تاریخ انتشار: ۱۲:۵۳ ۱۴۰۳/۳/۶ | کد خبر: 175429 | منبع: | پرینت |
چند روز قبل سالروز کشته شدن ملا اختر منصور، دومین رهبر طالبان، بود. طالبان در زمان رهبری او، شهر کندز را تسخیر کردند و عملیات نظامی علیه نیروهای نظامی افغان و خارجی را به اوج رساندند. اختر منصور رهبری تأثیرگذار و شبکهساز بود و حتا پیش از آنکه رسماً رهبری طالبان را برعهده بگیرد، صلاحیت عام و تام داشت و در غیاب عملی ملا عمر که زندگی در مخفیگاه وی را از دنیای پیرامونی جدا کرده بود و همچنین پس از زندانی شدن ملا برادر، رهبری طالبان عملاً در دست او بود. طالبان از او با احترام زیاد یاد میکنند و یک قولاردو را به نام او مسما کرده و نیز پسران وی را در پستهای دولتی گماشتهاند. روایت طالبان از ملا اختر منصور بهگونهای است که گویا وی نمونهای از پارسایی و پاکدستی و پاکدامنی و رشادت بوده و هیچ شائبهای در زندهگیاش وجود نداشته است. این در حالی است که برطبق آنچه بعضی محققان از جمله حسن عباس، نویسنده امریکایی پاکستانیتبار که کتاب «بازگشت طالبان» را نگاشته است، نوشتهاند، ملا اختر منصور زندگی مرفه و پرزرقوبرق داشته و به همصحبتی با دختران زیبا علاقهمند بوده و از مواهب دنیوی به کمال و تمام استفاده میکرده و برای گردآوری ثروت کوشا بوده و از هر وسیلهای بهره میبرده است. روشن است که طالبان برای فریب اذهان عامه، از رهبران خو بزرگنمایی میکنند و بر تن آنان جامه معنویت و تقوا و دیانت میکنند.
اختر منصور در حاکمیت نخست طالبان (۱۹۹۶-۲۰۰۱)، نقشهای نهچندان برجسته را در رژیم طالبان بازی کرد. او در آن دوران، رییس امنیت میدان هوایی قندهار و سپس وزیر ترانسپورت و هوانوردی طالبان بود. حسن عباس در کتاب «بازگشت طالبان» با استناد به گزارشهای ملل متحد واضح میسازد که اختر منصور در آن سالها به تجارت و نیز قاچاق مواد مخدر مشغول بود و حاکمِ در سایه قندهار نیز بود. به نوشته حسن عباس، منصور از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲، سفرهای متعدد به دبی و یک سفر به بحرین با پاسپورت پاکستانی داشته است. حسن عباس به نقل از یک تحلیلگر استخباراتی ایالات متحده امریکا میگوید: «جالبترین موضوع مسافرتهای مشهور منصور برای خرید عطر به دبی بود. او در آنجا با حمایت خاندان سلطنتی، با فراغ خاطر در آغوش دختران روسی آرام میگرفت.»
حسن عباس به نقل از یک افسر اطلاعاتی پاکستان مینویسد که روابط ملا منصور با امارات متحده عربی به دوره اول حاکمیت طالبان برمیگشت و حالت بدهبستان داشت. او در آن زمان وزیر هوانوردی طالبان بود و شیخهای عرب را به خاطر شکار شاهین بهصورت مداوم به افغانستان دعوت میکرد. او با جت شخصی و با خدمههای لوکس که خاندان سلطنتی در اختیارش قرار میداد، به امارات متحده سفر میکرد. به نوشته عباس، روابط منصور با شیخ دبی به حدی دوستانه بود که وقتی مشاور امنیت ملی امریکا از امیر دبی خواست ملا منصور را که در دبی اقامت داشت دستگیر کند، امیر دبی از این کار طفره رفت.
در اخیر حسن عباس نتیجهگیری جالبی میکند: «ما غالباً رهبران طالبان را غارنشینان محافظهکار میپنداریم که بین مسجد و مدرسه در رفتوآمدند، اما این روایتهایی که از درون طالبان بیرون میشود نشان میدهد که حقیقت چیز دیگری است. آنها سیاستبازند و عاشق شراب و زن هستند و همچنان دوست دارند با جت شخصی سفر کنند. لقبهای آنان حکایتگر واقعیتی نیست و آنها صاحب معنویت نیستند. آنان همان کارهایی را انجام میدهند که دشمنانشان را به جرم انجام آنها میکشند.»
رژیمهای استبدادی برای رام کردن طرفداران خود دروغ میسازند و در این زمینه هیچ مرز و حدی نمیشناسند. در واقع بقای رژیمهای سرکوبگر وابسته به این است که تا چه حد قادر خواهند بود مردم را متقاعد به پذیرش دروغهای خود بسازند. واتسلاو هال، نویسنده چکسلواکی، گفته است: «رژیمهای مستبد در واقع بناهایی هستند ساختهشده بر ستونهای دروغ. قدرتمندترین سلاح این رژیمها دروغ است.» طالبان نیز همانند سایر نظامهای حذفگرا در مقام پروپاگندا برای فریب تودهها و تقویت پایههای رژیم خود، لحظهای از تلقین و تکرار دروغ بازنمیایستند و از جمله سعی میکنند از رهبران خود، اسطوره بسازند و آنان را افرادی قدرتمند و استثنایی و با ویژهگیهای منحصر به فرد بنمایانند. طالبان از ملا محمدعمر، بنیانگذار این گروه، تصویری عجیبوغریب ارایه میکنند. بربنیاد این تصویر، ملا عمر رهبری کاریزماتیک و دادگر و مقتدر بوده و دارای دانش و اندیشه بزرگ بوده و شجاعت روبهرو شدن با خطرات را داشته است. اینکه در زمان حاکمیت اول طالبان که ملا عمر در رأس امور قرار داشت، طالبان اجازه نمیدادند هیچ عکسی از رهبرشان نشر شود، در واقع تلاشی بود برای مقدسنمایی ملا عمر و تقویت کاریزمای او. این در حالی است که شما وقتی با خونسردی و بدون پیشفرض به کارنامه ملا عمر نگاه کنید، وی را فردی مییابید که در زمینه کشتن و شکنجه کردن مخالفان، دست فرماندهان نظامیاش را باز گذاشته بود و گروه طالبان در دوران زعامت پنجساله وی بر افغانستان، از هیچ جنایتی در حق مردم دریغ نکرد و سیاست زمین سوخته راه انداخت و زنان را مورد انواع تبعیضها قرار داد و اقدامهای گستردهای علیه تاریخ و فرهنگ افغانستان صورت داد و این کشور را به بهشت سازمانهای تروریستی بینالمللی تبدیل کرد. رهبری که هوادارانش از دلاوریاش سخن میزدند، وقتی نیروهای نظامی بینالمللی به همکاری متحدان داخلی خود به قندهار حمله کردند، از معرکه گریخت و سالها مخفیانه زندگی کرد و تقریباً رابطهاش با فرماندهان میدانی طالبان قطع شد. او با حمایت از بن لادن، احمقانهترین تصمیم را گرفت و اعضای گروه طالبان را در معرض خاک و خون کشیده شدن قرار داد و خود در مخفیگاه زندگی کرد و مدیریت کارها را به سایر اعضای برجسته طالبان از جمله ملا اختر منصور واگذاشت.
در حالی طالبان از پارسایی و پاکدستی رهبران خود سخن میزنند که برخی مقامهای بلندپایه این گروه از قاچاقبران بینالمللی مواد مخدر هستند. اختر منصور از جمله همین افراد به حساب میآمد. همچین بشیر نورزی که در طی یک معامله از زندان امریکاییها رها ساخته شد، از قاچاقبران شناختهشده مواد مخدر در سطح جهان است. رهبران طالبان در هنگام بازگشت بشیر نورزی به افغانستان، از او بهحیث یک قهرمان ملی استقبال کردند که نشان میداد فعالیت او برای این گروه بسیار ارزشمند و حیاتی بوده است. سایر سازمانهای اسلامگرا از جمله حزبالله لبنان و انصارالله یمن نیز متهم به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر هستند. گویا بخش بزرگی از هزینههای این گروهها از این طریق تأمین میشود.
دستگاه پروپاگندای طالبان پیوسته از فساد در حکومت سابق سخن میزند و مقامهای جمهوریت را افرادی عیاش و خوشگذران و بیگانه با درد و رنج مردم جلوه میدهد. واقعیت این است که طالبان در این زمینه تفاوتی با مقامهای نظام پیشین ندارند. شاید تفاوت در این باشد که در نظام پیشین، امکانات و پول بیشتری وجود داشت و به موازات آن، اختلاس و فساد هم بیشتر بود. گزارشهایی وجود دارد که مقامهای طالبان در غارت معادن افغانستان دست باز دارند. همچنین گزارشهای متعدد از جمله گزارش سیگار در مورد سوءاستفاده افراد طالبان از کمکهای بینالمللی به نیازمندان، منتشر شده است. هم اکنون رهبر قندهارنشین طالبان، بودجه هنگفتی را هزینه میکند بدون آنکه به هیچ مرجعی پاسخگو باشد یا مقدار پول هزینهشده را به اطلاع مردم برساند. بهتازهگی رهبر طالبان بودجه سال ۱۴۰۳ را توشیح کرد. جالب این است که تا کنون هیچ کسی به جز مقامهای برجسته طالبان نمیداند که این بودجه چه مقدار است و باید در کجاها و چگونه هزینه شود. در دوران جمهوریت، رسانههای آزاد فعالیت داشتند و میتوانستند آزادانه حرف خود را بزنند و از عملکرد دولت انتقاد کنند و بدینگونه به شفافسازی عملکرد دولتمردان کمک کنند. این در حالی است که در سایه حاکمیت طالبان، هیچ رسانهای حق ندارد آزادانه فعالیت کند و باید خط قرمزهای دستوپاگیر امارت طالبانی را رعایت کند، وگرنه ممکن است با مجازاتهای سنگین روبرو شود.
مقامهای طالبان بعد از گرفتن دوباره قدرت، دست به ازدواجهای مکرر زدهاند. آنها با سوءاستفاده از پول بیتالمال، محافل مجلل عروسی تدارک میبینند و زنان دوم و سوم و چهارم اختیار میکنند. آنها از ناگزیری اقتصادی دختران استفاده میکنند و دختران خردسال را به نکاح خود درمیآورند. اعضای طالبان با استفاده از میله تفنگ، خانوادهها را مجبور میکنند دخترانشان را به ازدواج آنان دربیاورند. گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی از دختران در مناطق مختلف کشور برای فرار از ازدواج با طالبان، دست به خودکشی میزنند. دیروز روزنامه ۸صبح در گزارشی نوشت که طالبان با ایجاد دهها مدرسه دینی دخترانه در ولایت کندز، زمینه را برای ازدواج دختران با اعضای این گروه فراهم میکنند. ملاهای طالبان در این مدرسهها با اقدام به شستوشوی مغزی دختران، آنان را آماده زن دوم یا سوم یا چهارم شدن مردی بزرگسال که عضویت گروه طالبان را دارد، میسازند. در شرایط حاضر، بیشترین امکانات اقتصادی در اختیار طالبان قرار دارد و دختران خانوادههای فقیر مجبورند برای امرار معاش به طالبان پناه ببرند. این موارد اگر فساد و سوءاستفاده از بیتالمال و مقام دولتی نیست، پس چیست؟
آنچه در زندگی ملا اختر منصور جلب توجه میکند، رابطه عمیقش با خاندان سلطنتی دبی است. منصور در این زمینه تنها نیست؛ خاندان حقانی نیز از دهه نود با رهبری امارات متحده عربی روابط تنگاتنگ داشته است. ظاهراً روش امارات متحده عربی در برابر برخی سازمانهای تندرو اسلامی این بوده که به آنها امتیاز میدهد و در عوض از آنها میخواهد که منافعش را در قلمرو خود تأمین کنند و نیز علیه خاکش اقدام تروریستی انجام ندهند. گفته میشود که امارات در دهه نود (و شاید بعدها نیز) با القاعده به چنین توافقی دست یافته بود. در سالهای اوج فعالیتهای هراسافگنانه القاعده، هیچ وقت این سازمان دست به عملیات تخریبی در خاک امارات نزد. وجه عبرتآمیز ماجرا این است که دولتهای ثروتمند مدرن گاهی برای در امان ماندن از باندهای تبهکار یا سازمانهای تروریستی، ناگزیر میشوند به آنها باج بدهند.
هشت صبح
>>> ⚽️ بطور کلی طایفه افغانپشتون همین گونه خصلت و فطرت زشت کفرانه را داشته و دارند.
که در ظاهر ریا منافقتکاری، شعار از دین میزنند و در خفا ملعونگونه (عیاش قاچاقبر دخترفروش، ... شرابی زناکار، لامصفت، همجنسگرا شهوترانی، پست سرشت، رذیل، مادیاتی، حیوانصفت درنده، چاپلوس بیگانگان، اسرائیلمنش، متعصب، کینه توز سرکش متحجر، شیطان انسی و بد روسیاه) هستند
و در واقع و عمل از احکام قرآن و حدیث رویگردان هستند و برضد شریعت عملکرد دارند و...
>>> این ها همه تفاله هایی "مولی کراسی" (امریکای جنایتکار و چکره هایی اروپایی" اند، واضح است که همه شان با همان وایرس "مولی کراسی" و کلچر مافیایی بوجود آمده اند. خواب هایی سنگین بهشت و خردجال پرستی (دالر پرستی) و آن هم تنها در خیال پلو یک تعداد مردم بی خبر از دنیا باعث این همه قدرت گیری این شیادان شده است.
آتشخاوری
>>> وبرای اینهمه ادعا یک مدرک و حداقل یک مدرک میتوانست نشان بدهد که شما اتهام نمیزنی و دروغ نمیگویید. با مغالطه کاری هرکسی را میتوان متهم ساخت.
>>> دختران که ملا منصور همرایش هم آغوشی میکرد تمام شان خواهران نلغه کارمندان هشت صبح بود و میدانست که اختر منصور میلیونر است و علاقه زیاد به کوس دارد هشت صبح کوسها را برایش پیش میکرد و دلار میگرفت.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است