نصوار ارزش خاک پای غبار را ندارند. غبار پاک و مردانه زیست و بخاطر مردم و سرزمین اش بهترین سال‌های عمر خود در زندان‌ گذشتانده.
زمانه کج نشان به بر کشد بیدل
هرانکونیک است خار چشم افلاک است
ویدا بهمنش

>>>   مردم شریف و فهیم کشور ما آگاهی دارند که این سناریو و بازی تبلیغاتی- رسانه ای همچنان ادامه دارد و دشمنان ملت و فرصت طلبان داخلی بر ادامه تخریب ناجوانمردانه علیه شخصیت خوشنام و مبارز راه انسانیت جناب غبار اصرار می ورزند. اگر مرحوم غبار امروز حیات داشتند، شاید به پاسخ صفوی اظهار می داشتند.
.....
شمس تمنا

>>>   تاجک ها می گویند پشتون ها متجاوز هستند (در زبان فارسی استند نداریم) و باید به کوههای سلیمان پس شوند. اما چنین نخواهد شد.
افغانستان به 2 کشور تجزیه خواهد شد. یکی در شمال موسوم به خراسان یا آریانا از بلخ تا قندهار و دیگری کشوری پشتون از قندهار تا خط دیورند. ختم نزاع.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است