آینده افغانستان و چهار سناریو
ایجاد نظام نامتمرکز باید یا با زور ‌‌پس از غلبه در جنگ شکل بگیرد و یا با توافق و اجماع عمومی از طریق تدوین و تصویب قانون اساسی 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۲۰    ۱۴۰۳/۲/۲۵ کد خبر: 175348 منبع: پرینت

هیچکدام از این چهار سناریوی که در این مقاله برای آیندۀ افغانستان ترسیم و پیش بینی شده است، فعلا در کوتاه مدت و حتی میان مدت و دراز مدت محتمل و عملی به نظر نمی رسد:
۱- تغییر نظام سیاسی از متمرکز به نامتمرکز
۲- سوریه و عراقی شدن افغانستان
۳- تجزیه افغانستان
۴- تقسیم افغانستان میان همسایگان یا الحاق هر بخش افغانستان به آنها.
ایجاد نظام نامتمرکز باید یا با زور ‌‌پس از غلبه در جنگ شکل بگیرد و یا با توافق و اجماع عمومی از طریق تدوین و تصویب قانون اساسی.
فعلا هر دو منتفی است.
سه سناریوی دیگرش به سیاست عملی کشورهای همسایه و منطقه ارتباط می گیرد. اما منافع این کشور ها کم از کم در کوتاه و میان مدت با این سیاست تامین نمی شود.
تجزیه و ترکه و تقسیم افغانستان این کشورها را بسوی بی ثباتی و‌تجزیه می کشاند. مثلا پاکستان با تجزیۀ افغانستان خودش درگیر تجزیه می شود.
کشورهای آسیای میانه ‌‌و ایران نیز متشکل از اقوام مختلف و آسیب پذیر و مستعد اند.
کشورهای همسایه ‌‌و منطقه توان پرداخت هزینه ی این سناریو ها به خصوص سه سناریوی اخیر را ندارند؛ نه از نظر اقتصادی و نه از نظر نظامی و امنیتی.
منطقی ترین و درست ترین سناریو همان سناریوی اول است که اگر همسایه ها و منطقه و حتی جهان بتوانند از راه سیاسی ‌‌و مدنی و یا با ترکیبی از فشار های متنوع سیاسی و اقتصادی و مذاکره اما بدون جنگ، تمام گروه های سیاسی و قومی افغانستان به خصوص طالبان را در قدم اول متقاعد به پذیرش آن سازند.
اما فعلا چنین همسویی و اجماع منطقه ای و جهانی وجود ندارد. از این رو عملی شدن این سناریوی اول نیز کم از کم در آینده ی نزدیک و حتی نه چندان دور عملی نیست.
*************************************************
آینده افغانستان و چهار سناریو
نویسنده: دکتر زاهد آریا
برگردان: عبدالهادی شریفی
منبع: مجله یور ایشیا
رابرت دی کپلان، متفکر برجسته و ژیوپولیتیسن امریکایی در کتاب مشهورش “انتقام جغرافیا” تنها راه ختم منازعه در افغانستان را ایجاد«پشتونستان بزرگ» و «تاجیکستان بزرگ» می‌داند. از این جمله می‌توان چنین برداشت نمود که کپلان به این باور بوده علت اصلی همه بی‌ثباتی افغانستان در موقعیت جغرافیایی و منازعه تاریخی میان قومی آن نهفته است. منازعه میان قومی همیشه خطر جدی بر امنیت ملی این کشور از زمان ایجاد آن تاکنون بوده است.
در مجموع 30 گروه قومی در افغانستان زندگی می‌کنند که از آن میان چهار گروه بزرگ قومی عبارت اند از: تاجیک‌ها، پشتون‌ها،هزاره‌ها و ازبیک‌ها هستند. تاکنون درصد دقیق این چهار گروه قومی معلوم نبوده تا میزان اکثریت و اقلیت آن‌ها مشخص شود، اما برخی نوشته‌ها ادعا دارند که پشتون‌ها اکثریت را تشکیل می‌دهند و استدلال شان بر اساس تسلط سیاسی آن‌ها از سال 1747 تاکنون می‌باشد، ادعای که تاکنون تایید ناشده و بی اساس بوده است. مسلماً حاکمیت یک گروه بالای دیگران را نمی‌توان ملاک بر تشخیص اقلیت و اکثریت میان اقوام نامبرده قرار داد؛ درحالی‌که کشورهای وجود داشتند/دارند که توسط گروه های اقلیت با استفاده از زور و خشونت اداره می‌شوند.

حکومت پشتون‌ها در افغانستان پس از تاج گذاری احمد شاه ابدالی در سال 1747 بر خاکستر امپراتوری صفوی در قندهار اساس گذاشته شد. احمد شاه، امپراتوری بزرگ و قوی‌ای پایه گزاری کرد که وسعت آن به مراتب بزرگتر از افغانستان امروزی بود. از شمال تا دریای آمو، از جنوب و شرق تا دهلی و از شرق تا مشهد ایران امتداد داشت و مرکز آن شهر قندهار افغانستان بود. گرچند که او با درایت و دور اندیشی به مدت 25 سال آن را اداره کرد، اما بدبختانه پس از مرگ او جانشین‌هایش امپراتوری را بین خود تقسیم نموده و به رقابت برای تصاحب تاج و تخت با یک دیگر پرداختند که این رقابت با فروپاشی امپراتوری ابدالی به اوج خود رسید. افغانستان به دلیل اختلافات داخلی بخش بزرگی از قلمرو اش را در جنوب به امپراتوری سیک¬ها بعد تر به کمپنی هند بریتانیوی، در شمال به روسیه تزار، و در غرب به ایران از دست داد.

پشتون‌ها از زمان تاج گذاری احمد شاه به استثنای سال‌های 1929-1930، 1980-1986 و 1990-2001 قدرت سیاسی افغانستان را در انحصار خود داشته اند. از آن‌جای‌که آن‌ها قدرت سیاسی را برای یک دوره طولانی در انحصار داشته اند، همیشه ادعا دارند که افغانستان سرزمین پشتون‌هاست و سایر اقوام که عمدتا در شمال ساکن هستند، اقلیت‌ها بوده و همیشه تلاش می‌کنند تا حاکمیت پشتون‌ها در این کشور را به چالش بکشند.
افغانستان در واقع سرزمین اقلیت‌های قومی بوده و نفوس هیچ یکی از آن‌ها به 50+1 نمی‎رسد. برعلاوه آن، تاکنون هیچ دولتی در این کشور در طول تاریخ نتوانسته تا نفوس شماری دقیق علمی را بخاطر شناسایی تعداد دقیق جمعیت کشور و شناسایی اقلیت و اکثریت بین اقوام را انجام دهد. تمامی آمارهای که تا امروز توسط نهادهای ملی و بین المللی در این باره ارایه شده، تخمینی بوده و فاقد اعتبار علمی می‌باشد.
منازعه میان قومی در کنار چالش‌های دیگر مانند مداخلات خارجی، قاچاق مواد مخدر، و تروریزم که افغانستان درگیر آن است یکی از اساسی‌ترین چالش‌های حل ناشده در کشور می‌باشد. بنابراین، تا زمانی‌که موضوع نابرابری قومی و منازعه قدرت حل نشود، مشکل بی‌ثباتی در این کشور تا ابد باقی خواهد ماند.
افغانستان سرزمین متنوع با زبان‌ها و اقوام گوناگون می‌باشد. از این رو، تنها راه برای پایان دادن به منازعه دیرینه این کشور تغییر ساختار نظام سیاسی متمرکز به مناطق خودمختار می‌باشد که توسط اکثریت گروه‌های قومی آن مناطق اداره شود، به این ترتیب بقای افغانستان منحیث یک کشور تضمین و منازعه طولانی مدت این سرزمین به پایان برسد.

افغانستان تنها کشور با اقوام گوناگون نیست، بل کشورهایی در همسایگی اش نیز وجود دارند که داری پیچیدگی‌های مشابه قومی می‌باشند. مثلا پاکستان و هند که بخاطر حل اختلافات قومی شان، سیستم حکومتداری غیر متمرکز را پذیرفتند. این سیستم به آن‌ها کمک کرده تا بر بی‌ثباتی و اختلافات سیاسی شان تا حد زیادی فایق آیند.
در بیست سال پسین، توازن نسبی قدرت با مداخله جامعه جهانی ایجاد شده بود که با تسط دوباره طالبان، این توازن از بین رفت. با برگشت دوباره طالبان به قدرت، مشکل قومی بار دیگر داغ شده است. دلیل آن این است که طالبان عمدتا از میان پشتون‌ها آمده و هیچ کسی را باخود برابر نمی‌دانند. زمانی‌که طالبان در سال 1996 کابل را اشغال کردند، تمام گروه‌های قومی دیگر را منزوی کرده، هزاره‌ها را در شهر مزار شریف ولایت بلخ و ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان قتل عام کردند و تاجیک‌ها را از سرزمین اجدادی شان در شمالی – شمال کابل، کوچ اجباری دادند. آن‌ها جنایات بسیاری را بر علیه اقوام دیگر مرتکب شدند. بناءً مردم امروز نگران این هستند تا بار دیگر طالبان سیاست پاکسازی قومی را که یکی از مولفه‌های اساسی ایدیولوژی قوم‌گرایانه شان است، را روی دست گیرند.

بادرنظرداشت موارد یاد شده، سناریوهای زیر برای آینده افغانستان قابل پیش بینی می‌باشد:
سناریوی نخست: تغییر ساختار/نظام سیاسی گذار از ساختار سیاسی متمرکز به ساختار نامتمرکز؛
سناریوی خوشبینانه برای پایان دادن به معظله قومی در افغانستان و جلوگیری از جنگ داخلی در این کشور می‌باشد. این کشور از سال 1880 تا به امروز توسط ساختار سیاسی متمرکز ناکام اداره شده است. در زمان تنظیم قانون اساسی جدید در سال 2003، مردم افغانستان فرصت داشتند تا سیستم سیاسی ریاست جمهوری را به صدارتی تغییر دهند؛ اما بدبختانه قوم‌گرایان سوگند خورده بار دیگر سیستم متمرکز را ایجاد نموده که از یک سو اشتباه تاریخی بود و از سوی دیگر تنفر قومی را میان مردم بیشتر از پیش شعله ور ساخت.
سیستم متمرکز تمام قدرت را در اختیار یک شخص قرار داده که منجر به تسلط قومی در حکومت می‌شود. نتیجه این تصمیم اشتباه در سه دور انتخابات ریاست جمهوری 2009، 2014، و 2019 رونما گردید که بحران سیاسی چندین ماهه را به همراه داشته و کشور را تا لبه جنگ داخلی نزدیک ساخت که با امضاء توافق‌نامه سیاسی تقسیم قدرت میان احزاب سیاسی با نفوذ از آن جلوگیری شد. در سه دور انتخابات یادشده مردم بر اساس تمایلات قومی شان رأی دادند که نشان دهنده همه پرسی روشن برای تغییر ساختار سیاسی می‌باشد، اما پشتون‌ها گمان می‌کنند که تغییر ساختار سیاسی از متمرکز به غیر متمرکز سلطه آن‌ها را در افغانستان برای همیشه پایان خواهد داد.
بطور نمونه، رییس جمهور اشرف غنی و دیگر پشتون‌ها با تغییر ساختار نظام مخالفت کردند. او حتا با تعیین کردن اطرافیان پشتون اش در نهادهای ملی تلاش نمود همه چیز را در انحصار خود نگهدارد. او با این سیاست اش تلاش کرد تا گروه‌های قومی بزرگ دیگر را به حاشیه رانده و یک دولت خالص پشتونی تشکیل دهد. در نتیجه این سیاست‌های غلط او افغانستان به یک آشفتگی جبران ناپذیر سوق داد و شکاف‌های قومی را بیشتر از هر زمان دیگر افزایش داد.
حال که طالبان دوباره به قدرت برگشته اند، سیاست آن‌ها با دیگر حاکمان پشتون تفاوتی ندارد. آن‌ها از جامعه مطلق پشتونی آمده اما با نقاب ایدیولوژی اسلامی خود را می‌پوشانند. بدون تردید آن‌ها خواهان ایجاد یک حکومت پشتون محور بوده و می‌خواهند با ایجاد چنین دولتی شکوه 284 ساله حاکمان پشتون را دوباره احیا کنند. چنین سیاستی افغانستان را یک بار دیگر به جنگ‌های داخلی همانند دهه 90 سوق خواهد‌ داد. بناءً یک ساختار سیاسی غیر متمرکز پیشنهاد می‌شود تا از یک سو بتواند فضای اعتماد و درک متقابل میان اقوام ایجاد نماید تا همه خود را یکسان ببینند و از سوی دیگر از سیاست‌های غلطی که باعث بی‌ثباتی سیاسی می‌شود و پیامدهای ناگواری برای مردم و کشور خواهد داشت، جلوگیری کند.

سناریوی دوم: افغانستان در آستانه تبدیل شدن به سوریه و عراق دوم؛
زمانی‌که ایالات متحده امریکا صدام حسین را در سال 2003 سرنگون کرد، آن‌ها به شیعیان کمک کردند تا قدرت را در عراق انحصار کنند. صدام سنی مذهب بود و در زمان حکمرانی اش شیعیان که اکثریت را در این کشور تشکیل می‌دهند به گونه وحشیانه‌ای سرکوب، قتل و شکنجه نمود. به همین ترتیب، زمانی‌که شیعیان به کمک امریکا به قدرت رسیدند، آن‌ها سیاست ضد سنی را روی دست گرفتند. آن‌ها سنی مذهب‌ها را از نهادهای دولتی به حاشیه راندند، آن‌ها را منزوی و سرکوب کردند. در مقابل، این سرکوب و ظلم شیعیان، اعراب سنی مذهب را نخست به دامن القاعده انداخته و بعدتر با دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بیعت نمودند.
با تأسف، افغانستان نیز در همین سناریو شناور است. طالبان پشتون تمام قدرت را در انحصار گرفته و تاجیک‌ها و هزاره‌ها را در مناطق مرکزی افغانستان مجبور به کوچ اجباری می‌کنند. از 15 آگست 2021 تاکنون کشتار سیستماتیک تاجیک‌ها و هزاره‌ها هنوزهم در شهرهای بزرگ بیداد می‌کند. بنا بر این، ادامه طولانی مدت چنین وضعیتی افغانستان را به سناریوی مانند عراق سوق خواهد داد. اگر چنین سیاست خصمانه ادامه پیدا کند، هزاره‌ها که عمدتا پیرو مذهب تشیع هستند، به لشکر فاطمیون ایران خواهند پیوست، اسلامگرایان تاجیک و ازبیک به احتمال زیاد به شاخه خراسان داعش به بیعت می‌کنند، و همچنان تاجیک‎ها، هزاره‌ها و ازبیک‌های با ایده مدرن به جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود تنها پسر فرمانده فقید احمد شاه مسعود خواهند پیوست. کاری‌که عرب‌های سنی مذهب در عراق نمودند. این امر افغانستان را به عراق و سوریه دوم مبدل خواهد ساخت. در نتیجه چنین وضعیتی افغانستان را به چهار جبهه مبدل ساخته و گروه‌های نامبرده بر علیه یکدیگر خواهند جنگید.
برای جلوگیری از چنین سناریوی بد [خطرناک]، تنها راه حل سازش برای ایجاد یک حکومت غیر متمرکز و دموکراتیک در افغانستان بوده که به هر قومی اجازه دهد تا خود بر سرنوشت شان حاکم شوند. چنین حکومتی به اقوام ساکن در کشور کمک خواهد کرد تا در هرم قدرت سهیم شوند در غیر آن افغانستان بسوی فصل خونین دیگری از تاریخ خود خواهد رفت.

سناریوی سوم: تجزیه افغانستان؛
عدم سازش میان گروه‌های قومی افغانستان، این کشور را بسوی منازعه دیگری خواهد کشاند. بی‌ثباتی دراز مدت در افغانستان نه به نفع همسایه‌هایش است و نه هم به نفع کشورهای منطقه و قدرت‌های فرامنطقه‌یی خواهد بود. ادامه چنین وضعیتی تهدیدات امنیتی مستقیم و غیر مستقیم را به منطقه و جهان به همراه خواهد داشت.
اثرات اولیه آن مهاجرت دسته جمعی، رشد رادیکالیزم، و قاچاق مواد مخدر می‌باشد. از این رو، چنین شرایطی با درنظرداشت میکانیزم ناکام حکومتداری گذشته، افغانستان را بسوی تجزیه احتمالی سوق خواهد داد.
بناءً در چنین وضعیتی، برای پایان دادن به منازعه قومی در این کشور تنها گزینه روی میز برای قدرت‌های منطقه این خواهد بود که افغانستان به شمال و جنوب تجزیه شود. حتا امروز، گفتمان تجزیه افغانستان در میان نخبگان افغانستان و اندیشکده‌های جهانی جریان دارد. واقعیت امر این است که افغانستان هیچ‌گاهی کشور یکپارچه جز در زمان تهاجم خارجی‌ها نبوده است، که به پس از شکست دادن متجاوزین، اقوام ساکن به‌جای کنار آمدن با یکدیگر و ایجاد یک حکومت، میله‌های تفنگ شان را به سینه یکدیگر بخاطر عطش کسب قدرت، نشانه گرفتند. مثلا پس از خروج نیروهای شوروی در سال 1989، مجاهدین با همدیگر به جنگ پرداختند. انتظار می‌رود که پس از خروج امریکا نیز چنین وضعیتی تکرار شود. حتا، نظریه بحث تجزیه در سال 2001 به رهبران ائتلاف شمال [جبهه متحد] پیشنهاد شد، اما آن‌ها این طرح را نپذیرفتند. ناگفته نباید گذاشت که این‌بار در صورت آغاز جنگ داخلی، تجزیه یک گزینه غیر قابل اجتناب خواهد بود.

سناریوی چهارم: انحلال/الحاق افغانستان میان کشورهای همسایه؛
احتمال دیگر این است که افغانستان به چندین بخش بر اساس وابستگی‌های قومی تجزیه شود. تاجیک‌ها با تاجیکستان، ازبیک‌ها با ازبیکستان، پشتون‌ها با پشتون‌های ایالت خیبر پختون خواه پاکستان و هزاره‌ها که در مناطق مرکزی سکونت دارند بخاطر نداشتن پیوستگی جغرافیایی با ایران شیعه مذهب، خواهان ایجاد کشوری مستقل بر اساس مذهب اهل تشیع گردند. این الحاق جغرافیایی بدترین سناریو برای افغانستان می‌باشد. چون به کشورهای همسایه اجازه مداخله مستقیم را داده و برای بدست آوردن جغرافیا و منابع طبیعی مسابقه بزکشی راه خواهند انداخت. سناریوی انحلال یا الحاق منطقه را به سناریوی قرن هژده باز می‌گرداند که در آن افغانستان امروزی بخشی از امپراتوری مغل، صفوی‌ها، و ازبیک‌های شیبانی بود.
با این حال، منازعه هرگز پایان نخواهد یافت، چون در صورت تجزیه به شمال و جنوب، مردم بر سر اختلافات مرزی با هم رقابت خواهند کرد و در صورت منحل شدن یا الحاق جغرافیایی، کشورهای همسایه رقابت شان را مستقیما بالای تعیین/حل و فصل مرزها و منابع طبیعی ادامه خواهند داد. بنا بر این، آینده افغانستان متأسفانه محکوم به این چهار سناریو است و تنها سناریوی که می‌تواند بقای این کشور را حفظ کند، حکومت غیر متمرکز و فدرالی است که ثبات را به کشور به همراه خواهد داشت. سه سناریوی دیگر افغانستان را به عنوان یک کشور متحد از نقشه جهان حذف خواهد کرد.

محمد اکرام اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آینده افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   🧿⚽️ اندیشمند آغا
اینگونه اول و آخر موضوع گره-کور و مسئله راه گم کشور ما را چرا قبلها پیشو ارائه نکردی و پیش از خونریزی و بدبختی ها ارائه که ارائه می شد، دست و پا و ذهن افغانپشتونهای ناقلینسرحدی ازپیش بسته و کرخت میماند که موجب نسلکشی و محرومیت دیگران نمی شد.
⚽️خیر با آنهم نسبت به سیاستگران پوچ همچون سعیدی، پور، ... پدرام و ستیز، مایان شمارا معززتر، محترمتر، و انسان دلیر حساب میکنیم.
چیزی را با ظرافت یاد میدارم که (گروه های سرکش افعانپشتونهای سرحدیناقلین) ریشه سکونت و ذانگاهی در آنطرف مرزی دارند و بس.
⚽️اگرچه که (افراد افغانپشتونی به زبان فارسیدانشی ما) تکلم و یا حرف هم بزنند همه اینها افغانکوچیزبان متعصب پرکینه تروریستهای و دشمن ما بوده و هستید که با (غیریت افغانیت و هویت افغان پشتون بودنتان) خودتان را لطفا از پیش روی ما مردم پارسترکان/فارسیدانشی زودتر دور و غیب کنند، ورنه اینبار از منگسکش برای نابودی شما...

>>>   به یقین و اصولا که درست و دقیق فرموده اید اینا با افغانجندهگی، انتحاریت، خیمه و پشقل شان اونبر مرز تیزتر بروند

>>>   🏉 جناب
سناریوی شماره ۳ و ۴ کاملا قابل عملی و تطبیق شدنی است چی بخواهید یا نخواهید.
سنگ و چوب و زمینخدا هم شاهدی میدهند که افغانپشتونهای شرور و جنایتی پس طرف سرحدذاتگاه شان بروند و انشالله که خیرشان در همین هست و بس.
🏓پیشنهاد برای کشور ایران!
در ضمن ۲-ملیون جرمپیشه پشتوزبان طفیلی-ایرانی که در ایران هستن و تمایل و منش کویته-ای را دارند به ذاتگاهشان برگشت داده شود.
🏓پیشنهاد دیگری به پاکستان و هم ایران!
۳-ملیون ترکپارسیان نجیب فارسیدانشی که در کویته پاکستان است انهارا دوباره به میهن آبایی شان دعوت میدهم به خوش آمدید بیایند که تذکره زمین کار و کمک نقدی در انتظار شما هست
🏓در جریان آشغال و غضب رژیم فعلی افغانپشتونطالبانی، که بتعدادی ۷ الی ۱۲-هزار خانواده پارسترکان فارسیدانشی از بدخشان قندوز تخار فاریاب میمنه بامیان ارزگان بادغیس و... طرف کشور های همسایه کوچ داده شده است دوباره بر میگردند و همین مردم افغانپشتونی باید از مردم عذرخواهی کنند و بحضورشان توبه بگویند تا اینکه پشتوزبانا مورد عفو خداوند قرار بگیرند.
🏓و در ضمن نیم ملیون پارسترکان سابقه که ازجمله مردم مهاجرین شریف فارسیدانشی کویته بودند و فعلا در ایران هستند آنها هم به همین میهن ذاتگاه اصلی شان بخیر بر میگردند
🏓که بعد از حل مشکلات ایجادشده در فلسطین و ختم نیابتگران اکراینی و در احتمالدور، مسئله کره و تایوان و تکمیلشدن دیوارسمنتی مرز ایران، نوبت خیر ما بخیر میرسد انشالله.

>>>   یک امکان پنجم هم هست که نادیده گرفته شده درحالی که طبق شواهد محتمل ترین اتفاق در آینده است.
پیش از بررسی آن لازم است توجه کنیم که چهار امکان مطرح شده بر این فرض اساسی استوار است که قواعد جهانی و منطقه ای و ملی حاکم بر صحنه افغانستان در چند دهه اینده مانند همان قواعد امروزی یا دیروزی است. خطای نگارنده از این مطلق نگری ناشی شده است و محتمل ترین امکان را نتوانسته ببیند‌.

برای توضیح ابتدا یاداوری میکنم که پس از جنگ جهانی دوم قدرت امپراطوری بریتانیا بسیار کم شده بود و از پس هزینه های گزاف پادگان نظامی در بیشتر کشورها برنیامده پس انها را رها کرد و بیشتر به نفوذ بر سیاستمداران خودفروخته و جاسوس پروری روی اورد که در مقایسه با تحرک نظامی، یک تحرک کم هزینه اطلاعاتی بود.
همین مساله باعث شد دخالت بریتانیا در بیشتر کشورها کم شده و عوامل "طبیعی" درون کشورها بهتر بتوانند بازیگری کنند. اگرچه بریتانیا تقسیم مرز کرده و رهبرانی را برای این گشورها انتخاب کرد ( مانند کشورهای عرب) ولی عملا پشتیبانی نظامی از این مزدور کشورها نتوانست و نمیتواند بکند.
حال در جهانی زندگی میکنیم که جنگی اشکار بین بلوک شرق و غرب است که بناست قواعد جهانی چند دهه آینده را برخلاف قواعد چند دهه پیشین ترسیم کند.

۱. روسیه یک شوک انرژی-اقتصادی به اروپا داد و امریکا انرژی را به سه برابر قیمت روسیه به اروپا فروخت که باعث شد صنعت در اروپا صرفه اقتصادی سابق را نداشته باشد. از این رو تولید کالا در اروپای صنعتی کاهش یافت و جای پای چین با کالاهای ارزان در این دو سال بیش از ۲۰ درصد در اروپا افزایش یافت. بنابراین اروپا فی نفسه توان بازیگری اقتصادی سابق را در جهان ندارد و در برابر دوگانه امریکا-چین نمیتواند به اسانی پشت امریکا ایستاده و مانند افغانستان، اتحاد نظامی شامل ۳۴ کشور ناتویی علیه چین را براه اندازد. پس اروپا به عنوان مهمترین شریک اقتصادی و سیاسی و نظامی امریکا از نظر اقتصادی و سیاسی عملا بازیگری غیرفعال شده یا میشود بطوری که فرانسه در قبال استقلال ( یا کودتا) در چند کشور افریقایی کاری از دستش بر نیامد.

۲. روسیه با جنگ اکراین باعث تخلیه انبار تسلیحاتی اروپا شد. تا جایی که صدراعظم المان میگفت ما در جنگ احتمالی تنها چند هفته تسلیحات داریم. همانطور که دیدیم در سال گذشته صدراعظم المان وعده تولید یک میلیون گلوله توپ به اکراین داد و امسال مدعی شد زیرساختها امکان تولید چنین چیزی را نداشته است در حالی که رهبر کره شمالی در یک سفر به روسیه ( حدود سه ماه پیش) فقط یک میلیون گلوله توپ به روسیه داد.
از طرفی امریکا با این وعده از کشورهای متحد خواست سلاح به اکراین بفرستند که تسلیحات کهنه این گشورها را با تسلیحات جدید خود جایگزین کند. در حالی که ظرفیت تولید تسلیحات امریکا محدود است و در چهار محور نیاز به تامین تسلیحات در مقیاس کلان دارد. یکی متحدان اروپایی، یکی متحدان شرقی بر علیه چین و دیگری متحدان در غرب اسیا شامل اسقاطیل د کشورهای عرب. و چهارم نیز نیازمند بروزرسانی سامانه های تسلیجاتی خود است بطوری که بارها فرمانده سابق سنتکام، ژنرال مکنزی، و اخیرا نیز رسانه های اسقاطیلی اعلام کردند سامانه هایی پدافندی امریکایی مانند پاتریوت توانایی ساقط کردن پهپادهای ایران را ندارد و موشکها را نیز با موفقیت ۲۰ درصد ساقط کرده است.
همین مساله و بحران حل نشده پهپادهای انتحاری در اکراین پس از دو سال جنگ نشان میدهد تسلیحات امریکایی برخلاف تبلیغات رسانه ای کارآمدی لازم را ندارند و نیازمند بازنگری اساسی در حوزه افندی و پدافندی هستند.
بنابراین جنگ اکراین و اسقاطیل باعث تضعیف نظامی متحدین امریکا شد.

۳. چین شریک اقتصادی اول دزصد بزرگی از کشورهای دنیاست. پس از جنگ اکراین و تحریم شدید روسیه چین به سرعت و شتاب زیادی در حال دلارزدایی از مناسبات اقتصادی خود است. روند دلارزدایی در شرق باعث تجمیع دلار در غرب شده و این مساله در کمتر از یک دهه محدودیتی را بر چاپ بی پشتوانه دلار توسط امریکا خواهد گذاشت.
وقتی امریکا نتواند مانند سابق بی پشتوانه و به میزان دلخواه پول چاپ کرده و تورم حدود ۶۰۰ درصدی دلار را بین گشورهای دیگر تقسیم کند انگاه به طبع هزینه ۸۰۰ پایگاه نظامی در سراسر دنیا را نیز براحتی نمیتواند تامین کند. پس توان بازیگری کمتری خواهد داشت.
پس روند پیش رو به سمت تحدید دلار و ابزار اقتصادی امریکا پیش میرود و از سوی دیگر همین الان هم تناقض در محدودیت های اقتصادی و اهداف سیاسی امریکا خود را نشان داده است چون از یکسو به دلیل سقف بدهی ملی نمیتواند به آسانی پول بی پشتوانه چاپ کند و با کنگره درگیری هایی داشت، و از سوی دیگر برای تامین تسلیحات برای اروپا و شرق دور و عرب اسیا نیازمند چاپ پول بیشتر است.
پس روند پیش رو به سمت تضعیف و تحدید اقتصادی امریکا پیش میرود.

۴. به طور سنتی بخشی از اهداف سنتی انگلیس و امریکا را در کشورها مزدورهای غربگرا پیش‌ میبردند و با فروختن لیبرالیسم و حقوق بشر و آزادی مردم را فریب داده و افکار توده را مهندسی میکردند تا بتوانند جهت گیری های سیاسی دلخواه را نتیجه بگیرند مثال ان جریانهای غربگرای بسبار قوی در روسیه و ایران که مهمترین پایگاه اجتماعی را در انتخابات دارند. این رومد جاسوس پروری و ارمان فروشی امریکا و فریب ملت ها قدرت نرم امریکا بود.
مساله فلسطین باعث شد قدرت نرم امریکا تا حد زیادی نابود شود نه تنها در بیشتر کشورها بلکه در خود غرب هم شعارهای حقوق بشری و ازادی و دموکراسی امریکا بشدت به پرسش گرقته شد و پیامد ان این است که زبان غربگرایان در کشورهای دیگر بریده و کوتاه میشود و مردم از استعمار فکری گفتمان غرب تا حدی خلاص میشوند.

حال امریکا و به طور کلی استعمار سیصد ساله غرب چهار مولفه قدرت خود را تا حدی باخته است و روند پیش رو نشان میدهد که جهان چند قطبی تثبیت خواهد شد و این محور شرق است که پیروز این جنگ تمدنی است. این چهار مولفه قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، قدرت نرم،و قدرت اجماع سازی و ائتلاف سازی میان کشورها ( شکست در باز-آرایی اروپا در قامت یک ناتوی قوی یا متحد اقتصادی قوی، شکست برای ایجاد اتحاد اعراب برای مقابله با ایران و حوثی های یمن در باب المند).
پس در چند دهه پیش رو به طور طبیعی قدرت استعمار سیصد ساله غرب در زمین شرق کمتر میشود.

پیامد ان بر کشورهایی که ساختاری استعماری دارند چیست؟
مثلا میدانیم پاکستان توسط استعمار ساخته شد و از ان روز استعمار غرب ارتش پاکستان را مزدور خود ساخته و ارتش نیز پاکستان را به گروگان گرفته است. اگر استعمار غرب نتواند مانند سابق بازیگری کند آیا رهبران پاکستان چاره ای جز گردن نهادن به قواعد منطقه و واقعیت های شرقی دارند تا بتوانند کشور را حفظ کنند؟ یعنی ناچار میشوند با روسیه و چین و حتی هند توافقات اقتصادی نطامی برقرار کنند. این نرمال شدن کشور پاگستان در غیاب بازیگری استعمار غرب است.
مثال دیگر کشور اسقاطیل است. ساخت ان توسط استعمار و قائم به قدرت استعمار است. اگر دست استعمار در شرق کوتاه شود ایا اسقاطیل میتواند از خود محافظت کند؟ در هپان ۷ اکتبر هم نتوانست و فروپاشید و از ان روز چنگ در مدیریت امریکاست.

این همه گفته شد تا به مثال اصلی برسیم که کشور افغانستان است. ساخت ان توسط استعمار انگلیس بود و دوام سلطه پشتونی هم به حمایت انگلیس بود همانطور که صد سال پیش با پشتیبانی از عبدالرحمن خان ملعون توانست سلطه پشتونی را بر هزاره و تاجیک تحمیل کند. و انگلیس با تهدید شاهان قاجار باعث شد شاه پست فطرت قاجار به جدایی هرات از ایران تن دهد.

به همین روزگار اخیر بازمیگردیم. طالب که توسط امریکا و فرانسه در دهه ۷۰ میلادی ساخته شد تا باعث تضعیف قدرت شوروی در حکومت متحد شوروی شود. سپس طالب قدرت گرفت از ارباب سرییچی کرد و حذف شد. غنی توسط ارباب اورده شد و بسیار قدرت های قومی منطقه ای را حذف کرد و با واژه فریبنده جنگ سالاران پایگاههای مسلح قومی قدرتمند را میان تاجیکان و ازبکها را خلع سلاح کرد و با سیاست الوده سازی اقتصادی کسانی مانند دوستم و اسماعیل خان انها را بشدت بدنام کرد. در جنگ با زبان فارسی هم جدال میان دانشگاه پوهنتون نشان از گسترش سلطه فرهنگی غنی دارد و در دوگانه سازی دروغین نفت-حقابه هم فضای افغانستان را بشدت ضد ایرانی میکرد تا بتواند راحتتر سلطه قومی را گسترش دهد و همه به پشتوانه و سیاست و خواست امریکا بود.

سپس چون امریکا قصد تمرکر بر چین داشت میخواست هزینه نظامی در غرب اسیا و اسیای میانه را کاهش دهد پس مزدوری بنام غنی را با مزدوری ارزان تر بنام هیبت الله جایگزین کرد. در توافق دوحه به او قدرت داد، در گرفتن خاک افعانستان با مزدوران پاگستانی امریکا از یکسو جنگجو به افعانستان فرستاد از یک سو با پهپاد مقاومت را در هندوکش سرنگون کرد و از سوی دیگر از غنی میخواست پاسگاهها را تسلیم کند و اجازه تسلیح مقاومت را ندهد.

پس از قدرت گیری طالب هم بطور هفتگی دلار به طالب میدهد و چندصد میلیارد دلار سلاح هم‌برای طالب به ارمغان گذاشت. از ان رور باز طالب سلطه قومی را بشدت گسترش داده است.
حال با این تفاسیر اگر نیک بنگریم سلطه پشتونی نه بخاطر جنگاوری قوم پشتون یا فرهنگ برتر قوم پشتون گسترش یافته که در کل بقای خود بخاطر مزدوری سران پشتون و پشتیبانی استعمار ( چه بریتانیا چه امریکا) سرپا بوده و گسترش یافته است.

حال زمانی که دست استعمار سیصد ساله از شرق کوتاه شود ایا سلطه پشتونی قائم بخود است و سرپا میماند یا ناچار است با واقعیت قواعد منطقه و شرق کنار بیاید؟ مزدوری سران پشتون برای استعمار غرب و در مقابل قدرت دهی باعث اصالت سلطه پشتونی نمیشود و همین که دست استعمار کوتاه شود سلطه پشتونی هم مانند نار عنکبوت سست و بی بنیاد فروخواهد ریخت.

بی گمان مردم بسیاری تعجب میکنند که چرا طالبان اجازه تجمع ضد اسرائیلی را نداد و حتی تا شش ماه اول محکوم نکرد. بی گمان مردم تعجب میکنند چرا سران عرب تمایل به حفظ اسقاطیل دارند و چرا ارتش پاکستان برای اکراین سلاح میفرستد در حالی که از روسیه انرژی گدایی میکند. اینها یک دلیل دارد. حکومت سران عرب، سلطه پشتونی، ساختار سیاسی نظامی ارتش پاکستان و همگی برساخته های استعمار چند صد ساله هستند و هنوز هم قدرت انها به استعمار گرم است و به ان محتاجند.

وقتی دست استعمار کوتاه شود همه این محصولات غربی در بلوک شرق فروخواهد پاشید.
با این استدلال محتملترین اینده پیش روی افغانستان نابودی سلطه پشتونی خواهد بود. حتی نیازی به تجزیه ندارد. این پیامد ناگزیر جهان چندقطبی خواهد بود.
شگفت است که نگارنده چهار حالت را دیده ولی این محتمل ترین حالت و منطقی ترین جالت پیش رو را ندیده است.اگر کمی به روابط علت و معلولی توجه میکرد بیگمان این اینده را میدید.

>>>   ایجاد نظام فدرا بودجه و امکانات مالی و زیرساخت های لازم را نیاز دارد ک ه وجود ندارد. بنا نظام غیرمتمرکز هم غیرممکن به نظرمیرسدو یګانه راه حل حکومت مستقل متمرکز و قوی است که دران همه اقوام وجود داشته باشند

>>>   🌏🌎🌍 ۱۳۵-سال همه اقوام غیرپشتون مترقیخواه از طرف رژیمهای مستبد افغانپشتونی به حاشیه رانده شده و نظام تکقومیتی با ترویج پشتوزبان-ناقلین افغانجنده را تقویت نموده که انسانیت و ترقی را هم در میهن ما ازبین برده اند که اکنون فرهنگ همجنسگرایی تروریستی نیمه-مسلمانی اسلامپشتونی و انتحاریت-افغانیت را در جامعه نهادینه کرده اند
فلهذا هرکسی که نظام مرکزی/متمرکز پوچ را نظر و ترجیح میدهد وی متعصب سرکش حیله گر منافق پشتونیست چاپلوس کودن و ... جاهلساز است و بس.

>>>   🏘 نابودی ( بادار افغانپشتونها که امریکا و انگلیس آمدنی است) و هم معکوس شدن آشغال و سلطه افغانپشتونجندهگی که در مسیر راه هست.
نیاز (رانده شدن افغانپشتون ناقلینسرحدی به آنسوی سرحد) حتمی و ضروری است زیرا میکروب در جامعه و ساریشروری هستند
و تجزیه این سرزمین هم ۱۰۰-فیصد ضروری است چون زمانه قبل و نفوس قبل ... و فرهنگها تغیر کرده است و سرزمین کوهستانی باید تجزیه شود.
تصمیم گیری بر نظام فدرالی شدن در پشت پرده فیصله شده که حکومت ناافغانستان فدرالی شود وخت شده و... .
مهمتر این است که فارسیزبانان تعلق به فرهنگ زبانی تباری خود باشند.
و هم تکان بخورید و هم کشور های همسایه و جهانی را هوشیار و بیدار ساخت که افراد افغانپشتونی را در مقام سفارتی کنسلی نمایندگی سیاسی و در سازمان های جهانی راه ندهند و از وظایف سبکدوش و تحریم گردند و در کشور های خارج ممنوع الورود شوند چونکه اینها فساد شرارت سیاسی، اجتماعی و منطقه ای ایجاد میکنند و...

>>>   ما مردم (با مذهب و دین اسلام-افغانپشتونی و نیز با مردم حیله گر، سرکش و نیمه-مسلمانانان افغانپشتوزبان سرحدیناقلین) کنار نمی آییم، چون خدارا شکر که .... نیستیم
چونکه این مردم افغانمنافق پشتون، همه احکام خداوند و هدایات نبی م را دور زده است.
و از شعار شریعت افزار واسطه ای برای قومیت-زبانی خودشان نفع یکبام و دوهوایی برده اند و لعنت بر پشتوی گنده شان که میگه میم زرما تول زما !؟

>>>   ما و عراق با هم میانه سال دو هزار آغاز به دولت سازی کردیم عراقی ها با واقعیت لجاجت نداشتند فدرالیسم را پذیرفتند گر نمی‌پذیرفتند امروز شاهد جنگ کورد عرب می‌بودیم کما فیالسابق کنون نظم فدرالی جلوی نزاع را گرفته است بعید است پس از طالبان قدرتی باشد که توان یکپارچه سازی افغانستان را داشته باشد قدرت هم به طالب تسلیمی شد نه طالب توان گرفتن آن را داشت به مرور زمان آن را از دست خواهد داد چون توان نگهداری یک کشور را از اول هم نداشت

>>>   بملاحظه یافته تاریخی گفته می‌توانیم ما مسولین صادق ومخلص نداشتیم بیشتر وابسته به اجنبی بودند.بنظرم مردم باید برای یکدوره (۳۰_۴۰) سال از سیاست دور نگهداشته شوندصرف مصروف تطبیق برنامه های اقتصادی
باشند.ازطریق تطبیق همین برنامه هم می‌توانیم یک ملت واحد ویکپاچه باشیم هم َشاهدشگوفایی وطن محبوب مان باشیم.وهم همه اقوام عزیزمان بحق خود برسند.

>>>   این همه پرچانگی برای هیچ!!
همه سناریوهای شما خیالی هستند
در دنیای امروز تغییرات این شکلی مانند تجزیه کشوری آن هم مانند افغانستان محال هست و هیچ کشوری نه موافق آن هست و نه ممکن حتی اور همه مردم افغانستان بخواهند جامعه جهانی نمی خواهد. ادغام در کشورهای دیگر از آن هم با خیالی تر از هست / کدام کشور حاضر می‌شود از منابع خود میلیاردها دلار صرف بازسازی زیرساخت های یک منطقه دیگر مانند افغانستان برای ادغام در کشور خود کند و این کار حتی اگر از توان کشوری ساخته باشد از لحاظ امنیتی مورد موافقت دستگاه های امنیتی و بزرگان سیاسی هیچ کدام از کشورهای همسایه افغانستان نخواهد بود... اگر مردم افغانستان بخواهد می توانند به فضل خدا کشورشان را آباد کنند، امیدوارم خاورمیانه روزی مانند اروپای مدرن و جنوب شرق آسیا محل غبطه مردمان دنیا شود

>>>   به نظر دهنده۴ سواد سیاست را نداری هرچی خوانده باشی باز مغز ت کنجایش رهبری یک کشور را ندارد بعد از واقعه میشنی تحلیل وتفسیر میکنی این که نه شد سیاست با حامین فکر باش که این تور شد اون تور شد پدر وپدرکلانت وپدر پدرکالانت حامین ارزو رت با خود به قبرستان بورد تا حانوز خیلی مانده تا شما یک ادم کامل وبالغ شوی هر وقت ازخود ازکله خود تسمیم کرفتی ان وقت مرد کامل شدی اگر باز هم نوکر وغلام بودی هیچ وقت به جایگاهت نمیرسی چون ازخود اراده وایمان نداری ۱ یک حامین احمد مسعود ....که در فرانسه دست به دامان اسرایل نشد یاحامین امرالله ناصالح دست به دامن رحمان نوف کله کلان نشد یا دست به دامن شوروی نشد یا به شرکت پلاک واتر امریکا نه شدن کدامشان به شما دست دیراز کرد همه ای. دنیا شما را سناخت مگر تمام دنیا طالب را توروریست نمیشناخت هرکشور مگررندانی نمیکرد جه توشد که تمام دنیا باتوروریست دست دوستی دارز میکند شما دمکراس خواه را قبول نمیکند نی بجیم شما فقط برای ترویج فحشا لندغری بی دینی رشوت مفتخوری زیر دست اجنبی زاده شدی شما به این بلوغ سیاسی نرسیدی هرچی درس خوانده باشی باز جاسوس .... استی

>>>   گاو پیر کنجاره خومی بیند. دلتانرا به بلوک شرق خوش نکنیدایشان شما بیدینانرا خوب میشناسد که در نظام جمهوریت امریکایی به قمت ناموس، دین و وطن قدرت وپول را تصاحب شدید.وطندوستان معلوم است.

>>>   Obaidullah Obaid
باحلوا ،حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود،
ثانیا درطی ۲۰ سال دیدیم که بغیر از پشتون ها اگر تمام رهبران اقوام دیگر را بدون حمایت خارجی کرسی ریاست جمهوری افغانستان را برایش بدهی بازهم دودسته به پشتون ها تقدیم میکند ودوما دیدیم که درنبود حمایت خارجی ها این رهبران پوشالی ومفسد جانانه فرارکردند برای رسیدن به قدرت واعظمت نیاز است که قربانی داد ولی در کلیت انها چیزی بنام قربانی وجودندارد واین پشتون ها خواهند بودند که دراین جغرافیا حکومت کنند کسی خوشش بیایید ویاهم نیایید.
این سناریو ها فقط درروی کاغذ وبرای مصروف ساختن یکتعداد کسانیکه دل شان میخواهد ولی اراده وتوانش راندارد خوبست دیگر هیچ سودی ندارد.

>>>   Shah Mahmood Mahmood
بهترین فرصت طلائی بخاطر ساختن یک نظام غیر متمرکز و پایدار که جوابگوی شرایط اجتماعی و تاریخی افغانستان بود؛ همانا دوران سرنگونی حاکمیت اول طالبان توسط آمریکا و بازگشت توجه جامعه جهانی بخصوص آمریکا به افغانستان بود.
ساختن یک قانون اساسی جدید بخاطر پایه گزاری یک نظام غیر متمرکز و یا سیستم فدرالی با شعار دیموکراسی خواهی غرب و آمریکا که خود یک دولت فدرالی است؛ نسبت به نسخه نظام متمرکز ریاستی خلیل زاد و اشرف غنی؛ خیلی همخواني داشت و هیچ دولت غربی آنرا رد نمی‌کرد؛ اما میراث خواران آمر صاحب مسعود بخاطر رسیدن به قدرت و ثروت و دالر آمریکا؛ همه چیز را قمار زدند و معامله کردند و نسخه خلیل زاد را برای خود و دوستان خود غنیمت شمردند.
حالا همه کشور های غربی بشمول قدرت های آسیایی؛ به این نکته پی برده اند که امارت اسلامی طالبان از یکدست اداره می‌گردد و نظر به گفته بایدن؛ افغانستان برای اولین بار در تاريخ خود توسط یک گروه و از یک دست متحدانه اداره می‌گردد؛ که حد اقل در شرایط کنونی افغانستان را از چند پارچگی و تشکیل حکومت های ملوک الطوایفی و جنگ های داخلی محفوظ داشته است.
روی همین ملحوظ اکثریت دولت ها راه تعامل را با طالبان انتخاب کرده اند.

>>>   پیام آزادی
تا زمانی که یک حکومت همه شمول و ثبات سیاسی در این کشور بوجود نیاید احتمال هر کاری در اینحا وجود دارد و اگر اکنون شرایط و اسباب آن میسر نیست بعید‌ از امکان هم نیست که روی تحولات بعدی و منافع‌ کشورهای بیرونی وضعیت بکلی عوض شود.

>>>   Mahdi Ahmadi
اگر فارسی زبانان غیرت کنند
و بتواند کنار یک دیگر خود را تحمل کند
مسئله دین، مذهب، قومیت را کنار بگذارد
و یک دست وارد میدان بشود
می‌تواند از حریم و خانه خود دفاع کند
ولی اگر شبیح گذشته گان، به سر و کله یک دیگر خود بزند، به قومیت و مذهب یک دیگر توهین و تحقیر کند
نابود میشن. همه فارسی زبانانان
با این ایده و دید که کشورش توسط بیگانگان مورد تجاوز قرار گرفته باید دنبال یک هدف باشند
در اینصورت است که پیروز این منازه طولانی مدت می‌شوند
و آینده بهتری را برای فرزندان خود رقم خواهند زد
زنده باد فارسی زبانان

>>>   احمد دردی
طالب یک پروژه استخباراتی، یک بازی خطرناک یک توطئه بزرگ از سوی دولت های بزرگ برای منطقه ساخته‌ شده و سخت حمایت می‌شود همسایه ها این را به خوبی می‌دانند و به همین خاطر از ترس آن کشور های بزرگ صدای خود را بلند نمی کنند.
این که چه وقت این پروژه تکمیل و یا ناکام می‌گردد معلوم نیست و از فکر و توان تحلیل گران ما بالا است.

>>>   DrAlim Shamal
هرکدام که شود، بهتر از شرایط فعلی خواهد بود! اما این چهار پلان هیچ یک عملی نمی‌شود …
تنها معجزه کار است!

>>>   راه حل تجزیه است
بهترین راه حل افغانستان خراسان تجزیه است

>>>   Haroun Zaheri
متاسفم به چنین تحلیل گران و مترجمین آنها !
نویسنده و برگردان آن با طرح چنین مطلب کاملن از جغرافیا ،اقوام و سنت های حاکم جامعه ی افغانی بیخبر ویا نادیده گرفته است.
طالبان بمثابه ی گروهی تاریک اندیش و عقب گرا برای بار دوم بعد از سالیان متمادی بقول خود شان با هزاران حمله های انتحاری و استشهادی به قدرت رسیدند و همچنان به ارزش ملیارد ها دلار اسلحه ی خفیف وثقیل امریکایی را با امکانات یک دولت تمام عیار غنیمت گرفتند و حال که در حالت چشیدن مزه ی قدرت هستند و می آیند و به سادگی باشما با درنظرداشت چهار گزینه ی فوق تقسیم قدرت می‌کنند؟
اقوام دیگر تا زمانی چندین دهه در اثر انجام حمله های انتحاری و انفجاری حق خودرانگیرند و هیچگاهی آرزوی رایگان تقسیم قدرت را نکنند.
قدرت داده نمی‌شود وبلکه به زور گرفته می‌شود.

>>>   Abdulsami Basiri
بهترین گزینه دراین شرایط حکومت غیر متمرکز است در غیر آن کدام افغانستانی در این کره خاکی نخواهد بود.
وبه همسایه ها تقسیم خواهد شد.
ثمره تلخ حکومت قبیله را مردم بیچاره این سر زمین خواهد چشید

>>>   Nazefullah Afzali
موصوف همه را خیالی گفته تصمیم هر کشور مربوط به ملت و مردم آن خواهد بود، چه دراز مدت وکوتاه مدت باشد، قصه ماهی و آب است، هر زمانی ماهی را از آب بیرون نمودی تازه است،

>>>   نورالرحمن فرامهر
شاید بهترین سناریو تجزیه و الحاق افغانستان به کشورهای منطقه باشد،
ای کاش چنین شود!

>>>   Mujeeb Qazizada
پس چی باید کرد ؟ تا ازین بم بست عبور نمود.

>>>   Sayed Habiburahman Haqbin
خی خواندن این مقاله چه به درد میخورد؟؟

>>>   Ali Akbari
در مورد عراق کاملا تحلیل نادرست است که شیعیان به سنی ها ظلم کردند و آنها را به دامن القاعده انداختند،
۲- آمریکا قدرت را به شیعیان دادند! شیعیان در عراق اکثریت هستند، اگر انتخابات آزاد بر اساس دموکراسی، انسانی،... و اسلامی برگزار شود، بازهم کسانی که از طرف اهل تشیع در انتخابات شرکت کنند، برنده انتخابات میشود،
اما آمار در عراق نشان می دهند که اهل تسنن پست های بیشتر در دست شان بوده اند، در عراق قدرت بین مردم عراق تقسیم شده اند. باوجود آن برادران اهل تسنن بیشتر از اهل تشیع در قدرت بودند. اینکه داعش در آنجا ظهور کردند، آن نقشه انگلیس، آمریکا و رجیم صهیونیزم بود تا کشور های اسلامی را به آشوب بکشند.
بقیه شان را خود تان نقد کنید و یا می دانید....

>>>   نویسنده
Mohammad Ekram Andishmand
Ali Akbari
در سوریه چه؟

>>>   Nadim Azimi
Ali Akbari
بد ترین و شدید ترین ظلم و تعدی را شیعیان عراق علیه سنی ها کردند
شرم کو
اینجه فغان و ناله می‌کنین که سر ما ظلم شده
اونجا از ظالم دفاع میکنین

>>>   Yaseen Jaras
در هر حالت جنگ محتوم است!

>>>   Basheerahmad Rahimy
یک لخشه گی کده گیست دیگه ببخشش، جناب اندیشمند صاحب!
نویسنده نبوده گیست، یک کتاب خوان بوده و بس!

>>>   Mirwais Darwesh
من تجزیه میخواهم. زندگی با قوم انتحاری بیشعور و متعصب که میخواهند دگر اقوام را نا دیده بگیرند نا ممکن است
>>>   امی (دموکراسی) نام یازنه کسی است یا اسم پدر-اندر کدام دموکراسی خواه ؟

>>>   بالای شما مردم اعتبار کردن مانند اینست همرایی .... چون شما بخاطر پول و قدرت از ناموس خود هم تیر هستید فکر نکنم اینطور مرد پیدا شود که افغانستان را تجزیه یا نا متمرکز نماید تا که یک نفر آفغان قهرمان زنده باشد این خفاشان ماده صرف زن فروشی کند وبس

>>>   👨‍🎓👩‍💻 رژیمهای متمرکز یا حکومت غیرفدرالی افغانپشتونمحوریت بدترین منفوریت مردمی ۱۲۵-ساله را در پی دارد
که دولت مرکزی سبب غلامی شدن افغانپشتونها برای انگلیس و آمریکا و پاکستان شده هست.
کشور های کافران هم ازینمردم متعصب، متحجر، سرکش به مثل مزدورنیابتی ازیشان برای ناامنی کردن اهداف شان سود برده اند و همزمان همین مردم افغانپشتونهای اسلامپشتونی از حمایت آمریکا و انگلیس در برابر مردم مسلمانواقعی بومی این سرزمین استفاده تجاوزگرانه اشغالگرایی، غضبی و خونریزی نسلکشی کرده است.
همه ملا-مسجد و خاموشان افغانپشتونی شکی نیست که در ردیف ملعونین قرار گرفته و...
حال که انتحاریت، داعشیان. العاده‌ای. فارسیستیزیت، دانشستیزیت، ناهلیت، مفتخوریت، تروریستان یت، جاهلسازیت، بدعت، سلفیت، افغانتحجری، تروریستی و ناانسانی افغانپشتونهای حیله-گر به مردم دنیا روشن شده است و...
بهتر است مردم و رژیم خودخوانده افغانکوچیگریت توسط قفسهای سازمان ملل و سازمان بریکس با آنسوی سرحد انتقال داده طرد شوند چونکه افغانمتحجرین بوده و شرور شیطانیتی زشت دارند و...

>>>   ⚽️🏀🥎 اصطلاح علمی و کلمه کاربردی برای افغانپشتوزبانان و یا رژیم افغانپشتونطالیانی فقط لفظ [{《 افغانمتحجرین / افغانمتحجر / پشتونمتحجر... 》}] بسیار یک لغت دقیق (به افراد متعصب افغانپشتونها این کلمه نسبت داده شده) واقعا که چنین هستند ... بالکل درست و بجاست.

>>>   🥅 با استفاده از توهم هویت و روش افغانتحجرگرا ،پشتونتحجگرا، و تحجرگرایی افغانپشتونی و یا با تحجریت = افغانیت در سر زمین ما خونریزی خشونت، ... و ناامنی دوام بیشتر پیدا کرده ..

>>>   خراسان شرقی شامل، هرات و فراه و نیمروز باید جدا شده و همه فارسی زبانان که تمایل دارند در آن جمع شوند و آن بصورت یک دولت تحت الحمایه ایران درآید، هم مشکل مهاجران در ایران حل می شود که در آن از امنیت و امکانات ایران استفاده می کنند و هم مشکل مهاجران داخل باقی نواحی افغانستان که می توانند بجای آمدن به ایران در آن جمهوری یا ایالت وارد شوند و هم برای ایران خوب می شوداین ایالت را ایران می تواند تا اقیانوس هند هم در آینده گسترش دهد تا از شرّ هم مرزی خود با پاکستان برای همیشه رها شود

>>>   در وضعیت که مملکت ما قرار دارد فعلان هیچ گزینه عملی نیست اگثریت طالبان پشتون هستند و پشتون هم خواهان یک حکومت متمرکز با دیدی گاه پشتون والی گویا همه افغانستان ارتباط به یک قوم می‌کرد اقوام دیگر نقشی در امور حکومت داری نداشته باشند در حالیکه در تاریخ سیاسی این مملکت اقوام دیکر خیلی تاثیر گذار تر نسبت به پوشتون ها بوده اند . اما آنچه در قدم نخست مهم است شکست طالب در حقیقت نابودی دید گاه پشتون والی و آن داعیه کلان عوام فریب که ما اگثریت هستیم ما برادر بزرگ هستیم به فنا می‌رود عصر خواهد آمد که همه امور در زیر رزه بین رسانه قرار خواهد داشت آنچه خواست مردم است که حکومت غیر متمر کز عملی خواهد شد به شرط آنکه سران تاثیر گذار اقوام تاجک ، هزار ه ازبک دست به معامله نزنند دیگر در تله فریبنده پشتون والی گیر نمانند . جهان اینکه تالب را به رسمیت نمی شناسند میدانند که سپردن امور یک مملکت به دست یک گروه جاهل که سال ها خون ریختانده اند کاری درستی نیست . هدف از دوباره به قدرت رسیدن تالب همان حفظ یک گروه مخل در منطقه است البته بنابر چند دستگی این گروه و نا متجانس بودن شان این امر از کارایی باز ماند کشور های فرا منطقه به هدف خود دست نیافته اند حالا میدانند که حکومت در افغانستان شکل گیرد که همتایی نزدیک ما باشد .

>>>   سیاستمدار نیست دوزدا است خیال بلو بزنید خاینین ملی کولاوی ها هههه

>>>   به نظر دهندهای خیالی طالب دربیست سال جنگ با تمام دنیا ازجمله شماخاینین در لیست تمام دنیا تورویست شناخته شد بود در اخر به فضل الله همه دنیا در راسش امریکا پای میز صلح امد گفت ما یک غلتی کردیم شما با ما صلح کنی از حریم هوای تان ما نگهبانی برایتان میکتیم هفته هشتاد ملیون دالر بهتون میدیم اصلحه هرچی درافغانستان است برای تان میمانیم شما با ما فقط صلح کنید ما فریب قهرمانان پوشالی یا کولابی خورده بودیم که با ما قرار گذشتن که شما هوای حمله کنید زمینی ما حمله میکنیم هر چی شما دستور بتی باجان دل کوش میکنیم وقت به کابل واردشدیم همه افغانستان را کرفتیم همه کلابی ها وجاسون بی غیرت ترین ادمها روی زمین بودن برای پول عزت وناموس شان در اختیار دیگران میگذشت امریکا میگه ما دیر فهمیدیم که اینها انسان که هبچ از حیوان هم فست استن ما تازه فهمیدیم که با که وارد جنگ شدیم ما در سال ۲۰۱۰ میخاستیم از افغانستان بیرن شویم که تا طالب گغت ما تازه به مبارزه باشما اشنا شدیم که در نهیت ۲۰۲۱ به ما دستور دادند که اگر دوسال دیگر درافغانستان بمانید چین اولین قدرت دنیا میشه ایران حامین تور روسیه حامین تور کره شمالی حامین تور اگر طالب میگفتن که اشرف غنی عبدالله احمدلشمک وامراالله ناصالح ومحقق وخلبلی وعطا نور ودوستم وتمام جنرالان وتمام وزیران را ازما درخاست میکرد که همه را زندانی ودست بسته به طالب میدایم ما هرچی پول توی این کشور میاوردیم این ها دوزدی میکرد وبین خود تقسیم میکرد حال شما خیال فردازان خیالی مقاومت زیر کمپل این چهل هشت کشور از جمله امریکا وناتو واز جمله این دوزدان ملی جتور شبانه فرار کردن نی شما جیز امده میخواهی چون شما به مفتخوری چاپلوسی جاسوس دوزدی درخون تان است وعادت داری اگر قبول نداری حامین کوره بغاوت که در راس احمد مسعود لشمک وامرالله ناصالح ووو که کمک به اسم مقاومت یعنی بغاوت کمپین برای بغاوت به راه نیانداخت که از مردم مهاجر کمک طلب کردن از مهاجرین المان و اروپا ازهند ار ایران ازممالک عربی هزاران ملیون دالر برایشان جمع شدن که یک دالر به خانواده سربازان خود نمیدهد که خودشان در بهترین خانه ها در خارج در بهترین هتل ها شما به اینها میگین رهبر از اینها که برای مردم افغانستان یک چنتا خر هم بهتر استن دیگه ممنوع است لندغری ممنوع است جاسوسی ممنوع است خاینین بودم ممنوع است فحشاء وبی دینی ممنوع است ده کوچه تلیفن دوزدی ممنوع است شراب فروشی ممنوع است در دشت برچی .....

>>>   پشتون های حامی حمارت تالبی غیر تالب تروریست جنایت کار دیموکراتیک، آزاد‌ی خواه، افراطی و فلان فلان همه وهمه بیسواد با سواد سان پلان اهداف دراز مدت شان یکیست هیچ فرق نمیکنند بخاطر سلطه قدرت .همانطوریکه داوزی خاین و شیخ سیاف خاین با تمام توان کوشید بخاطر قدرت دوام پشتونوالی سران تاجک هاهزاره ها ازبکها را کم کم از قدرت خلع خانه نشین کردند کلا به تقاعد سوق دادند با ملازم مکتب اشرف غنی دیوانه فراری پرتوکول امضا کرد و ریس لوی جرگه تعین شد و تعداد ۵۰۰۰ تروریست های انتحاری انفلاقی وحشی را از زندانها آزاد کردند در عین حال زن شجاع دلیر خانم بلقس روشن عضو پارلمان بلند شد اعتراض کردند دفتآ توسط چند نفرامنیتی ملازم مکتب غنی پودری فراری مورد لب کوب قراز گرفت از صحنه دور کردند.پشتونها همیشه برای حاکمیت تصروف قدرت پشتونوالی کوشیده تا با حمایت جانی پولی کشورهای پاکستان اعراب، انگلیس و غرب راداشته باشند بدست بیارند بواسطه ان اقوام غیر اوغان پشتون را سر کوب جان و مال ،زمین، زراعت ،دهات قریجات محلات شانرا تصاحب و غضب کنند دراین روز ها عملآ شمامشاهیده میکنید میخواهند هوای بسر دارند که یک افغانستان کاملآ پشتونیزمی پشتونستان بساز که این کار غیر محال است. و انها با اقوام تاجک ، هزاره ، ازبک و ترکمن سر سازش ندارند چون فرهنگ و زبان شان کاملآ متفاوت است.‌همه وقت دروغ گفتند در حق انها و خاک این جغرافیا بخاطر دوام قدرت تک قومی تک زبانی پتانوالی خیانت بزرگ جنایت را مرکب شدند. اوضاع اشفته نابسامان ظلم ستم جنایت حکومت های پشتونوالی علیه دیگران باعث شده تا اقوام غیر پشتون متحد هوشیارانه ایستاد شوند وسکوت نخواهند کرد.در اینده ها هیچ شرطی هیچ فریب امثال ملازم مکتب اشرف غنی دیوانه فراری نخواهند خورد تا مرز تغیرنوع نظام جدایی تقسیم تجزیه کشور بدو حصه شمال جنوب خواهند انجامید.درطول تاریخ ثابت شده است که پشتونها بخاطر قدرت از هرنوع چال ، نیرنگ و فریب استفاده میکنند حتی انتحاری و انفلاقی چگونه با انهادر یک جغرافیا مشترک زندگی کرد، امید وارم تاجک ها، هزاره ها، ازبک ها سرعقل بیایند بیدار شوند مردانه وار از حق وحقوق سرزمین خاک جغرافیای شان هویت شان دفاع کنند.

>>>   به نظر دهنده اخر باز به یاد از اقوام هزاره تاجیک واوزبیک افتادی در وقت جمهوریت که هم پول وهم قدرت داشتی برای این اقوام چکار چه منفعت برایش رساندی تو از حامین اقوام دوزدی میکردی برای مقام وپول چاپلوسی اشرف غنی یاکرزای میکردی حال که همه از دست رفت خودت ده خارج نشستی ده یاد اقوام افتادی نی بچیم باز به داماغ بوی کباب خورده بوی کباب نیست خر داغ میکنه دیگه تمام تمام شد قوم وقوم بازی افغانستان متعالق با همه اقوام افغانستان است این چهار قوم پشتون هزاره وتاجیک واوزبیک خودرا وارث افغانستان نداند افغانستان به همه اقوام تعلوق دارد از پامیری بیگیر تا بلوچ ایماغ پشی وجوکی ووووو شما دوزدای بی وجدان شکم پرست ملت افغانستان را دربدر به نام زبان قوم وتبار ساختین نیم ملت این ملت بیچاره محاجر ار دست شما شدن میدانی چرا ملت محاجر میشه چون به حرف شما بی وجدانا کوش کردن امروز در افغانستان خانه به خانه دشمنی وبدی است که شما دوزدان این بلا سراین ملت اوردید حال اونکه داره هم محاجر میشه اون که نداره هم محاجر میشه نه از دست طالب این اتیش شما در دامان ش کذشتی حال باز هم از قوم وزبان صحبت میکنی باید زبانهای این نورادم های که از اعتماد مردم سو استفاده میکند از بیخ قیچی کند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است