سه سالگی فروپاشی جمهوریت
تغییر توسط طالبان به خصوص در عرصۀ وضعیت سیاسی افغانستان نیز عجالتاً و در آیندۀ نزدیک، منتفی است 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۳۹    ۱۴۰۳/۵/۲۵ کد خبر: 175859 منبع: پرینت

الف - چرا فروپاشی؟
در میان تمام عوامل فروپاشی جمهوریت، دو عامل برجسته بود:
1 - اتکا و وابستگی مطلق دولت و نظام جمهوری به کمک خارجی یعنی امریکا و غرب در عرصه های مختلف نظامی – امنیتی، مالی و اقتصادی که قطع این کمک ها و پشت کردن حامیان خارجی امریکایی، به فروپاشی کامل دولت جمهوری در پانزدهم آگست 2021 پیش چشمان نیروهای نظامی امریکا و ناتو در پایتخت، انجامید.
پشت کردن امریکا به دولت جمهوری و حاکمان آن در افغانستان بصورت ناگهانی نبود. هر چند این روند در سال 2003 با حملۀ امریکا بر عراق کلید خورد، اما پس از سال 2014 نشانه های اجرایی شدنش آغاز شد. با شروع مذاکرات مستقیم امریکا و طالبان در قطر در غیاب دولت جمهوری و سپس موافقت نامۀ دوحه میان دوطرف در 29 فبروری 2020، خروج امریکا از افغانستان و رها کردن دولت مورد حمایت شان قطعی شد. در حالی که بسیاری از دولت مداران جمهوری و سیاست مداران نشسته بر سفرۀ جمهوریت از رهبران تنظیمی و جهادی تا افراد و چهره های آورده شده از غرب به شمول اشرف غنی و حتی حامد کرزی، باور به خروج امریکا از افغانستان نداشتند و می پنداشتند که امریکا هم چنان با قوای نظامی خود سال های طولانی در افغانستان باقی می ماند، آنچنانکه در کوریای جنوبی، جاپان، آلمان و ده ها کشور دیگر باقی ماند.

2 - بی لیاقتی، بی ظرفیتی، بی مسوولیتی و فساد حاکمان دولت جمهوری و سیاست مداران تنظیمی و غیر تنظیمی شریک سفرۀ جمهوریت در شکل دهی یک دولت سالم، ملی، مسوول و پاسخگو.
در راس این دولت جمهوری، نخست حامد کرزی و بعد اشرف غنی قرار گرفت و سایر گروه های سیاسی و تنظیمی به خصوص جمعیت اسلامی افغانستان و تمام عناصر و گروه های منسوب به آن از شریکان اصلی این دولتِ مورد حمایت امریکا و ناتو بودند. اما آنها نتوانستند دولت و نظام سالم، شهروند محور، قانونمدار و پاسخگو را با استفاده از کمک های هنگفت امریکا و غرب در افغانستان شکل دهند که بسوی استقلال سیاسی، نظامی و اقتصادی برود و روزی اگر امریکا و غرب دست از حمایت آنان برمیدارد، آنها بتوانند سرپای خود ایستاد شوند. یک کودک تازه تولد پس از یک و نیم و دوسال تغذیه از شیر مادر، مادرش دستان او را می گیرد تا از زمین بلند شود و راه برود. کودک بر می خیزد، به پای خود ایستاد می شود و راه میرود. او زمانی که بیست ساله می شود به یک جوان نیرومندی تبدیل می شود که هم خودش را نان میدهد و هم پدر و مادرش را. اما جمهوریت افغانستان و حاکمان این جمهوری و شریکان سفره اش در بیست سال نتوانستند ایستاد شدن و راه رفتن به پای خود را یاد بگیرند و پس از بیست سال که امریکا دست حمایتش را از سر آنها دور کرد، به زمین افتیدند که دیگر توان برخاستن نداشتند. تمام سال های جمهوریت را این ها در تعارض درونی و فساد فزایندۀ سیاسی و مالی سپری کردند. صرف نظر از اینکه هر کدام طرف دیگر را مقصر و مجرم در ناکامی و ناپایداری دولت و نظام جمهوری می پندارند و معرفی می کنند، تقصیر و جرم این ناکامی و شکست را همه بدوش می کشند و تمام آنها با درجات متفاوت، مقصر وگنهکار هستند. حامد کرزی، داکترعبدالله و اشرف غنی در راس تمام مقصران و گنهکاران دولت جمهوری قرار دارند و مسوول خبط ها و غلطی های خود در آن دولت فاسد، ناکام و فروپاشیده شمرده می شوند.

ب - در این سه سال چه گذشت؟
1 - تمام نهاد های دولت و نظام سیاسی مانند پارلمان، قانون اساسی، نهادهای نظامی و امنیتی و غیره که در بیست سال قبل از آن با هزینۀ ده ها میلیارد دالر خارجی ها و تلفات ده ها هزار نیروی نظامی و ملکی افغانستان ساخته شده بود، از میان رفت.

2 - دروازه های تعلیم و تحصیل و کار بروی دختران و زنان بسته شد. صد ها هزار و حتی ملیون ها دختر در سراسر افغانستان از ادامۀ تعلیم و آموزش در دوران متوسطه و ثانوی مکتب و از ادامۀ تحصیل در نهادها و مراکز تحصیلات عالی باز ماندند.

3 - سطح کیفی آموزش و تحصیل نیز در مکاتب و دانشگاه ها برای شاگردان و محصلین پسر با ترک درصدی قابل ملاحظۀ استادان و معلمان اُفت کرد و بسوی قهقرا رفت.

4 - صدها هزار نفر به خصوص که در نهادهای نظامی و امنیتی دولت جمهوری فروپاشیده کار می کردند و تمام زنان شاغل در نهاد های مختلف آن دولت، بیکار شدند. بیکاری و ناامیدی، فقر و درماندگی را در کشور که در سال های قبل نیز گسترده بود، گسترده تر و عمیق تر ساخت.

5 - ترک افغانستان و فرار مردم به خصوص قشر جوان که بعضی هم دارای تحصیلات بودند در سه سالی که گذشت، بخش دیگر از وضعیت اسفبار و تلخ جامعه و کشور ما است. هر چند آمار دقیقی از این مهاجرت انبوه ارایه نشده، اما سازمان بین المللی مهاجرت در سوم ماه روان آگست می گوید که از سال 2020 یعنی پس از موافقت نامۀ دوحه میان امریکا و طالبان نزدیک به هشت ملیون مردم افغانستان کشور خود را ترک کرده اند. صرف نظر از درستی و نادرستی این آمار تمایل ترک افغانستان از سوی اتباع و شهروندان این کشور میزان بسیار بالا غیر قابل مقایسه با هر کشور دیگر دنیا دارد که این نشان از ناامیدی و بی اعتمادی مردم به آیندۀ خود در سرزمین و وطن خودشان دارند.

6 - بسیاری از رهبران تنظیمی و سیاسی شریک قدرت در جمهوریت بیست ساله از افغانستان آواره شدند. قصرها، قطار موترهای زرهی و تمام جایدادها و دارایی های غیر منقول را که بگونۀ نامشروع بدست آورده بودند، پشت سر خود در افغانستان گذاشتند.

7 - برای اولین بار در حدود نیم قرن اخیر که افغانستان در جنگ و بی ثباتی به سر میبرد و جزایر متعدد قدرت شکل گرفته بود، در ادارۀ یک دست و یک پارچۀ طالبان درآمد. به جنگ میان گروه های مختلف و میان دولت جمهوری و نیروی طالبان حاکم که یک ربع قرن ادامه داشت، پایان داده شد. قوماندانان تنظیم های جهادی و غیر تنظیمی باقی مانده از نیروها و ملیشیای دوران حکومت حزب دموکراتیک خلق با نیروها و تسلیحات شان از حضور در سراسر افغانستان حذف شدند. این کار برای افغانستان پس از نیم قرن بی ثباتی و جنگ و قوماندان سالاری و ملیشه بازی یک ضرورت اجتناب ناپذیر بود که انجام یافت.

8 - امنیت راه ها در سراسر افغانستان برای رفت و آمد و سفر تا حد بسیار زیاد اعاده گردید. فساد بسیارعمیق و گستردۀ مالی که در جمهوریت وجود داشت و حتی تا پنجاه در صد و بیشتر از آن، عواید گمرکی، ترانسپورت، مالیات و غیره عواید داخلی مورد دزدی و غارت حاکمان و ماموران جمهوریت قرار می گرفت و حتی در سطح معاون رییس جمهور، وزیر، معین، رییس، وکیلان مجلس نمایندگان، رهبران، قوماندانان، زورمندان و تفنگ سالاران از عواید داخلی سهم دزدی و غارتگری خود را می گرفتند، بسیار و بصورت چشمگیری کاهش یافت و یا از میان رفت. درصدی جمع آوری عواید داخلی برخلاف گذشته که در دزدی و غارتگری و ضعف اِعمال حاکمیت و اجرای قانون ضایع و حیف و میل می شد، بسیار بالا رفت، هر چند که فقر و بیکاری عمومی گسترش یافت.

9 - اعتراض و مخالفت در برابر وضعیت موجود حاکم به خصوص در سال اول و دوم چه بصورت مسلحانه در نقاط محدودی انجام یافت و چه بصورت اعتراض و تظاهرات خیابانی که توسط زنان و دختران صورت گرفت، با خشونت کامل سرکوب شد. صدها نفر در ولایت پنجشیر، اندارب و خوست بغلان، ولایت بدخشان، فرخار و اشکمش تخار، بلخاب سرپل در جنگ و مقاومت مسلحانه جان باختند. هزاران نفر به ظن مخالفت و مقاومت به زندان ها افگنده شدند.

10 - هیچگونه اقدام عملی و مشهود برای شکل گیری دولت متعارف از سوی طالبان در این سه سال انجام نیافت. نه قانون اساسی ساخته شد، نه تفکیک قوای سه گانه بوجود آمد، نه پارلمان به عنوان قوای قانونگذاری و نظارت بر عملکرد حکومت شکل گرفت، نه انتخاباتی برگزار شد، نه نهادهای برآمده از انتخابات برای اداره و مدیریت عرض وجود کرد، نه مدیریت های مسلکی و تخصصی در نهادهای دولتی و حکومتی تعیین و توظیف شد و حتی در این سه سال نیروهای نظامی و امنیتی کم از کم در لباس و شکل ظاهری به عنوان پولیس و نیروی امنیتی، ساخته و تنظیم نشد.

11 - مطالبات کشورهای مختلف دنیا از همسایگان تا کشورهای منطقه و کشورهای غربی علی رغم رقابت و خصومت میان هم بر سر تشکیل دولت همه شمول در کابل نادیده و ناشنیده گرفته شد. در حالی که هیچ کشوری، امارت اسلامی یا حاکمیت طالبان را در این سه سال به عنوان دولت رسمی و مشروع افغانستان برسمیت نشناختند، اما تمام آنها در عمل با حکومت طالبان وارد تعامل و رابطه شدند. این تعامل از بازبودن سفارت خانه های بعضی کشورها در کابل تا اعطای ملیاردها دالر به نام کمک های بشری و تا تامین رابطۀ تجارتی و اقتصادی و تماس های مستمر دیپلوماتیک وحتی استخباراتی وامنیتی، انجام شد و انجام می شود.

تمام کشورهای ذیدخل در افغانستان، از همسایگان و کشورهای منطقه تا امریکا و غرب احساس نیاز به این تعامل و رابطه داشته اند و دارند. چنین وضعیت هر گونه تاثیرات و پیامد منفی را برای حاکمیت طالبان در عدم برسمیت شناسی می زداید و آنها را بی نیاز و بی اعتنا در رسمیت شناسی از سوی آنان می سازد.
آینده چه خواهد شد؟
این احتمال بسیار عملی و واقعی به نظر میرسد که آینده، همینگونه که است، خواهد بود.
چرا؟
تغییر در وضعیت موجود به خصوص وضعیت موجود سیاسی به عوامل داخلی و خارجی بر می گردد، اما تمام این عوامل در هر دو بُعد خارجی و داخلی حکایت از حفظ و دوام وضعیت موجود دارد.

1 - عوامل خارجی
اگر به تاریخ معاصر افغانستان به خصوص به تاریخ نیم قرن اخیر بی ثباتی و جنگ در این کشور نگاه شود، این نتیجه بدست می آید که عامل و عوامل خارجی در تغییر و تحول وضعیت سیاسی و نظامی و حتی اقتصادی و اجتماعی افغانستان تاثیر و نقش بسیار مهم و تعیین کننده داشته است. دولت ها و نظام های حاکم در این دوره با کمک خارجی و حتی با حمله و حضور نظامی خارجی یا اشغال خارجی سرنگون شدند یا شکل گرفتند و مجال بقا یافتند و با پایان این کمک ها و رفتن خارجی ها سرنگون شدند. اما در وضعیت فعلی هیچ کشور خارجی برای تغییرحاکمیت و امارت طالبان، اراده و برنامه ای ندارد. امریکایی ها و غربی ها دیگر به جنگ افغانستان و دخالت نظامی بر نمیگردند و برای جنگ مخالفان طالبان، کمک نظامی و حتی سیاسی ارایه نمی کنند. برخلاف، امریکایی ها و غربی ها خواهان حفظ وضعیت موجود یا ادامۀ امارت طالبان هستند و برای این منظور میلیارد ها دالر را در این دوسال به افغانستان تحویل دادند و مصرف کردند. آنها حفظ وضعیت موجود را از یکسو برای جلوگیری از بی ثباتی و فروپاشی مطلق اقتصادی و سیاسی در جهت جلوگیری از فرار دسته جمعی مردم بسوی غرب و از سوی دیگر در بازی های منطقه ای و جهانی شان علیه کشورهای متخاصمی چون روسیه و ایران و حتی چین ضروری تلقی می کنند.

کشورهای همسایه و منطقه چون روسیه، هند و همسایگان افغانستان که بعضاً مانند روسیه و جمهوری اسلامی ایران که در مخاصمت با امریکا و غرب قرار دارند، نه تنها برای تغییر وضعیت فعلی و در مخالفت با آن برنامه ای ندارند، بلکه تلاش می کنند تا با گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی رابطۀ نزدیکتر و صمیمانه تر با طالبان بر قرار کنند تا آنها را در بازی ها و رقابت های منطقه ای و بین المللی با امریکا و غرب با خود همسو بسازند. اما طالبان نشان داده اند که زیرک تر از آنها هستند و به جای بازی کردن در زمین یکی به نفع دیگر از این وضعیت استفاده می کنند. رویهمرفته در واقع بصورت نانوشته و توافق ناشده، تمام کشورهای خارجی رقیب و دشمن هم اتفاق نظر و اتفاق سیاست دارند که با طالبان خود را درگیر مخالفت و خصومت نکنند و بر خلاف آن، راه رابطه و تعامل نزدیک و گسترده را در پیش بگیرند که گرفته اند. حتی تمام کشورهای خارجی برای برآورده شدن مطالبات خود مانند: تشکیل دولت فراگیر، تامین حقوق زنان، رعایت حقوق بشر و ارزش های که بیشتر غربی ها از آن سخن می گویند، هیچگونه اقدام و فشار نظامی و سیاسی را بر طالبان اِعمال نمی کنند. بنا بر این، فکتور خارجی که در تغییر وضعیت حاکم همیشه مهم و تعیین کننده بوده است، فعلاً وجود ندارد و منتفی است.

2 - عوامل داخلی
عوامل داخلی تغییر در وضعیت موجود در دو جهت و از دو زاویه قابل مطالعه و پیش بینی است:
1 - تغییر توسط مخالفان و حتی مردم که از راه نظامی، شورش و اعتراضات جمعی و سرتاسری بتوانند بوجود بیاورند.
مخالفان وضعیت موجود یا مخالفان طالبان چنین توان و ظرفیت را نه تنها در بُعد نظامی و شورش و اعتراضات عمومی ندارند، بلکه از نظر سیاسی نیز فاقد این ظرفیت هستند. وقتی آنها در این سه سال یک قدمی رو به جلو از نظر سیاسی برنداشتند، پس از این نیز بر نخواهند داشت و هر روز اعتبار خود را از دست میدهند که داده اند.
هیچگونه نشانه هایی از اعتراض عمومی مردم برای تغییر وضعیت سیاسی فعلی در این سه سال بروز نکرد. حتی مردم در پایتخت پنج شش ملیونی کابل و شهرهای کلان دیگر افغانستان برای بازکردن دروازه های مکتب و دانشگاه بروی دختران خود اعتراضی انجام ندادند و حتی برای این امر، تقاضا و التماس نکردند.

2 - دوم، تغییر توسط حاکمان که با تغییر روش و سیاست خویش، ایجاد کنند.
تغییر توسط طالبان به خصوص در عرصۀ وضعیت سیاسی افغانستان نیز عجالتاً و در آیندۀ نزدیک، منتفی است. نشانه ها و دلایل متعددی در این سه سال حکایت از عدم این تغییر دارد. طالبان خود را تحت هیچگونه فشار خارجی و داخلی در ابعاد مختلف نظامی، امنیتی، اقتصادی و غیره نمی بینند تا گامی بسوی تغییر وضعیت سیاسی در جهت تشکیل دولت فراگیر و تغییر در وضعیت زنان و دختران بردارند. نکتۀ قابل توجه این است که عواید مالی آنها در سه سالی که گذشت بیشتر از مصارفی است که برای حاکمیت و مدیریت افغانستان هزینه می کنند. حتی اگر عواید آنها کاهش یابد، به آسانی و با انعطاف می توانند مصارف خود را با عواید شان در جهت ادامۀ حاکمیت هماهنگ کنند.

از نظر نظامی نیزطالبان وسایل و ابزار فوق العاده دارند. کافی است که دانسته شود آنها صاحب و مالک هشتاد و پنج میلیارد دالر تسلیحات و تجهیرات نظامی شدند که امریکا و غرب در بیست سال برای جمهوریت تامین کرد.
هیچگونه نشانه های قابل توجه و مشهودی که حکایت از تغییر سیاست درونی طالبان باشد در این سه سال به مشاهده نرسید. روایت شرعی که مبنا و دلیل این سیاست تلقی و ارایه می شود، روایت غالب و غیر قابل تغییر به نظر میرسد. بروز اختلافات درونی طالبان که گاهی عامل و امیدی برای تغییر مطرح می شود، وجود ندارد و اگر هم باشد، نامحسوس و غیر موثر است.

در حالی که احتمال تغییر وضعیت از نظر سیاسی بسیار اندک و حتی در کوتاه مدت غیر عملی است، تغییر در وضعیت اقتصادی بصورت تدریجی و آرام می تواند انجام یابد. امریکا و غرب به اعطای چند میلیارد دالری که به هر نامی به افغانستان سرازیر کرده اند، ادامه می دهند. کشورهای همسایه و منطقه به تعامل و رابطۀ اقتصادی و تجارتی خود با طالبان ادامه می دهند و آنرا در جهت منافع خود ارزیابی می کنند. احتمال سرمایه گزاری های اقتصادی و تجارتی همسایگان و کشورهای منطقه در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان بصورت فزاینده بیشتر می شود و ادامۀ این وضعیت به تغییرات تدریجی در وضعیت اقتصادی می انجامد.

محمد اکرام اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
جمهوریت
نظرات بینندگان:

>>>   عبدالولی ساجد
عوامل سقوط ازخواهش کرزی ازامریکای هادرنابودی جهبه ای شمال شروع شدوغنی هم به احمدولی مسعود اخطارداده بودکه یابزورامریکا ویابه شمشیرقومهایمان ازافغانستان بیرون تان میکنیم

>>>   Ahmadzia Rafat
نوشته‌های محمداکرام اندیش‌مند:
عالمانه، بی‌طرفانه، واقع‌بینانه، روشن‌گرانه و در عین حال روان، زیبا و ساده است.
ایشان نویسنده و تحلیل‌گری مستقل‌اندیش است؛ یعنی در هر زمینه‌ای، خود عمیق می‌اندیشد و روش‌مند می‌نویسد.
در مورد موضوع‌‌های سیاسی و اجتماعی مهم افغانستان و جهان -در حد امکان- به‌موقع و به‌دور از موضع‌گیری‌های قومی، زبانی و مذهبی می‌نویسد.
زبان را با نیش، توهین و هتک‌حرمت نمی‌آلاید.
از جمله‌های قلمبه‌سلمبه برای به‌رخ‌کشیدن میزان دانایی و دامنه‌ی مطالعه‌اش پرهیز می‌کند.
زیر تاثیر نوشته‌ها و حرف‌های سوگرانه‌ی این‌ و آن رسانه، اندیش‌کده، شخصیت، گروه و دولتی قرار نمی‌گیرد؛ یعنی همه را می‌خواند، به همه گوش می‌دهد؛ اما در نهایت با فهم و منطق لازم، یافته‌ها را سبک‌‌وسنگین می‌کند، آن‌گاه می‌نویسد،
گاهی هم زاویه‌های کم‌ترشناخته‌شده‌ی روز یا تاریخی و نیمه‌تاربخی را بدون تحلیل و تبصره می‌نمایاند تا خواننده، خود بتواند در روشنایی، آن‌ها را درست دریابد.
و این است "روشن‌گری".
فراموش نکنیم، وقتی می‌توانیم بنویسیم، چه خوب که مسوولانه بنویسیم.

>>>   Haya Parwani
متاسفانه معامله گری وفساد یک حلقه خاص درپای جمعیت اسلامی حساب می‌شود. اگر مبالغه نشود بیش از 90% معامله گرانی که از آدرس تبار تاجیک و جمعیت اسلامی در جمهوریت فاسد شامل بودند تعلق خودرا با این حزب ختم کرده بودند و مربوط یک گروه خاص بودند.
اگر تاریخ نوشته می‌شود ذکر مستقل آن گروه و کارکردهای آن لازمی است.

>>>   Khalil Mau
تاکه پدیده زبان ، قوم ، نژادپرستی درافغانستان حاکمیت کند شکل دادن حاکمیت ملی محال است.
واین پدید منفی همیشه سرتحولات مثبت راخورده است.

>>>   مولانا محمد اسماعیل دانشیار
تحلیل و بررسی اوضاع و احوال
سیاسی افغانستان را خوب همه
جانبه به بحث گرفتین،
اندیشند صاحب! یک دو موضوع
را ميشه باجزئیات اضافه کرد،
عامل سقوط جمهوریت بی
خاصیتی یک جمع از سیاسیون
ناکام دست نشانده خود آمریکا
بود، در تغییر نظام جمهوریت عامل
اصلی آمریکا های بود، یک برنامه
پروژه ای بود، مانند دانه شطرنج
واری با کشت ومات قضیه را چمع
کرد، آمریکایی ها شب بامخالفان
جمهوریت روز با جمهوریت بود،
در یک جمله عامل اصلی همه
جنایات نابخشودنی آمریکا بود،
البته دربازی های کلان، دربازی
های خورد سیاسیون افغانستان
از خرد وعقلانیت سیاسی واعتماد
بفس و حاکم به نفس برخودار
نبودند زودبه تطمیع روی آوردند،
بخود اندیشیدند نه به افغانستان
بقول شما هرکدام درپایبوسی
وچاپلوسی به سفارت ها وابسته
شدند. چون فکر ملی واحساس
ملی مرده بود، فسادهای سیاسی
واخلاقی روز افزون شد، این همه
علل و عوامل سبب فروپاشی
ویاسقوط جمهوریت شد،

>>>   Shah Mahmood Mahmood
خیلی تحلیل و ارزیابی بی‌طرفانه و منصفانه انجام داده اید.
برای مردم عام افغانستان یگانه دستاورد مثبت امارت اسلامی طالبان که هم در شرایط فعلی به خیر مردم است و هم به خیر آینده افغانستان خواهد بود؛ همانا ممنوعيت فعالیت احزاب و سازمان‌ های سياسی و غیر قانونی ساختن آن است؛ زیرا ریشه بدبختی ها و عامل اصلی مصائب و بحران نیم قرنه مردم افغانستان همین احزاب و سازمان های سیاسی بودند و استند؛ چنانچه اکثریت مردم شاهد اند؛ از زمانیکه حزب بازی ها و تشکیل سازمان ها با تقليد از کشور های بیرونی در افغانستان ایجاد شد و ترويج گردید؛ مردم افغانستان ديگر روز خوش و آرامی را ندیدند.
این حزب بازی و گروه بازی ها حتی بالای جهاد مقدس مردم افغانستان در زمان اشغال اتحاد شوروی سابق و در دوران جهاد نیز تاثیر بس منفی و مخرب گذاشت و رهبران جهادی با تنظیم بازی های خود؛ مجاهدین را به تنظیم ها و گروه های متفرق تقسیم کردند و هیچگاه بخاطر ساختن یک صف واحد و رهبری واحد به توافق نرسیدند در حاليکه حکم خداوند در قرآن برای مؤمنین؛واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا یعنی همگی چنگ بزنید به ریسمان خدا (قرآن) و متفرق نشويد است.

>>>   Obaidullah Zaheer
واقعی بینانه نبشته اید اما عامل عمده پشت زدن تنظیم های جهادی به ارزشهای دینی جهادی وملی بود که امروز دهلیز به دهلیز کشور پاپا تی تی گشته گذاردغرند

>>>   Ahmad Kargar
در پهلوی عکس‌ عبدالله عکس ملا پل خشتی را هم می انداختی که چهل سال هردوی شان مردم را فریب دادند.

>>>   کشت گر
درمیان تمام فروپاشی دولت دوعامل نه بلکه سه عامل
عامل اصلی اش انگیزه واحساس فاشیستی دولت بود که باعث فروپاشی اش شد که این فروپاشی را امدن خود دولت خواست ‌زمینه را مساعد ساخت
در بسی‌موارد جنگ رویاروی بین طالب ودولت جریان میداشت هلیکوپتر ها علنی طالب را اکمال میکرد وبه راحتی نشست و برخواست‌مینمود‌در جبحه طالب بخصوص در چهار دره‌ی کندز
وقتیکه قرار گا های دولتی درمحاصر‌ه ی طالب قرار میگرفت قومندان های قرا گاه ویدیو ها پخش میکردند که ما در محاصره هستیم مواد خوراکه ومهمات نداریم دولت عمدن‌هیچ توجه نمیکرد تا اینکه بسته پسته ‌قرار گاه تار ومار میشد البته به صدها جای درجنگ کندزقومندان جنگ مراد علی بود وقتیکه به طالب ضربات محکم وارد کرد طالب روبه فرار بود جدن در مرکز خواسته شد برایش اخطار داده شد که تو نسل کشی میکنی
در تقرر صد نفر از قومندان های بی تجربه که در والسوالی‌ها مقرر نمودند صراحتا برای شان تفهیم شد که شما منتظر هدایت باشید یکی اینها حتا یکروز هم بجنگ نرفتند اینکه پنج شش ولایت در یک روز سقوط میکرد قوت بیشتر طالب نبود دستور برای تسلیمی بود
قضیه سید معراج قومندان امنیه هرات واسماعیل خان بیانگر این مدعا وصد ها قضیه دیگر
البته صحبت ایوبی وکیل قندهار ره شنیده باشید با شید‌که به غنی از تلفات دولتی ها به شمال گذارش میدهد غنی گوش ایوبی را فرا‌میخواند میگوید بگذار کشته شوند انها ازبکی اند
اینکه کرزی به بادار امریکایش گوش زد میکند که من از طالب تشویش ندارم شما در ازبین بردن نیرو های شمال مرا یاری برسانید
واینکه جنگ را چگونه به شمال انتقال دادند یک عامل دیگر واحساس دیگری شونیستی
یک عامل دیگر هم باعث پیرو زی طالب فساد و‌زر اندوزی وجا طلبی رهبر های شمال بود

>>>   Abdul Bashir Ajmal
هر حکومتی که به خیر فلاح افغانستان باشد خداوند کریم همان نظام را مستحکم بدارد.
در ضمن امریکا به ملیارد ها دلار 💰 مقصد به منفعت کشور باشد نه مانند حکومت قبل یک عده بخورند دیگران تماشا نمایند

>>>   Abdul Rahim Zarin
جناب استاداندشمندراسلام میفرستم،باهمه نکات یادآوری شده دراین مقاله،دررابطه به تغییر‌وضعیت اقتصادی واجتماعی،درمقایسه بازمان جمهوریت که بارسنگین رامردم بدوش میکشند،هیچ نقطه گذاری نشده است

>>>   Aftab Ahmad Ihsanmand
از نوشته های تان مثل همیشه لذت بردم. ممنون تان آقای اندیشمند!
تحلیل شما از وضعیت فعلی افغانستان کاملا بجا است.

>>>   عصمت الله اسلمی
این همه فشار ک بالای مهاجرین افغانستان در ایران پاکستان حتی کشور های دیگر است اخرش چی خواهد شد
با این همه بد بختی چی کار کنیم؟

>>>   Gharib Mohammad Dadras
تحلیل عالی وهمه جانبه واما یک بعد دیگر فروپاشی ج،ا عبارت از نقش فعالیتهای استخباراتی منطقه وجهانی است که پروژه طالب سازی را چه از درون نظام وچه از طرف ابرقدرت امریکا برای تحقق اهداف استراتژیک مدنظر داشته است،واگذاری تسلیحات ۸۵ ملیاردی وبه صحنه آوردن گروه طالبان طبق توافقنامه دوحه یک معامله استرتژیک بوده وسپردن ملیونها دالر هفته واربرای حمایت وحفاظت ازان به شکل منظم،دوامدار وسیستماتیک،اعتماد به نفس طالبان را افزایش داده تابه سرکوب بیرحمانه بپردازند،ازجانب دیگر این پروژه برای تربیه وپرورش یک نسل در مدارس دینی جهت تقویت بنیادگرایی وافراطیت در راستایی ظهور تروریسم است که فردا بحیث افزار توسط استکبار جهانی استفاده میشود،معهذا چندین گروه تروریستی ماهرانه در گوشه وکنار کشور پناه گرفته اند ومنتظر دستور هستند.البته تااوایل سال ۱۴۰۰ که جنگ جریان داشت اما یک پوسته امنیتی را طالب به زور گرفته نمیتوانست،در صورتیکه خیانت حامی خارجی وخیانت ارگ نشینان مطرح نمیبود،ماشاهد هستیم وقتیکه دردلو سال ۱۳۶۷ قوای شوروی ازaf برآمد دولت وقت در راس داکتر نجیب بیشتر ازسه سال بدون حمایت خارجی از کشور دفاع کرد وتمام مجاهدین وارتش حمایویpa را قاطعانه شکست داد،مگر غنی ودارودسته امریکایی یک ساعت هم نجنگیدند وهم قوا را فدای توطه سیاسی کردند.

>>>   Amrullah Walizada
تحلیل بسیار دقیق و سازگار با حقایق نمودید. مخالفان طالبان به دو مسئله امید وار بودند:
1_حمایت برونی: امریکا و متحدانش به زبان دیپلوماتیک و غیر دیپلوماتیک اظهار نمودن که دیگر از مخالفان سیاسی و نظامی حمایت نمی کنند، حتی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه‌ای دراین زمینه باغرب هم نظر اند.
2_ فروپاشی در اثر اختلافات داخلی: اگر اختلافاتی هم وجود داشته باشد در میزان استفاده از منابع و قدرت است، در برابر مخالفین سیاسی ونظامی طالبان صد فیصد متحد یک پارچه اند.

>>>   Sebghatullah Wafayee
جناب اندیشمند صاحب گرامی !
فکر می کنم عوامل سقوط جمهوریت از نظری تحلیل فربی تر از تحلیل شما و از دیدی محاسبه زمانی طولانی تر ازاین یاداشت های شماست .

>>>   تقوی تقوی
عوامل سقوط جمهوریت وپیروزی طالبان متعدد است وشما به عوامل مهم اشاره نمودید .

>>>   انجینر نوری پشه ئی
اینکه امروز پارلمان(مرکز دزدان لندغران غاضبین ...) وجود ندارد همه مردم خوشحال هستن

>>>   Farokh Javed
محترم اندیشمند را سلام و احترام تقدیم میدارم
مدت چهل سال یا اضافه تر این مردم بیچاره افغان چه در ملک خود و چه درخارج آواره و بی سر پناه زندگی را سپری میکنندنمیدانم ما ملت غیور چرا به یکبارگی تسلیم و نا امید شده ایم

>>>   Noor Atazai
تحلیل واقیبنانه و عالی ممنون تان استاد اما امروز در رژه نظامی گفته شد که حومت راکت های اسکاد . اورگان و لونا را دارند و به نمایش گذاشتند ایا شما باور دارید این واقعیت دارد ؟ یا خیر چون در دوران جهادی ها یا به پاکستان انتقال داده شد و یا امریکایی ها آنها را با خود بردند و یا از میان برداشتند باور شما چیست چون این سه سیستم راکت ها مساله جدی و در خور توجه است مهم این نیست که فعلن در دست تالب است
>>>   سقوط جمهوریت افغانستان با همه کاستی های آن یکی از غم انگیزترین روزهای مردم ایران نیز بود چون آنها تقریبا ایران سکولار را جمهوری افغانستان می دیدید.. البته با مشخصات فرهنگ سنتی افغانستان که من گمان می کنم یکی از دلایل شکست دمکراسی در افغانستان همین مدرنیسم ستیزی جامعه سنتی آن می باشد.. از دل همین سنت گرایی قوم گرایی و ملت گریزی هم در می آید.. به هر حال امیدوارم روزی دوباره افغانستان سکولار رو این بار بهتر ببینم

>>>   خدا را شکر که از دست دزدهای جمهوریت خلاص شدیم.

>>>   این تحلیل اندیشمند اگر از سر طرفداری نباشد حتما از روی نا ...است! آقا یک کلیمه؛ در این کشور جمهوریت مطلقه حاکم بود؛ چینش دو معاون یکی تاجیک و دیگری از اهل تشیع به معنای این نبود که ایشان قدرت داشته باشند؛ در وزارت عدلیه حکم کرزی در رابطه با صلاحیت «نداشتن» معاونین رءیس جمهور در رابطه دو موضوع؛ ۱- مسایل اقتصادی ۲- مسایل محاکم موجود است. استعمار این دو معاون نانوشته را طوری چینش کرده بود که فقط رای برای رءیس جمهور پشتون جمع کنند؛ و از خود فراموش کنند. این اصلا جمهوریت مطلقه بود چنانچه فعلا حکومت مطلقه پشتونیزم حاکم است. شما در حکومت مطلقه و آن هم سه مرتبه برای تعیین رءیس جمهور مردم پای صندوق های رأی آمدند و به رای و به امید مردم خیانت شد ناشی از چه بود؟
پروژه پشتون سازی افغانستان از همان زمان احمد ابدالی تحت نام حاکم خراسان توسط انگلیس شروع و توسط امریکا ودر زمان اشرف غنی احمد که علنا شدین خود را با جامعه غیر پشتو اعلان می کرد، به اینجا رسید؛ وجدانا از کرزی ، اشرف غنی وخویشاوندان ایشان که در اطراف این دو قرار داشتند پرسان شود که آیا شما از وضع موجود ناراضی اید؟ همه در دلشان شاد و خوشحال اند.

>>>   سه سالگی سقوط دولت فاسد، دزد، مافیا جمهوریت دست نشانده آمریکایی‌های .... به تمام مردم افغانستان تبریک باد.
سید شاه عالم

>>>   سقوط دولت فاسد کرزی غنی و دزدهای داخلی آمریکای تبریک.

>>>   فرار اشغالگران آمریکایی انگلیسی قاتلان بشریت، .... از کشور عزیز ما افغانستان مبارک باد.

>>>   سالگرد فرار مافیاها دزدها قاچاقبران عیاش های فضلی گروپ ارگ فرار ادمکشهای آمریکای پنجاپی پاکستانی تبریک باد.

>>>   ما ملت ومردم افغانستان امنیت میخواستیم که امنیت امده است دراین پنجاه سال ما مردم عادی به جز رنج وبدبختی چیز دیکر ندیدیم خدا کند این امنیت دومدار بماند ملت که امنیت داشته باشد روزی خود را میتواند پیدا کند یک تجارت میکند یکی دیگر دوکانداری یکی مالداری میکند یک دیگر کارکری میکند وووو روز یا شب که از خانه بیرون میشه به امید کار ترس کشتن یادوزدان زور مندان ندارد دغدغه اش کار خودش است که روز برای اولادای خود بیاره ما ملت حزب میخواهیم چکار ما ملت زورمندان میخواهیم چکار برای ما ملت امنیت باشد در هرجای افغانستان بتوانیم بریم کار کنیم یاتجارت کنیم قندهار باشد یا بدخشان باشد یا هرات باشد یا جلال اباد یا بامیان بریم اونجا یا کار کنیم یا بریم بری تفریح با خیال اسوده بریم ما از این نعمت پنجاه سال محروم بودیم خدا کند که افغانستان یک ملت واهد یک افغانستان متحد ببینم دیگه با تمام اقوام افغانستان با تمام فرهنگ وتمام کویش ولحجه سرین افغانستان را و دربین اش چکر بزنم از غذا هایش بخورم از لباس اش بهفوشم به کوهستان ها یش به دره هایش به ذودخانه هایش تفریح کنم دیگه ارمان ندارم بغبر ابمان امین یا رب العالمین خدا به این کشور به این ملت زجر کشیده تو رحم کن خدا یا به ابن جنگ سالاران و دشمن این ملت واین کشور تو به بزگی خود اولش هدایت اش کن اگر هدایت فزیر نیست خدا به خدای وبزرگی خودت نابودش کن امین یا رب العالمین

>>>   جناب اکرام اندیشمند از تاریخ پنجاه سال اخیر افغانستان خوب آموخته است. دیگران هم باید بیاموزند.
در 45 سال اخیر فرصت های خوبی برای روشنفکران, مجاهدین، طالبان و تکنوکرات های وارداتی افغانستان میسر شد. به دلایل وابستگی به بیگانگان، سطح سواد پاهین سیاستمداران ، فرهنگ ضعیف جامعه، تنش های درون حزبی و تنظیمی، قتل مردم بی دفاع، عدم تحمل دیگران، جزم گرایی دینی، مداخله همسایه ها و بیسوادی عوام، همه فرصت ها به شکست مواجه شدند. تاریخ یک بار دیگر این اقشار مختلف را در آزمون متفاوتی قرار داده است. آنهای که از این 45 سال تجارب تلخ خوب آموخته اند، تاریخ کشور را به وجه بهتر رقم خواهند زد؛ آنهای که در دایره جزم‌گرایی و قوم گرایی، خود بزرگ بینی، عوام فریبی و وابستگی بیگانه ها اسیر اند کشور را بیشتر به قهقرا کشانده و خود شرمسار تاریخ خواهند شد.
اما تاریخ بارِ خود را با خضوع و خشوع به پیش خواهد برد.
پژواک- کلیفورنیا- 17 اگست 2024


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است