اخراج از پاکستان در راستای پشتون سازی
خواسته یا ناخواسته این پلان قدرت های دیگر در راستای حفظ و گسترش منافع شان است و اصلا برای آنها مهم نیست که بر سر مردم فقیر پشتون و دیگر اقوام کشور چه می آید 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۱۴    ۱۴۰۲/۸/۱۳ کد خبر: 174297 منبع: پرینت

اخراج مهاجران افغان از پاکستان آغاز شده و روزانه هزاران نفر اکثرا از قوم پشتون از پاکستان اخراج می شوند.
افراد اخراج شده بطور موقت در چندین کمپ مرزی اسکان داده می شوند و بطور یقین این افراد معمولا در ولایات مختلف کشور در میان دیگر اقوام جابجا می شوند.

هرچند طالبان با واکنش هایی مرموز و ایجاد حساسیت بین المللی با اخراج پناهجویان از پاکستان، میخواهند به سیاست پشتون سازی تمامی ولایات افغانستان را پیاده کنند اما در ظاهر به دفاع از مهاجرین پرداخته و پاکستان را محکوم می کنند.
در تازه ترین مورد، ملا محمد حسن آخند، نخست وزیر طالبان با نشر یک پیام ویدیویی، به مساله اخراج مهاجران و پناهجویان از پاکستان واکنش نشان داده است.
او در آغاز این سخنرانی می گوید که «درباره اخراج مهاجران از پاکستان باید بگویم که طالبان درد، غم و مشکل مهاجران را درد، غم و مشکل خود می داند و در رابطه به حل مشکلات آنها از همه امکانات کار می گیرد.
نخست وزیر طالبان در ادامه می گوید که به همه ادارات طالبان دستور داده که از همه امکانات برای ایجاد سرپناه، فراهم کردن غذا و درمان مهاجران کار گیرند.
او از مقام های پاکستان می پرسد که اگر به اصطلاح شما مهاجران غیرقانونی هستند، تخریب اموال و خانه های آنان و بی احترامی به آنها، این در کدام قانون است؟

علاوه بر نخست وزیر طالبان، ملا محمد یعقوب، سرپرست وزارت دفاع طالبان و فرزند ملا محمد عمر، بنیانگذار این گروه نیز به اخراج مهاجران و پناهجویان از پاکستان، واکنش نشان داده است.
او در نوار صوتی که در صفحه رادیو تلویزیون ملی افغانستان که اکنون تحت کنترل این گروه فعالیت می کند، منتشر شده، به پاکستان هشدار می دهد که عواقب اخراج پناهجویان افغانستان را بسنجد.
سرپرست وزارت دفاع طالبان می گوید که «یعقوب مجاهد می‌گوید: «رژیم پاکستان هر کاری که می ‌کند باید عواقب آن را بسنجد و به اندازه‌ای کشت کند که آن را بتواند درو کند.»
او می گوید که ظلمی که بر ما روان است، باید هرچه سریع پایان یابد. جهان، سازمان ملل، نهادهای خیریه و کنفرانس اسلامی، همه باید بر پاکستان صدا کنند که این حالتی که با مهاجران در جریان است، به پایان برسد.

با وجود انتقادات گسترده از تصمیم اخراج پناهجویان از سوی حکومت مؤقت پاکستان، مقام های آن کشور همچنان بر اجرایی شدن این تصمیم تأکید می کند.
تصمیم دولت مؤقت پاکستان مبنی بر اخراج بیش از 1.7 میلیون مهاجر به بهانه دست داشتن مهاجران در حملات تروریستی در پاکستان اتخاذ شده است. پس از این حملات، نهادهای امنیتی پاکستان از دست داشتن شهروندان افغانستان در این حملات، ابراز نگرانی کردند و حتی در یک مورد، وزارت خارجه پاکستان گفت که سه مهاجم یک حمله در این کشور، از ولایت قندهار، خواستگاه طالبان در افغانستان بوده است.
سرفراز بوگتی، وزیر داخله مؤقت پاکستان نیز حدود یک ماه قبل گفت که در سال جاری میلادی 24 حمله انتحاری در پاکستان انجام شده که عامل 14 حمله، شهروندان افغانستان بوده است.
با وجود این، اما انتقادات گسترده از پاکستان وجود دارد که شماری از پناهجویان و مهاجران دارای اسناد اقامت قانونی را نیز اخراج می کنند.
هرچند وزیر داخله مؤقت پاکستان وعده داده است که به نهادهای امنیتی آن کشور دستور می دهد که آزار و اذیت مهاجران و پناهجویان قانونی را متوقف کنند.

از سوی دیگر، با اخراج هزاران مهاجر از پاکستان و بازگشت آنان به افغانستان، نگرانی های گسترده از وخامت وضعیت بشری در افغانستان تحت کنترل طالبان وجود دارد.

در همین حال، سازمان ملل و دیگر کشورها و نهادهای بین المللی با سیاست متخذه طالبان و پاکستان همراه شده خواسته یا ناخواسته به ظاهر سازی پشتون سازی تمام افغانستان کمک می کنند.
استیفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد در یک نشست خبری گفت که نهادهای مختلف مرتبط با این سازمان، در حال گفت‌وگو با دولت پاکستان در این زمینه هستند.
دوجاریک افزود، براساس ارزیابی های صورت گرفته، بیشتر مهاجرین افغان در پاکستان نمی خواهند به کشورشان بازگردند. اما دولت پاکستان آنها را به زور اخراج می کند.

شماری از نهادهای امدادرسان بین‌المللی نیز دایه مهربان تر از مادر شده در اعلامیه‌ای مشترک هشدار دادند پناهجویان افغان که از پاکستان اخراج شده‌اند جایی برای زندگی ندارند.
شورای پناهندگان ناروی، شورای پناهندگان دانمارک و کمیته بین‌المللی نجات با اشاره به سرعت اخراج پناهویان افغان از پاکستان هشدار دادند، پناهجویان افغان پس از اخراج از پاکستان جایی برای زندگی ندارند.
این نهادهای امدادرسان بین المللی با توجه به افزایش و اخراج سریع پناهجویان افغان از پاکستان، از تمام نهادهای امدادرسان خواسته‌اند تا برای حل مشکلات و جلوگیری از بروز بحران جدید، بودجه فراهم کنند.
آمار این نهادهای بین‌المللی نشان می‌دهند که در حال حاضر روزانه بین 9 هزار تا 10 هزار پناهجوی افغان از پاکستان به کشورشان باز می‌گردند.
بر اساس اعلامیه نهادهای امدادرسان بین‌المللی، در شرایطی پناهجویان به افغانستان اخراج می‌شوند که اوضاع این کشور وخیم است و حتی برخی از پناهجویان مجبور شده‌اند برای هزینه حمل و نقل اسباب و لوازم خود را به فروش برسانند.
این نهادها تصریح کردند که زمستان در راه است و پناهجویان همچنان بی سرپناه هستند. آنها به حمایت‌های فوری بین المللی نیاز دارند.

از اینها که بگذریم، یک نکته قابل توجه است و آن اینکه منافع برخی كشورها در كمك كردن و به قدرت رساندن پشتونيست ها در كشورما میباشد. در همین راستا سال ها است که با بازی دادن افکار جهانی به پشتون سازی افغانستان کمک کرده اند.
از ورود پشتون های پاکستانی گرفته تا جابجایی دیگر پشتون ها در ولایات غیر پشتونی....
سیاست پشتونی از ادعای اکثریت جمعیتی گرفته تا جابجایی پشتون های پاکستانی در افغانستان و اینک اضافه کردن پشتونهای باقیمانده در پاکستان به جمعیت پشتونی کشور، افغانستان یکپارچه در تصرف یک عده قومگرای متعصب با خواسته برخی قدرت های جهانی و همسایه های افغانستان قرار می گیرد.

خواسته یا ناخواسته این پلان قدرت های دیگر در راستای حفظ و گسترش منافع شان است و اصلا برای آنها مهم نیست که بر سر مردم فقیر پشتون و دیگر اقوام کشور چه می آید.

کد (4)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اخراج پاکستان
پشتون سازی
نظرات بینندگان:

>>>   افغانستان را دیگر افغانستان نگویید زیرا شده است پشتونستان
و این واقعیت را باید پذیرفت که سران غیر پشتون همه از این امر واقف بودند و بخاطر مقام و چوکی مقطعی همه این خیانت ها را نادیده گرفتند و با خیانتکاران متحد شدند.
عبدالله، محقق، خلیلی، سیاف، دوستم و همه رهبران سیاسی در خیانت شریک هستند و تاریخ برتمام اینها لعنت می فرستد.
شیما کابل

>>>   💯👈 دوستان عزیز فرهنگی-فارسیزبان
✍ پس دست به مدیریت و فضای مجازی گسترده شوید و با اعاده و هویت سازی حقیقی-تباری برایید،
✍ برنامه تبار-زبانی (اقوام گرایی+زبان گرایی فارسیزبانی تان) را آغاز و در فضای مجازی پررنگ کنید.
✍ و پیوند فرهنگی و تباری (زبانی-تباری فارسیزبانی تانرا با مردم فارسیزبان کشور های ازبکستان، ایران، با اقوام فارسیزبان های چین، و با اقوام فارسیزبانها ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرغستان، ترکیه، پاکستان، و همچنان با مردمان فارسیزبانها آسیای میانه) هرچه زودتر گسترش داده و زنده و مستحکم کنید که سرکوپ و پایمال می شوید!؟

>>>   این اخراج به دستور خود طالبان تروریست صورت گرفته است بخاطریکه هیچ کسی آماده نبود که زیر پرچم نکبت طالبان زندگی کنند این اخراجها در تفاهم با دولت پاکستان و طالبان که البته هر دو طرف تصمیم گیرنده پاکستانیها هستند صورت گرفته است برای تقویت گرو تروریستی بنام طالب که خود ساخته پرداخته ISI پاکستان است حالا دیگر پاکستانی و افغانستانی باهم مکس شدند کسی گفته نمیتواند که تو چرا به زبان اردو و یا فارسی گپ میزنی و از طرف دیگر پشتونهای تروریست میخواهند جمعیت خود را در افغانستان گسترش بدهند تا به اکثریت برسند شکی نیست وقتی پلان برگشت مهاجران از موفق شود بعد یکی دو سال طالبان به انتخابات هم تن بدهند این جنایتها همگیش برنامه ریزی شده است که عقل خود طالبان تروریست به آن نمیرسد ISI حتما در این قَقضیه دست دارد
پلانها بعدا آشکار خواهد شد مردم بیاد داشته باشید...
Ashraf Haidari از مسجد سفید قلعه شاده غرب کابل

>>>   باید راه ترانزیت پاکستان به آسیا میانه بسته شود
و رودخانه کنر به سمت پاکستان را سد بسازیم
طالبان باید به حرف مردم گوش دهد واین کار را انجام دهد اکثر مردم افغانستان از این کار حمایت میکنند

>>>   بي هويت ها درصدد تخريب هويت داران
علم روان شناسي اشخاص واقشاري را كه ازيكطرف توانمندي اجتماعي وازجانب ديگر هويت مشخص و پزيرفته نداشته باشد به انسان هاي عقدوي و پرخاشگر قلمداد مينمايند( واين واقيعت دارد)
كسانيكه ازيك طرف در جستجوي هويت به يك قوم (تاجك) ميباشند واز طرف تاجك ها مورد قبول قرار نه ميگرن راه ديگري راجستجو مينمايند كه اگر در فارسيان محاسبه شوند اشغال ناميده مورد قبول انها هم قرار نه ميگيرند چه بايد كنند ناگزير قوم با هويت ( پشتون )را متهم به كليه صفات نا انساني مينمايند كه اين خود دال به جنون شان ميباشند.
مگر اينها درك دارند كه يك قوم بزرگ را كه شايد يكي دو وياچند نفر شان به مزاق شان برابر نه باشند عموميت دهند؟
ما فاشيزم لساني قوم مربوط نويسنده شاهد بوديم كه باگرفتن قدرت سياسي چند ماهه خويش از رييس جمهور تا ٩٠ فيصد اعضاي كابينه از خود مقرر واين پشتون هاي هردم شهيد را با امتحان گفتن قروت كه كروت ميگفتند سر مي بريدند.

>>>   پشتونها نه برای عدالت و وحدت بلکه همیشه برای ریاست قوم خود جنگیدند اگر اصل این را فراموش کنیم که تاریخ داخل شدن پشتون ها در خراسان به خوبی مشخص نیست و قبل از سیصد سال در خراسان و سییستان از ایشان رد اثری نیست و آخرین قوم داخل شده به خراسان از جنوب بودند؛؛ یک نمونه بیاورید که پشتونها برای نام خراسان جنگیده باشند که ریاست قدرت با تاجیک یا هزاره یا قزلباش یا سایر فارسی زبان ها یا حتی ترک زبان ها باشد و پشتونها تحت حمایت آنها جنگیده باشند هرگز وجود ندارد. پشتن فقط ریاست خواه است اگر بتواند با جنگ انتحار انفجار اختطاف یا تقلب یا تبانی و وطن فروشی با انگلیس و روس و امریکا و عرب دوست میشود تن به ذلت استعمار میدهد تا ریاست خود را از دست ندهد اخر کار نام ریاست طلبی و قوم پرستی خود را ملت دوستی میگزارد ؟ اما کدام ملت ملتی که نام تو افغان شود رئیست افغان شود سرود ملی و پول تو پشتو باشد تاریخ مدارس کشور سراسر دروغ و جعل به نفع قوم پشتون بزرگنمایی شود و همه مظاهر خراسانی و فارسی و نام بزرگان تاجیک و هزاره حذف شود و هرچه ستمگر خونریز در قوم پشتون هست بابا و غازی و خان و کبیر خوانده شود!.

>>>   اگر به این شئونیستها میدان داده شود چند صباح دیگر فارسی زبانان را مجبور خواهند که اسامی بچه های شان از زبان پشتو انتخاب کنند. جبونی و بی عرضگی فارسی زبانها پشتونها را جسور ساخته است.

>>>   پشتون ها را نو دنیا شناخته است و میداند که تاکه پشتون به هدف خود نرسد ارام نمینشیند! همه دنیا به داد پشتون رسیده! در حالیکه تاجیک تاجیکستان هویت را از دست داده و به روس تبدیل شده اند!
تاجیک را دنیا شناخته و دیګر به دروغشان ګوش نمیدهند! بخارا را فروختند اما حال ما را همه به روس میفروشد؟ پشتون از همه وقت بیشتر واحد و به صدای مشران منتظر اند و مثل تو واروی بوتل ها در نظرش هم نمی اید!

>>>   من خو در تاریخ ندیده ام که تاجیک ازاد باشد!

>>>   پشتون ها تا زماني كه از غرور جهالت و خود بزرگ بيني كاذيب بيرون نيايند
و رهبران شان را هم از بين انسانهاي سالم نه مريض انتخاب نكنند منزوي تر و بدنام تر خواهند شد گرچه فعلآ هم به عنوان قوم وحشت دهشت شهرت شان هر روز جهاني تر ميشود .

>>>   احمدی
کشور ها دارند از اختراع و نوآوری حرف میزنند بطور متداوم روی برنامه های فرهنگی فراتر از مرز های شان کار می‌کنند . وای بر حال مردم ما که همه روزه قربانی سیاست های سیاستمداران مردم فریب میشودند . از بس که جوانان پر درد اند مجبور می‌شوند سخن خود را رک راست بیان کنند که سران ‌پشتون متعصب هستند و غنی هزار ها بار از زبان کردم دشنام در یافته ولی باز هم به کار های خریت خود ادامه می‌دهد .

>>>   پشتونها فقط و فقط برای قدرت فکر میکنند و نیز دارند به اتحاد و اتفاق عمل میکنند.فراموش نباید کرد که بودن اتمر و حکیمی در هر تیم که باشد نتیجه همین است که متفکر عاجل از تعقل را آله دست خود ساخته اند. پشتونهای اصلی این کشور نه شادی بازها و چوری فروشها از این وضعیت رنج میبرند بخاطریکه پشتونهای اصیل مسلمان اند و یک مسلمان هیچگاهی به دنبال نفاق قومی نیستند.
حوتخیلی

>>>   ظلم و ستم برحق اقوام محروم غیرپشتون خدا و مردم را بر ضد فاشیستهای ارگ غنی و تیم او بسیج میکند. غنی فاشیست در بین قوم پشتون بلکی منزوی شده است. تحمیل نام یک قوم بر تمام اقوام یک کشور خلاف اسلام، قرآن ، حقوق بشر و عرف جوامع است. این عمل فاشیستی غنی قوم پشتون را بکلی از اقوام دیگر جدا میسازد و آغاز تجزیه افغانستان است.

>>>   پاکستان مناطق پشون نشین صوبه سرحد را غربال میکند و پشتون های بدرد نخور و افراطی و بیسواد و طالب شده را از پاکستان اخراج میکند و به مثابه ستون پنجم به افغانستان میفرستد و بعد حدود ده سال اگر طالب در قدرت بماند اکثر این پشتون های ستون پنجم امنیت شاهراه تورخم حیرتان را به دوش خواهند گرفت و در ضمن پشنون های بومی را هم زیر سیطره قرار خواهند داد که نمونه اش داد و فغان اسمعیل یون از ظلم پشتون های پاکستانی است.

>>>   این مهاجرین پاکستانی پشتون های شمال پاکستان هستند که مطابق سیاست فاشیزم پشتون ها اینهارا به مناطق غیر پشتون ها مستقر مینماید این همان سیاست گل محمد مومند است که بیشترازپنجاه سال پیش پشتون هارا به نام ناقلین به شمال وغرب افغانستان انتقال داده اند.
کلیم بلوچ

>>>   پلان شبیه صهیونیستی شهرک سازی در راستای اشغالگری مناطق غیر پشتون غیر پشتون ها هم چون گوسفندی وار ایستاده و اشغال زمین ها و تاراندن باشندگان اش به کشور های دیگر را نظاره میکنیم این به ان ....ها که فکر میکنند فدرالیسم راه حل برای حفظ کشور فغانستان است هر گونه طرح و پلات ساختن زیر نام افغان و افغانستان تنها مشت بر هوا کوبیدن است یک کلمه استقلال غیر پشتون ها والسلام

>>>   بهترین نمونه گوچی و سیاست فرار ذلیلانه غنی بایا است که از ارگ تا ازبکستان و از آنجا تا امارات خط زرد ترسیم کرد تا بعدا" پیروان کل و کورش خط را تعقیب کرده و به بابای شان برسند.

>>>   پدیده کوچی گری تا حدودی در دیگر کشورها نیز وجود دارد اما فقط در افغانستان هست که کوچی ها مسلح به تمامی تجهیزات نظامی بوده و همچون دزدان و رهزنان در مناطق غیر پشتون دست به تاراج اموال و مایملک دیگران می زنند و این جز استفاده ابزاری از کوچی گری چیزی دیگر نمی تواند باشد

>>>   پشتون مظلوم ترین قوم درین وطن است خساراتی که در طی چهل سال اینها دیده اند هیچ قوم دیگر ندیده است ، مشکل شان اینست که با پاکستان هم سرخد هستند وسخت متعصب مذهبی هستند ، مولاناهای ترورست پاکستلانی که ریش مصنوعی وبنام اسلامتجارت میکنند شراب می خورند در روسپی خانه ها مصروفیت دارند از دین علیه اینها سو استفاده میکند

>>>   پشتونیزم چه می خواهد؟
نخست باید گفت پشتونیزم یک تفکر فاشیستی عظمت طلبانه است که روابط تنگاتنگ با استعمار و استکبار جهانی دارد و هدف آن بهره برداری از نام قوم شریف پشتون دو طرف مرز دیورند در راستای منافع گروهی و استعماری است.
تعجب آور اینست که هم پشتونیست های کلاسیک و هم پشتونیست های قرن بیست و یکم با آنکه می دانند افغانستان در نتیجه ادعای ارضی بر پاکستان تباه ، ویران و از جهان تجرید شد، ولی بازهم دست از داغ نگهداشتن مرز دیورند نمی کشند. این در حالیست که تمام مرزهای افغانستان بشمول نام "افغانستان" در بازی بزرگ سده نزدهم ساخته شده است.
به باور این قلم پشتونیست های سر تنبه چه چپی و چی راستی یک هدف دارند: استحکام قدرت قبیله محور با اتکاء به خشونت، تبعیض و قدرت خارجی. برای رسیدن به این هدف از تمام وسایل استفاده می کنند. یکی از ابزار های دست یابی به این هدف داغ نگهداشتن خط دیورند و سیاست"لر و بر" پرستی است.
آیا پشتونیزم هنوز باور به تجزیه پاکستان و ایجاد" پشتونستان بزرگ" دارد؟
واقعیت اینست که پس از بیشتر از نیم سده تلاش های مزبوهانه سیاسی و استفاده از تمام امکانات داخلی از بسیج اجتماعی گرفته تا سرمایگذاری های کلان سیاسی و قومی بالای قبایل پشتون پاکستان، پشتونستهای سده بیستم یکم به این باور رسیده اند، که داعیه بنام "پشتونستان بزرگ" یک رویای میان تهی و غیر واقعی است و به دلایل ذیل هر گز به حقیقت نمی پیوند:
1) حتا بی سواد ترین پشتون می داند که افغانستان با توجه به قدرتمندی پاکستان و نفوذ گسترده این کشور در افغانستان نه توان، نظامی دارد و نه توان اقتصادی که از راه زور پاکستان را تجزیه کند.
2) اکثریت قاطع مردم پشتون تبار پاکستان، که در حدود 15 فیصد نفوس 180 میلیونی پاکستان را تشکیل می دهند و سه چند پشتونهای افغانستان بحساب می آیند، نه علاقه ای به تجزیه پاکستان دارند، نه باور به پشتونستان خیالی دارند و نه توان تجزیه پاکستان را دارند. افزون بر آن آنها پاکستان را سرزمین مقدس خویش می شمارند و از امکانات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به مراتب بهترنسبت به پشتونهای افغانستان برخور دار هستند.
3) همه این حقیقت را میدانند که یک تعداد پتان های پاکستانی تحت نام مبارزین آزادیخواه بحیث ستون پنجم آی اس آی در افغانستان خدمت کردند و هر گز به افغانستان وفا نکردند. هم چنان پشتون های پاکستان در تخریب و ویرانی افغانستان از اولاده خان عبدالغفار خان و پیروان او گرفته تا نصرا لله بابر، مولوی فضل الرحمن ، جنرال حمید گل و صد ها شخصیت پشتون تبار پاکستانی از هر پنجابی کرده نقش برجسته تر بازی کرده اند. چنانچه در نیم سده اخیر دولت های پشتونیست افغانستان تمام هست و بود افغانستان را فدای پشتونهای پاکستانی کردند از تقسیم بورسهای تحصلی فرزندان افغانستان به مردم آنسوی مرز دیورند گرفته تا دادن زمین، خانه، مقامات بزرگ دولتی، ولی هرگز به کام نرسیدند.
4) نسل فعلی پشتونیستهای افغانستان از کمونست گرفته تا مجاهد ، طالب، داعش و یا تکنوکرات های غربی به خوبی می دانند، که دعوت یک تعداد شخصیت های پتان پاکستانی در کابل نه باور به داعیه پشتونستان و یا تجزیه پاکستان دارند و نه توانایی و نفوذ سیاسی در معادلات قدرت در پاکستان. پشتون های با نفوذ پاکستان مثل مولا نا فضل الرحمن و یا عمران خان و یک تعداد دیگر رهبران افغانستان را تحویل هم نمی گیرند و حتا بحیث مهمان بدعوت کرزی و غنی به کابل هم قدم رنجه نکردند.
5) جامعه جهانی مرز دیورند را بحیث مرز بین المللی برسمیت می شناسند و " پشتونستان طلبی" را یک فکاهی بیمزه می دانند. در چهارده سال اخیر جامعه جهانی از تقویت دولت پشتونیستیی و حذف اقوام غیر پشتون از قدرت حمایت قاطع کردند ، ولی هرگز از معضل خط دیورند حمایت نکردند. هم چنان علیرغم اینکه هزاران فرزند غرب را پاکستانی ها از طریق تسلیح تروریستان کشتند، ولی غرب فشار لازم بر اسلام آباد وارد نکرد. به بیان دیگر سیاست غرب نشان می دهد که پشتونها نمی توانند جای پنجابی ها را در معادلات جیوپلیتیک بگیرند. ازینرو رهبران ارگ کابل خوب می فهمند که غرب طرفدار تجزیه پاکستان نیستند.
6) اگر رهبران ارگ کابل هدف شان از سیاست" لر و بر "پرستی یکجا شدن افغانستان با پاکستان بحیث صوبه پنجم پاکستان باشد، غرب بدون شک از آن حمایت خواهد کرد. اما بازهم فاکتور غیر پشتونها را نیز نباید نا دیده گرفت. چنانچه در سه دهه اخیر بسیار تلاش ها صورت گرفت که توسط حکمتیار و یا طالبان افغانستان به پاکستان ملحق شود، ولی نقش نیروهای مقاومت در تحت رهبری احمد شاه مسعود مانع این کار شد. روی تصادفی نیست که از پرویز مشرف پنجابی گرفته تا نصرا لله بابر، مولوی فضل الرحمن و جنرال حمید گل پشتون تبار و یک تعداد دیگر بطور علنی تاجیکان را دشمن منافع پاکستان و مانع الحاق افغانستان به این کشور اعلام کردند.
7) بسیاری دولت های افغانستان با وصف مغز شویی مردم و تربیت کودکان افغانستان با افکار پشتونستان خواهی شکست خوردند. حاکمان فعلی ارگ کابل خوب می دانند معضله خط دیورند و یا پشتونستان خواهی از حمایت مردم افغانستان برخور دار نیست. چنانچه برخی اعلامیه های کرزی و یا سمینار ها پیرامون " خط دیورند" مورد نقد قرار گرفته و چنین شعار را خلاف مناع ملی افغانستان می دانند.

>>>   در افغانستان ما فقت پشتون داریم نه طالب طالب مالی پاکستان است پشتون های افغانستان باید یک دست شود

>>>   طالبان سه ویژگی دارند. یک، یک نیروی افراطی و خشونت گرای مذهبی اند. دو، یک نیروی خشن استخباراتی و نیابتی اند. سه، یک نیروی خشن و انعطاف ناپذیر قومی اند

>>>   Mohammad Ali Ahmadi
بازار گرم توزیع پاسپورت افغانی در پاکستان!
‏تقاضای بالا و پرداخت رشوه هنگفت برای دریافت پاسپورت در افغانستان سبب شده است که این سند در بازار سیاه در پاکستان جعل و فروخته شود.
یک منبع به افغانستان اینترنشنال گفته بود که پاسپورت افغانستان در شهر پشاور پاکستان چاپ می‌شود و در افغانستان توزیع می‌گردد.

>>>   به استثنای بعضی از شخصیت های پشتون تقریبا همه پشتونها قوم گرا بوده و منافع پشتونوالی برای شان از دساتیر قران شریف هم بالا تر است و این ادعای دروغ هم نیست بلکه خورد و بزرگ افغانستانی ها این واقعیت را میدانند. طوایف مختلف آنها همیشه با هم در گیری دارند اما وقتی متوجه شوند که حاکمیت شانرا خطری تهدید میکند همه با هم یک دست میشوند موضوعات قومیتی مثل غلزی، اچکزی، درانی ، وردکی و غیره در بین شان مفهوم خود را از دست میدهد رسم و رواج های خاص زندگی اجتماعی هر طایفه فراموش شان میشود بالای خطوط فکری سیاسی شان مثل اخوانی گری ، خلقی ، پرچمی ، سلفی گری ، وهابی گری، تکنوکرات بودن و غیره خط بطلان میکشند همه از همدیگر حمایت مینمایند.
این خاصیت ذاتی شان که در طول سه قرن عندالضرورت خود را نشان داده است بیانگر این واقعیت است که طالبان یعنی نماینده قوم پشتون. اما بر عکس هزاره ها ، ازبکها و تاجک ها اینطور نیستند مثلا گروه هزاره ها که شامل هزاره، سادات، قزلباش ، بیات ، تاجک هستند در بین خود جناح بندی های طایفه ای ، حزبی ، منطقه ای داشته و هیچگاهی با هم صادق نیستند برای تضعیف حریف قومی و گروهی خود حتی حاضر هستند با پشونها که در رتبه بندی کینه جویی قومی شان هزاره ها را در رتبه اول قرار داده اند دست دوستی دراز کنند غافل از اینکه پشتونها تا چه حد فرصت طلب هستند و سر فرصت قبر همه ای شان را آماده میسازد. ازبیکها و ترکمنها که در رتبه بندی کینه جویی های پشتونها بر علیه اقوام دیگر در رتبه دوم قرار میگیرند از هزاره ها بد تر اند و مدام زیر دهل پشتونها بر علیه مارشال دوستم رقصیده اند که همه ای ما این رقاصه ها را کاملا میشناسیم. اما تاجک ها از هزاره و ازبیک بد تر اند جمعی از آنها اطراف صلاح الدین جمعی اطراف معلم عطا جمعی دیگر اطراف اسماعیل خان و پنجشیری ها از همه پارچه پارچه تر هستند . تاجکها نظر به موقعیتِ خاصی که از سال های 70 به بعد پیدا کردند نه تنها همدیگر شانرا با پشتونها معامله کرده فروختند بلکه بر پیکر هزاره ها و ازبیک ها چنان ضربات مهلک به نفع پشتونها وارد کردند که اگر ازبیکها و هزاره ها فکری به حال خود نکنند برای یک سده دیگر در جهنم ساخته پشتونها خواهند سوخت. در اخیر یک مشوره مفت به تاجکها ، ازبیکها و هزاره ها . برای رسیدن به جایگاه واقعی تان باید تعصبات قومی ، زبانی و مذهبی تانرا فراموش کنید و صادقانه با هم یکدست شده متحدانه بر علیه فاشیستهای قبیله مبارزه کرده و آنها را از سرزمینهای نیاکان خویش بیرون کرده دولت جدا از پشتونها ایجاد کنید و اگر نظر به سیاستهای کشور های منطقه موفق شده نتوانستید حد اقل حکومت فدرالی را در افغانستان پایه گذاری نمایید.
عبدالله

>>>   سند جابجایی کوچی های پاکستانی توسط کرزی
رابرت گیتس: طالبان را کرزی در شِمال جابجا ساخت!
رابرت گیتس وزیر دفاع پشین امریکا در کتاب خاطرات گفته که حامد کرزی (رییس جمهور پیشین افغانستان) از همان سال‌های دور دوم حکومتش، به جابجایی طالبان در شمال آغاز کرد.
رییس پیشین پنتاگون همچنان در این کتاب نوشته که آقای کرزی در یک نشست محرمانه در ارگ کابل، از من خواست تا در از بین بردن سران جبهۀ شمال و تضعیف آنها، با او همکاری نمایم.
در این کتاب آمده است: کرزی به من گفت: بزرگ‌ترین تهدید در برابر حکومت من، جبهه شمال است نه طالبان.
براساس نوشتۀ گیتس، کرزی افزود که حد اقل دست مرا در تقویه طالبان باز بگذارید تا بتوانم از آن طریق، تفنگ‌سالاران را از بین ببرم.
کرزی جابجایی افراد مسلح طالبان را با فامیل های‌شان به کمک کشور انگلیس و همکاری سازمان مواد خوراکی ملل متحد از پاکستان به نام عودت‌کنندگان و بیجا شد‌گان آغاز کرد.
اولین جابجایی آن‌ها در منطقه کیله‌گی، دندغوری، چشمۀ شیر و خواجه الوان ولایت بغلان بود.
مردم پلخمری به یاد دارند که درگیری‌های شدیدی در همان روزها بین افراد جدید الورود (عودت‌کنندگان طالبان) و مردم پلخمری صورت گرفته بود. حتی کرزی هیأتی را از مرکز فرستاد و آنها را جابجا کرد.
بعداً این پروژه را در ولسوالی‌های چهاردره و دشت ارچی ولایت قندوز نیز عملی کرد و الی اخیر دورۀ حاکمیت خود آنها را تمویل و تجهیز نمود. این کار در زمان وزارت داخله اتمر و پتنگ صورت گرفت.
شاید همه به یاد داشته باشند که از شمال کشور صداهایی بلند شد که شبانه هلیکوترهای ناشناس در مناطق طالبان نشست و برخاست دارند و این هلیکوپترها مربوط نیروهای ویژه انگلیس‌ها بود که سلاح و تجهیزات آنها را اکمال می‌نمود و امریکایی‌ها هم نظاره می‌کردند.
ماندگار

>>>   پسران يك پدر پشتون ازش مى پرسند كه كشور ما كجاست دراينجا ما احساس بيگانگى ميكنيم و چرا دلبسته اين سرزمين نيستيم اگر اين وطن اصلى ماست پس چرا به آباديش نميكوشيم همه روز دست به ويرانى ميزنيم با انتحار و انفجار پدرشان ميگويد وطن اصلى ما كوهى است بنام سليمان درپاكستان ما همه مهاجر به اين سرزمينيم به نيرنگ و جعل حكومت كرديم

>>>   سالها قبل، مير رحمان رحماني وكيل پروان در شهرستان بگرام، برای کسب رای، برای کوچی ها شناسنامه توزیع می کرد.
این وکیلان ماموران ثبت و احوال نفوس و عکاسان را، در مناطق کوچی نشین بگرام، مثل سه دوکان، باریک آب، چنزیی و سایر مناطق چادر نشین، برای توزیع شناسنامه استخدام نموده و این ماموران روزانه ده ها شناسنامه برای کوچی ها توزیع می کردند.
جالب و درد آور اینکه کوچی ها در دفتر ثبت و احوال نفوس بگرام ریشه ندارند، مگر به فرمایش وکیل صاحب، آنها به ریشه های قوم، دوست و رفیق های شان پیوند داده می شند.
منابع می گویند در میان این کوچی ها افراد مجهول الهویت زیاد است که کسی از آنها شناختی ندارد، اما در بدل یک رای به وکیل معزز ما! شناسنامه بگرام به وی داده می شود.
باور بنده حقیر این است که شهرستان بگرام، دیری نکذرد که به دشت ارچی دوم مبدل شود.
و بحث اصلی ان اینکه، وقتی یک ادم برای رسیدن به کرسی، اجنی را بر مادر بزرگ (وطن) مسلط سازد، توقع مان از او چه خواهد بود؟
مهسا

>>>   پشتونهای پاکستان در زمان عبدالرحمن خان در تابستان ریش های خودرا سیاه رنگ نموده بکابل سفرمیکردند وخودرا بر ای عبدالرحمن مخابلف انگریز ودوست امیر معرفی میکردند بعد از مهمانی ها ومصرف نصوار وپلو وپر نمودن جیب های شان دوباره به پخاور رفته در زمستان ریش های خودرا سرخ رنگ کرده به هند یا لندن میرفتند وخودرا رعیت وهواخواه انگلیس معرفی میکردند ازانها هم پول گرفته ذدوباره برمی گشتند عبدالرحمن خلان به همین دلیل انهارا طلاق داد

>>>   در سال 95 شمسی به 250 هزار کوچی پاکستانی در پروان تذکره داده شد.
این خبر در رسانه هم آمده بود.
http://afghanpaper.com/nbody.php?id=118758

>>>   در هر مورد با استفاده از نام کوچی ها امتیازات وامکانات زیاد به کسانیکه خود را کوچی معرفی میدارند در حالیکه اصل ونصب ان واضح نیست همکاری غیر قانونی صورت میگیرد و اکنون یکتعداد از مردمان سرحدی پاکستان که توسط قومگرایان زبان اندیش بخاطر نفوذ خودشان واینکه ادعای کازب شانرا در ارتباط برتری نفوس از قوم پشتون را ثابت کنند دست به چنین خیانت تاریخی زده اند و اکنون میخواهند با تاید خود شان از افغانستانی بودن مردمان قبایلی پاکستان که انها را تا اینجا رسانده اند سند تذکره نفوس برایشان بگیرند و ادعای قانونی شهروندی این کشور را نصیب شان سازند در زمان اشغال جاسوسان پاکستان بنام گروه طالبان برای بسیاری از قبایلی های پاکستان تذکره هم در وزارت داخله وهم در ولایات سرحدی وسایر ولایات داده شد است و حتی دفاتر سوانح باری یکتعداد شان درست کرده اند در حالیکه تمام انها جعلی وفاقد اعتبارمیباشد دفاتر سوانح و تذکره نفوس که در زمان اشغال جاسوسان پاکستان بنام گروه طالبان ترتیب گردیده ولو که ثبت دفاتر دولتی هم باشد جعلی وساختگی بوده اعتبار وحیثیت قانونی نداشته وندارد باید در این مورد دقت لازم و وطندوستان صورت گیرد.

>>>   پاکستانی های متعهد به داعش و دیگر اسلامیست های رادیکال و یا فروخته شده به نام افغانستانی شناسنامه و پاسپورت می گیرند و به نام و اسناد افغانستانی پناهنده شده تحت فرمان داعش دست به ترور میزنند که به بد نامی افغانستان تمام میشود و تبر آی اس آی هم دسته پیدا میکند چنانچه در جرمنی دیدیم که پاکسنانی چنین کرد
م.ش. ف کابل

>>>   این خبر از گذشته است باید دوباره بخوانید تا بدانید که چه شده است:
کوچی ها کم بودند پنجابی ها هم آمدند
۱۳۹۴/۱۰/۱۹
گروگانگیری های هرازچند گاه هزاره ها سریال ناتمام و ادامه داری است که هر دم به بهانه های مختلف تکرار و بازپخش می شود و گویی بینندگان نیز به تماشاچی بودن و نظاره کردن صرف خو گرفته اند.

ابتدای این سریال آبکی اینگونه آغاز شد که طالبان مدعی شدند گوسفندانشان به یغما برده شده است و به تلافی، هزاره ها را گروگان می گیرند تا رمه هایشان به طویله و چراگاه بازگردند! اما دیگر اختطاف ها و آدم ربایی ها و نسل کشی ها از قوم هزاره چه توجیهی دارد؟

برای کوچی ها و طالبان چندین و چند رمه ی گاو و گوسفند و بز و الاغ هست که هر بار به بهانه ی غارت یکی از آنها به جان هزاره ها بیفتند؟ سرنوشت گروگانگیران هم که بنابرعادت ارگ، به دست فراموشی سپرده می شود.

گذشته از تمام اجحاف ها و ظلم های نهان و آشکاری که در حق برادران هزاره و این قوم اهل تشیع از سوی حکومت و مخالفان مسلح رفته است؛ چشم پوشی از خطرات زمستانه و موارد مشابه پیش رو، خود گناه دیگری است.

به بیان ساده تر و صریح تر، کوچی ها، پنجابی ها و پشتون های پاکستانی که از مرزهای سست و بدون نظارت کشورمان وارد افغانستان می شوند در درجه اول به دنبال سرپناه و چراگاه رمه هایشان برمی آیند و باز قصه ی پر غصه ی هزاره ها آغاز می شود.

ییلاق و قشقلاق کوچی ها در اول تابستان و اول زمستان که مصادف با حمله بر خانه ها و زمین ها و گله های گوسفند و گاو هزاره ها در مناطق خوش آب و هوا است با ورود پنجابی ها شدت و حدت بیشتری به خود می گیرد و زمستان جاری فقط خدا به داد این قوم مظلوم برسد.

از آنجا که این روند تکراری و کلیشه ای بوده است و نه تنها صدای مردم به جایی نرسیده که رهبران هزاره نیز کاری از پیش نبرده اند؛ پیشاپیش در سوگ هزاره ها می نشینیم و به انتظار می مانیم تا اخبار قتل و غارت و تجاوز در مناطق مرکزی از جمله بامیان دایکندی غزنی و دیگر هزاره جات زیر سایه ی نشست های مجلس و خطابه های ارگ قرار بگیرد.
http://afghanpaper.com/nbody.php?id=109669

>>>   از سالهای قدیم درولایات هم سرحدباپاکستان برای پاکستانی ها شناسنامه هارا توزیع کرده اند.
شیما

>>>   كشور بي صاحب بوده و است

>>>   بعضی ها با پاکستان تعارف داشتند و مستقیم از پاکستان نام نمی گرفتند مثلا" می گفتند:
1- "کشورهای همسایه" به افغانستان انتحاری می فرستند.
دوبله به فارسی! = پاکستان به افغانستان انتحاری می فرستد.
2-"کشورهای همسایه" در مدارس خود تروریستهای طالب را تربیه می کنند.
دوبله به فارسی! = پاکستان در مدارس خود تروریستهای طالب را تربیه میکند.
3-واسکت های انفجاری از "کشورهای همسایه" می آید.
دوبله به فارسی! = واسکت های انفجاری از پاکستان می آید.
4-"کشورهای همسایه" در اردوی ما نفوذ کرده اند.
دوبله به فارسی! = پاکستانی ها در اردوی ملی نفوذ کرده اند.
البته نظایر این مثال ها بیشمار است.ولی به افراد ترسو و بزدلی که جرئت نام گرفتن
از پاکستان را ندارند توصیه می کنم لااقل وقت مصاحبه این متن را روی کاغذ نوشته کنند و پیش خود بگذارند:
کشورهای همسایه = پاکستان چتلستان !

>>>   کوچی ها اصلا درسابق فاقد کارت شهوندی(تذکره تابلیت) بودند دانسته نمیشود که افغانستانی اند یا پاکستانی واکثرا پاکستانی ها وهم طالبان مسلح دربین شان داخل شده اند خصوصا درین دوران کرزی صاحب وتسلط افغانملتی های فاشیست دردرون حکومت کزری صاحب کوچی هابااستفاده از سلاح طالبان در هرمنطقه مواشی خودرا بالای کشت های مردم بومی رها میکنند اگر صاحب زمین عکس العمل نشان بدهد باسلاح جواب دریافت میکند مثلا در مناطق هزاره نشین چون دایمیراد بهسود وهم در مناطق از ولایت غور که چندین بار منجر به جنگ های خونین گردیده بود.
پاکستانی هم درزمینه رول مهم را بازی میکردند. دز شهر کابل هزار ها پاکستانی در لباس گداها, کاریگز, رنگال, گلکار, دریور, داکتر, کمپودر, تجار, نجار, مولوی, تبلیغچی یامبلغ, قاری, چری, فالبین, تعویز نویس, دستفروش, وغیره جمع شده بودند که اکثرا جواسیس آی.اس.آی بودند. در همکاری با انتحاری قرار دارند وبه کمک اینها حملات دهشت افگنی صورت میگرفت چنانچه درچارراهی عبد الحق از یک تعمیر نیمه کاره بلند منزل افراد مسلح دهشت افگن سبب خونرزی وایجاد وحشت در شهر کابل شدند که کاریگران وگلکاران آن اکثرا پاکستانی بودند که سلاح ومهمات را قبلا درآن جابجا نموده بودند. اشرف غنی هم به آنها زمینه را بیشتر مساعد ساخت تا در رایدهی هم به ایشان رای بدهند و ذریعه پاکستانی های درلباس کوچی رای تقلبی خودرا افزایش دهد.
والسلام علیا من الطبع الهدی.
ملا عبید الله آخوند کارته 4 کابل

>>>   در گذشته یک قوم مفت خور با هویت جعلی درانی و فلان بالای شانه مردم افغانستان سوار و از خون ملت مینوشیدند و حالا طایفه مفت خور دوم که بیشتر از پاکستان سرازیر میشوند و با جعل هویت برایشان تابعیت افغانستان داده شده است و این روند از طریق وزارت اقوام و قبایل پشتون ادامه دارد سازماندهی این کار در زمان طالب با دست کاری در اسناد خزاین محاکمات به اوج خود رسید رسما به سیاست دولتی تبدیل شد و تا امروز ادامه دارد کسانی چون اسماعیل یون و پشتون های مشرقی و قسما حنوبی و خاصتا حلقات استخباراتی قومی پاکستان که مدعی زمام داری اینده افغانستان استند با هر وسیله و ترفند راه را برای مفت خوری و رسمیت بخشیدن این سیاست . اعمال ان بالای مردم افغانستان استند و اعضای خوش باوروی بهتر بگوییم معامله گر تیم انتخاباتی اشرف غنی هم به این اتش هیزم میاندازند و در فردای نه چندان دور اتشی که در بزرگ شدن سهم دارند دامن شانرا حتما میگیرد و با معامله یک نفر سرنوشت یک قوم به نابودی محکوم شده میتواند. چند مورد را بطور پرشس به دوستان یاد اور میشوم اگر معلومات خود راشریک کنند اذهان خوانندگان روشن تر خواهد شد.
1. چرا در حکومت های قبلی یک وزارت بنام اقوام قبایل بود.
2.ایا کوچی تنها کوچی پشتون است یا کوچی دیگر اقوام هم باید از امتیازات مانند داشتن تذکره. زمین. چراگاه. مهمانخانه های ولایتی و غذای مفت ان داشتن تابعیت چندگانه را داشته باشند .
3.جمل سلاح در افغانستان ممنوع بود و کوچی رسما حق داشتن سلاح را داشتند و هرکه را کشت و خانه اش را اتش رد انرا دفاع از خود می نامیدندو کوچی مظلوم قلمداد میشد ایا این حق برای ساکنان اصیل و متوطن افغانستان هم داده خواهد شد تا از خود دفاع کنند.
4.امان الله .نادر و ظاهر با رسمیت بخشیدن شفاهی و رسمی به سیاست حذف اقوام اصیل افغانستان با توزیع هزاران جریب بهترین زمین های ابی.للمی و چراگاه ها و بخشیدن امتیازات بی حد وحصر به شمول داشتن سلاح وازادی استفاده از ان به کوچی تا حال ادامه داده اند و امروزه این سیاست حتی بازو بی پرده برای دیگران گوشزد میشود. ایا کوچی های غیر پشتون از این حقوق چه وقت مستقید میشود .
5.ایا وزارت اقوام و قبایل کوچی نمونه حکومت در داخل حکومت نبود و تاکید این وزارت رسما بالای کوچی بودن ان بود تا بالای اقوام وقبایل .
6.پاکستان با فرستادن پشتون ها به افغانستان بطورت نرم افغانستان را به یکی از ولایات خود تبدیل کرد و دیری نخواهد گذشت که همین پشتون ها دم درب پنجابی ها منجیث خدمه ایستاده شوند.
نادر کمیاب

>>>   کسانی که ازهجوم مردمان ما و رای دیورند و پاکستانی ها به نام اوغان، کوچی به تمام نقاط کشور به تکرار هشدار دادند کسی توجه نکرد و چند وطن فروش بیگانه پرست به عناوین مختلف آن را رد کردند و خلاف وحدت نا ملی که سالهاست این وطن و این مردم را برباد داده است جلوه دادند و چند ...نو به دوران رسیده آن را بی کم کاست بر آن مهر تائید گذاشتن و خود را فریب دادند و مردم را نابود ساختن از دورنمای این هجوم باید ترسید و پاکستان با این عمل خود عمق دیدگاه آینده خود را در وطن ما تعین میکرد که نباید این عمل توسعه وی نرم پاکستان را نادیده گرفت و این اعلان 750000 هزار کوچی در هرات در هفت سال قبل یک هشدار جدی برای همه بود.
خراسان زاده

>>>   همین اشرف غنی کوچی بود، که ریس جمهور پشت پرده تمام دوره کرزی بود۰ همین اشرف غنی کوچی بود، که بدستور CIA، وبدستور خلیلزی فاشیست خودفروخته CIA، اول یک تعداد بیش از حد چوکی های پارلمان کشور را به پشتونها داد، و بعدش علاوه بر آن تعداد چوکی های بالاتر از تناسب نفوس پشتونها، بصورت غیرعادلانه بیش از ۱۰ چوکی دیگر راهم بصورت فوق العاده به کوچی ها اضافی داد۰ آن در حالیلکه کوچی اول خود پشتون هستند و به این حساب قبلاً چوکی داشتند، و دوم تمام کوچی های غیر ساکن شده به اندازه دو چوکی هم نفوس نداشتند درحالیکه بیشتر ۱۰ چوکی را گرفتند، و سوم مهمتر اینکه همین کوچی ها هیچ حق چوکی پارلمان کشور را نداشتند چون نه به کشور ما سرباز میدادند، ونه هم به کشورما مالیه میدادند۰ حالا یکی از همین کوچی ها آمد بعد از ۵۰ سال دوباره مسلمان شد و ریس جمهور این کشور شده بود۰
کابورا

>>>   خدمت دوست گرامی بینام!!!
قضیه پشتونستان برای افغانستان مشابه به قضیه کشمیر برای پاکستان است، هم پاکستان و هم افغانستان طی دهه ها مدعی آزاد کشمیر و آزاد پشتونستان بوده اند.
در افغانستان تمایلات ملیت ستیزی در بین مردم عام پشتونها وجود نداشته است ، همانطور در میان مردم عام تاجیکتبار و هزاره تبار و غیره ،اما روحیه ضد ملیتی و حمایت از سیاست هژمونیستی در بین سران فیودال و قبایل و حتی در میان شخصیتهای باسواد و آکادمیک راست و چپ پشتون و برعکس تاجیک و هزاره ها و جود داشته است ا .
در بخش نوشته ای تان که گویا احمد شاه مسعود یگانه شخصیتی بود که از الحا ق افغانستان به پاکستان جلوگیری کرد، این ادعا می‌تواند چند فیصد محدود به حقیقت نزدیک باشد ولی اصل حقیقت این است که هیچ شهروند افغانستان به شمول پشتونها طرفدار حذف استقلال شان نیستند ، البته یک عده از سران مطرح سیاسی افغانستان به شمول حکمتیار طرفدار از بین بردن مرز ها ، ویزه و رفت و آمد بدون مانع میان دو کشور بوده است و شاید هم آنها به الحاق افغانستان به فدریشن پاکستان متعهد بوده اند....
خدمت جناب عرض کنم که در افغانستان تنها پنجشیری ها تحت رهبری احمد شاه مسعود و یا احمد مسعود زندگی نکرده و نمیکنند ، در این کشور فرزندان سایر ملیتها به شمول پشتونها بوده اند که از خاک افغانستان در جنگ نیابتی پاکستان قهرمانانه دفاع کرده اند ، بر عکس احمد شاه مسعود برای. کامیابی پاکستان در افغانستان از طریق جمعیت اسلامی افغانستان مستقیما حمایت کرده است. تنها داشتن تمایلات ضد پاکستانی معنی ضد پاکستان بودن را نمیدهد .احمد شاه مسعود دوازده سال از 1980 الی 1992 یعنی سقوط حکومت داکتر نجیب الله عملا در تطبیق پلان ها و اهداف تروریستی پاکستان در افغانستان سهیم است. مسعود از مرکز تروریزم بین المللی یعنی امریکا از طریق چینل های ذیربط پول دریافت میکرفت، سلاح و مهمات دریافت می‌کرد ، تباه کننده ترین نوع راکت‌های سکر 20_40 و سکر 60 از پاکستانی ها دریافت می‌کرد و بر اساس هدایت ای اس ای بر فرق باشندگان شهر کابل و سایر ولایات سمت شمال می کوفت ... امید طرفداران کور احمد شاه مسعود چشمان خود را باز کنند و به پذیرش حقایق تلخ اعمال ضد مردمی احمد شاه مسعود که زیان‌های آن کمتر از اعمال ضد مردمی گلبدین حکمتیار نیست تن در دهند ...همین طرفداران سراپاقرص احمد شاه مسعود بودند که طی بیست سال حاکمیت کرزی و غنی عملا در تعمیق سیاست های تبعیضی یکعده سران فاشیست پشتون کمک کرده اند ، آنها به جای موضع گیری های منطقی ، سالم ، و سازنده علیه چنین تمایلات و اهداف در فکر فراکسیون بازی ، چور و چپاول مردم همتبار خود بو دند ...اگر احمد شاه مسعود تفکر عالی سیاسی میداشت و یک شخصیت دور فکر سیاسی میبود ، نباید فرصت های همکاری با جمهوری دموکراتیک افغانستان را از دست میداد، زمان ثابت کرد که در افغانستان جنگ بخاطر اسلام نبود بلکه بخاطر مقاصد دراز مدت انگلیس و امریکا در منطقه بود، احمد شاه مسعود نتوانست خود را از دایره اخوانی گری و تفکر ایدیالوژی اسلامگرانه دور کند ....حالا طرفداران او هر روز دهل را به گردن انداخته و طبل وطنپرستی او را مینوازند و گویا در تاریخ معاصر افغانستان فقط یک جوان کاکه و آنهم احمد شاه مسعود بود که از خاک وطن دفاع می‌کرد. واقعا مسخره است....
افغانستان بر اساس توطیه ای انگلیس و امیران افغانستان قیچی شد ، دست ما از بحر کوتاه است ، در هر قدم پاکستان پروسه واردات و صادرات ما را مزاحمت کرده و هر بار هزاران و حتی صدها هزار دالر بر اقتصاد کشور ضربه زده است و این پروسه همچنان ادامه دارد...برای احیای مجدد یک افغانستان واحد و قوی که بتواند از خود و حقوق بین المللی و منطقوی خود قاطعانه دفاع کند ، به وحدت همه ملیتها و نیروهای وطنپرست سیاسی ضرورت آست ورنه ما همچنان صوبه ای پنجم پاکستان باقی خواهیم ماند.
خط دیورند از لحاظ تاریخ آن ارزش حقوقی ندارد ، باید افغانستان توانایی انرا در برابر پاکستان داشته باشد که
برای خود حق ترانزیتی را بدون مزاحمتهای پاکستان صد فیصد حفظ کند .
انهاییکه طرفدار قبولی خط دیورند استند ، باید بدانند که پاکستان به این اکتفا نمیکند که ما خط را برسمیت بشناسیم ، پاکستان میخواهد حاکم بلا قید ‌شرط سرزمین ما باشد...شما اگر صد بار هم در روی کاغذ قبولی خط دیورند را بنویسید ، امضا کنید ، پاکستان ، دست از سر ما و شما بر نمیدارد ،راه حل در وحدت سراسری ما است در غیر آن همچنان خوار و ذلیل در برابر پاکستان و ایران باقی خواهیم ماند ...فرض کنید اگر خط دیورند را قبول کنید ، پاکستان ادعای دگری دارد و آن. حق حاکمیت بر آبهای افغانستان.ابن کشور از خیرات آبهای افغانستان سر پا است بخصوص که ، هند مساله ای آب را همواره علیه پاکستان. به مثابه یک کاربرد اساسی استفاده میکند پاکستانی ها میدانند که اگر افغانستان قوی در همسایگی اش باشد ، روزی روی معضله آب جنگ شدید و تباه کن بین دو کشور صورت خواهد گرفت. و در انصورت برای پاکستان مقابله با یک افغانستان قوی سوال بر انگیز خواهد بود بنا آنها طرفدار یک افغانستان ضعیف است...افغانستان چهل سال قبل یک کشور قوی بود و از حمایت یک قدرت بزرگ هم برخوردار بود ولی همبن مسعود و گلبدین مانع آن شدند تا پاکستان از تجزیه جان به سلامت ببرد ...خط دیورند یک بهانه برای کنترول عمومی افغانستان توسط پاکستان است. مطلبی که از نظر بسیاری از پژوهشگران ما که طرفدار خط دیورند اند همچنان مستور باقی مانده است.
فخر اهنگر

>>>   💦💥✍ امریکا و انگلیس با سران سیاسیون و اقوام پشتون=افغان=کوچی=طالبان پروتکل مخفی (نیروی نفوس نیابتگری زونی) دوحه-قطر را بستند و ایجاد کردند.
✍ لازم حتمی و ضروری است که کشور های مثل چین روسیه ایران و آسیای میانه از لحاظ تباری-زبانی مردم شان یک اتحاد قومی بزرگتر منطقه-وی را (پیمانی-استراتژیک همتباری و همزبانی را) با مردم تورکتباران و فارسیزبان افغانستان وابسته و متحد سازند و کنند،
✍ تا بر ضد پیمان پشتون=تروریستی=امریکایی-غربی یک نفوذ و نیروی نیابتی داشته باشند که هم امنیت مردم غیرپشتون کشور ما و هم مردم منطقه در امن باشند.

>>>   💦💥✍ طوریکه جنگ ها پیشرفته شده، آزمایش سلاح هم پیشرفته شده، سلاح های بیولوژیکی که (میلیونی قاتل و تلف) میکند به عنصر و آزمایشگاه ضرورت دارد، و از طرفی قتل و قتال و خون مردم پشتون=افغان هم نجس مردار حرام و بی ارزش است،
✍ و فطرت ماهیت پشتون=کوچی شرارت و هم حیوانیت است. و زبان پشتو و لسان شان هم زبان جنیات شرپسند هست.
✍ نیت و اراده این پشتون-مردم زشتی خشن غیرانسانی و غیراسلامی نیز است که در شعار و ظاهر دعوای شریعتی میکنند و در عملکرد بدتر از کافر عمل پشتونیستی کرده و میکنند....
✍ و احتمالن که اکثریت پشتونها در آینده قریب توسط قدرت های جهانی و منطقوی و هم توسط پشتون تبار خودشان به قدر میلیونی نیست نابود و قتل عام میگردند، والله اعلم.

>>>   تسخیر سرزمینی درشمال ومرکز افغانستان ؛
گفته میشود که امیرخان متقی درسفر خود به پاکستان با مقامات ارتش ووزارت داخله آن کشور ، توافق کردند که صد ها هزار نفر را زیرنام تحریک طالبان پاکستان ازمناطق وزیرستان شمالی وجنوبی دردوسوی مرز دیورند به مناطق شمال ومرکزی افغانستان منتقل نمایند. چنانچه رانا ثناء الله وزیر داخله پاکستان این جابجایی را پیشنهاد طالبان افغانستان گفت وبعد ذبیح الله مجاهدازآن بنام انتقال مهاجران ازدوسوی خط دیورندبه ولایات دوردست افغانستان، یادکرد تا به دولت پاکستان مزاحمت ایجاد نکنند.
بعد از نظامنامه ناقلین دوران امان الله خان، سلسله جابجایی پشتون های وزیرستان کماکان درشمال افغانستان ادامه داشته ورژیم های سرکوبگر، تهاجم کوچی های پاکستانی را به عنوان نماد استبدادبطور پیوسته برهزارستان نگهداشتند. اما اینک فراتر ازآن صدها هزار وزیرستانی را میخواهند ابتدا در شمال وبعددرمرکز افغانستان مقیم بسازند. قطعآ این جابجایی بطور اجباری صورت خواهد گرفت ومنازعات بزرگ قومی را در افغانستان مشتعل میکند. کانال قوش تپه با این طول وپهنا به همین مقصد در حال ساخت ساز است. زنگ های خطر به صدا در آمده است، زمان آن فرارسیده است که ساکنان مناطق شمال ومرکز افغانستان به یک اتحاد تاریخی فراز آیند ونگذارند که تحریک طالبان پاکستانی همپابا حمایت طالبان افغانستانی بر سرنوشت شان حاکم شوند. برای قیام تاریخی ،دفاع ازسرزمین آبایی و حیثیت انسانی خودباید آماده شد. الا آن « استحاله ملی » که سالها پیش زنده یاد طاهر بدخشی ازآن گفته بود ، در پیش چشمان ما محقق خواهد شد.
علی تقوایی

>>>   فعلا پاکستان فبضه کرده چاره نیست

>>>   پشتونیزم دو ابزار قوی برای فریب و گمراه ساختن افکار جامعه جهانی و حامیان شان دارند. مظلوم‌ نمایی دیپلماتیک و ترساندن از خشونت های قبیلوی بر علیه خارجی ها

>>>   >>>   فقط همان یک طبقه و همان یک گروه بیفرهنگ است که باعث تمام پسمانی، بد بختی، بد نامی، و تمام کشمکش ها در کشور ما شده اند و باعث درد سر برای همه متباقی شده اند۰
مانع سرشماری همین ها میشوند، انتخابات را همین ها گوسفندی ساختند، تقلب همین ها میکنند، انتحار همین ها میکنند، انفجار همین ها میکنند، زورگوئی همین ها میکنند، نوکری پاکستان را همین ها میکنند، دو دشنام و فحاشی همین ها میکنند، دیگر چه ماندهمان روش قدیم آنها است، یعنی در یک دست قرآن و در دست دیگر شمشیر۰
در مقابل این تمایت خواهان بدوی و بیفرهنگ باید از جدیت و هوشیاری کامل استفاده شود۰
هزاره ها، تاجیک ها، ازبیک ها، ترکمن ها، و غیره باید بدانند که درین معادله تمامیت خواهی و اضافه خواهی پشتونها هر کدام این قوم ها جدا جدا بازنده هستند۰ این نکته حیاتی است که تمام قوم های غیر پشتون باید خصومت های مختلف گذشته بین هم را کنار بگذارند و باید سخت باهم متحد شوند تا بتواند برضد تمامیت خواهی پشتون ایستادگی کنند۰
این نکته حیاتی را نمیشود با جنگ و گلایه ویا رویه منفی بالمثل به یکدیگر آموخت۰ درینجا ازخودگزری، تحمل، و ایثار کار است

>>>   فقط همان یک طبقه و همان یک گروه بیفرهنگ است که باعث تمام پسمانی، بد بختی، بد نامی، و تمام کشمکش ها در کشور ما شده اند و باعث درد سر برای همه متباقی شده اند۰
مانع سرشماری همین ها میشوند، انتخابات را همین ها گوسفندی ساختند، تقلب همین ها میکنند، انتحار همین ها میکنند، انفجار همین ها میکنند، زورگوئی همین ها میکنند، نوکری پاکستان را همین ها میکنند، دو دشنام و فحاشی همین ها میکنند، دیگر چه ماند

>>>   افتخارات قوم پشتون!
نخستین قومیکه جامعه را افراطی و طالبانی ساختند پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه انتحاروانفجاررا درافغانستان رواج ساختند پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه تعصب را عامه ساختند پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه ۳۰۰ سال قدرت سلطه را در اختیار داشتن اما تمدن و انسانیت را یاد نگرفتند پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه یک دولت فاسد را زیر نام (وحدت ملی) ساختند پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه خاک ننگ و ناموس شان را فروختن پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه تاریخ جعلی را بنام (پته خزانه) ساختن پشتون ها بودند.
نخستین قومیکه حس حفاظت از جان شان ضعیف بوده پشتون ها بودند.
بقول مولانای بزرگ!
وای آن قوم که بی فرهنگ شد
زنده ی او زندگی را ننگ شد
قوم بی فرهنگ از جا میروند
همچو خس بر روی دریا میروند
پی نوشت: بهترین گزینه برای رهایی ازین قوم منفور شده فقط فدرالیسم و هم سو شدن با آقای پدرام است.

>>>   خراسان یک بار دیگر در آستانه پشتونه سازی پابرهنگان کوه سلیمان !

در زمان امان الله غدار یکی از افراد او به نام وزیر محمد گل مهمند شهردار استان بلخ باستان گماشته شد . وی سیاست پشتون‌سازی را در این استان پیشه کرد و دست به چنین کار ها زد .
زورستانی 50 هزار جریب زمین آبی تاجیکان و ازبکان را به افغان ذلتی های کوه سلیما واگذار نمود .
نابودسازی آثار تاریخی بلخ از جمله کتیبه ها یا همان سنگ‌نبشته‌ها ی کامبیز یکم پدر کوروش بزرگ ، کتیبه های زرتشتی و سغدی پیش از اسلام . آرامگاه رابعه بلخی نخستین بانوی چکامه سرا زبان پارسی ، گور دقیقه بلخی ،ناصر خسرو قبادیانی بلخی ، آتش زدن بیش از 3953000 کتاب های کهن بلخ .آتش زدن 23727 دست‌نبشته کهن پارسی دری ، و ترکی.
مدارس تا سال 1345 خورشیدی تنها مجاز به آموزش به زبان پشتو بودند.
دگرگونی بیشتر نام‌های جغرافیایی دامنه یا ( منطقه ) از پارسی دری و ترکی به پشتو از جمله: چارباغ گلشن (شینکی)، دلبرجین (شلخی)، پلاس‌پوش (زوزان)، چهل‌ستون (غندان)، بوینه‌قره (شولگره)، آدینه‌مسجد (چاربولک)، سمرقندیان (زرغون‌کوت)، کدوخانه (بانده‌گی)، ده‌دراز (غشی)، چقیش (استولگی)، یول‌بولدی (لیندی)، کول انبونه (مندتی) و…
در آن دوره، پس از پشتون‌سازی نام‌ها در روستا ‌های بلخ باستان، جوزجان ، سرپل و فاریات هر فرد بومی که نام بومی مکان‌ها را به زبان می‌آورد خسارت پولی می پرداخت .
حالا نوادگان عبدالرحمن غدار دوباره پرونده جنایت ،خیانت و غصب زمین های فرزندان بومی این سرزمین کهن را بنام کوچی دوباره روی دست گرفته و میخواهند ساکنان استان پروان باید این استان را برای کوچی های پابرهنه پاکستانی رها کنند.
بر اثر فشار های وزارت اقوام و قبایل کوچی های شورای ملی و بی تفاوتی نمایندگان مردم پروان یک نماینده پارلمان به پروان رفته تا با اعمال فشار های مزید، پخش شناسنامه را برای 29 هزار کوچی تطبیق نماید و همچنان زمین های مردم بومی این استان ورجاوند را برای چراگاه های مواشی کوچی ها خالی سازی و به چنگ آورند.
دوست دارم نظری به لیست ریاست اقوام و قبایل که تعداد کوچی ها در پروان 2805 خانواده گرد آورده شده را 29 هزار نفر و تعداد مواشی آنها بی افگنید .
1- تعداد گوسپندان کوچی ها در پروان 231700 راس
2-تعداد بز ها 78500 راس
3-تعداد شتر ها 1540 راس
4-تعداد خر ها 2510 راس
5-تعداد گاو ها 5260 راس

>>>   قوم شریف پشتون یادگار شخصیت های بزرگ و تاریخی کشورمان هستند که نه تنها استقلال طلبی ها و حماسه آفرینی های آنها باعث حفظ و بقای افغانستان شده است بلکه افغانستان را هویت و جایگاه بین المللی نیز بخشیده اند. برای وضاحت این موضوع بهتر است کارنامه ها و عملکردهای تاریخ ساز رهبران بزرگ قوم پشتون را مطالعه کنیم بعنوان مثال احمدشاه ابدالی یکی از شخصیت های نامدار و باافتخار افغانستان بود که برای اولین بار دولت معاصر افغانستان را در سال 1747 بنیانگذاری نمود دید وسیع و استراتژیک احمدشاه ابدالی باعث شد تا ساحه حاکمیت افغانستان در شمال تا دریای آمو، در جنوب تا دریای عمان، از شرق تا دریای سند و در غرب تا دریای خزر وسعت پیدا کند.

>>>   پشتون ها ی مهاجر با وطن فروشی ومزدوری به قدرت رسیدند .واین تصور برایشان ایجاد شده که همه کاره این کشور اند.
مردم غیر پشتون باید رهبران واقعی خود را بشناسند. ودست معامله گر ها را از قدرت کوتاه کنند.
وبا یک انقلاب قوم یهود ومهاجر را به خواستگاهشان پاکستان روانه کنند.

>>>   قبلا این قوم بزرگ و شریف توسط افراد بزرگی مانند خوشحال خان ختک، رحمان بابا و غیره رهبری میشد فعلا متاسفانه این ملت بزرگ و شریف توسط افراد مانند گلبدین حکمتیار ، حقانی و غیره جنایتگاران رهبری میشود که از احساس پاک این مردم سو استفاده میکنند . دیگه نباید در انتظار خوشبختی بود. فقط خود این مردم بزرگ و شریف تصمیم بگیرند که توسط چی اشخاص رهبری شوند تا دروضعیت شان بهبودی به میان بیاید
نصسرت الله اریامهر ازکابل

>>>   انچه گفته آمد ، باید نوشت که بیعدالتی ،ظلم و تعدی ، فقر و بیچاره گی همه ای اینها دامنگیر مجمو ع کشور شده و هر ملیت از آن آسیب پذیر بوده است ،‌افراد افراطی در هر ملیت وجود دارند که متا سفانه در رسانه های گروهی زهر نفاق و جنگ زبانی و ملیتی را دامن میزنند این افراد دانسته و یا غیر آن با چنین شیوه مرتکب خیانت ملی می‌شوند.
در چهل سال اخیر در ولایات پشتون نشین تنظیم های که اکثریت اعضای آن پشتون بوده ، به نحوی حاکمیت داشته و در مناطق فارسی زبان تاجیک ها،جنایاتی که در سمت شمال توسط جمعیت اسلامی در بدخشان و ولایات اطراف آن صورت گرفته است بینظیر است،این ها نه معلم و نه مکتب چیزی برای مردم نگذاشتند، حتی بعضی معلمین را که اعضای حزب د.خ. ا. بودند در برابر اطفال شان اعدام کردند، معدن لاجورد را چون معدن زمرد در پنجشیر به تاراج بردند، اینها همه تاجیک های همان محلات بودند.
همه میدانیم که طالبان پروژه ای پاکستان بود و اکثریت آنها در طی جنگ های افغانستان از کودکی مورد تربیت قرار گرفتند و به کمک پاکستان و شیخ ها در کشور حاکم شدند، در این موضوع تقصیر سایر پشتون ها چیست،باید گفت که امروز در صفوف طالبان تاجیک های تاجیکستان و ازبک های از بکستان و عده ای از اهل تسنن ایران همچنان، شامل اند در این جای شک نیست که رهبری فعلی سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را دنبال می‌کنند ، این وظیفه ای همه ای ما است تا همواره علیه آنها بیایستیم و در عین وقت روابط یرادرانه ای خو د را با سایر برادران حفظ و پایدار نگهداریم.
اگر به کوچه و بازار و مارکیت ها برویم فقر را در چهره ای همه ملیت ها میببنیم .هر شهروند افغانستان حق زندگی در افغانستان دارد این کشور مالکیت کدام قوم خاص نیست . امروز اسراییل با زور سرزمین دگران را گرفته و با مدیریت خوب یک دولت مقتدر و پیشرفته در قلب مسلمانان عرب ساخته است . کرد های عراق ، سوریه و ایران بخاطر یک توته زمین که هویت ملی شانرا تمثیل کند در جنگ با همه هستند و در تر کیه که بیش‌ترین نفوس کرد وجود دارد آنقدر تبعیض است که ترک ها مثل دارند :خر داری نی کرد داری بلی. اکثریت اطفال کرد حق تحصیل به زبان خود شا ن را ندارند و بنام تروریست هر روز شکنجه می‌شوند،اما ما کشور زیبا با معادن سرشار آب و هوا و میوه ای فراوان را به جهنم برای خود مبدل ساخته ایم ، اگر این کشور به، دست اسراییل میبود بهشت روی زمین از آن میساختند. برادران باید بایک شعار واحد همه ملیت ها با هم متحد شوند و علیه جنایات و فساد که زندگی همه را به خطر انداخته مبارزه کنند، در غیر آن تجزیه ای افغانستان دور نه خواهد بود.و این آرزوی ناسیونالیست های تعصب گرا و دشمنان افغانستان است.
کنشکا ...

>>>   سلام به همه شما دوستان گرامی و عالیقدر! در بدبختی های پشتونها خودپشتونهامقصر اندوایشان باید از خود شروع کنند ومنتظر کدام ناجی نباشند واز گذشته رهبران خود فروخته خود پند گیرد هنوز هم دیر نشده است مشکلات پشتونها در بطن خود پشتونها است وان قرار ذیل اند: ۱- برداشت پشتونها از اسلام اکثرا رنگ عنعنوی دارد ومتکی برمنطق ملای کم سواد وقیصه های کتابهای بازار پشاور استوار است. اگر ملای مسجد قیصه وروایت میگوید وبه خاطراستدلال منطق نام از کدام شخص یادمیکند که گویا صحابه بود ولو آن شخص چوپان قریه دیگر باشد مردم آنرا قبول وباور میکند اگر پشتونها میخواهند خودرا تغیر دهند باید نخست از مسجد وملای مسجد شروع کنند ودوم با این حقیقت که اسلام دین همه مسلمین است وهمه شان باید در حفاظت از آن بکوشند الله پاک قباله دین صرف به پشتونها نداده اگر پشتونها میخواهد با دیگر انسانها زدندگی و تعامل کنند باید بخود بگوید که صرف ایشان تکه داران اسلام نیستند. مشکلات اصلی پشتونها در برداشت بدوی ایشان از دین اسلام است. خو شحال خان شاعر بزرگ پشتو میفرماید-هندو چی و بوت ته هسی نسکور دی- مومین مخ ایشی دکعبی په لور دی دا دوراه دود دستور دی - ویده عالمه(پشتونه)مطلب چه نوردی. مشکلات رهبران شان ناشی از خوش باوری وسادگی ایشان است من خودم پشتونم ومطلب رنگ و بوی ملیتی ندارد نظر خودم است ممکن اشتباه کنم قضاوت به شما ما پشتونها از غیر ننالیم از خود بنالیم که جان سخن اینجاست از ماست که بر ماست شعر ازشاعر ملکا الشعرا بهار است.
بااحترام
قیوم امید

>>>   ازدست خودتان است اگر شما انسانيترا اولويت خويش قرارميداديد به اين حال نمي رسيديد هر متجاوز كه به افغانستان تجاوز كرد جوب سوخت خود اوغانرا انتخاب كرد چون رهبران فروخته شده اوغانها بخوبي اقوام ٦٠ گانه اوغانهارا به نام قوم و زبان منسجم كرده تا جلوه پرخاشگري اوغانهارا گرفته بالاي گلوي مردم تحميل گردند، هنوز هم وقت است بجاي زبان و قوم پرستي هم پذيري و وطن پرستي را در صدر قرار دهيد . امروز كساني كه عليه حكومت سفاكان ارگ حتي صحبت ميكنند اوغان فكر ميكنند كه اقوام ديگر مانند خودشان عقب هردزد و آدم كش قوم خود بخاطر زبان روان هستند اما برعكس اقوام غير اوغان اينطور نيستند كه اوغانها تصور ميكنند درد مردم عام اين خاك درد همه است اما شما هنوز اين درد را بوي قومي ميدهيد.

>>>   پشتون پشتون هست چه پاکستانی باشد چه افغانستانی هردو به یک اندازه خطرناک هستند او هر ولایتی که وارد شود نارامی وخشونت را حتما به دنبال دارد چون انها زندگی ارام را دوست ندارند و دوست دارند که مثل 2000 سال قبل زندگی کنند چون درجامعه پیشرفته امروزی توان حیات را ندارند و مثل میکروب در فضای پاک ازبین میروند
پرستو

>>>   تا وقتى افغان پيشوند ستان است
مردم در افغان و فغان است
تا وقتيکه نام افغان است
مردمان وطن نالان است
حکومت حاکمان پشتون بطلان است
همه امور بدست افغان- و پشتون سازان است
پشتون سازى در هر حالت در جرياناست
قدرت عمده پيش حاکمان پشتون ستان است
حتى يکپارچگى خود پشتونان سرآب خيابان است
افغان شده گان و نيمه پشتونان امر- و عبد اﷲ مانند ديگران لوده شده گان اند
راه چاره در دوباره سازى هفت شهر عاشقان است
نظام سنتراليسم (مرکز پرستى و مطلقگرايى ) حاکمان پشتونى عاقبت
به ذباله دان است
ستم و ظلم ملى در کشور اشغالى ما توسط حاکمان و حاميان شان فروان است
درمان راه نجات مردمان هندو کش نزد پدرامان و فدرالان است
نام افغان بدون حيثيت به شهروندان است
"صلح" و "آرامش" لغت هاى بيگانه در اين ناله ستان است
تان هنگامى که افغان پيشوند ستان مان است
حذف نام منحوس از هفت شهر عشق مرزو بوم هاى هندوايران و توران نياز دوران است

>>>   چشتون مالک اصلی این سرزمین است به هرنیرنگی که پیش بروید هرگز به اهداف شوم تان نمیرسید بیغم باش وبدان که این نوشته های شما پشتون هارا زیادتربسیج وآگاه میسازد به فائیده است

>>>   علل و دلايل و چگونگى پيدايش پته خزانه
گفتنى ايست که مردم شريف پشتون تاريخ فرهنگى دارد. باوجودايکه تاريخ ادبيات نوشتارى مردم شريف پشتون سابقه دراز مدت ندارد ولى سرودهاى که مردمان سينه به سينه ويک نسل به نسل حکايت مى کردند گذشته دارد مانند لندى پشتو که از زيبايى وقشنگى ادبى برخورداراست. که اين مطلب قدامت سکونت اين مردم را درپشته کوه سليمان برجسته تصوير مى کند. ولى درکتابهاى قديم حتى تا هزارسال پيش از زبان و نام پشتون نامى ذکرنشده است. اگرپشتونها درکابلستان ( غزنى تا به گنداهارا) و از گندهاررا تا به زابلستان زندگى مى کردند خو در يک کتابى ازبزرگان دوران غزنه و کابل و هرات اشعار بزرگان پشتون پيش از رحمان بابا و غلام اش خوشحال خان ياد مى شد.
ﺧﻮﺷﺤﺎﻻ ﻭ ﺩﻭﻟﺘﺎ ﻣﻲ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﺩﻱ
زه رحمان د پشتو ژبى عالمگيرﻳﻢ

حتى در زمان که شيرشاه پتهان در بيھار درجنوب هند دودمان سورى پشتون را بنيانگزارى کرد ازشاعران پشتو هيچ يادگارى نيست.
آزادخان افغان پادشاه مازندران بود که ميتوانست تاريخ زبان پشتو را روشن سازد. ميروس هوتکى و يا احمد خان ابدالى که نام خود راب ه درانى باخت ميتوانستند قدامت پيشينه بزرگان مندرج در پته خزانه را ياد آورى کند!!!
حاکمان پشتون خواستند يک اسطوره پشتو در مقابل قدامت فرهنگى ايران زمين فردوسى سازند و خوب تقلب جانانه کردند ونام خود را در جهان رسوا کردند.

پيرامون جهل تقلب و دروغ پته خزانه
"علامه" عبدالحى حبيبى به گفته خوداش در سال 1944 انتولوژى پشتون (گلچين پشتون) گزيده از گرد آورى آثاراولين شاعران زبان و ادبيات پشتو را که خودشان شاهان هم بودند يعنى "شاهنامه" پشتو درقندهار "کشف" کرد.

آثارشاعران اين گلچين يا انتولوژى درسال 1729 ازسوى شاه حسين هوتک جمع آورى شده که از آن نسخه درسال1886 کاپى گرفته شده است.
در گزينه ها سرودهاى زبان پشتو از شاعران قرن هشتم ميلادى (700-799) تا به قرن شانزدهم ميلادى 1500-1599) نگاريده وگنجانيده شده بودند.
ادبيات پشتو قديمتر از ادبيات زبان فارسى?

شاعران اين گلچين حتى پيش از شاهنامه فردوسى ( قرن دهم تا يازده هم ميلادى ) و رودکى پدر زبان وادبيات فارسى ( قرن نهم تا دهم ميلادى) زندگى مى کردند. به پندار حبيبى ادبيات نوشتارى پشتو پيش از ادبيات نوشتارى زبان فارسى است.

"علامه" عبدالحى حبيبى خواست ثابت کند که بلاخره زبان پشتو هم اثرى "شاهنامه گونه" پيدا کرده است که تاريخ نوشتارى کهن تر از "شاهنامه" فارسى دارد !?!

انگارکه تاريخ ادبيات مسابقه موتردوانى ايست !

به پندار فريب خورد گان حبيبى قصه شاعران به گونه پیر روښان‎ اديب بزرگ زبان پشتو رحمان و شاعرشمشيردوست خوشحال خان مفت شد که تا اين زمان به عنوان اولين شعراى ادبيات نوشتارى پشتو پنداشته مى شدند و درخارج هنوزهم مى شوند. پس از نمايان شدن تقلب هم در سرزمين هاى پشتونشين.

با خبر پيدايش "علامه" عبدالحى حبيبى پژواک شيپورشادى و کست ( نغاره بسياربزرگ) اين خرسندى درکوهپاره هاى هندوکش به اهتزاز درآمد ازخوشى آن اتن ها ناره و فريا د و فـغانها برپاشد.

درهمين سالهاى در دبستانها وکانونهاى آموزشى ازاين گلچين درس داده مى شد که اين گنج است وباعث ا فتخار افغان ها منظور پشتونها است.
اين خوش خبرى را همين "علامه" به جهان داد. و ازبخش فرهنگى سازمان جهانى يونکسو نام گرفت. درخواست کرد تا اين اثر را بگونه شهکارهاى جهانى مانند شاهنامه فردوسى در ملل متحد درج و به رسميت شناخته شود.

سازمان فرهنگى جهانى ابرازخوشى نموده و ازدولت پشتون افغانستان که ظاهرخان شاه اش بود خواست که اصل اين انتولوژى را در اختيار اين سازمان قرار دهد. عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون در سازمان ملل بود که خودش قوانين افغانيت را نگاريده بود. که پسانها پشتونوالى (پشتوندارى) شد.

اين پيدايش به پرده نمايش انجاميد. علامه حبيبى مجبور شد و گفت که اصل اش گمشده است و از او يک کاپى موجود است.
ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان , اتاليا , ناروى و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.

چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند.

اما اين خوش خبرى اندکى پس ازآن به شور خبرى و رسوايى تبديل شد.

چرا?
اما همين ر فورمهاى گرامرى زبان پشتو بود که دروغ دانش ادبى را آشکار ساخت و تقلب اين علامه را بر ملا ساخت چونکه در اين "پته خزانه" از ساختارها و قواعد زبانى پس ازاصلاحات زبان پشتو در سال ١٩٣٦استفاده شده بود.

دانشمندان غربى ادعا کردند که دراين اثر از آوازها (دو حرف ځ و ڼ) استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر ازاين سال باشد.

" علامه" عبدالحى حبيبى مجبور شد که اين پته خزانه را به گونه کاپى در سال ١٩٧٥ بيرون کشد و اصل اش را نه .

با وجود که زبانشناس لورنس آلمانى راضى شده بود که همان قسمتهاى که درآن ثبوت براى تقلب پيدا نشده همان مورد قبول دانشمندان قرار گيرد همان بخشها را را به عنوان انتولوژى پشتو به رسميت شناخته شود. و سازمان فرهنگى ملل متحد پته خزانه رابررسى نمايد تا در گنجينه ميراث فرهنگى بشرى قرار گيرد
اما دانشمندان ديگر ثابت ساختند که ازديدگاه املا و انشا و سبک پته خزانه به يک شيوه ادبى قرن بيستم نوشته شده است ونه به شويه قرون ميانه شاهنامه ١١٠٠ سال پيش نوشته شده وقسمت آن به دقيقى بلخى مربوط مى شود.

ولى علامه همان اصل را با خود به گور برد. ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان (منفريد لورنس) , اتاليا (لوچى سيرينا لوىSerena ) , ناروى George Morgenstierne و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.

چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى وچگونگى وترکيب رنگ قلم و کاغذ اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند. مجبور بودند که پڗوهش و بررسى خود را درزمينه قواعد دستورى زبانى گرامرى و شيوه نگارش وا نتخاب واژه هاى زمانها و يا دورانهاى گوناگون نمايند.

دانشمندان غربى آوازها ى (دو حرف ځ و ڼ) را پيدا کردند استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر از اين سال باشد
1-لوچى سيرينا لوى, 1987
2-منفريد لورنس 1988
3-داويد نيل مک کنسى
4-قلندرمحمد 1988
بعضى دانشمندان اين گلچين را يک اثر ادبى anachronism اناکرونيست (غلطى هاى پيرامون رويدادها و شخصيتهاى تاريخى و پادشاهان که با دوران هاى تاريخ هماهنگى ندارند) نا ميدند.
و اما يونکسو بخش فرهنگى سازمان جهانى از دولت پشتون خواست که بدون به اختيار قرار دادن اثر اصلى اين گلچين "پته خز انه" در ميراث ادبى جهان درج شده نمى تواند و هم به رسميت شناخته نمى شود.

حروف ميتوانند حقيقتياب باشند ځ و ڼ ازهمان آوان اين اثر "پته خز انه" Pata Khazana يعنى گنج پنهان مشهورشد که بازهم درآن يک زريکى نهفته است مانند حذف نام فارسى از صفت درى مانند نامگذارى کشور به و صفت پشتون "افغان" افزود شد ستان به ما .

اناکرونيسم
جعلی بودن «گنجینهٔ پنهان» پته خزانه هم درنگارش نام روزهاى هفته و تاريخ ماه ها نهفته بود. عبدالحی حبیبی از تقويم عمرخيام که درسترين تقويم مى باشد,استفاده نکرده بود, زيرا اين تقويم خورشيدى با صورت فلکى و يا تصويرحيوانى هماهنگمى باشد و باا ين تقويم متوانيم تقويم خورشيدى به تقويم قمرى تبديل نمايم. که بايد سال کبيسه مدنظرگرفته شود.

درپيوند با تقويم خورشيدى تقويم ميلادى وجوليانى در زمان پاپ گريگور درست شد که متاسفانه نامهاى ماها ويا صورت فلکى حيوانى گدوودشد.
برج فلکى حيوانى "حمل" "کوچ" که ماه اول بود در تقويم ميلادى ماه سوم شد. برج ميزان که ماه هفتم است به ماه نهم ميلادى شد باوجود ايکه "سبتامبر" درلاتينى
هفت اکتوبر 8 , نوامبر 9 و دسامبر 10 معنى مى دهند.
باهمين اسناد آشکار شد که عبدالحی حبیبی خودش و دوستانش پته خزانه را جهل کرده است.

پاياننامه و نتيجه گيرى
اگرثابت مى شد که اين گلچين قدامت پيش از شاهنامه را داراست پس اين را ثابت مى کرد که زبانهاى نو ايرانى درقرن اول و يا دوهم هجرى بوجودآمده اند و نه درقرن سوم وچارم هجرى.

درپته خزانه از آثارشعراى نام گرفته شده که آنها با حروف پشتو وفارسى کردى بلوچى (الفباى عربى) آشنا نبودند اين الفبا درقرن سوم وچهارم هجرى به کشورى آمد که او را بخش اش از سال ١٨٥٦ " افغانستان" مى نامند.

اين سياست را در اروپا سياست شترمرغى مى نامند. دراينجا شتر است و زورکه نرسيد مرغ ام . زبان شرين پشتو بدون اين چتلخزانه زبان باستانى مى باشد که زبان از زبان مادرى هندوايرانى تکامل يافته است.

ريشه اين زبان قشنگ درسنگ نوشته هاى پيدا شده که بسيارى اين آثار گرانبهارا گل محمدخان مهمند نابودساخت.
غلطى ويا اشتباه نمودن پديده انسانى ايست وقابل پوزش.

اشتباه اگر آگاهانه باشد فريب است و فريب قابل پوزش خواستن است و نه بخشيدن

اگربه تاريخ سازى نگاه کنيم خواهيم ديد که فريب هاى بزرگ رخ داده که اين بازي دادن ها شکل منظم ستيماتيک و تقليدى (از نمونه هاى فرهنگى وحماسى ديگران تقليدشده) بخودگرفته و تقلب بازى دادن است و درنهايت جنبه نمايشى دارد. درقندهار يا کندهار که گندهارا اسکندر سکندريا ساخت اتفاقى حماسه و انتلوژى نوشته مى شود .

حماسه دوشيزه ملالى ميوند هم شکل حماسه "دخترباکره ارلويان" فرانسه که به آن ژاندارک هم گفته مى شود که باعث پيروزى سربازان فرانسه گذشت. که آن سربازان ازدوشيزه غيرت يادگرفتند.

پشتنوالى
واژه پشتنوالى پس از پته خزانه ساخته شد که سند نوشتارى ارزشهاى مردمان پشتون است گردآورى آن را عبدالرحمان پژواک کرد پر از غيرت وغيرتمندى ايست. البته که دوشيزه ملالى درميوند به پشتونها غيرت نبخشيد بلکه به مردمان غيرپشتون غيرت بخشيد . غيرتمند در پشتونوالى درج است. پشتون و غيرتمند يک واحد است و جدا ناپذير است

پاکستان هم اسطوره ملاله را ساخت و آنهم گفتوشنو تلويزونى آن دخترک با فرستاده امريکا!
ديگر دهن کاذب ببنديد که هر شور دادن بوى کثافت بالا مى شود.

حاکمان پشتون ديگر جفا و خيانت به زبان شرين پشتو نکنيد. شما تقلب را دوباره جعلکارى مى کنيد.

از خاطر قدرت انتخابات را تقلب مى کنيد - ولى قدرت نداريد!
از خاطر عشق و محبت به فرهنگ و زبان تقلب مى کنيد - ولى ضربه به فرهنگ و زبان مىکنيد ولى اين را نمى دانيد که چقدر نامهاى اسطوره هاى شاهنامه نامهاى پشتونهاست:
اسپنديار , پژواک, رستم, سفند یار ولی خان, جمشید احمد خان دستی, فرهاد, شرين, بيژن و منيژه و و و . رشد زبان پشتو در مبارزه عليه زبان فارسى نيست.

>>>   این بهتر است که پشتون سازی میشود از اینکه ... دادن سازی شود شما نی به نام وطن نی بنام ناموس چیزی را میشناسید همین که یک اینچ راه را پیدا کنید باز لندغری فحشا دزدی را شروع میکنید برای شما همان دشتهای تاچکستان درست است که خیمه زده و ناموس تان را به فروش عرضه کنید و درامد بدون مصارف داشته باشید چون ایمان شما صرف پول است و بس ؟

>>>   هر قدر بگوید جای را نمیگرد چون همه تان پس خراب وپیش خراب هستید شما صرف برای رفع غلظت هستید برای شما صرف دلار ‌پول مهم است بنام ناموس چیزی را نمیشناسید یگانه چیزی که شما به دست آوردید اینست که از خیمه های چمن ببرک به هوتل های مجلل تبدیل شده و به سیستم عصری فحشاگری می‌کنند

>>>   شما با خود چکار میکنید؟
کار میکنید یا چکار میکنید؟
چه ستمها که بر خود روان کردید
چکار میکنید ؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است