فریب اطلاعاتی روسیه و چین در افغانستان
نبرد در دوجبهه بالای متفقین آسیایی شروع شده است و قضیه افغانستان، کماکان در گروه معما و ابهام باقی می ماند. معادله مغلق امنیتی و ژیوپولیتیکی، آیندۀ تاریکی را پیام می دهد 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۴    ۱۴۰۲/۷/۵ کد خبر: 174071 منبع: پرینت

تحرکات جدید در منطقه از جانب متحدین فرامنطقه ای، بخصوص در شمال افغانستان نشان می دهد که تلاش های جریان دارد تا حلقه محاصره را از دوجانب بالای روسیه و ایران بواسطه قضیه ارمنستان و آذربایجان و هم قضیه افغانستان و تی تی پی تنگ تر سازند. یک تعداد زیادی از نفر بری ها در شمال افغانستان، به مقصد فریب اطلاعاتی صورت گرفته است؛ حال آنکه به گونه نمادین نشان داده می شود که پلان بعدی بالای تاجیکستان است، اما بواسطه اغفال همه، در قدم نخست ترکمنستان هدف خواهد بود. این اصل در جنگ کنونی که خصوصیت هیبریدی دارد، جنبه از جنگ های اطلاعاتی است.

در ضمن، رقبای متفقین منطقه ای، به درستی می دانند که تاجیکستان در همکاری نزدیک با روسیه است و رژیم امنیتی آن توامیت و همبستگی نزدیک با پیمان امنیت جمعی که روسیه جز مهم آن محسوب می شود، دارد و آمادگی هم برای جنگ دارد، بنا نشان میدهند که برنامه بالای این کشور است. در حالی که در یک حرکت غیر قابل پیش بینی، نقطه ی دیگر را که آسیب پذیری بیشتر دارد، ضربه‌ وارد می کنند. به این منظور، قضیه شمال افغانستان جدی می شود و تلاش ها جریان دارد تا از تجمع قوت های مقاومت محور و ضد طالبان و برنامه های حامیان شان، در شمال افغانستان، بواسطه برنامه های سیاسی ممانعت صورت گیرد.

همزمان، حول این تلاش های نظامی و راهبردی، روند های سیاسی موازی را در ترکیه، پاکستان و اروپا سازماندهی کرده اند تا مانع شکل گیری یک جبهه وسیع برضد طالبان و تروریستان فراملیتی شوند. در واقع، ترس اصلی متحدین فرامنطقه ای، هم همین است تا اجازه ندهند حرکتی برضد طالبان و برنامه انتقال تروریستان به شمال افغانستان صورت گیرد. در این میان، موقف چینی‌ها، تا هنوز نا مشخص است. چینی ها تا دقیقه نود به راه خود می روند و فکر می کنند که مسیر تامین منافع خودرا انتخاب کرده اند، در حالیکه برنامه روی اغفال چینی ها نیز وجود دارد. ظاهرا چینی ها روی فرش سرخ با طالبان همگام حرکت می کنند؛ در حالیکه برنامه های وسیعی برای به وجود آوردن تهدید های امنیتی در ماحول متفقین آسیایی و منطقه ای، رویدست است. فرش سرخ هموار شده برای چین در افغانستان و در گیر ساختن روسیه و آسیای مرکزی در جبهه جنگ بر ضد آشوب در منطقه، نتیجه یک روند سازمان دهی شده از جانب رقبای آنها است. تلاش می شود تا از اتحاد احتمالی چین و روسیه در حوزه شمال، جلوگیری شود.

ایران و طالبان، دچار معمای امنیتی جدی هستند. نا آرامی های اخیر در ایالت های بلوچستان و سیستان، منبع نگرانی برای مقامات تهران است. ایرانی ها به طور دقیق معلومات دارند که چیز های مشکوکی برضد منافع شان در جریان است. دوروز قبل، مقامات ایرانی، تصاویری از تسلیحات امریکایی را که تازه بدست آورده اند و قرار بود برای مخالفان شان داده شود، نمایش دادند. در اصل منبع نگرانی ایرانی ها، یک حرکت سازماندهی شده بواسطه تروریستان چند ملیتی است که طالبان، بستر مناسب آن را فراهم آورده اند. قضیه داعش برای فعلا معلق مانده است و نگرانی از جندالله و سایر گروه های بلوچ مخالف رژیم ایران است. آنچه را که ظاهرا در رسانه ها، گزارش داده می شود، لاپوشانی اطلاعاتی برای یک ضد حمله سازماندهی شده از جانب رژیم ایران است که در یک هماهنگی نزدیک با روسیه، تدارک دیده است. روس ها با دقت حوادث قفقاز را تعقیب می کنند. زیرا نقش امریکا، ترکیه و سایر رقبای روس در تحولات اخیر ارمنستان و آذربایجان به مشاهده می رسد.

نبرد در دوجبهه بالای متفقین آسیایی شروع شده است. ممکن همانند قضیه اغفال اطلاعاتی در آسیای مرکزی، حوزه قفقاز نیز، دچار یک برداشت نادرست و یک محاسبه راهبردی اشتباه شود. اگرچه احتمال این کار برای فعلا بسیار کم است و روس ها تجارب خوبی از چنین ترفند های اطلاعاتی دارند، اما محاسبه رقبای شان، تلاش در چنین مسیری را نشان میدهد.
اما قضیه افغانستان، کماکان در گروه معما و ابهام باقی می ماند. معمای امنیتی بوجود آمده، مطلقا ماهیت بحران افغانستان را یک بحران امنیتی متاثر از مولفه های ژیوپولیتیکی، نشان میدهد. این معادله مغلق امنیتی و ژیوپولیتیکی، آیندۀ تاریکی را برای افغانستان پیام می دهد. به زعم نگارنده، تا زمانیکه یک اجماع امنیتی و حرکتی در مسیر یک برنامه ژیوپولتیک از جانب متفقین آسیایی روی دست گرفته نشود، برنامه متحدین فرامنطقه ای، هرروز یک قدم پیش تر برای تخریب رژیم امنیتی منطقه بر می دارند. این روند، تمام دینامیک امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار داده و پیامد های خوبی برای امنیت، اقتصاد و ثبات سیاسی منطقه نخواهد داشت.

عبدالناصر نورزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
فریب اطلاعاتی
روسیه وچین
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   محترم نورزاد صاحب !
انچه در مورد بازی های استخباراتی به رشته ای تحریر در اورده اید قابل دقت است این بازی همه را حیران وسرگردان ساخته گاهی فکر میشود که ایران وهند وروسیه وچین روی یک موافقه ای همه جانبه با امریکا وانگلیس حساب باز کرده اند !!!؟
ولی میگویند همه منتظر فشار ماشه ای تفنگ است که چه کسی انرا فشار میدهد ومعمولا هرکه جلوتر دست به ماشه برد بر ازان اوست گاهی اولویتها ومجبوریتها طرف را به فرصت طلبی ومدارا میکشاند به این امید که دشمن ورقیبش شاید از ترحم کار بگیرد وداخل اقدام نشوداما در کسب منافع ومبارزه های استخباراتی چنین فرضیه ای ممکن نیست
حتی خاکم به دهن گاهی بالای همه بدگمان میشویم وبدبینانه میگویم که همه برای قتل وکشتار ملت افغان باهم در تبانی ومساعی مشترک اند اگر فرض شان برین باشد که به هرصورت سلاح های خودرا ازمایش کنند ونفوس زمین را کم بسازند وخطر قلت مواد غذای را کم وکمتر نمایند این بهترین وسیله است که در جا جای دنیا اتش جنگ را مشتعل سازند وبه اهداف ذکر شده برسند واقعیت هرچه باشد ملت افغان کبش قربانی ومحل تطبیق برنامه های احتیاطی ومحل ازمایش سلاح های کشتار جمعی وسایر سلاح های جدید قذرتهای بزرگ شده اند
حاجی ولایت خان صافی مقیم پاریس

>>>   اعتماد به کمونیست عاقبت مثل کشور ایران می شود نه اقتصاد درستی دارد و نه حامی ملت . کمونیست هر جا پا گذاشت ویرانی قتل و فقر به ارمغان آورد .
حبیب الله یوسف زی

>>>   مشکل افغانستان مشکل داخلی است.
شهروندان افغانستان باید به هر نحو ممکن به یک فورمول مشترک برای حل معضله قومی دست پیدا کنند و بعد به اساس یک راه حل قبول شده از جانب همه برای موضوعات بعدی برنامه ریزی کنند در غیر آن به اساس شرایط موجود وقتی یک قوم قدرت را غضب میکند باقی اقوام شکار پروژه های امنیتی همسایه های .....و فرا همسایه های نیازمند به پیشقراول میشوند و این دور باطل از ۲۵۰ سال به اینسو ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.

>>>   دوستان بسیار هستند که از رویکرد ایران سرگردانند. از یک طرف به تجربه با دکترین امنیتی ایران آشنا هستند که چگونه با نیروهای نیابتی فراتر از مرزهای خود با تهدیدها روبرو میشود از یک طرف در نزدیک مرز ایران مانند قفقاز و افغانستان تهدیدهایی وجود دارد که ایران با آنها مماشات میکند. وقتی به مهره های شطرنج نگاه کنند که هم در آذربایجان نیروهای مذهبی و ملی وفادار به ایران وجود دارد هم در افغانستان ظرفیت فرهنگی تاجیکان و ظرفیت دینی هزاره باز بیشتر سرگردان میشوند که چطور ایران این ظرفیت را استفاده نمیکند در حالی که در فلسطین حتی گروه های سنی حماس و جهاد را بسیج میکند ولی اینجا نه.

خلاصه درنگاه دوستان بی شماری در هر دو سوی مرز این معما وجود دارد که چرا ایران اولا تهدید نزدیک مرز خود را رها کرده و فرصت باارزش نیروهای همسوی خود را استفاده نمیکند ولی بابت تهدیدی در دور دست نیروهای کمتر همسو را با زحمت بیشتری سازماندهی میکند.
بزرگوارانی که توان تحلیل و هضم این پیچیدگی های ظاهرا متناقض را ندارند با یک جمله خود را خلاص میکنند که طالب و ایران در ماه عسل هستند یا ایران از طالبان میترسد یا ایران در پی حفظ طالبان است و درک درستی از دشمنی پشتونها با ایران و فرهنگ و زبان و باور ندارد.

در پاسخ به اینها باید گفت اگر پرونده افغانستان در دست وزارت خارجه است یعنی مشکلات موجود سیاسی است و هر گاه به دست شورای عالی امنیت ملی افتاد یعنی پرونده امنیتی است. پس نگاه ایران به طالبان فعلا سیاسی است و تنش های موجود را تنش سیاسی میداند نه چالش امنیتی.
ایرادی بجاست اگر گفته شود پس ایران از چالشهای امنینی حول پدیده طالبان اگاهی ندارد. ولی چنین نیست. پاسخ چنین است که پرونده طالبان و علیف فی نفسه امنیتی هستند ولی فعلا در حوزه چالش سیاسی نگه داشته شده اند.
به چه معنا؟

بدین معنا که ایران برای تغییر صحنه افغانستان به سر امریکا شلیک میکند و نه سر طالب. بگمان بنده روسیه نیز دقیقا همین دیدگاه را دارد و هر دو بخوبی میدانند طالبان اصالت وجودی ندارد و مردم افغانستان از دیرباز حنفی و شافعی بودند نه وهابی. پس در میان توده غیرپشتون گفتمان اسلامی طالبان نفرت زاست و ریشه نمیکند. همچنین بخوبی میدادنند که سلطه پشتونی و قدرن آنها نیز اصالت وجودی ندارد طوری که طی دویست سال گذشته مرهون مزدوری سران پشتون برای دولت های استعماری بوده است و امروز هم میبینیم که پشتوانه مالی و تسلیحاتی طالبان همان امریکاست. پس طالبان قدرت نظامی جوهری هم ندارند و هر چه هست از مزدوری است که درونزا نیست.

همان گونه که پس از جنگ جهانی دوم المان و انگلیس ویرانه بودند و انگلیس از پس هزینه های پایگاههای خود در مستعمراتش برنیامد و بساط استعمار جمع شد، پس از ضربات مکرر اقتصادی امریکا نیز به همین وضع دچار میشود. هنگان خروج انگلیس متحدان و مزدوران او در منطقه احساس خلا کردند و زیرپایشان سست شد. پس از سقوط قدرت امریکا هم مزدوران انها مثل ترکیه و پاکستان و طالبان هم زبانشان کوتاه و قدرت مانور بسیار کمی خواهند داشت و چه بسا صحنه ترکیه یا پاکستان با یک کودتای مردمی زیر و رو شود. طالب بدون حمایت امریکا توان جنگ ندارد و رفته رفته حمایت تسلیحانی و لشکری پاکستان هم خود دچار سقوط شده و مانند قبل نخواهد بود که پهپادهای پاکستان برفراز پنجشیر جبهه مقاومت را بمباران کند.

پس هر چه امریکا و اروپا سقوط بیشتری را تجربه کند کنار زدن طالبان و پاکستان و ترکیه کم هزینه تر خواهد بود. در این وانفسای بحران اقتصادی ترکیه اگر بلوک غرب دچار بحران مالی شود ترکیه مجبور است دست از بلندپروازی های خود بردارد و به مشکلات داخلی تمرکز کند. همچنین اسقاطیل. در چنین وضعی علیف را چه کسی شیر میکند و برای جنگ تهییج میکند؟ اگر در آن زمان گروه کوچکی سودای سرنگونی علیف را بکند هزینه بسیار پایینی خواهد داشت. همچنین است برای پاکستان و طالبان.

ایران و روسیه و چین هر یک به نوعی به اقتصاد غرب ضربه میزنند. چا در افریقا دست استعمار فرانسه را قطع کنند. چه در اکراین هزینه تسلیحات متعارف
غربی را بالا ببرد چه هزینه انرژی را برای اروپا بالا ببرند تا صنعت زدایی شود. چه در غرب اسیا دست امریکا کوتاه شود.
همه اینها ضربه هایی است که بر اعتبار و اقتصاد اروما و امریکا تاثیر گذار است. و این سه کشور درست همین راه را پیشه کرده اند. سقوط امریکا گره گشای مشکلات افغانسنان خن اسا.

>>>   جنگ اوکراین وضعیت 100 سال آینده جهان را معلوم خواهد کرد.
اگر .....وحشی NATO _به شمول رژیم سفاک و تروریست امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و متباقی شیاطین ناتو_ در این جنگ پیروز شوند و روسیه شکست بخورد سلطه حیوانی و شیطانی غرب جلاد بر دنیا دوامدار خواهد بود.

>>>   قضیه داعش برای فعلا معلق مانده... سایر گروه های بلوچ مخالف "رژیم ایران" است. ... برای یک ضد حمله سازماندهی شده از جانب "رژیم ایران" است که...>>
سوادالدوله قندول (عبدالناصر نورزاد) از حکومت جمهوری اسلامی ایران کینه شتری داری؟ خوب داشته باش. امریکا و انگلیس و اسرائیل و متباقی ظالمین دنیا هم از حکومت ایران کبیر کینه دارند و مزدوران .... BBC و انترنشنال 24 ساعته مصروف گفتن اراجیف ضد ایران هستند.
اما لااقل بدان که بین حکومتی که با انقلاب مردمی و رای 98 فیصد مردم برسر کار آمده با حکومتی جعلی که یا در بغل انگلیس خفته یا در بغل شوروی یا 20 سال با امریکا هماغوش بوده و جان کری رئیس جمهورش را معین کرده فرق است. در عرف سیاسی دنیا کلمه "رژیم" را برای دومی بکار می برند.
مزه دار اینجاست که چوچه ها و عنترمنترهای رژیم خونخور امریکا برای رژیمی دستنشانده و مستعمره امریکا با آه و افسوس به «دوران جمهوریت!!!!!!!» یاد می کنند یعنی دموکراسی و جمهوریت و استقلال در کار بوده !!!!! و برای یکی از 3 کشور مستقل حقیقی جهان (1_چین 2_روسیه 3_ایران) بار بار لفظ رژیم !! را بکار می گیرند.
القصه. کاری نمی توان کرد جز اینکه بگوییم ما می فهمیم که شماها کینه شتری به جمهوری اسلامی ایران دارید. اما اقلا بدانید که بعد از خدا فقط جمهوری اسلامی ایران است که با وجود سخت ترین تحریم های ظالمانه ابلیس (امریکای مسلمان کش) همچنان یار و کمک کار مردم رنجدیده و محنت کشیده افغانستان است. توهین کردن بجای تشکری کردن نشانه نجابت است یا نانجیبی؟

>>>   جناب نورزاد عزیز در مورد وضع قفقاز نیاز است فراتر از هیاهوی رسانه ها و سیاستمداران به واقعیت میدان نیز توجه داشت.
امروز واقعیت میدان این است که پس از شروع جنگ اکراین بحران انرژی در اروپا پیش آمده است. چون آذربایجان به ترکیه و اسقاطیل انرژی صادر میکند و یکی از اهداف اصلی اروپا برای تامین انرژی گاز و نفت است پس بنظر شما آیا در یک جنگ درازمدت ترکیه (که ب اقتصاد رنجور خود نیازمند انرژی است) و یا اروپا چقدر توان ادامه جنگ را دارند؟

ایران بخوبی میداند که چگونه از تهدید قفقاز فرصت نابودی ناتو را ایجاد کند. بارها مقام های امنیتی رده پایین ایران گفته اند که ۳۲ نقطه استراتژیک در آذربایجان وجود دارد که با ۳۲ موشک بالکل از رده خارج میشود و شامل پالایشگاهها و چاههای نفت نیز هست.

خود ترکیه که اینگونه هیاهوی بی مایه میکند وابستگی بسیار شدیدی به انرژی آذربایجان دارد. ببینیم لوله های گاز منفجر شوند اقتصاد ترکیه دچار چه تحولی میشود و چقدر توان رجزخوانی و ادامه جنگ با ایران را دارد؟ با این اقتصاد سست پس از زمان ناچیزی از درون فرومیپاشد. اقتصاد ایران هم سست است ولی تاب آوری بسیار بالایی دارد همانطور که چهل سال است در این وضعیت گرفتار بوده است. ولی ایران منابع انرژی دارد و مردم خود را هم به همین وضعیت عادت داده است.
ترکیه فاقد انرژی است و بخشی از اقتصاد آن در مشت سرمایه داران خارجی است که در وضعیت جنگی تلاش میکنند تا سرمایه را از ترکیه خارج کنند.

پس اولین کشوری که رجزخوانی میکند در صورت دخالت ایران ما هم ورود میکنیم ترکیه است و بسیار هم با صدای بلند رجزخوانی میکند. ولی واقعیت میدان این است که اگر جنگ یک ماه طول بکشد اقتصاد ترکیه شدیدا متحمل خسارت میشود.

کشور بعدی اسقاطیل است که تنها میتواند در بهترین حالت از دور پشت صحنه باشد و تسلیحات را فراهم کند. در لیست همان نیروهای امنیتی رده پایین نام فرودگاه های نظامی نیز هست. مرز شرقی آذربایجان که دریای کاسپین است و تحت تسلط ایران است دست کم تا طول جغرافیایی شهر باکو.
شرق که سیونیک ارمنستان است و دیگر از کدام مرز بناست به آذربایجان تسلیحات برسد؟ از شمال بخشی روسیه است که روسها اجازه نمیدهند کمک های شبه ناتویی یا ناتویی به خاک اذربایجان بشود. یک گرجستان میماند که ناامن سازی مرز ان هم از عهده ایران برمیاد هم روسیه.
اسقاطیل چه کمکی میتواند بکند؟ زمینی یا هوایی؟ میتواند خود وارد جنگ شود؟ نه جبهه مقاومت به پهنای غرب آسیا منتظر ضربه زدن به اسقاطیل است. همچنین در این وضع داخلی آشوبناک هشت ماهه و سقوط ملاک های اقتصادی اسقاطیل (بویژه خروج ۲۵ درصدی سرمایه) حال راه انتقال انرژی آذربایجان به اسقاطیل (بزرگترین تامین کننده گاز و نفت اسقاطیل) نیز با دو بمبگذاری منحل میشود. خود بماند هم با بحران داخلی نارضایتی از سیاست های قضایی نتانیاهو هم بحران انرژی هم بر آن عارض شود و قطعا نیروهای نیابتی ایران نمیگذارند اسقاطیل بی هزینه بازیگری کند.

میماند اروپا. اروپا دورنمای بسیار مصممی برای انتقال انرژی از قفقاز دارد در محیط ناامن چه امیدی برایش میماند؟ نه گشورهای حوزه خلیج فارس توانایی افزایش تولید انرژی را دارند نه جرات چنین کاری را دارند چون در این جنگ میان دو بلوک غرب و شرق نباید خلاف منافع روس و ایران بازی بزرگی کنند هرچند شیطنت های کوچک همیشه دارند.
پس اروپا در جنگ بیش از یک ماهه در افغانستان بیشتر ضربه اقتصادی خواهد دید.
پس سود این جنگ به چه کسی میرسد؟ به گمان من تنها سه کشور از جنگ در قفقاز منتفع میشوند. ایران و روسیه و امریکا.

آمریکا منافع کوتاه مدت دارد که خوشحال است که هم بخشی از نقشه یک کمربند یک جاده چین را با ناامنی بهم زد. هم در مرز ایران و مرز جنوبی روسیه یک جبهه جدید باز کرد. هم خودش وابستگی انرژی ندارد و هر چه بر سر اروپا بیاید مهم نیست.

ولی ابزارهای ایران برای تبدیل این تهدید به فرصت و زیر ضرب بردن رقبای متخاصم خود مانند ترکیه بسیار زیاد است. پس این جنگ بنانیست پس از چندی به سود محور ترکی اسقاطیلی غربی باشد.
پیامد آن کاهش فشار بر روسیه در اکراین و تضعیف بیشتر اروپاست. همچنین روسیه اطمینان دارد که ایران از پس مدیریت این جنگ بخوبی برمیاید. از پیامدهای این جنگ سرعت فروپاشی ناتو بسیار بیشتر میشود که هدف نهایی روسیه از جنگ با اکراین بود. همچنین تمایلات ضد روسی کشورهای گرجستان و اذربایجان و ارمنستان در جریان این جنگ تا حدودی از بین میرود و مردم در زمین جنگ سران و سیاستمداران خود را سرزنش میکنند همانطور که امروز در ارمنستان پاشینیان عربگدا بشدت مورد انتقاد است. برای روسیه این جنگ مشکلات بزرگ با امریکا و مشکلات کوچک در قفقاز را یکبار برای همیشه حل میکند.
طبیعتا روسیه در این محور هم دخالت هایی خواهد داشت تا اروپا را بیشتر تحت فشار گذارد و زودتر به فروپاشی ناتو برسد. از این رو روسیه برخلاف ترکیه عمل خواهد کرد هر چند نقش او در بحران قفقاز کم باشد.

منفعت بلند مدت این جنگ برای ایران است. مقامهای فروپایه امنیتی به صراحت بارها نام بازگشت نخجوان به کشور را مطرح کرده اند. ولی جنوب آذربایجان استعداد بیشتر و هزینه کمتری برای پیوستن به مادر دارد چون از قوم ایرانی تالش هستند که تحت ستم شدید اذربایجان بوده و پیوستگی جغرافیایی با تالشهای حاشیه دریای کاسپین در ایران دارند. پس جنوب اذربایجان با دردسر کمتری میتواند به مادر بپیوندد. هم چنین نخجوان. اذربایجان بماند کشوری کوچک شده که فکر میکنند از نژاد ترک اسیای میانه هستند هر چند تقریبا هیچ کدامشان ترک نیستند و تنها فریب رسانه را میخورند. همه ایرانی هستند ولی با مادر متخاصم شده اند.
فراموش نکنیم که صدام توانست بخش بزرگی از توده عراق را علیه ایران به جنگ بفرستد ولی امروز پس از جنگ عراق با امریکا مردم عراق و ایران تقریبا یکی شده‌اند. پیش زمینه تاریخی چندهزارساله با اذریها کار را در قفقاز پس از جنگ ساده تر میکند.

به علاوه دست اسقاطیل از قفقاز کوتاه میشود و آسیب های اقتصادی بیشتری نیز از حوزه انرژی میبیند. ترکیه آینده ای مبهم خواهد داشت که به عنوان کشوری که ۴۰ درصد آن کردها هستند مستعدتجزیه خواهد بود و بعید است ایران در زمان جنگ رحمی به ترکیه کند. برای ایران ساخت نیروی نیابتی بسیار اسانتر است و ترکیه بشدت مستعد فروپاشی جغرفیایی است. شرق ترکیه هم علوی هستند و با ایران روابط خوبی دارند. همچنین زمینه نژادی ایرانی دارند. غرب آن هم بیشتر زمینه یونانی دارد.

این کشور جعلی به چه چسبی به هم پیوند خورده است بجز دروغی بنام نژاد ترک که آن آرمان هم با سرکوب چهل درصد از مردم کرد آن سرزمین به زور و قتل و کشتار سرپاست؟ ایران میتواند گروه های کرد میانه رو را سازماندهی کند و بوی عثمانی را یکبار برای همیشه از این منطقه به زباله دان تاریخ بفرستد.
مشکلات ایران و عثمانی مانند مشکلات ۵۰ ساله ناتو و روسیه نیست. این جنگ ریشه دار است و کینه های تاریخی بسیاری پشت آن نهفته است.

تهدید قفقاز در رسانه برای ایران باعث ترس است. در میدان تنها فرصت های تاریخی بسیاری است که اولا امنیت را در کشورهای شرور پیرامون خود حاکم سازد. دوما برخی کشورهای شرور منطقه مانند ترکیه را تا مرز تجزیه زجر دهد و حتی کار را به آنجا برساند. اسقاطیل هم اسیب خوبی میبیند. دشمنان فرامنطقه ای ایران مانند اروپا هم اسیب خوبی خواهند دید. گرچه آسیب امریکا کمتر خواهد بود ولی بهرحال همین که اقتصادی کشورهای عضو ناتو بشدت زیر ضرب گرفته شود اتحاد نظامی میان اعضا هم جای خود را به گفتمان های استقلال طلبانه و منفعت گرایانه خواهد داد و چپ ها و ناسیونالیست ها بیشتر مورد استقبال مردم قرار خواهند گرفت.
فروپاشی ناتو هدف نهایی روسیه از جنگ اکراین است که ایران نیز در همین راستا گام برمیدارد.

با این تفاسیر ایرانی که در جنگ قفقاز درگیر شود حوزه نفوذ دویست ساله روسیه را کنار زده و این ضرفیت وجود دارد که قفقاز به حوزه نفوذ ایران بازگردد و طبعا ابزارهای فرهنگی و دینی کار ایران را ساده میکند.

بنابراین این جنگ با وجودی که در رسانه ها یک تهدید علیه ایران است ولی در حقیقت فرصت های بی شماری نیز در آن است و گمان میرود ایرانی ها هم این نکات را بدانند. همین که سران کشور نام اذربایجان را هم ارز با نفوذ اسقاطیل میدانند بس است که میل به برآوردن جکومتی ضد اسقاطیلی در آنجا داشته باشند و این همان رابطه ای است که اکنون با عراق دارند. در خصوص اذربایجان این رابطه شدیدتر و سریعتر پیش میاید.

همین داستان در مورد افغانستان نیز جاری است. اگر مزدورهای امریکا بخواهند جنگی درگیرد منفعت نهایی از آن مردم شمال و ایران خواهد بود. در کوتاه مدت امریکا خوشحال است باشد. امریکا طی دو سه هفته عراق را گرفت.

به گفته ترامپ امریکا هفت تریلیون دلار در عراق هزینه کرد ولی میبینم که نفع نهایی از کشته و محصول امریکا را ایران برد. پیشنهاد میکنم به جناب نورزاد که بیش از هیاهوی رسانه ای سیاستمداران ترک و طالب و آذربایجان به صحنه و میدان تمرکز کنند. فاصله بسیار زیاد است.

>>>   💥 فقط اگر زنده بودید بیاد بدارید که؛
هر جنگی در جغرافیا، مصیبتی اجتماعی، فلاکت انسانی، .... و بحران منطقه ای و جهانی که در افغان-ستان / از افغان-ستان 《 در پشت پرده و سازمان یافته 》از سوی (مردم قومی پشتون) پیداست و یا بوجود می آید و حیران دارد،
از زمانهای قبل در پشت پرده نظام حکومتی، تمام جریانها اول و آخر قضیه خونبار و بدبختی جامعه ها از سبب عملکرد و نیات (مردم پشتونیستی فاشیزم قومی افغانیت-پشتونی) به وقوع رسیده و میرسد که شنیده و می بینید !

>>>   مشکل افغانستان ابدا قومی نیست شما ببینید در هرات کابل مزار و کل افغانستان مردم در کنار هم زندگی میکنند هیچکدام به خانه یکدیگر حمله نمی‌کنند در کنار هم همسایگی میکنند
مشکل ملت ما سیاستمداران بی خرد جاه طلب وطن فروش و خاعن هستند که با تحریک قوم خود ومظلوم نمایی یارگیری میکنند و با این طرفند بیش از چهل سال است که از دولت ها باجگیری میکنند اگر هم موفق نشوند آشوب میکنند فرزندانشان هم مثل خودشان خونخوار هستند و علت مقاومت نکردن مردم هم در مقابل طالبان همین بود این جنگ ملت ما نیست جنگ جنگ سالاران خاعن به وطن بود هزینه اش را چرا ملت بپردازد هرکدام جیره خور کشوری ست که حالا دران ساکن است طالبان هم دیر یا زود خواهند رفت این قاعده جنگ افغانستان است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است