تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ ۱۴۰۲/۶/۳۱ | کد خبر: 174036 | منبع: |
پرینت
![]() |
پس از سقوط جمهوریت تحت حمایت غرب و تسلط طالبان، چینیها تمایل بیشتری به افغانستان نشان دادهاند. افغانستان و چین با وجود همسایگی، هیچگاه رابطهی محکم و استراتژیکی نداشتهاند. چینیها هیچگاه افغانستان را به عنوان کشوری مهم جدی نگرفته بودند و اولویت روابط آنان همیشه پاکستان بوده تا هم متحد استراتژیکی در مقابل هند داشته باشند و هم از طریق دریای عمان به خلیج فارس و اقیانوس هند تسلط داشته باشند. حاصل جمع این همکاری استراتژیک پروژهی گوادر و سرمایهگذاری دهها میلیارد دلاری چین در پاکستان بوده است.
اما چرا چینیها، این روزها گوشهچشمی به افغانستان دارند و بدون سر و صدا، در حال تعامل با طالبان هستند؟
چین با فرستادن سفیر به افغانستان و انجام تشریفات رسمی دیپلماتیک، چراغ سبزی برای رسمیتشناسی طالبان روشن کرده و طالبان ضمن ستایش چین، تا آنجا پیش رفتهاند که از تسلط چین بر تایوان حمایت کردهاند.
تجربه نشان داده که چینیها حاضر نیستند که در هیچ پروژهی جنگی مشارکت ورزند. آنان در حوزهی پر التهاب شرق آسیا و خاورمیانه همیشه از خویشتنداری استراتژیک کار گرفتهاند. کار چینیها، کار با جهان سوم و غارت معادن و مواد اولیهی این کشورها با استعماری نوین بوده است. چین هرچند چشم به معادن سرشار افغانستان دوخته، اما تعامل آنان با طالبان تنها در این مساله خلاصه نمیشود.
چینیها از وضعیت شکنندهی افغانستان آگاه هستند و بهخوبی میدانند که این کشور بهشدت ظرفیت سرریز بحران امنیتی به کشورهای منطقه را دارد. آنان بهشدت نگران تحولات بعدی افغانستان با وجود گروههای تروریستی از جمله اویغورهای چینی هستند. لذا تلاش میکنند که با تعامل طالبان، هم مخالفان اسلامی خویش را کنترل کنند و هم با حفظ وضعیت موجود، قدرت فائقه طالبان را سرپا نگه دارند تا بحران امنیتی مرزهای آنان را به چالش نکشد.
با تمام اینها؛ سرمایهگذاری چینیها بر روی طالبان؛ شرط روی اسب بازنده است. کاری که دقیقا متحد استراتژیک چین یعنی پاکستان انجام داده است. طالبان و گروههای تندروی حاضر در افغانستان به هیچ نظم منطقهای و جهانی تعهدی ندارند و دیر یا زود، چین و پاکستان تاوان سیاستگذاریهای خود را خواهند پرداخت.
چین با چنین رویکردی، دشمنی بخش اعظم مردم افغانستان را به جان میخرد و در تقابل منطقهای و جهانی، در بازیای خطرناک کل پروژهی یکراه-یک کمربند را در بین مثلث مخوف پاکستان، افغانستان و آسیای میانه به مخاطره میاندازد.
داوود عرفان
>>> Shoaib Karimi
با احترام به نظر شما
اما من در چند مورد با این نوشته شما مخالفت دارم؛ اول، چین با تعقیب پرنیسب عدم مداخله به امور داخلی کشور ها و احترام به تفاوت های فرهنگی ، رویکرد برد برد را با جهان سوم در پیش دارد. چین در قبال بدست آوردن منابع، برای کشور های مولد آن زیر ساخت می سازد و نمونه های آن را با ایران و در افریقا می توانید ملاحظه کنید.
دوم، چین مشارکت راهبردی را با کشور های انجام می دهد که قلابی نباشند. این پاکستان برای هیچ کسی پوشیده نیست که حاکمیتی نیابتی غرب در منطقه است که اگر پیروزی در برابر چین ایجاب نماید، می تواند از هم پاشانیده شود. از اینروست که چینی ها با درک جدید از جهان جدید پی بردند که سرمایه گذاری روی پاکستان نشاندن نهال در ملک بیگانه است.
با این وجود، چین تالب را بهتر از ما و مخالفان بی برنامه و نامتفق آن شناخته است. تالب واقعیت ی است که در تحولات جهانی آب دیده شد و همبازی پارادایم مقاومت در برابر غرب خود را جا زده است. هر چند فرکسیون های در بین این گروه علنا گوش بفرمان غرب اند ولی گپ نهایی را نمی زنند.نکته آ خر اینکه، تالب نمی تواند و نخواهند گذاشت که به یک قدرت تهاجمی در منطقه مبدل شود.
نهایت کمال قدرت تالب برای سرکوب مخالف های داخلی و تثبیت امن و ثبات هر چند استبدادی در افغانستان طراحی شده و می شود. این را می شود از ایجاد کندک های انتحاری این گروه که جز مصرف داخلی نخواهد داشت، هم فهمید. چون تالب محاط در مثلث چین - ایران و روسیه ناچار از بازی در زمین شرق است و هم سه کشور فوق علاقه ی با در افتادن با گروهی با این قد و قواره ایدولژیک ندارند.
بنا در میان مدت ما متاسفانه شاهد تدوام حاکمیت استبدادی تالب هستیم و تغییر رویکرد آن بستگی به تغییر در سطوح رهبری این گروه دارد و روند رسمیت یافتن آن می رود که شروع شود و امروز بانک آسیایی نیز بسته کمکی را به افغانستان زیر استبداد تالب اعلام نمود.
>>> این رفتار چین میتواند دلایلی بسیار مستحکمتر از اویغورها داشته باشد. چین با تامین بخش اندکی از نیازهای مالی طالبان و پاکستان میتواند امنیت آسیای میانه را تا حد خوبی تضمین کند واز بابت طرح جاده ابریشم خود اسوده حاطر باشد.
>>> طالب مزدور پاکستان است و پاگستان گرفتار صدها مشکل اقتصادی، سیاسی و مشروعیت پس طالب و پاکستان در آینده محکوم به شکست اند و این صد در صد است. سرمایه گذاری کلان امریکا در اکراین سبب شد که امریکا بدون جتگ افغانستان را با طلب و پاکستان تسلیم کند و اردوی افغانستان را متلاشی کند. با ختم جنگ اکراین طالب سقوط میکند چون امارت طلب در منطقه جایی ندارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است