آیا آمریکا برای این جنگید که دروازه های مکاتب به روی دختران بسته شود و یا مردم را به کوچ اجباری مجبور کنند؟ پس برای چی؟ آیا توافقنامه دوحه یک "توافق ویرانگر" نبود؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ ۱۴۰۲/۶/۳۱ | کد خبر: 174038 | منبع: |
پرینت
![]() |
آیا آمریکا برای این جنگید که دروازه های مکاتب به روی دختران بسته شود و یا مردم را به کوچ اجباری مجبور کنند.؟
پس برای چی؟ آیا توافقنامه دوحه یک "توافق ویرانگر" نبود؟
کارشناس ارشد موسسه مطالعات استراتژیک دانشگاه تحقیقات ملی روسیه خانم لاریسا الاکساندروفنا مینویسد:" یک چیز مشخص شده است که آنچه در طول بیست سال اخیر در افغانستان اتفاق افتاد برای منافع و آرامش این سرزمین نبوده است و این مشخص گردید که پس از دو دهه جنگ خونین و تلفات بیشمار نیروهای امریکایی و غربی و همچنان نیروهای أفغانستان و نابود شدن زیرساخت های قبلی بالاخره با "توافق ویرانگر دوحه" نتیجه این شد که حاکمیت به دست طالبان بیفتد که عواقب غضب این قدرت نتیجه اش تعطیلی مدارس و دانشگاه و محدودیت برای زنان و از بنیاد ریشه کن کردن حق مردم و سلب آزادی و عدم کثرت گرایی مردم انجامید که دولت امریکا قطعا عاقبت اسفناک این فاجعه را میدانست و اینکه سیاستمداران غربی و امریکا چرا به این جنایت دست زدند واقعا سوال برانگیز است و بدون شک تاریخ روزی همه چیز را افشا خواهد نمود ولی یک چیز دقیق است که برای آرامش این مردم و این سرزمین نبوده است.
اما هنوز سوالاتی در مورد توانایی طالبان برای اداره موثر افغانستان در دراز مدت وجود دارد. با اینکه مقاومت در شمال کشور علیه طالب وجود دارد ولی هنوز طالب به تداوم قدرت و حاکمیت ادامه میدهد.
توافق ویرانگر؛
این آگاه أمور استراتژیک مینویسد: "این فاجعه زمانی آشکار شد که امریکا همرای طالبان یک توافق نامه ویرانگر" را درغیاب مردم أفغانستان امضا کردند؛ بااینکه هنوز درون این توافق ویرانگر باز نگردیده است و حالا تازه گویا امریکا تصمیم گرفته است که یک کمییسون ترتیب بدهد که دولت بایدن چرا با این عجله دست به خروج زدند و گویا مشکل در کجا بود؟ و از طرفی هم در واشنگتن سخن بر سر این است چگونگی تعامل با طالبان تغییر کرده است."
با آشکار شدن وضعیت روزمره بسیاری از ناظران این تصور را داشتند که فاجعه در افغانستان اجتناب ناپذیر است: مهم نیست که ایالات متحده و متحدانش چه کردند، تلاش ها برای ایجاد یک دولت کارآمد در کابل محکوم به شکست بود. با این حال، این ایده به طور کامل تصویر واقعی را منعکس نمی کند.
واشنگتن در طول این مدت در افغانستان و به ویژه در دوره ای که خروج نیروهای نظامی خویش از این کشور از قبل برنامه ریزی شده بود، اشتباهات زیادی مرتکب شد که می شد از آن اجتناب کرد. با این حال، در آینده، هیچ یک از این اشتباهات بزرگتر از توافقنامه صلح امضا شده بین ایالات متحده و طالبان در فوریه 2020 نبود. واشنگتن نمی خواست از این توافق عقب نشینی کند، حتی زمانی که مشخص شد که پیامدهای آن منجر به فاجعه می شود.
چگونه چرا و چه زمانی این توافق بوجود آمد؟
وی به ادامه درمورد مینویسد: "تشدید خشونت ها در سال 2009 باعث شد که باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، ده ها هزار نیروی آمریکایی را برای این کشور بفرستد و معلوم نبود به چه علتی و از همه جالبتر اینکه هم زمان در خفا دولت ایالات متحده با رهبران طالبان در مذاکره را باز نمود و در تلاش برای آغاز مذاکرات برای گویا حل و فصل صلح دایمی را جستجو میکرد. اینکه آیا رهبران دست نشانده نظام از جریان باخبر بودند یانه بحث جداگانه است .ضمنا حذف اسامه بن لادن، رهبر القاعده در ماه می 2011 فشارهای داخلی را بر دولت های آمریکا و افغانستان افزایش داد. در سال 2013، با موافقت ایالات متحده، طالبان یک دفتر سیاسی برای مذاکرات در دوحه پایتخت قطر افتتاح کردند. به زودی به محل اصلی مذاکرات بین ایالات متحده و طالبان تبدیل شد. اوج این مذاکرات توافقنامه صلحی بود که طرفین در فوریه 2020 امضا کردند واین معامله ویرانگر گویا چهار هدف اساسی داشت:
- خروج نیروهای ایتلاف بین المللی از خاک افغانستان تحت نظارت ایالات متحده آمریکا.
- کاهش خشونت.
- آغاز روند حل و فصل سیاسی داخلی.
- تضمین می کند که این کشور دیگر به پناهگاه تروریست های بین المللی تبدیل نخواهد شد.
با این حال، از همان ابتدا مشخص بود که یکی از چهار موضوع بر دیگری اولویت دارد: توقف عملیات نظامی و خروج مسالمت آمیز نیروهای نظامی خارجی از افغانستان. همانطور که کارشناسان در آن زمان خاطرنشان کردند، هدف اصلی طالبان در مذاکرات دستیابی به کاهش حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان بود.
واشنگتن با کنار گذاشتن تنها ابزار چانه زنی خود، متوجه شد که اهرم کمی برای تأثیرگذاری بر حرکت در سه موضوع دیگر باقی مانده است. اگرچه قرار بود توافق آمریکا و طالبان منجر به گفتگوهای صلح بین طالبان و دولت به رسمیت شناخته شده بین المللی شود، طالبان سرسختانه از شرکت در آن امتناع کردند و تاکید میکردند که دولت "دست نشانده" غنی غیرقانونی است. در حالی که واشنگتن هرگز از اصرار خود مبنی بر مشارکت دولت طرفدار غرب افغانستان در مذاکرات دست برنداشته است و طالبان تمایلی به ملاقات با سیاستمداران و نمایندگان جامعه مدنی نداشتند، مذاکرات اصلی همیشه بین مقامات آمریکایی و نمایندگان طالبان بوده است واین خود امریکا بود که نخواست تمام رازهای بحث خود را به مقامات دولت افغانستان درمیان بگذارد و البته پس از دستیابی به توافق با واشنگتن، طالبان آشکارا تمایل چندانی برای تعمیق احساس نکردند.
فروپاشی نیروهای دولتی:
به عنوان بخشی از توافقنامه دوحه، طالبان با کاهش خشونت موافقت کردند و در نتیجه تعداد حملات تروریستی انجام شده عملیات علیه نیروهای خارجی کاهش یافت. با این حال، تعداد حملات طالبان به نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان و غیرنظامی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و امریکا دیگر نخواست در این مورد کاری کند و حتی برای شان جالب هم نبود درحالیکه علیرغم این واقعیت که چنین اقدامات ستیزه جویانه نقض مستقیم توافق بود، واشنگتن برای جلوگیری از آن کاری انجام نداد.
زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه ایالات متحده در افغانستان در ماه می 2020 اعتراف کرد که این توافقنامه به طور رسمی از فعالیتهای خرابکارانه طالبان در صورتی که علیه نیروهای آمریکایی و ایتلاف بینالمللی به رهبری آنها نباشد، جلوگیری نمیکند. خلیلزاد خاطرنشان کرد که در این توافق نامه به طور مشخص از طالبان خواسته نشده است که به نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان حمله نکنند. او در این صحبت خویش حمله اجتناب ناپذیر طالبان را بدون قید و شرط پذیرفت.
زمانیکه طالبان در بهار 2021 حمله بزرگی را آغاز کردند بر خلاف انتظار اکثر ناظران بینالمللی، نیروهای دفاعی امنیت ملی در عرض چند هفته از هم پاشیدند. در حالیکه عوامل زیادی به فروپاشی ارتش دولت نسبت داده می شود، ولی باز هم اثرات فاجعه بار توافق دوحه و انتخاب های راهبردی مشکوک واشنگتن را منعکس می کند و این خود واشنگتن بود که مشکلات لوژیستکی را به نیروهای امنیتی أفغانستان که وابسته بودند بوجود آورد و قطع نمود و امریکا قطعا میدانست لشکر زرهی نیروهای ویژه... از هم پاشیده میشود و این را همه میدانستند و میدانندکه تا زمانی که نیروهای خارجی در افغانستان مستقر بودند، این امر به نیروهای دفاعی امنیت ملی برتری مهمی نسبت به طالبان در میدان جنگ داد. اما پس از امضای قرارداد دوحه و آغاز روند خروج نیروها توسط ایالات متحده، تعمیر و نگهداری تجهیزات نظامی افغانستان بلافاصله متوقف شد که منجر به عواقب فاجعهباری شد و پس از انعقاد قرارداد با طالبان، مشارکت آمریکا در انواع عملیات ها یک شبه محدود شد. خروج سریع مستشاران از واحدهای نظامی آغاز گردید. ضمنا از آغاز عملیات نظامی در افغانستان تا انعقاد موافقتنامه دوحه، پشتیبانی هوایی هواپیماهای نظامی آمریکا بخش مهم و مؤثری در حمایت از نیروهای امنیتی دولتی بود که به طور ناگهانی نیز کاهش یافت. به همین دلیل، نیروهای دفاعی امنیتی قادر به انجام عملیات هوایی در مرحله مهمی که حمله طالبان به ابعاد بحرانی رسیده بود، نبود.
توافق آمریکا و طالبان نه تنها توانایی نیروهای دفاعی دفاعی امنیتی را تضعیف کرد، بلکه قدرت جنگی طالبان را نیز افزایش داد.
این پژوهشگر استراتژیک افزوده است:
در یکی از بحث برانگیزترین بخشهای این توافقنامه، 5000 جنگجوی طالبان از زندانهای افغانستان آزاد شدند، از جمله بسیاری از فرماندهان منطقهای که در جریان عملیات نظامی اسیر شدند و بر اساس توافقنامه، این افراطگرایان ستیزه جویان آزاد شده و براصول گویا توافقنامه نباید در جنگ های اشتراک کنند. اما حتی قبل از خروج از زندان، کاملاً واضح بود که اکثریت قریب به اتفاق این کار را انجام نخواهند داد و این خواست امریکا بود که این زندانی ها باید آزاد شود و انهم دربدل معاملات پشت پرده خویش و این را قطعا میدانستند که اینها دوباره به جبهه برمیگردند...
یکی از دلایل دیگر فروپاشی می توان به فساد گسترده، مداخله سیاسی و روحیه پایین نظامی اشاره کرد. فساد در وزارت دفاع افغانستان و وزارت داخله و سکتورهای امنیتی و در مجموع در دولت رایج شده بود، جایی که کمک های مادی و مالی حتی قبل از رسیدن به خط مقدم به سرقت رفت.
تصمیمات مشکوک دولت که مانع از عملکرد مؤثر دولت شد.
در سال 2018، اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان، حامی سیاسی خود، حمدالله محب، برنامه نویس رایانه را به عنوان مشاور امنیت ملی منصوب کرد. یکی دیگر از متحدان غنی که قبلاً به عنوان مترجم کار می کرد، ریاست عمومی امنیت ملی را بر عهده داشت واینها یک جزیره قدرت را تشکیل داده بودند.
در سطح مردمی، نظامیان کشور همچنان قادر به جنگ بودند و در برخی موقعیت ها مقاومت شدید و خشونت آمیزی در برابر طالبان داشتند. اما ترکیبی از فساد، ضعف نظامی و بی میلی ایالات متحده برای مداخله، روحیه نیروهای دولتی را تضعیف کرده و راه را برای هجوم طالبان به کابل باز کرده است.
قطعا از چشم انداز بعدی معلوم بود.
با این حال، واضح است که توافق بین ایالات متحده و طالبان، روند صلح را به شدت با مشکل مواجه کرده و کشاندن رهبران طالبان به میز مذاکره کاملا دشوار کرده است.
اما آنچه بیشتر مانع گفتگوی معنادار صلح شد، ماهیت قدرت جزیره ای دولت اشرف غنی بود که به کانال های رسمی دیپلماتیک بی اعتماد بود وی قطعا.از این رو، در جریان مذاکرات صلح میان ایالات متحده و طالبان، کابل از آن استفاده نکرد.
اینکه واشنگتن بتواند و یا بخواهد طالبان را برای اجرای تعهدات شان مجبور کند و برای ختم جنگ چهارده نقطه پایانی بگزارد قطعا غیر ممکن است؛ زیرا از ابتدا قرار نبود که دراین کشور آرامشی بوجود آید.
بدون هیچ تردیدی میتوانم بگویم از تهداب همه چیز ویران بود و توافقنامه دوحه "یک توافق ویرانگر" دیگری بود که همه چیز را نابود نمود.
برگردان بفارسی: عطا صفوی
منبع: روزنامه "مستقل" چاپ مسکو
>>> خانم لارینسا حسب برداشت وپژوهش شخصی خودموضوع را بررسی نموده یا انچه واقعیت بوده اگاه نبودندویا نخواستند حقایق را بیان کنند انچه واضح ومبرهن است دولت افغانستان وطالب واپوزیسیون همه زیر اداره وکنترول عربی ها واشغالگران بودند همه زیر یک برنامه ونقشه توظیف گردیدندانچه بنام جنگ ویا مقابله ای خارجی ها فقط صحنه سازی وتمثیلی بیش نبود با اینکار هاذهنیت جهانیان را مغشوش وتخدیر میکردند مشکل عمده ای این خانم اینست که تمام مشاکل پس از دوره ای جمهوریت مزدور تنها پامال شدن حقوق زنها وبسته ماندن مکاتب دخترانه نیست نکته ای اصلی واساسی که به ان توجه شود استقلال وازادی کشور وملت افغان است که متاسفانه از این جق مسلم خود محروم هستندونکته ای اصلی دیگری که باید ذکر میشد اختناف وخفقان مردم وملت است که هر روزروبه افزایش است که هیچ کسبه ان توجه واهتمام ندارد وچیزی دیگری که به این دو اصل اضافه میشود حکومت بنام اسلام ودین ودر واقعی برای بدنامی اسلامی ومسلمانها میباشدوهم درین توافق وموافقت نامه محسوس میباشد سلب حقوق یک بخشی بزرگی از مردم افغانستان وحاکم گردانیدن یک طبقه ای خاص واقلیت مزدور میباشد انچه در مورد افغانستان تا هنوز گفته نشده موافقت قدرتهای بزرگ من جمله روسیه بر چند موضوع از جمله سرکوب مسلمانها واجازه ندادن به یک حکومت بنام اسلامی ونا ارامی افغانستان وحذف وسرکوب جهادگران سابق ودیگرمسایلی بود که همه باهم به توافق رسیده بودند وتا هنوز همان اتفاق میان قدرت ها ادامه دارد
محمد داود نصیب مقیم دبی
>>> امریکا برای جنگ اوکرایین اماده میشد میدانست روس ها به زودی به اوکرایین هجوم می برند از طرفی افغانستان مشکل امریکا نبود مشکل چاینا و روسیه و ایران بود امریکا مفت خرج امنیت اینها را می داد رفت و افغانستان را تروریستستان کرد برایشان
>>> امریکا ۲۰ سال جنگید تا به این مقطه برسد.
حال که رسیده جلو را داده دست طالب و مانند طیاره که در مقاطعی پیلوت اتومات هدایت اش میکند ، طالب مسول پیشبرد امور یومیه اوغانستان شده.
اما تا یک مدتی، شاید یکی دو سال دیگر.
>>> چرا واشنگتن بیست سال در افغانستان جنگید؟//
هههه. کدام جنگ؟! رژیم آدمکش و سفاک امریکا 20 سال در افغانستان مصروف بازی موش و پشک بود. کدام جنگ؟
امریکا اگر می خواست می توانست با طیاره های B-52 از همان بم هایی که بالای مردم مظلوم ویتنام می انداخت بالای طالبان بیندازد و همه آنها را قتل عام کند ولی نکرد. چرا؟ چون می خواست بعدا" طالبان را استعمال کند.
رژیم جلاد امریکا اگر می خواست می توانست یکایک سران طالب و قوماندان های آنها را با طیاره های بی پیلوت شکار کند ولی حتی یکی از آنها را هم شکار نکرد.
سوال اصلی این است. امریکا در 2001 چرا به افغانستان داخل شد؟ افغانستان کشوری است پس مانده (کم از کم 700 سال پس مانده وفق گفته مقامات غربی) که همیش یا مستعمره انگلیس بوده یا مستعمره شوروی. آیا هدف امریکا از اشغال افغانستان مستعمره کردن افغانستان بود؟ امریکا مستعمراتی چون آلمان و جاپان و کوریای جنوبی و عربستان و امارات و ترکیه و ... دارد. چه احتیاج به افغانستان ویران و پس مانده؟
امریکا به خود افغانستان کدام طمعی نداشت و ندارد. امریکا افغانستان را منحیث پایگاهی می خواست برای فشار بالای 3 تهدیدش یعنی 1_چین و 2_روسیه و 3_ایران.
بعبارت دیگر اگر این 3 کشور ضعیف بودند و برای بقای رژیم جنایتکار امریکا خطری نداشتند امریکا هرگز به افغانستان نمی آمد.
اگر بعد از 20 سال اشغال افغانستان و فداشدن جان صدهاهزار باشنده آن بدست عساکر رژیم خونخور و کثیف امریکا هنوز نفهمیم ماجرا چه بوده باید به عقل خود شک کنیم. آیا ما اصلا" عقل داریم یا هرچه مزدوران خائن BBC در حلق مان فرو می کنند قبول می کنیم؟
>>> زمانیکه طالبان در بهار 2021 حمله بزرگی را آغاز کردند بر خلاف انتظار اکثر ناظران بینالمللی، نیروهای دفاعی امنیت ملی در عرض چند هفته از هم پاشیدند.>>
اطفال مکاتب هم می دانند که جنگی نشد و اردوی ملی در برابر قوات طالبان امریکایی کدام مقاومتی نکرد. چرا؟
چون غلام بدبخت امریکا (اشرف غنی مزدور) از ارگ دستور داده بود که « میل های تفنگ را به زمین بگذارید و تسلیم طالبان بشوید».
معلوم شد که "دوم متفکر جهان!!!" «اول خر خائن» دنیاست! گرچه او خودش را باربار "بچه خر" گفته بود. امریکا این غلامان ذلیل خائن را از داخل کدام زباله دانی بدست می آورد؟
>>> چرا ؟
اینکه بر کسی پوشیده نیست.
۲۰ سال طلایی برای نیرو های امریکایی و ناتو تا پرسونل و وسایط و سایل و سلاح و مهمات کهنه و نو شان را در اراضی جنگی در مقابل دشمن حقیقی امتحان کنند و نقص و نواقص اش را دریابند و اصلاح کنند و آنگاه جنگل را با موش های آزمایشی اش رها کنند و بعد از دور نظاره کنند که کار به کجا میکشد.
در پهلوی این همه به ده ها و صد ها و شاید هزاران پروژه های تحقیقاتی در عرصه های علمی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و امثالهم انجام دادند که نتایج آن بعدا" در دسترس اهل آن قرار خواهد گرفت و مهمتر از همه به جهان اسلام نشان دادند که یک قشر مورد احترام جوامع اسلامی که به نام ملا و مولوی و روحانیون و علما مورد احترام جامعه بودند چگونه در ته دل شان دل باخته قدرت و حکومت و ریاست و وزارت میباشند و در مقام حاکم چه ظلم هایی که بر انسان مسلمان روا میدارند و با این کار شان دیگر گلیم ملا و مولوی را در جوامع اسلامی جمع کردند و احترام مقتدی نسبت به ملا را به صفر تقرب دادند.
کفر به مقصد رسید و مسلمان زمین خورد.
وسلام
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است