ریشه های تاریخی جنگ کربلا
معاویه قبل از وفات برای پسرش یزید که شخص فاقد اهلیت به خلافت بود، با سیاست قمچین و قیماق بیعت گرفت و او را به جانشینی خود تعیین کرد 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۵۹    ۱۴۰۳/۴/۲۶ کد خبر: 175705 منبع: پرینت

یک هزار و سیصدو هشتاد و شش سال(هجری قمری)قبل از امروز در کربلا، جنگ نابرابری واقع شد که در یک طرف این جنگ حضرت امام حسین(رض) با 72 تن اعضای خانواده و یارانش قرار داشت و در طرف دیگر هزاران نیروی یزید بن معاویه که در دمشق جانشین پدرش شده بود. این جنگ با شهادت امام حسین(رض) و جمعی از همراهانش(به روایتی 44 نفر) اعم از کودکان و زنان پایان یافت. باقی همراهان امام حسین را یزید به مدینه بر گرداند.
جنگ کربلا یک حادثۀ ناگهانی و تصادفی نبود. این جنگ در بستر سیاسی و اجتماعی مشخصی شکل گرفت که ریشه های تاریخی آن به سال های پیشین بر می گشت و در مورد آن در این جا نکاتی را با خوانندگان که درج اوراق تاریخ است، شریک می سازم.

اما قبل از آن به این نکته توجه کرد که این گونه خود زنی و خون کشی از خود با زنجیر و قمه به نام عزاداری در شهادت حسین و یارانش ریشه و انگیزۀ دینی نداشت و ندارد. این شاهان صفوی و به ویژه شاه اسماعیل صفوی بود که وقتی با خون و خشونت کشور فارس یا ایران را وادار به شیعه شدن ساخت، رسم و راه عزاداری را به نام امام حسین (رض) براه انداخت تا به سلطنت خود پشتوانۀ دینی و مذهبی بدهد و در برابر امپراتوری عثمانی که در رقابت و جنگ به سر می برد توان ایستادگی بیابد.

ریشه های تاریخی جنگ کربلا:
قبیلۀ بنی امیه یا اموی از قبایل نیرومند قریش در مکه بود که سران آنها از همان آغاز ظهور اسلام و بعثت پیغمبر اسلام(ص) که به قبیلۀ بنی هاشم قریش تعلق داشت، در مخالفت و خصومت قرار گرفتند. رهبری مخالفت اموی ها را ابوسفیان، کلان و رییس این قبیله بدوش داشت و تا فتح مکه به این خصومت ادامه داد.
پس از فتح مکه و انتشار اسلام در شبه جزیرۀ عربستان دیگر مجالی به مخالفت بنی امیه باقی نماند و ابوسفیان به پیامبر(ص) تسلیم شد و اسلام را پذیرفت. اما پس از رحلت پیغمبر اسلام (ص)که موضوع خلافت بمیان آمد، سران بنی امیه با توجه به اقتدار گذشته در میان قبایل قریش در صدد دسترسی به قدرت شدند.
در خلافت ابوبکر (رض) افراد قبیلۀ اموی منصب بسیارمهمی نداشتند و بیشتر به جبهات جنگ فرستاده می شدند. در خلافت عمر(رض)نیز این سیاست ادامه یافت. اما پس از تسخیر شام، نخست یزید بن ابوسفیان و پس از مرگ او برادرش معاویه بن ابوسفیان به فرمان خلیفه دوم به ولایت شام (سوریه) گماشته شدند.
اموی ها در خلافت عثمان بن عفان(رض) که وی متعلق به این قبیله بود مجال بیشتر یافتند. امیر معاویه در شام پایه های اقتدار خود را محکم کرد و پس از شهادت خلیفه سوم در صدد تصاحب خلافت و تثبیت اقتدار سیاسی اموی ها برآمد.
خلافت علی بن ابی طالب(رض) پس از شهادت خلیفه سوم برای سران اموی در شام و مناطق دیگر که آنرا انتقال خلافت و اقتدار سیاسی از بنی امیه به بنی هاشم می پنداشتند، غیر قابل قبول بود.

نخستین جنگ بر سر خونخواهي خلیفه سوم:
جنگ جمل نخستین جنگ مخالفان خلافت حضرت علی(رض) بر سر خونخواهي حضرت عثمان (رض) بود که در ماه جمادی الآخرسال 36 هجری قمری در بصره بوقوع پیوست. طلحه بن عبدالله و زبیر بن عوام علی رغم بیعت با خلیفه چهارم به خونخواهی خلیفه سوم، سر مخالفت برداشتند و به مکه رفتند.
در مکه عایشه(رض) همسر پیامبر اسلام(ص) که در روزهای شورش علیه خلافت عثمان(رض) از مدینه به این شهر آمده بود به این مخالفانِ خلافت پیوست. به روایت تاریخ طبری حضرت عایشه(رض) کمر به خوانخواهی خلیفه سوم بست و گفت: «به خدا عثمان به ستم کشته شد، به خدا انتقام خون او را می گیرم.»
عایشه(رض) با سپاهی که آماده ساخت همراه طلحه و زبیر راه بصره در پیش گرفت تا قاتلان خلیفه سوم مسلمانان را مجازات کنند. خلیفه چهارم از پشت سر آنها بسوی مکه رفت و از آنجا آنها را بسوی بین النهرین تعقیب کرد. قبل از وقوع جنگ، مذاکرات بی نتیجه ای میان طرفین صورت گرفت.
سرانجام در این جنگ، مخالفان حضرت علی(رض)شکست خوردند. به یک روایت ده هزار و به روایت های دیگر شمار بیشتر از دو طرف کشته شدند. درمیان کشته شدگان صدها تن از اصحاب و یاران پیغمبر اسلام(ص) قرار داشتند. زبیر و طلحه (رض) دو صحابی عَشَرۀ مُبَشٌره نیز در میان قربانیان این جنگ بودند.

جنگ صفین؛ جنگ بر سر خلافت:
برغم شکست مخالفان علی(رض) در بصره، جنگ و شورش داخلی پایان نیافت. خلیفۀ مسلمین جریر بن عبدالله را بسوی شام فرستاد و از امیر معاویه والی شامات خواستار بیعت شد. والی شام قبل از بیعت خواستار دستگیری و مجازات قاتلان حضرت عثمان(رض)گردید. پیش از ورود فرستاده علی(رض)، همسر خلیفه سوم نامه ای را به امیر معاویه نوشت که در آن از شهادت وی سخن گفت. پیراهن خونین حضرت عثمان ضمیمۀ این نامه بود. امیر شام در دمشق نامه را به مردم خواند و پیراهن خونین خلیفه سوم مسلمانان را در معرض دید آنها قرار داد. این امر در تحریک و تحریص مردم برای انتقام از قاتلان او مؤثر بود؛ چیزی که زمامدار شام در پی آن می گشت.
وقتی امیر معاویه از بیعت به علی بن ابی طالب (رض) امتناع ورزید، او را در ماه محرم 36 هجری قمری از ولایت معزول کرد و بجایش سهل بن حنیف را به شام اعزام داشت؛ اما والی شام، راه را بروی والی جدید بست. به نوشته طبری، امیر معاویه در پاسخ به نامه های علی(رض)در ماه صفر 36 هجری قمری پاکت سربسته و بدون نامه را فرستاد. فرستادۀ او به خلیفه چهارم گفت که در شام شصت هزار جوان برای انتقام خون عثمان (رض) بی تاب اند. وقتی علی(رض) از او پرسید که از چه کسی انتقام می گیرند، پاسخ داد: "از رگ های گردن تو!"
مردم مدینه که از عدم بیعت و مخالفت فرمانروای شام نگرانی داشتند خواستار آن بودند تا موضع خلیفه چهارم روشن شود. مردم، زیاد بن حنظله تمیمی از مشاوران نزدیک خلیفه را نزد وی فرستادند تا آخرین موقف و تصمیم خود را مشخص کند. علی(رض) به زیاد گفت « به غزای شام آماده شو!" و زیاد به مردم پیام شمشیر آورد:
"ای قوم! شمشیر»
جنگ اجتناب نا پذیر شده بود. دو طرف خود را آماده ساختند. شمار نیروهای خلیفه چهارم در این جنگ بین پنجاه تا نود هزار و حتا یکصد و بیست هزار تخمین می شود. امیر معاویه نیز لشکری برای جنگ آماده ساخت که تعداد آنرا در منابع تاریخی هفتاد تا نود هزار تن گفته اند.
جنگ صفین در ذی الحجه37هجری قمری رخ داد. در بسیاری از منابع شمار کشته های جنگ صفین، ده ها هزار تن تخمین می شود. نکتۀ هراس انگیز دیگر در این جنگ سر بری و انتقال آن به پشت جبهه بود. سر عمار بن یاسر از اصحاب معروف پیغمبر اسلام(ص) توسط سپاهیان شام به دمشق فرستاده شد. سپس این سربریدن ها و نمایش سرهای بریده در منازعۀ درونی قدرت در دوران اموی ها ادامه یافت.
لشکریان معاویه که بروز دهم ماه صفر، رو به شکست نهاده بودند، به تدبیر عمروبن عاص قرآن را بر سرنیزه ها بلند کردند تا صلح میان طرفین بر قرار شود. هر دو طرف تن به حکمیت دادند. از جانب امیر معاویه عمرو بن عاص و از جانب حضرت علی(رض) ابوموسی اشعری، حکم تعیین شدند.
پس از چندماه بحث، فیصلۀ حکمیت به نفع امیرمعاویه صادر گردید که مبتکر آن عمرو بن عاص بود. در حالی که هر دو به کنار رفتن معاویه و علی(رض) از قدرت فیصله کردند، اما در موقع ابلاغ این فیصله، عمر و بن عاص پس از ابوموسی اشعری نتیجۀ داوری را، خلافت معاویه خواند.
این حکمیت و نتیجۀ آن، لشکریان خلیفۀ چهارم را دچار تفرقه کرد. شماری از طرفداران علی(رض)که بیشتر به قبایل بنی تمیم و بنی بکر تعلق داشتند پذیرش حکمیت از سوی وی را در جنگ برخلاف قرآن و سنت پنداشتند و برضد خلیفه سر به شورش برداشتند که به خوارج معروف گردیدند. هر چند در جنگ نهروان از سوی خلیفۀ چهارم شکست خوردند، اما سرانجام حضرت علی را در نوزدهم رمضان سال چهلم هجری قمری(661 میلادی)به شهادت رساندند.

انتقال کامل قدرت به بنی امیه:
پس از شهادت حضرت علی(رض) در واقع زمینه برای تصاحب قدرت از سوی بنی امیه که ریاست و کلانی آنها را امیر معاویه پس از مرگ پدرش ابوسفیان به عهده گرفته بود، مساعد شد.
حضرت امام حسن بن علی(رض) در 41 هجری قمری و در واقع پنجمین خلیفۀ اسلام یا مسلمانها به نفع حاکمیت امیر معاویه از تکیه بر مسند خلافت به جای پدرش صرف نظر کرد. او پس از شهادت پدرش در کوفه عهده دار امور خلافت شد و در دو راهی جنگ و صلح با امیر شام و یا ماندن و رفتن از مقام خلافت قرار گرفت. اما عدم تمایل طرفداران او به جنگ و حتا جانبداری از معاویه(رض) در درون لشکرش از یکسو، و از جانب دیگر وجود خوارج علی رغم شکست آنها در پشت جبهه به عنوان دشمن مزاحم، وی را بسوی صلح با معاویه برد. امیرمعاویه نیز با اطلاعی که از درون لشکر و هواداران او داشت برایش پیشنهاد صلح داد؛ صلحی که به پذیرش خلافت امیرمعاویه می انجامید.
سرانجام پیمان صلح در همین مسیر به امضاءرسید. هر چند در ظاهر شرایطی برای صلح تعیین شد که هرگز تحقق نیافت. این صلح برای شمار اندکی از یاران و هواداران امام حسن و حتا برای برادرش امام حسین (رض) ناگوار و غیر قابل قبول بود.
صلح حسن بن علی(رض) با امیر معاویه آخرین موانع را از سر راه او در تسلط به تمام قلمرو خلافت اسلامی برداشت. او شهر دمشق را پایتخت خلافت، در واقع سلطنت انتخاب کرد. وی خود را آخرین خلیفه و اولین پادشاه می خواند. دوران خلافت و سلطنت او، دوران آرامش و ثبات در داخل و گسترش قلمرو اسلامی در بیرون بود. وی در بصره و کوفه که مورد تهدید گروه خوارج بود، با زور و خشونت ادارۀ با ثبات ایجاد کرد. امیر معاویه پس از نوزده یا بیست سال زمامداری به عمر هشتاد سالگی در رجب 60 هجری(680 عیسوی) وفات یافت.

جانشینی یزید و نخستین صدای مخالفت از مدینه:
معاویه قبل از وفات برای پسرش یزید که شخص فاقد اهلیت به خلافت بود، با سیاست قمچین و قیماق(چماق و هویچ)بیعت گرفت و او را به جانشینی خود تعیین کرد.
ابن اثیر (ابوالحسن علی بن ابی الکرم محمد متولد555 هجری قمری مؤرخ و محدث معروف) می گوید که طرح جانشینی یزید از مغیره بن شعبه والی کوفه بود. وی این فکر را نخست با یزید در میان گذاشت و سپس آنرا با این استدلال که پس از وی مسلمانان بر سر خلافت دچار تفرقه و نزاع نشوند به گوش معاویه رسانید.
ابن کثیر(عماالدین اسماعیل ابن کثیر دمشقی(774 – 701 هجری قمری) در البدایه والنهایه از ارسال یکصد هزار درهم از سوی وی به عبدالله بن عمر (رض) سخن میگوید تا توجه او را در حمایت از خلافت یزید جلب کند. ابن عمر از پذیرش این پول خود داری کرد. سپس به مروان بن الحکم والی مدینه دستور داد تا از بزرگان مدینه که بیشتر اصحاب با نفوذ و از اهل و بیت پیغمبر اسلام(ص) بودند برای جانشینی یزید بیعت بگیرد. اما در مدینه حسین بن علی، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر(رض) چهار تن از چهره های معروف و شاخص مدینه به این بیعت مخالفت کردند. آنها در مدینه تحت فشار والی اموی قرار گرفتند و سپس بسوی مکه رفتند. خلیفه اموی در مکه کوشید تا با نرمی و مدارا آنها را به جانشینی یزید قانع کند. وقتی تلاش او مؤثر نیافتاد به محافظان خود دستور داد تا حین سخنرانی اش در مسجد دهن آنها را با شمشیر خاموش کنند. او با این تهدید و تدبیر جانشینی یزید را در مکه به گوش مردم رساند.

جنگ کربلا:
به نوشتۀ محمد بن جریر طبری در تاریخ معروف طبری هنوز خبر وفات حضرت معاویه در همه جا پراگنده نشده بود که یزید به ولید بن عتبه والی مدینه نوشت: "حسین و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را سخت و بی امان به بیعت وادار کن."
ولید، امام حسین رابه بیعت فراخواند اما امام حسین(رض) گفت که بیعت را در جمع مردم انجام خواهد داد. ولید پذیرفت، در حالی که مروان بن حکم از سران اموی به ولید توصیه کرد تا او را رها نکند که دیگر چنین فرصتی پیش نیاید. حتی مروان به والی اموی مدینه پیشنهاد کرد که امام حسین را تحت نظر بگیرد تا آنکه بیعت کند و یا گردنش را بزند.
عبدالله بن زبیر بسوی مکه فرار کرد. عبدالله بن عمر سرانجام به بیعت تن داد و امام حسین نیز بسوی مکه رفت.
امام حسین(رض) از مکه به دعوت مردم بین النهرین(عراق) به خصوص اهالی کوفه که از طرفداران و یا شیعیان پدرش بودند، عازم این منطقه شد. او قبل از سفر خود مسلم بن عقیل پسر عمویش را فرستاد تا از بیعت مردم کوفه اطلاع دهد. در کوفه هزاران نفر به مسلم تعهد کردند که از امام حسین حمایت کنند. امام حسین (رض) پس از آنکه مسلم از بیعت دوازده هزار نفر در کوفه خبر داد عازم کوفه شد؛ هر چند در مکه برخی ها مانند عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس با عزیمت او بسوی کوفه موافق نبودند. تنها عبدالله بن زبیر که هوای خلافت داشت، امام حسین را تشویق به سفر کوفه کرد.
امام حسین(رض) نخست در سوم شعبان سال 60 هجری قمری از مدینه به مکه آمد و سپس با 72 تن اعضای فامیل و همراهانش عازم کوفه شد و روز دوم محرم این سال به منطقه کربلا رسید. در آنجا از آن هزاران نفر شیعیان (طرفداران و هواداران، نه به مفهوم مذهبی امروز) پدرش که او را دعوت کرده بودند، خبری نبود. در کربلا نیروی عبیدالله بن زیاد والی کوفه به فرماندهی عمر بن سعد بن ابی وقاص جلو حرکت او را گرفت. عمر بن سعد به هیچ یک از این سه پیشنهاد امام حسین:
بازگشت به مدینه یا مکه،
خروج از یک مرز دیگر و شرکت در جهاد،
و رفتن نزد یزید به دمشق، وقعی نگذاشت و بالاخره طي يك جنگ نا برابر، فاجعۀ كربلا به وقوع پيوست.
جنگ کربلا که به شهادت حسین بن علی(رض) و یاران او و خانواده های شان انجامید، نقطۀ مهم و خونینی در تاریخ اسلام و مسلمانان شمرده می شود. پیامد آن، تفرقۀ شدید و عمیق در درون جامعۀ عرب و مسلمانان بود، تفرقه و خصومتی که هر گز پایان نیافت و منجر به جنگ های مداوم و خونینی در طول تاریخ اسلام و مسلمانها شد.

محمد اکرام اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ریشه تاریخی
جنگ کربلا
نظرات بینندگان:

>>>   Mohammad Noori
سوالی همیشه در دهنم است، بشارت این دو صحابه چی میشود.حتمی از این ۸ صحابه مبشره در دو طرف جنگ بودند !؟

>>>   Abdul Waris Saighani
پس به این نتیجه می‌رسیم که جنگ میان مسلمانان از همان ابتدا به سر قدرت بوده است

>>>   Haseeb Walwaliji
روزگاری محمد پیامبر اسلام قدرت را به زور از ابو سفیان به دست گرفت . ابو سفیان مرد آینده نگر و با تدبیری بود. او سرانجام بعد از تسلیم شدن به محمد . معاویه را به او جهت پرورش می سپارد . او تا مسند کاتب وحی محمد می رسد . معاویه با تلاش و سیاست میراث پدر اش را دوباره از نزد بازمانده گان پیامبر بدست میاورد . در حقیقت قدرت واقعی عربستان از ابوسفیان بود که بازمانده گان او با خرد سیاسی و بازی های قوی قدرت دوباره گرفتند . در باب صلح امام حسن باید گفت . او شخصت راحت طلب و صلح جو و طرفدار زندگی پر زرق و برق بود . سرانجام به امتیازات به نفع معاویه گذشت و زنده ماند

>>>   Mirwais Atify
رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم
کل عمر با ارشادات خود این مردم را درس داد لیکن بعد از رحلت ایشان خاطر چوکی یکی به جان دیگر چسپیدن

>>>   Sebghatullah Wafayee
جناب اندیشمند صاحب!
همین قسمت از نوشته قابل تصحیح است
در مکه عایشه(رض) همسر پیامبر اسلام(ص) که در روزهای شورش علیه خلافت عثمان(رض) از مدینه به این شهر آمده بود به این مخالفانِ خلافت پیوست. به روایت تاریخ طبری حضرت عایشه(رض) کمر به خوانخواهی خلیفه سوم بست و گفت: «به خدا عثمان به ستم کشته شد، به خدا انتقام خون او را می گیرم.»
عایشه(رض) با سپاهی که آماده ساخت همراه طلحه و زبیر راه بصره در پیش گرفت تا قاتلان خلیفه سوم مسلمانان را مجازات کنند. خلیفه چهارم از پشت سر آنها بسوی مکه رفت و از آنجا آنها را بسوی بین النهرین تعقیب کرد. قبل از وقوع جنگ، مذاکرات بی نتیجه ای میان طرفین صورت گرفت.
سرانجام در این جنگ، مخالفان حضرت علی(رض)شکست خوردند. به یک روایت ده هزار و به روایت های دیگر شمار بیشتر از دو طرف کشته شدند. درمیان کشته شدگان صدها تن از اصحاب و یاران پیغمبر اسلام(ص) قرار داشتند. زبیر و طلحه (رض) دو صحابی عَشَرۀ مُبَشٌره نیز در میان قربانیان این جنگ بودند.

>>>   Abdulhai Abed
حکمت روزه گرفتن در ده محرم :
ماه محرم یعنی ماهیکه هر نوع تجاوز نسبت به ماه های دیگری در ان حرام تر می باشد الله جلت عظمته به صراحت گفته ( مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ) از بین 12 ماه 4 ان ماه های حرام است بالای نفس های تان ظلم نکنید) ونیز از نظر معنوی این ماه محترم تر می باشد احترام آن ، روزه گرفتن است . مفهوم روزه گرفتن یکی امساک از خوردن ونوشیدن می باشد ومفهوم دیگری ان سکوت وعدم صحبت کاملا آرامش .
از اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل از حادثه کربلاء امت خود را در اوایل ماه محرم وخصوصا در دهم آن دستور به سکوت وروزه گرفتن نموده است. ضمنا جریان غرق فرعون ونجات موسی علیه السلام را در این روز تذکر میدهد.
فرعون دعوای الوهیت کرد خداوند بزرگ وی را در مقابل قومش خجل نساخت بلکه رود نیل را افزون به قدرتش نیز به فرمانش داد ، رود نیل تحت قوامانده فرعون قرار گرفت اگر روزی میخواست که رود نیل حرکت نکند دریا برش مسخر بود واطاعت می کرد . خداوند موسی علیه السلام بخاطر اصلاحش روان نمود ونیز برای موسی علیه السلام دستور داد که دعوت را با کمال ادب ( فقولا له قولا لینا) در مقابل فرعون متکبر ومجهز با تمام وسایل جنگی وقت آغاز نماید اما محبوب خود را مسلح به یک عصا ساخت . موسی علیه السلام وفق دستور اللهی دعوت واصلاح مغرور ترین شخص را آغاز نمود ، فرعون منطق صحبت وکلام را از دست داد مغرورانه قصد اعدام موسی علیه السلام نمود موسی علیه اسلام اطلاع دقیق از جریان پیدا نمود با قومش خواست مصررا ترک نماید ولی همه را ه ها به رویش مسدود گردید ولی توکل به الله به سمت بحر حرکت نمود، فرعون به بسیار کبر تعقیبش نمود به فکر این که پیش روی موسی بحر است که تحت امرش می باشد و پشت سر آن لشکر ظالم خودش . ولی نمی دانست که همه چیز لشکر الله حقیقی می باشد.نیتجه معکوس گردید . موسی علیه السلام بعد از نجانش مامور به گرفتن روزه شد وقتیکه پیامبر بزرگوار از این جریان در مدینه منوره اطلاع یافت نیز به گرفتن روزه قصد نمود وبرای امت خود دستور گرفتن روز را داد . یعنی امت مسلمان در این روز کاملا آرام بوده سکوت نماید حتی خورد نوش را نیز ترک کنند وجریان گرفت الله وغضبش را بالای فرعون ونعمت فضلش را بالای موسی علیه السلام تصور نماید. همچنان حادثه حسین نواسه رسول خدا دانشمند وبزرگوار با خانواده اش توسط مسلمانان که خود رسول کریم صلوات الله ایشانرا خیر القرون گفته وتوصیف نموده ، ولی وحشت می آفرینند .
پس موقف ما در چنین ماجرا ها سکوت وترس الله را در قلب ها جا دادن وبیشتر به الله تسلیم شدن است. هیچ نوع ابراز نظر در مورد اجازه نیست فقط روزه گرفتن وسکوت نموده ودعا کردن که یارب ما را چنین امتحان نکنی. واز هر نوع عذاب حفظ نمائید طوریکه تعدادی را همین حالا در دینا مورد عذاب توسط خود ایشان قرار داد ائید..
عن ابی هریرة رضی اللهُ عنهُ قَال َسألَ رسولُ اللهِ صلی الله علیه وسلَّم عن أیِّ صلاةٍ أفضلُ بعد المکتوبةِ؟ قاَل صلاة ُجوفِ اللیلِ. وسُأِل عن الصّیامِ بعد رمضان قال شهرُ اللهِ الذی تدعونه المحرم. )
ترجمه: ابی هریره رضی الله عنه می گوید: از پیامبر علیه السلام سوال کرده شد که کدام نماز بعد از نماز فرض بهتر است؟ فرمود: نماز تهجد (نماز نیمه شب) بعد، از وی سوال شد که کدام روزه بعد از رمضان بهتر است؟ فرمود: روزه در ماه که شما آنرا ماه محرم می نامید.
وجه استدلال: در مجموع روزه گرفتن ماه محرم نسبت به سایر ماه ها بجز رمضان بهتر است. پس دهم محرم که روز عاشوراء است ،ثواب بیشتر دارد وسنت بودن آن متأکد تر میشود.

>>>   Aminullah Farahmand
الحق که تحلیل بجاست، من بار ها تذکر کردم که در جنگ ها شعار ها مذهبی اند ولی اهداف بدست اوردن موقف سیاسی و اجتماعی اند

>>>   Muhmadneshan Farhadi
ما بااین روز باور داریم چنین روزی درتاریخ بشریت واسلام مهم بوده اما به شیوه برگزاری اش سخت مخالف هستیم اگر باچنین وحشتی از رسول خدا هم یاد شود گناست نه ثواب باید به مسیر قرانکریم رفت نه خلاف قرانکریم.

>>>   Ali Mohammad Stanekzai
قانون انسان ها ! بخاطر قدرت ،ثروت و ارضای امیال خود می کشند و کشته می شوند و کار خود را توسط دلایل خود توجیح می کنند.فطرت انسان ها همین بوده ،هست و خواهد بود.و بعدش دیګر مردم بر سر سر خود می زنند😪

>>>   Fawad Bahram Khorasani
جناب استاد سوال اینجاست که چرا حضرت علی کرم الله وجهه از قاتلین حضرت عثمان رض پرسان نکرد؟ که تا گپ به جنگ های مثل جمل، صفوین و شهادت شخص حضرت علی کرم حادثه کربلا کشید.
ابوعلی مودوی هم چیزی در مورد ننوشته است.

>>>   Sayed Orfan
خداوندج شما راحفظ داشته باشد آقای اندیشمند عزیز، همیشه موضوعات ومطالبی راکه پست میکنید بسیاراموزنده است موفق وسربلندباشید

>>>   حمید احمد ابدالی
تاریخ را باوری نیست و نمی توان هیچ جانبی را فرشته صفت دانست و دیگری شیطان صفت زیرا تاریخ همیشه جانب دارانه نوشته شده و گفته شده در این زمان با وجود تمام امکانات وقتی می بینیم که قضایا به پیش چشم مان به صدها جلوه نمایش و بیان کرده می شوند ، چطور بر تاریخ گذشته که آنهم سال ها بعد از رخ داد واقعه بیان و نوشته شده اعتماد کرد.
نمی شود در این جا نشسته و گذشته های دور را و مردمش را قضاوت کرد و به داوری نشست.
حسین آزاده بود و آزاده ماند و درس آزادگی داد

>>>   Belal Ehrari
برایم همیشه سوال بوده که اینها که به اصطلاح صحابه بودن بخاطر قدرت و حکومت چه جنایاتی را مرتکب شدن و هزاران را نفر با راه اندازی جنگ و فتنه قتل عام کردند, وای به حال دیگران..

>>>   Nasim Sata
جناب اندیشمند صاحب در این جنگ حق با کدام طرف بوده است لطفا نظر تان را ابراز بدارد البته منظورم جنگ بین امیرمعاویه و حضرت علی کرم لله

>>>   Shafiq Jibran
Mohammad Ekram Andishmand
سوال اینجاست در میان این همه طرفین منازعه هیچ مصلحی موجود نبود تا از خونریزی اصحاب و مسلمانان جلوگیری شود.

>>>   Fahim Faham
تشکر فراوان بابت جمع بندی و تخلیص به مفهوم جامع و فراگیر و بدون مبالغه از تحولات تاریخی و وقایع مهم بویژه ظهور اختلافات با به قدرت رسیدن حضرت علی کرم الله وجهه الی حادثه کربلا و ریشه این اختلافات که با روایت های دروغین و عاطفی عده ی از آخندها ذهن ها به انحراف کشانده میشد.
ممنون زحمات تان

>>>   YU S UF
این روایاتی که نقل شده، مملو از دستکاری‌ست.

>>>   سید رضا قبادی
نوشته آقای دانشمند یک رو نویس تاریخی است
۱ خوارج زمانی تاسیس شد که عمروعاص پلید چون معاویه در حال شکست بود قرآن کریم را بر سر نیزه کرد و با این کار اشخاص سست ایمان باورشان کند که کردند و خوارج پیدایش شد
۲ بعد از وفات رسول اکرم (ص) اجماع شد و خلیفه ای انتخاب شد و حضرت علی (ع) مخالف اجماع بود و خواستار رای مردم و اصحاب رسول خدا بود ۵ سال در خانه مظلومانه سکوت کرد و نخواست بین امت اسلامی نفاق و جدایی بیافتد و امام حسن (ع) هم چون دید نفاق بین مسلمین بوجود می آید سکوت کرد
۳ آقای دانشمند توافق نامه بین امام حسن و معاویه را ذکر نکردند
یکی از آن معاهده میراثی نشدن خلافت معاویه بود و خیلی چیز های دیگر محققین می‌توانند تحقیق کنند
۴ خروج امام حسین (ع) فقط برای حفاظت از دین جدش و اصلاح مسلمین بود نه برای قدرت یزید لعنت الله علیه را که از آن سال تا حالا همه شناخته اند که چگونه انسانی بود
ای کاش وقتی از تاریخ می‌گوییم آنقدر جرات داشته باشیم که بدون کم و کیف و حقیقت را بیان و بنویسیم

>>>   Ahmad Milad Sangin
اصل قضیه که ارتباط می گیرد به شمر ملعون قاتل حضرت امام حسین رض این ره نادیده گرفتی و چیزی ننوسیدی اصل قاتل شمر بود استاد محترم

>>>   Sayed T. Gh
cدر دو طرف جنگ جمل علی و عایشه علیه همدگر موضع گیری کرده بودند و این جنگ منجر به کشته شدن ده ها هزار مسلمان شد. جنگ ها معمولا بین حق و باطل صورت میگیرد و جنگ جمل نیز از این قاعده مستثنی نیست ولی من نفهمیدم که کدام طرف این جنگ بر حق بود و کدام طرف باطل یعنی آیا علی بر باطل بود و عایشه برحق و یا اینکه عایشه برباطل بود و علی برحق! هردو طرف جنگ که نمیتواند همزمان بر حق باشد.
ممنون میشم اگر دوستان عاقل و چیز فهم درین مورد مرا راهنمایی کنند

>>>   Ajmal Shahabi
از همه مهم‌تر اینکه یزید در شهادت امام حسین رض عنه هیچ سهمی نداشته و امر او فقط در حد گرفتن بیعت خلاصه می‌شده...

>>>   Mir Ahmad Akbari
خی اختلافات این ها به پیش از ظهور دین بر می گشته، اصلا اختلافات قبیله ای بوده، نه دینی

>>>   محمدالله شریعتی
دست تان درد نکند فیض بردیم جناب اندیشمند صاحب گرامی. همیش اندیشمندانه ودانشمندانه مینوسی.

>>>   Dawood Haidari
در عجب‌ام از مردمی که،
خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند،
و بر حسین‌ی می‌گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد

>>>   Noorulhaq Noor
بسیار زیبا، مختصر و دارای معنا و محتوای چندین کتاب تاریخ اسلام
جزاک الله

>>>   Emaduddin Hamed
Mohammad Ekram Andishmand
تشکر اندیشمند صاحب گرامی!
از خلاصه سازی این واقعه خونین، به نظر من وقایع تاریخی رک و راست با تحلیل جامع شرایط تاریخی ان زمان بیان شود بهتر است تا از آن پند و عبرت گرفته شود.
تقدس گرایی به این جنگ های داخلی و یا سکوت بخاطر حرمت و جایگاه اصحاب پیامبر اسلام ص هم مشکل ساز است و هم زمینه را برای توجیه جنگ های خونین میان مسلمانان امروزی فراهم میکند.
اهل‌سنت آمدن حضرت حسین از مدینه بنا به دعوت مردم کوفه را یک اشتباه تاریخی او میدانند که نباید در چنین وضعیتی نا مناسب فتنه و فساد، خود را در مهلکه قرار میداد.
اما شیعیان و برخی سنی های دنباله رو آنها قیام حضرت حسین رض را برحق دانسته و بازار استحمار مذهبیون را از ان زمان تا کنون گرم نگه داشته اند.

>>>   Sayed Abbas Khajazada
از ابتدا تاریخ تا هنوز کاملا آشکار و هویدا است که هر مورخ و نویسنده بنابر تاثیر عقیده، منفعت و باور که دارد تاریخ را به نفع خود و یا هم کیشان خود می نویسد(همان طور که در آثار کتبی شما پیرامون افغانستان دید قومی دیده میشود).
پس آنچه که شما فعلا تحریر داشته اید، این طور معلوم میشود چیزی است که از مورخین جانبدار قدرت های وقت، بجا مانده است.
یک نویسنده واقعی نظریات موافق و مخالف را تحریر داشته و این خواننده است که به آن قضاوت می کند.

>>>   Areya Sohaib
متاسفانه تاریخ به فرزند پیامبر ع ام رحم نمیکنند
ر این نبشته چند مورد قابل غور است:
۱ فهمم بلند هیت حضرت معاویه در سیاست نسبت به هیت حضرت علی رض
۲ اختلاف درونی میان نیروهای حضرت علی رض
۳ درگیری نا میمون و نادرست میان صحابه رسول الله ص
۴ ظهور خوارج
۵ تبدیلی خلافت به پادشاهی
۶ اقناع حضرت امام حسن رض به پیمان صلح نسبت عدم حمایت طرف دارانش از خلافت آن حضرت.
۷ بقدرت رسید یزید فاسدترین فرد زمان خودش
۸ حادثه کربلا و شهادت حضرت حسین رض

>>>   حبیب الله حیدری
واقعا عالی نوشتید
دست شمادرد نکند که در زمینه روشنی مفصل ارائه کردید

>>>   عزیزالله آریافر
تحلیلی خلاصه و روشن از رویدادهای آن دوره

>>>   خیرمحمد سروری
پس بر آورد میکنیم که جنگها اکثرا بخاطر قدرت سیاسی بوده نه مزهبی و دینی آیا درست متوجه شدم؟

>>>   Haroun Zaheri
جناب اندیشمند صاحب عمر تان طولانی باد!
واقعن تاریخ نگاری و معلومات تاریخی تان قابل ستایش است.
در آغاز یاد اورشدید که تاریخ قمه زنی بعد از خونریزی های شاه اسماعیل صفوی آغاز و بعدا نهادینه شد و اما دوست عزیز مان در برگه ی بنده این تاریخ را به سفیر و سفارت انگلیس در ایران مرتبط میداند و می‌گوید بعد ازان مراسم قمه زنی آغاز شد که بنده موافق نبودم.
بالای صحت و سقم بیشتر واقعات تاریخی باید شک کرد.

>>>   غلام رضا سادات
سوال: علی بر حق بود یا معاویه؟ علی بر حق بود یا طلحه و زبیر؟ قصه حدیث عشره‌ مبشره‌ چه می شود؟

>>>   ShahMahmod Almas Hotak
استاد
یعنی قبل از شاه حسین صفوی
ایران و مردم‌ایران شیعه نبودن ؟

>>>   Kharasan Poor
جنایت اصلی را که بدتر از یزید انجام دادند همان های بودند که بوری های از نامه ها را از کوفه خدمت حضرت حسین رض فرستادند وی را تشویق به رفتن به کوفه نمودند اگر چنین اعتماد کاذب از طرف شعیان آن روز به حضرت حسین رض داده نمیشد اعتماد به چنین سفری طولانی نمی‌کرد ویا خانواده خود را باخود نمی برد .
زمینه سازی این جنایت را اهل کوفه انجام دادند که خود رامحبین اهل بیت پنداشتند که منجر به شهادت آن حضرت شد .
شکی نیست یزید ولشکریانش جنایت کردند ولی زمینه ساز جنایت اهالی کوفه بودند که حضرت حسین رض را تنها رها کردند.
اگر آن حضرت پایش بطرف کربلا کشانیده نمیشد در مدینه منوره یزیدیان هیچ کار علیه حضرت حسین رض نمیتوانستند بکنند .

>>>   NIGAH NAW
به ما چه عربها بین خود بر سر قدرت جنگیدن و حالا ما چرا این فلسفه بافی و مظلوم نمایی کنیم.
۹۵ درصد مراسمات مذهبی مسلمان دروغ بافی و کذب هستند.

>>>   Niki Rn Rrazawi
در تاریخ اسلام کمتر خلیفه‌ای به مرگ طبیعی مرده است. اکثراً به قتل رسیده اند. اسلام توانست قبایل پراکنده و بیابانگرد عرب را متحد کند ولی هیچگاه مسئله قدرت و تقسیم قدرت را به صورت صلح‌آمیز حل نتوانست. شمشیر و خون یا زور و کشتار تعیین کننده بوده است.

>>>   محمد یاسینی
یک جنگ درون قبیله‌ای اعراب با یک خنجر در قلب مسلمانان مبدل شد
ریشه این جنگ در دشمنی درون قبیله‌ای بین قبیله بنی‌هاشم و بنی‌امیه نهفته است این جنگ ، در واقع جنگ قدرت بود نه کم نه بیش انطوریکه امروز از این حادثه داستان های عجیب و غریبی ساخته‌اند حتا خود امام حسین هم جز قدرت چیزی نمی‌خواست
اگر به حسین بن علی اجازه داده می‌شد در دمشق نزد یزید برود ممکن بود بیعت می‌کرد همانطوریکه قبلا امام حسن بن علی با معاویه بیعت کرده بود شاید این نزاع به وجود نمی‌آمد

>>>   اصطلاحا به مراسم سیدالشهدا روضه خوانی گفته می شود که اشاره به کتاب روضات الجنات اثر یک عالم اهل سنت اهل هرات است صد سال قبل از آن که دولت صفویه بر پا شود. بنابراین این سند محکمی است که عزاداری برای امام حسین صد سال قبل از صفویه در افغانستان میان اهل سنت وجود داشته

>>>   ریشه این اتفاق کمی عقب تر است. هاشم و خلف دو برادر بودند که موقع تولد به هم چسبیده متولد شدند ولی با شمشیر آن ها را از هم جدا کردند. آن ها با هم دشمن بودند. خلف در یک سفر تجاری به شام غلامی به اسم امیه خریداری کرد و او را جانشین خود قرار داد چون فرزندی نداشت و تمام صحابی صدر اسلام از نسل یکی از این دو تن هستند یا امیه یا هاشم

>>>   خاطره
مادر همسایهٔ ایرانی ما تازه از ایران آمده بود. در 10محرم شله نذری برای ما فرستادند. قصه میکرد:«در شیراز برای ماه محرم از مغازه های مخصوص ماه محرم چند دانه زنجیر به اندازه های مختلف برای همه اعضای فامیل می خریدم تا همه به تناسب سن ‌و اندازهٔ زنجیر —با زنجیر زنی هم لذت دنیوی ببرند و هم ثواب اخروی کمایی نمایند.»
پژواک- کلیفورنیا- 16July

>>>   شما که زحمت کشیده بودید تاریخ را از چند صفحه قبل تر ورق می زدید .بله از غدیر تعجب می کنم از مسلمانانی که اسلام را از جانب خدا می دانند پیامبر را معصوم وعقل کل لیکن اعتقاد دارند خدا و پیامبرش هرگز پیش بینی چنان خونریزی را نمی کردند و جانشینی انتخاب نکردند در واقع برای خدا و رسولش نعوذباالله اندازه چوپانی که گله اش را رها نمی کند تدبیر قاعل نیستن از یک طرف می گویند امیر معاویه یا به قول جناب نویسنده حضرت معاویه از طرفی حضرت امام حسین و اعتقاد دارند هر دوی اینها به حق بودند و اجتهاد داشتند و به آنچه فکر می کردند درست است عمل کردند کربلا اتفاق افتاد تا نقاب ها برافتد و حق از باطل جدا گردد قومی که به کودک ۶ماهه اندازه جرعه آبی رحم ندارد درحالیکه که این طفل نوه پیامبرش هست به هیچ جنگی نیامده نمیشود هم امام حسین به حق باشد هم معاویه قطعا یکی ازاین دو باطل و خواهان قدرت است فهمیدنش خیلی سخت نیست
در مورد صلح امام حسن نوشته تان سراسر ظلم بود اگر امام حسن صلح را نمی پذیرفتند امروز هم دهان یاوه گویانی باز بود که این خانواده چرا صلح نکردند چرا مذاکره نکردند چرا سعی نکردند جلو خونریزی و جنگ عبث بین مسلمین را بگیرند اینها خواستند اگر کسی در تاریخ به دنبال حق بود نشان دهند که جماعت اموی به هیچ وجه مسلمان نبودند منافقانی بودند در چهره اسلام کربلا را رقم زدند تا ما گمراه نشویم اشک برای فهم است برای تکرار نکردن اشتباهات گذشته مسلمین بگذریم که حرف زیاد است تاریخ را بخوانید وتعقل کنید

>>>   امام حسین ع هرگز پیشنهادی رفتن به شام نزد یزید نداد. در روز عاشورا فرمود: الا آن الدعی و ابن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله هیهات منا الذله ...


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است