اداره انکشاف ملی از آغاز دوباره پروژه قصر ملی افغان به ارزش دو میلیارد افغانی در کابل خبر می‌دهد و می‌گوید که قرار است تا سال چهارده صدو پنج کار این پروژه در سیزده طبقه تکمیل شود.
میرویس ارغندوال، رییس خانه‌سازی اداره انکشاف ملی، گفت: «بودجه تمام این پروژه تقریبا در حدود ۲ میلیون افغانی است که از سوی بانک ملی پرداخت می‌شود و این پروژه از سوی اداره انکشاف ملی تطبیق می‌شود.»

شاکر جلالی، رییس بانک ملی افغان، گفت: «ما توانستیم در دو سال گذشته که امارت اسلامی آمده است در این پروژه تغییرات بیاوریم مثلا مرکز گرمی آن اضافه شد و پارکینگ را تغیر دادیم.»
معاون اداره انکشاف ملی می‌گوید که امارت اسلامی تلاش دارد تا در ولایت‌های گونا‌گون کار پروژه‌های ملی را از سر بگیرند.
عبدالولی عادل، معاون اداره انکشاف ملی، گفت: «الحمدالله امروز بزرگان ما و شما خاصتا امیرالمومنین، رییس‌الوزرا و دیگر وزیران همیشه تلاش کرده تا این گونه کار‌های ملی را انجام بدهند.»

همزمان با این، برخی از انجنیران می‌گویند تلاش می‌ورزند تا به گونه‌ی بهتر روند ساخت و ساز این پروژه را به پیش ببرند.
میوند دوستی، آمر پروژه قصر ملی افغان، گفت: «ما اطمینان می‌دهیم این پروژه را در وقت معین اش حتا پیش‌تر از وقت معین به پایه اکمال برسانیم.»
به گزارش طلوع، شفیع الله فرهادی، معاون فنی تصدی خانه‌سازی، گفت:‌«ان‌شاءالله قسمی که برای ما وعده شده بودجه است دیزاین‌اش خلاص شده بودجه وافر در اختیار ما است. قرار داداش خلاص شده، ما ان‌شاءالله سر از فردا کار را آغاز می‌کنیم.»

این در حالی است که در بیش‌تر از دو سال گذشته روند ساخت وساز این پروژه به تعویق افتاده بود حال دیده شود که این بار این پروژه به پایه اکمال خواهد رسید یاخیر؟

کد (7)

>>>   عالیقدرنویسنده کودهفت!
انکه تنبان ندارد،بستن نکتایی کدام دردش رادوامیکند؟
فعلا زمان قصرملی وشلغم نیست. درفکرعلاج مصیبت های فقر ومرض وبیکاری شوید. درصورتیکه حداقل امکانات زندگی برای مردم فراهم شد،درقدم های بعدی وسالهای بعد چرانی؟
اماعاجل ضرورت به تنبان است نه نکتایی.
عاقل

>>>   طالبان قصر را چی میکنند بروید در خیمه ها زندگی کنید مانند حیوانات شما که ادعا دارید که ما از پول بیت المال بیجا استفاده نمی کنیم حالا میخواهید که برای تروریستها قصر بسازید خداوند خانه شما مزدوران پنجابی را خراب کند...
اشرف حیدری از مسجد سفید قلعه شاده غرب کابل

>>>   یک احمق دستش از شانه. قطع بود ولی
در پی دستبند طلایی میگشت .
م. وحید کردار

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است