بسیاری ها از سیاست امنیتی پاکستان به شدت انتقاد می کنند و آن را عامل وخامت اوضاع امنیتی، تقویت گروه طالبان و ایجاد ذهنیت دشمنی مردم افغانستان در برابر پاکستان می دانند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۷ ۱۴۰۲/۸/۲۹ | کد خبر: 174363 | منبع: | پرینت |
اظهارات تازه نخست وزیر پاکستان، مبنی بر تشکیل حکومت مشروع در افغانستان، گمانه زنی های زیادی را بر انگیخته است. مثلا اینکه آیا واقعا پاکستان چنان در مانده و ضعیف شده که از چنین موقف ضعیف، در پی ایجاد تغییر در وضعیت فعلی افغانستان است؟ و یا اینکه پاکستان بازهم در حال انجام یک بازی استخباراتی جدید برای کمایی کردن فرصت برا ی تداوم وبقای طالبان در قدرت است.
طالبان عمده ترین نیروی جنگی و نیابتی در خدمت اهداف استراتژیک پاکستان بوده اند. اساس تاسیس این گروه، به منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی پاکستان ارتباط مستقیم دارد. حالا چطور بعد از موفقیت در میدان افغانستان که بعد از چهل سال نصیب پاکستان شده، این کشور خواستار تاسیس یک حکومت مشروع است؟ اساسا در تشکیل حکومت مشروع، کدام منافع پاکستان، تامین می شود که طالبان قادر به تامین آن نیستند؟
یک چیز واضح است که پاکستان از بدو تاسیس اش، با تمام نظام های سیاسی افغانستان، مشکل داشته است. مساله مرزی، هیدروپولتیک در مورد آب دریای کنر، عمق استراتژیک این کشور که شامل سیاسی، اقتصادی و امنیتی می شود، رقابت با کشور های منطقه، بازار های افغانستان و رسیدن به بازار های آسیای مرکزی برای امتعه پاکستانی و دسترسی به انرژی آسیای مرکزی برای پاکستان از اهداف عمده محسوب می شوند. حالا چه چیزی باعث شده تا این کشور، از طالبان رویگردان شوند؟ نگارنده با بررسی چند احتمال، اظهارات اخیر نخست موقت وزیر پاکستان را، چنین ارزیابی می کنم:
اول- ممکن پاکستان از کنترول کامل بر طالبان و هدایت این گروه در راستای تامین منافع خود، مایوس شده باشد. زیرا حالا طالبان با روش هوشمندانه، در تلاش ایجاد روابط با کشور های قدرت مند، مانند امریکا، اتحادیه اروپا، چین، روسیه و هند هستند. این کار چندان بر وفق مراد پاکستان، پیش نمی رود. در ضمن، انشعاب در درون طالبان، اجازه می دهد تا بازیگران مختلف از منطقه و فرا منطقه، این گروه را برای اهداف درازمدت سیاسی شان، به خدمت بگیرند. چنین کاری، دیگر به منفعت پاکستان نیست؛
دوم- احتمال دارد که پاکستان با راه اندازی این بازی جدید سیاسی، در تلاش باشد تا راه را مطابق نقشه راه جدید ملل متحد که در آن بر تشکیل حکومت و قانون اساسی فراگیر و مبدل شدن افغانستان به عضو فعال جامعه بین الملل تاکید شده است، برای نقش فعال خودش هموار سازد. چون پاکستان درک کرده که رژیم طالبان ممکن برای مدت طولانی، دوام نیاورد و ممکن نقشه هایی از جانب قدرت های بزرگ، در راه باشد، بناء می خواهد خود را با سیاست های قدرت های بزرگ و منطقه، همنوا نشان دهد. در نگاه پاکستانی ها، در چنین مرحله ی، پشتیبانی کامل از گروه طالبان، بی فایده است؛
سوم- مساله آب کنر برای پاکستان بسیار مهم است. در ضمن آن، مساله رسیدن امتعه پاکستانی به بازار های آسیای مرکزی و امنیت انرژی پاکستان که باید از آسیای مرکزی تامین شود، از مسایل مهم و حیاتی برای پاکستان و اقتصاد آسیب پذیر آن است. اخیر طالبان با چینایی ها قرارداد یک بند آبی را در کنر تمدید کردند و می خواهند، آب هلمند را هدایت کنند. اگر این برنامه اجرایی شود، یکمتر مکعب آب نرخ بینالمللی ۲ دالر، گذاشته شده است، می تواند منفعت بزرگ اقتصادی را برای رژیم تحت تحریم این گروه، فراهم آورد. از اینکه افغانستان امکان فروش ۳۰میلیارد متر مکعب آب را در سال دارد؛ اگر نرخ بینالمللی که ۲ دالر است را درنظر بگیریم. میشود ۶۰ میلیارد دالر در سال. برعلاوه، اگر بندبرق روی دریای کنر، آباد شود آبهای زیادی مدیریت شده و درآمد و عاید ملی افغانستان چندبرابر افزایش می یابد. این درحالی است که سالانه از افغانستان حداقل ۱۳ الی ۱۵میلیارد مترمکعب آب خارج میشود؛ آنهم بدون مفاد و قیمت آن در مطابق معیار های بین المللی. میزان متوسط موجودیت آبهای سطحی سالانهی حوزهی دریای کابلکنر ۱۷.۱ میلیارد مترمکعب بوده که کمتر از ۱۴ درصد آب مجموعی سالانهی کشور را تشکل میدهد. اکنون از این مقدار آب حدود ۵.۴ میلیارد مترمکعب آن در معرض استفاده قرار گرفته و باقیمانده حدود ۱۱.۸میلیارد متر مکعب آن به کشور پاکستان وارد میشود؛
چهارم- پاکستان از خود کفا شدن طالبان که همواره در کنترل این کشور بوده اند، به شدت هراس دارد. منابع آبی، راه ترانزیتی از طریق افغانستان در منطقه که طالبان در تلاش ایجاد آن اند، تماس این گروه با چین، تعامل با امریکا و کشور های دیگر، در درازمدت طالبان را از انحصار کامل پاکستان بیرون می کشد و سرمایه گذاری های تاریخی پاکستان را نقش بر آب می کند. بناء تلاش پاکستان همواره بر حفظ فشار لازم و به موقع بالای طالبان است تا این گروه کماکان در کنترل این کشور باقی بمانند؛
پنجم- مساله پشتون ها و تمایلات لر و بر طالبان برای ایجاد یک پشتونستان بزرگ، برای پاکستان همواره مایه نگرانی است. بنا تلاش این کشور است تا طالبان کماکان در زیر بار فشار های این کشور از ایده اتحاد پشتون ها در ان طرف سرحد خود داری کنند.
پاکستان همواره نگران منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی خود در افغانستان است و منطق حمایت از تروریسم در بیست سال گذشته و حتی قبل از آن از گروه های مجاهدین، حفظ همین منافع بوده است. منافعی که حیات سیاسی، اقتصادی و امنیتی پاکستان را تضمین می کند و عدم تحصیل آن، منجر به فروپاشی سیاسی، اقتصادی و سیاسی این کشور در شرایط بحرانی می شود؛
ششم- ترس پاکستان از ایده ی به شدت ناسیونالیستی بعضی حلقات متعصب پشتون در میان طالبان است. اگر این حلقات فرصت مناسب را پیدا کنند، میتوانند در انگیزه استقلال طلبی و حق تحفظ پشتونها، نقش موثرتری را بازی کنند و منجر به بروز مشکلات امنیتی و سیاسی فراوانی برای نظام سیاسی و امنیتی پاکستان شوند. بنا برای جلوگیری از اتحاد (لر و بر)، پاکستان، تداوم رژیم طالبان را به منفعت خویش نم بیند. بسیاری ها از سیاست امنیتی پاکستان که سایه ی سنگینی بر دیپلماسی این کشور انداخته است، به شدت انتقاد می کنند و آن را عامل وخامت اوضاع امنیتی، تقویت گروه طالبان و ایجاد ذهنیت دشمنی مردم افغانستان در برابر پاکستان می دانند. در نگاه پاکستانی ها، کنترل افغانستان، همواره اولویت بوده است. اما این سیاست، نتایج معکوسی در پی داشته و منجر به بروز تهدید امنیتی به خود پاکستان شده است.
آگاهان هدف اینگونه اقدامات از سوی پاکستان را فشار آوردن بالای حکومت طالبان عنوان میکنند در لاک سیاست امنیتی پاکستان در قبال افغانستان، گیر کرده است. سیاستی پر از اشتباه و فرازو فرود که نتیجه ی جز ترویج افراط گرایی، تروریسم و ایجاد شبکه های قاچاق مواد مخدر و سلاح نشده است. حال دیده شود که این اظهارات تا چه اندازه می تواند بر نگاه و سیاست های پاکستانی هادر قبال افغانستان تحت کنترول طالبان، بقای این گروه در قدرت سیاسی و تصمیم بر حمایت و یا عدم حمایت آن، تاثیر بگذارد و منجربه تغییر پارادایمی در سیاست پاکستان در قبال افغانستان شود.
عبدالناصر نورزاد
>>> 💥✍ به توجه همه ما و آغای عبالناضر نورزاد !
زمانی که (کشور پاکستان) هیچ در نقشه و منطقه بنام یک مملکت موجود نبود، آیا (۶۰ فیصد) مردم هزاره دانشجو ما در ولایات مختلف و هم مردم شمالی یا فارسیزبانان یا تورکتباران توسط مردم حیوانصفتی پشتون=کوچیگرا آیا قتل عام نشده است ؟!
👈 آیا کتابخانه ها فرهنگ کتابی و تاریخ های مردم دانشمند فارسیزبانان توسط (حاکمین دولتی پشتوزبانان همچون رژیم پشتون=طالبان امروز) به آتش کشیده نشده است !؟
بس است پاکستان و ایران یا انگلیس را دلیل بربادی مردم و کشور ما نتراشید نگویید.
👈 همین افراد پشتوزبان یا گروه قوم پشتونی پشتوزبانان بوده و هست که از طرف پاکستان یا انگلیس برضد مردم فارسیزبانان گراژ و وارد شده است.
👈 اگر احمق و ترسو نیستید بگوئید که آیا کدام فرد ازبک، کدام نفر تاجک، کدام هزاره، کدام ترکمن، کدام قزاق، کدام شیع ... از طرف کشور های همسایه به نیت و عملکرد ضدانسانی و ضد قومی داخل کشور ما وارد یا دست به کار شده است !؟
✍ حال که روشن و واضح است (همه ملاهای پشتوزبان و سیاسیون مثل کرزی غنی اتمر وردک احمدزی یون زاخیلوال امرخیل و دیگر مردم پشتوزبان و گروه های سیاسی نظامی پشتون=کوچیگرا) از سابق جنگ زبانی برضد دانش و کتاب فارسی=دانشمندی و برعلیه مردم فارسیزبانان ترکتباران آغاز و عمل کرده و میکنند که مثل آفتاب معلوم و روشن است.
✍ اکنون بمردم ترکتباران و فارسیزبانان خداوند حق داده و امر کرده که برضد (ظالمین قومپرست و سرکشان یهودخوی=پشتوزبان جنگ و جهاد قدرت طلبی و کوچ اجباری مردم پشتون را آغاز کنند و نیز حذف نمودن زبان پشتوی-جهلساز را به گونه وسیع و گسترده تبلیغ و شعار بدهند و برنامه های دفاعی و هجومی را عملا در فضای مجازی برضد زبان منحوس پشتوی-جهلساز را جدی تخریب و ازبین ببرند که خارجیان جور نشوید.
و این زبان ....زشت و مردم ....=انتحاری=نیمه مسلمانی و ....را نابود کنند ورنه نابود می شوید.
>>> با سلام
به گمان بنده پاکستان همیشه یک بازیچه بوده است حتی در فراز و فرود طالبان.
طالبان وقتی قدرت نداشت به همه روی خوش نشان میداد ولی از آغاز تنها گروه نیابتی یک کشور بود که امریکاست. همان کشوری که تصمیم گرفت با گروهی که تروریستی میخواند راه دیپلماسی پیش بگیرد. چرا؟
هدف امریکا مشخص بود. کنترل چین محال است اگر تجارت زمینی در اسیا بر تجارت دریایی غلبه کند. در تجارت دریایی گردن چین در تنگه مالاکا زیر تیغ امریکا و متحدانش است.
وجود گروهی تروریستی، شرور و کم هزینه در منطقه برای منافع امریکا بسیار مناسبتر از دموکراسی و دزدسالاری لیبرالها بود. بود بویژه اینکه در خراسان اشغالی باشد که با سه کشوری که امریکا دشمن میداند همسایه باشد.
امریکا نمیتوانست دست اشکار خود را در جایگزینی نوکر لیبرال با نوکر عربزده پنهان نکند. پیامد در سطح افکار عمومی جهان داشت. پس ابتدا با مذاکرات طولانی به طالبان رسمیت بخشید گویی یک گروه سیاسی معتبر و مقبول بودند که پمپئو برای دیدارشان تا قطر میامد و همین پمپئو دیدار با رییس جمهور کشورهای زیادی را در شان خود نمیدانست.
سپس یک بستر مشکوک ایجاد شد تا جنگ را رسمیت دهد. قراری بود طالب به مراکز ولسوالی حمله نکند و این تنها بدین معناست که طالب ازاد است روستاها را بگیرد. وقتی روستاها و جاده مواصلاتی بین شهرها در دست طالب باشد دولت مرکزی محصور در شهرها چه سودی دارد؟ با اینکار جنگ رسمیت یافت.
در گام سوم طالبان به دو کمک نیاز داشت. یکی لجستیکی شامل تسلیحات و نیروی رزم. دیگری نیروهای خائن میان سران ارگ. امریکا با اشاره دست چپ نیاز اول را توسط ژنرالهای فاسد ارتش پاکستان تامین کرد و با اشاره دست راست غنی و دار و دسته اش را به پذیرش خواست خود امر کرد تا غنی مانع تجهیز مقاومت به سلاح شود تا دستور نجنگیدن از طرف ارگ به پاسگااهها برسد و....
در این. وادی ما یک اهنگ را میشنویم که امریکا ساخت و پرداخت. نه پاکستان از خود اراده ای داشت نه اختیاری. نه طالبان برای دین و خدا به اندازه مگسی ارزش قائل است نه اراده و اختیاری دارد. نیروی رزم اجاره ای کم هزینه است. ساخت امریکاست. پاکستان هم مال امریکاست. قطر هم خلیلزاد هم غنی هم. داعش هم امیرالابلهین هم. دلار هفتگی هم. سلاح ارثی هم. همه سرباز جنگ میان امریکا و چین هستند. در صحنه پاکستان و افغانستان در این ۲۰ سال برگی از درخت نیفتاده مگر به خواست امریکا، در جهت منافع امریکا، و توسط مزدوران امریکا بوده است.
اگر امروز صدای پاکستان درامده دلیل دیگری دارد. چون مشکلاتش عمیقتر از مشکلات دو سال قبل است و آسیب پذیری بیشتری دارد. کوجکترین رویداد امنیتی میتواند پیامد بزرگی داشته باشد. برای امریکا سودمند نیست پاکستان تجزیه شود تا چهل سال منطقه در آتش جنگ و ناامنی بسوزد؟ سودمند است که طالب پاکستان هم به قدرت برسد.
امریکا بحران زیست است. باید جنگ باشد تا تخاصم و تنش مانع از رشد رقبا شود. نه غنی برایش ارزش داشت نه شاه ایران نه امیرالابلهین خراسان اشغالی نه فرمانده ارتش پاکستان.
پاکستان در سراشیبی است و هر چه فضای جهانی اشوبناکتر شود و تنش بالا رود طوری که قیمت انرژی افزایش یابد یا هزینه جنگهای امربکا بیشتر شود، خودبخود پاکستان بیشتر اسیب پذیر میشود.
مخلص کلام.
این صداهای جدید از دورن پاکستان در واکنش به عامل بیرونی نیست. احساس خطر از ضعف درون است که هر چه ضعف بیشتر شود ترس بیشتر میشود و درباره انچه میترسد هشدار میدهد.
>>> تحلیل بالا عالی گویا و خوب رسا بود ،آفرین.
>>> پاکستان یک کشور مستقل است و حق دارد که مرز های خود را تحکیم کند و مهمان های دیر مانده را عذر بخواهد ، افغانستان نیز باید یاد بگیرد که مرز های خود را تثبیت کند و اتباع خود را دعوت به برگشت به کشور کند و بحران ۴۰ ساله مهاجرت به ایران و پاکستان را خاتمه بدهد.
اگر کار به اهل کار سپرده شود مشکل حل میشود.
>>> 😛 پاکستان هر سیاستی را که اتخاذ کرده و میکنند بخاطر مجذوب و مستحق است،
اما پشتونیزه کردن پشتونهای سرکش را باید زیر نظر و برعلیه شان برنامه عملی راندن (پشتون ها را) از کشور خودمان باید داشته باشیم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است