معرفت تاریخی یکی از حوزه‌های مهم در زمینه مطالعات انسان‌شناسی و تاریخ‌شناسی است که به بررسی رویدادها، فرایندها، و پدیدارهای تاریخی در یک جامعه انسانی می‌پردازد. این رویکرد تلاش می‌کند تا الگوها، مفاهیم، و معانیی را که انسان‌ها در طول تاریخ خلق کرده‌اند، درک کرده و توضیح دهد. معرفت تاریخی به ما کمک می‌کند تا فرایندهایی مانند جنگ‌ها، انقلاب‌ها، رخدادهای سیاسی و پیامدهای ناشی از آن را در اشکال دگردیسی‌های سیاسی- اجتماعی و فرهنگی در جامعه انسانی و سرنوشت جمعی تحلیل کنیم.

معرفت تاریخی به ما امکان می‌دهد که با رویدادها و فرایندهای تاریخی در زمان و مکان معین، از جمله تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی، آشنا شویم و دلایل، عوامل، و پیامدهای آنها را درک کنیم. تمرکز در این حوزه، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم الگوهای تکراری و تغییرات غیرمنتظره در طول تاریخ را شناسایی کرده و با استفاده از تجارب گذشته برای تعریف و تدوین سیاست‌های خردمندانه معطوف با ساختن آینده بهره جوییم.

معرفت تاریخی این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که چگونه انسان‌ها تحت تأثیر تصامیم شخصی و انتخاب‌های گروهی خود، جهت‌گیری تاریخ را مشخص کرده‌ اند و این جهت‌گیری چه تأثیری بر سمت و سو دهی حوادث و سرنوشت جامعه داشته است. از همین رو معرفت تاریخی را می‌شود آیینه‌ ای قامت‌نمای بزرگی تعریف کرد که نادرستی‌ها و درستی‌های رفتار و کردار گذشتگان و سازندگان امروز را برای ما می‌نمایاند. ما در این آیینه عوامل و دلایلی را خواهیم دید که وضعیت امروز را پدید آورده است.

وضعیت مصیبت‌بار امروز هزاره‌ها در افغانستان درست فقدان همین معرفت است. بر اساس مستندات و نشانه‌های تاریخی، هزاره ها در افغانستان صاحب جغرافیای وسیع، اقتدارسیاسی و حوزه فرهنگی و معرفتی بوده است که دست‌کم تا اوایل قرن نزدهم پا برجا بوده است. نخستین فروپاشی جمعی هزاره ها اما در سال‌های پایانی قرن نوزدهم صورت گرفت که در یک جنگ نابرابر در برابر امیر عبدالرحمن به دستور امیر محکوم به بردگی و نابودی شدند. در اثر این فروپاشی عظیم، ستاره بخت و اقبال هزاره‌ها رو به افول نهاد و دیگر هیچ‌گاهی نتوانستند از زیر مصیبت آن فروپاشی و پروسه انسانیت‌زدایی ناشی از آن قامت راست نمایند و انسان برابر با دیگران زندگی کنند.

هرچند که در یک صده پسین دیگردیسی‌های بسیار سنگین سیاسی در سطح جهان و منطقه به وقوع پیوست و سبب خلق واقعیت‌های جدید گردید، بخت و اقبال خفته هزاره‌ها اما از صدای این دگردیسی‌ها تکان نخوردند و به همین دلیل امروز درست در همان نقطه‌ی قرار گرفته اند که در سال‌های پایانی قرن نزدهم یعنی در سال‌های آخر امارت امیر عبدالرحمن قرار داشتند. در نیم قرن پسین که افغانستان دو مرتبه به زمین بازی‌های قدرت‌های برتر جهان تبدیل شد، متاسفانه از ابر سیاه برخواسته از آن، بر زمین عقل و خرد جمعی هزاره ها، باران نبارید.

وضعیت اکنون هزاره‌ها درحاکمیت امارت خیلی بدتر از امارت امیر عبدالرحمن است. البته تنها تفاوتی که با آن زمان دارد، همین پدیده ای به نام گردش اطلاعات است که در آن زمان نبود و کسی از وقوع یک جنایت به آسانی با خبر نمی‌گردید. امروز اما از برکت صنعت ارتباطات خیلی از خبرها قابلیت پنهان‌شدنی را ندارند.
سیاست و رفتار امارت موجود و نگاه آن نسبت به هزاره‌ها درست همان سیاست و نگاهی است که آن امیر نسبت به هزاره‌ها داشت. هزاره ها در امارت فعلی از ساختار مدیریتی کاملا حذف شده اند. مذهب شیعه از رسمیت افتاده است.

هزاره‌ها از آنجاییکه در اقتدار سیاسی شریک نیستند و همچنان به دلیل نگاه غالب دولتی حقیرانگاری، اختیار جان، ناموس، زبان سرزمین و آموزش فرزندان شان از دست شان رفته است. در چنین وضعیتی کوچکترین مخالفت و مقاومت در برابر نظام سیاسی سبب صدور همان فتوای دینی خواهد گردید که امیر عبدالرحمن برا اعلان کفریت هزاره شیعه صادر کرد و کشتن هزاره را نیز مساوی با ثواب حج تعریف کرده بود.

این وضعیت برای هزاره ها اما چیزی جدید و نوظهور نیست بلکه همان چالش‌ها و مصیبت‌های تکراری اند که در دو قرن گذشته به نوبت تکرار شده است و هزاره‌ها اما از برابر آن بی‌تفاوت گذشته است. اینکه چرا هزاره‌‌ها در برابر چالش‌ها و فجایع تکراری قرار می‌گیرند، دلیل و عامل اساسی آن همین فقدان معرفت تاریخی است که هزاره‌ها به رغم عبور از فروپاشی خونین، نتوانسته اند در این حوزه قدم بگذارند. همان گونه که در سطور نخست در مورد اهمیت معرفت تاریخی اشاره کردم، جامعه ای که با حوزه معرفت تاریخی خود بیگانه زندگی‌ می‌کند، در واقع جامعه گوسفند و گوساله است که چه با خشونت و چه با نرم‌خویی سرنوشتش را تیغ قصاب تعیین می‌کند.

در فقدان معرفت تاریخی، چیزی به نام عقلانیت سیاسی و ظرفیت بازی سیاسی شکل نمی‌گیرد، درست همین عارضه ای که هزاره‌های معاصر با آن مواجه اند.
سال‌های آخر عمر شهید مزاری نخستین جرقه شکفتگی عقل‌ جمعی هزاره‌ها بود که از معرفت او با حوزه تاریخ و سرنوشت تاریخی هزاره‌ها حکایت‌ می‌کرد، اگرچه دیر شده بود. دسیسه‌گران او را از هزاره‌ها گرفت و جای خالی او هیچگاهی پر نشد. هزاره‌ها اگر قرار باشد که از این گردونه مصیبت موجود به سلامتی عبور کنند، اولین اقدامی که می‌تواند این عبور را ساده و آسان کند، همگانی ساختن حوزه معرفت تاریخی برای هر هزاره است که از اعماق گذشته‌تلخ و تاریک آینده روشن و شرین جمعی شان را تعریف کنند.

هادی میران

>>>   انشاالله بادعای مظلومین حکومت خودکامه ومستبد وظالم جنایتکارتروریستهای انسان نما بادعای مظلومین درتاریخ زیرخروارها نفرت وخون بیگناهان دفن خواهد شد نتنها گروهای حاکم تروریستی درافغانستان بلکه تمام حکومتهای نااسلامی چنین سرنوشتی پیداخواهدکردوغیرازاین نیست

>>>   همه اش از خاطر نا شکری هزاره ها است که به این روز گرفتار شدند.زبرا آنها همیش زیاده خواهی میکنند و به چیزی که دارند ناشکری میکنند،در نتیجه به این روز گرفتار میشوند.
در طول تاریخ افغانستان،بلند ترین مقام هزاره ها کاتب هزاره بود.
بعد از انقلاب ثور صدر اعظم هزاره بود.یک تعداد اعضای حزب و مقامات دولتی هزاره بود.
اما هزاره ها چی کردند؟
رفتند به ایران و به تقلید از گروه هفت گانه پشاور،در ایران ،بخاطری که ار گروه هفت گانه ریاد تر باشند.گروه هشت گانه را تشکیل کردند.
در دولت کرزی معاون رییس جمهور داشتند ،وزیر و چنرال داشتند.
در پارلمان چه کردند؟
ما نام افغانستان را نمی خواهیم!این وطن خراسان نام دارد!
ما نام پوهنتون را نمی خواهیم!
نام دانشگاه را میخواهیم!
لین برق باید از بامیان تیر شود،نه از مزار!
این دولت دولت قبیله است!
پشتون ها از کوه های سلیمان آمدند!آنها یهود هستند.نه مسلمان!
دیدید که نتیجه چی شد؟
حالا سنگ را بگیرید و بر فرق خود بزنید و بگویید که چه بد کردید؟
یا این که در ماه محرم خود را با زنجیر بزنید و توبه کنید که دیگر چنین کاری را انجام نمی دهید!

>>>   🌏هزاره ها با یگ شخص قومیت شان که چپن پوش نباشد، معرفت خوب پیدا میکنند.
بهارستان ها چندین رهبر یا بزرگ قومیتی باید داشته باشند که آنها آخوندی نباشند تا گسترش شان شروع شود.
هزاره ها چند نفر بزرگ قومی داشته باشند که معامله گر سیاسی نباشند
هزاره ها چندین رهبر دلاور و شجاع شانرا بخاطر حقوق شان پیش کنند نه رهبران مثل اکبری-خثی
نه مثل محقق بزله گو معامله گر نه مثل خلیلی کرخت.
هزاره ها در جامعه جهانی در پارلمانهای کشور ها در سازمانهای بین المللی در کشور های همسایه راه و ارتباطات پیدا کنند و افرادشانرا در آنجا ها جابجا به کارمندی و وظیفه کنند تا صدای بلند و حمایت داخلی و بیرون پیدا کنند تا از آنطریق به اهداف شان برسند
هزاره ها رهبران زنانه را نیز رشد و پیش کنند و....

>>>   طالبان چرخبال های بی قطعه مانده را به روسیه می فروشد

>>>   هزاره ها مردم بومی اصیل این مرز بوده و هستند تاریخ شان ثابت، زبان ثابت ،فرهنگ ثابت ، رسم روان عنعنعاتشان ثابت ورزش های المپیکی شان سر زمین جاها محلات شان ثابت، هیچگاه متجاوز و متعرض نبوده مردم فقیر کم اقتصاد کم درامد در جغرافیای ساحات سرد با همه اقوام مشترک زندگی داشته مردم صلح خوا ارام هستند. از بدخشان تا هلمند ارزگان از هرات تا بلخ مناطق مرکزی جغرافیایشان احتوا کرده است . درطول تاریخ از طرف حاکمان خاین وطن فروش خاک اوغان پتان مثل عبدالرحمن خاین ، وملازم مکتب اشرف غنی دیوانه پاگل فراری و گروهگ پروژه یی حمارت جهالت بدعت تروریست جنایت کار نادان وحشی مورد تعرض کشتار قتل های دسته جمعی صورت
گرفته اند. از زمان عبدالرحمن خاین وطن فروش تا اکنون زمین، خانه، ابادی ،ملک،مسکن و جایداد شان توسط قوم اوغان پشتون بی وطن مهاجرین کوه سلیمان پشاوری باجوری وزیرستانی. انطرف مرز دیورند غضب تصاحب میشوند. یک دلایل عمده یکه هزاره ها هیچگاه متحد منسجم نبوده نیست همه وقت مورد شکنجه کشتار رگبار قتل های گروهی قرار میگرند توسط طایفه بی اصل نسب دشمنان درونی مار های آستن مثل طایفه سادات شیعه مذهب از خون نان خوراک پوشان زمین هزاره ها تغذیه میکنند به بهانه دین مذهب بنام خمس زکات خرافات خیرات مردم را فریب داده همه وقت جاسوسی تربیه نموده از پشت این قوم را خنجر میزنند با دشمن همکاری مزدوری جاسوسی میکنند در بدل مبلغ پول امتیاز ناچیزی . با تسلط معامله ننگین دوحه تروریست های وحشی جاهل تک قومی تک زبانی همه مردم متواری مهاجر به کشور های همسایه اروپاه امریکاه استرالیا سرازیرشدند کارمندان قوم هزاره را از تمام ادارات حکومت همه بخش ها مکمل حذف برکنار خانه نشین کردند یا کشتند رگبار بستند. حتی یک نفر وزیر، والی، قوماندان امنیه ندارند وهمچنان یک فرد با صلاحیت در حکومت مطلق حمارت پشتونیزمی از اقرم هزاره نیست وتمام بست ها پست ها مقام را دراختیار یک قوم خاص بنام تالب پشتون قرار گرفتند اشغال کردن سواد شایسته گی در ذره بین وجود ندارند. باوجودیکه هزاره ها دست های بسیار بزرگ افتخاران با ارزش در بخش هتی متخلف را برای کشور خود کسب کردند.فرزندان تحصیل کرده دانایی دارند.اما هزاره در سر درگمی ناهماهنگی بدون برنانه حمایتی بسر میبرند.سران رهبران معامله گر مزورد دلقک این قوم پناهنده نیوزلند ترکیه البانبا شدند . متباقی شان در ایران پاکستان لب سکوت اختیار کرده تکان نمیخورند.حکومت برحال حمارت تک قومی تک زبانی پول هفته وار ۴۵میلیون دالر از جبیب ارباب حمایت گرغربی شان امده روان است. کار زندگی درس تحصیل وجود ندارند چور غارت معادن اثاریخی توسط ملیشه های پنجاب پشاور وزیرستانی ها به شدت جریان دارند در کشور کلا قانون جنگل حاکم است . زنان دختران مظلوم دو تیم سال است از کار درس تحصیل محروم اند دانشگاه ها مکاتب برویشان بسته است. فقط و فقط با میل تفنگ ملیشه های مزدور پروژه های تروریستی برنامه های غرب ای ایس ای پاکستان به زور پول اعراب قطر امارات عربستان با ظلم ستم کشتار بالای مردم بیچاره در کشور حاکمیت پادشاهی میکنند. این ظلم این حکومت جنگل حکومت تک قومی تگ زبانی پشتونوالی تا چه وقت ادامه دارند ملیشه های پشاور پنجاب پروژه ی بز ظلم خود دوام میدهند.
اسدی کابل

>>>   بزرگترین اثبات داشتن دانش معرفت تاریخی هزاره ها ایجاد مکتب دختران در ولسوالی خاک افغان است.
با زدودن تاریکی جهل راه را برای روشنی نور معرفت باز میتوان کرو.

>>>   انشاءالله طالبان نابود شود و افغانستان مانند قبل آباد شود با برادری هم که در بالا متنی نوشتند موافقم هرچی شوه وطن ما افغانستان است ایران و پاکستان کمک میکنند اما وقتی که منفعت داشته باشند آیا ایران که یک کشورشیعه است حاضر است ما را به عنوان شهروندش بپذیره؟؟ نه حاضر نیست ما باید در افغانستان هرچی داریم شکر کنیم و اختلافاتمان هم با کوچی ها باید خودمان حل کنیم مانند سیاه پوست های آمریکا که روزی نسل کشی میشدند اما امروز وزیر دفاع و رئیس جمهور و... دارند یک چیز به قوما عزیز بگم ما مردم هزاره خودمان دشمن یکدیگر استیم چی رقم خودمان را رشد بتیم؟ اگه خودمان یکم غیرت کنیم مثلا یک رهبری مثل شهید مزاری امروز داشته باشیم که جامعه مارا رشد بده شک نکنید افغانستان برای ما بهترین کشور میشه

>>>   این مقاله نویس نشان میدهد که براستی ما هزاره ها بتاریخ مان آگاه نیستیم بلکه سطح آگاهی عمومی ما دراین حد است. کورخود بدنیا مردم! هزاره ها از کدام تاریخ باید آگاه باشند؟ از تاریخ د...وج..خلیلی ومحقق؟ از تاریخ م... ایرانی ها و خط .... بازی نصر و سپاه و..اینها یاد آوری ننگ است و این ننگ ذهن تمام ما هزاره هارا نیش میزنند. ما خوب آگاهیم که سهمگینی ما در اقتدار سیاسی پوشالی جز ننگ و عار چیز دیگری به جرات نداشته است.
محمد علی

>>>   قوم هزاره جبنه هیچ چیز را ندارد حامین به یک مقام ورزشی میاره میگه ما هزارها یک دست اورد کوچیک که میاره میگه ما هزارها اگر به قدرت برسه وای به حال اون کس که از دید اینها بد تیر شه خون ش حلال جایدادش غنیمت است قبول نداری ۱ علی پور در زمان جمهوریت عالنن اعلم نکردن خون قوم پشتون حلال زانانش به کنزی بگرید ۲ مولوی محدی که با طالب به جایگاه رسید فوری خود مختاری اعلان نکردن بیا از اینها تیر شیم این مقاله نویس که نوشته که عبدالرحمن خان به قوم هزاره این تور کرد یا اون تور کرد یا احمدشاه مسعود در افشار کابل از پیر وجوان تارمار کردن حامین قوم هزاره دوباره با پسر احمدشاه مسعود دریک صف نیستن یک چیز که من ارقوم هزاره شناختم هزاره خود را قرابانی بین اقوام افغانستان کرده به نیت که به من چیز برسه باز که به اون مقصد میرسه باز باقوم دیکر زدبند میکند که من باتواستم رازی نمیشه قوم هزاره به این دلیل ها قربانی بین اقوام شده است به نظرم هزاره ازنسل جنگیزخان مغل استن به این خاطر اینها خودخاه چل باز فریب کاربه دوستی اینها نباید اعتماد کرد اینها باید زیر دست یک قوم باشد اگر نباشد اینها فساد حیله نیرنگ وووو ازنطر من هزاره این خصلن دارد والله اعلم

>>>   امشالا طالبان ماندنی نیست مردم افغانستان یک نفس بکشد ازبدخشان جنوبی شروع میشود آن غنی غدار گم کرد طالبان ازآن خیلی ضعیف هست

>>>   هزاره ها فقط بلدند جیغ جیغ کنند. این خیلی بد است. اقوام دیگر آرام و آهسته کار می کنند هزاره در سراسر جهان فقط چیغ می زنند. در آمریکا انجمن آمریکایی تشکیل داده اند رقص مختلط مردان و زنان جوان هزاره را به نمایش گذاشتند. شرم و حیا و عفت و انسانیت و کرامت انسانی را با افرادی معلوم الحال نظیر و ... کاملا لگد مال کردند. وای بر شما هزارگان رسوا
هزاره از ایران

>>>   هزاره ها را بان که دنبوره بزنن و بچه های شان خوده آرایش کده ...ن شور داده رقص کنن
قمندانی هزاره ده بند دل خانه داره....
هر کس آینده خوده فکر نکنه باید پامال شوه
مرادیان

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است