طالبان با دشمنی سرسختانه خود با رسانهها و روزنامهنگاران، نه تنها آزادی بیان را خفه کردهاند، بلکه زمینهساز بحرانهای عمیقتری در کشور شدهاند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۱ ۱۴۰۳/۶/۲ | کد خبر: 175907 | منبع: | پرینت |
پس از تسلط طالبان بر افغانستان در آگوست 2021، کابوس رسانهها و روزنامهنگاران افغان آغاز شد. این گروه که همواره به سرکوب آزادی بیان و دشمنی با صدای مخالف شهرت داشت، اینبار با قدرتی بیشتر و عزم جزمتر از همیشه، تلاش کرده است تا کنترل کامل بر جریان اطلاعات را به دست گیرد. هدف اصلی طالبان روشن و بیرحمانه است: خاموش کردن هر صدایی که با روایتهای رسمی آنها تضاد دارد. در این گزارش، به بررسی علل و پیامدهای این دشمنی طالبان با رسانهها و روزنامهنگاران پرداخته و نتایج ویرانگر این سرکوب سیستماتیک را برجسته میسازیم.
دلایل دشمنی طالبان با رسانهها و روزنامهنگاران؛
کنترل روایت و انحصار اطلاعات؛
طالبان به خوبی میدانند که اطلاعات قدرت است و کنترل کامل بر آن، بقای رژیمشان را تضمین میکند. اخیراً وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان با افتخار اعلام کرده که ۹۰ درصد رسانههای افغانستان را «اصلاح» کردهاند. اما این «دستاورد» چیزی جز یک تلاش مذبوحانه برای مهار کامل رسانهها نیست. تا زمانی که حتی کوچکترین روزنهای برای نشر حقایق باقی بماند، طالبان آرام نخواهند نشست. آنها در تلاشاند تا همهچیز را تحت کنترل خود درآورند؛ از نحوه پوشش اخبار گرفته تا محتوای برنامههای تفریحی. در این وضعیت، رسانههای داخلی بهاجبار از استقلال و بیطرفی خود چشم پوشیدهاند و تنها وظیفهشان تطبیق دستورات طالبان است. اما این هم برای طالبان کافی نیست؛ چرا که آنها به دنبال «اصلاح» بیشتری هستند، تا جایی که حتی صدای ضعیفترین مخالفان نیز خفه شود.
تضاد عمیق با ارزشهای آزاد؛
طالبان نهتنها با رسانههای مستقل و انتقادی دشمنی دارند، بلکه با تمام ارزشهایی که این رسانهها نمایندگی میکنند، در تضاد هستند. رسانههایی که زمانی پل ارتباطی مردم با واقعیتهای جهان بودند، اکنون به بلندگوهای تبلیغاتی طالبان تبدیل شدهاند. طالبان رسانههای آزاد را به عنوان تهدیدی جدی برای بقای خود میدانند؛ زیرا وجود رسانههای آزاد به معنای افشای فساد، جنایت و بیعدالتیهای رژیمشان است. هر چه طالبان فاسدتر و جنایتپیشهتر باشند، بیشتر به سرکوب و کنترل رسانهها نیاز دارند تا حقیقت را در پستوی تاریکخانههای خود مخفی نگه دارند.
ترس از افشاگری و نقد؛
طالبان از افشاگری و نقد بیمناکاند، چرا که این امر میتواند پایههای پوسیده رژیمشان را به لرزه درآورد. در حالی که فساد و جنایت در لایههای بالایی این رژیم ریشه دوانده است، هرگونه افشاگری رسانهای میتواند پیامدهای مرگباری برای حاکمان داشته باشد. طالبان میدانند که اگر اجازه دهند روزنامهنگاران به کار خود ادامه دهند، روز به روز بیشتر در برابر حقیقت رسوا خواهند شد. این گروه، که ماهیتاً بر پایه دروغ و فریب بنا شده، با هرگونه نقد سازنده و افشای حقایق مخالف است.
نتایج و پیامدهای سرکوب رسانهها توسط طالبان؛
فروپاشی فضای رسانهای؛
سرکوب گسترده و سازمانیافته رسانهها توسط طالبان، منجر به فروپاشی تقریباً کامل فضای رسانهای آزاد در افغانستان شده است. رسانههایی که پیشتر به عنوان صدای مردم عمل میکردند، یا تعطیل شدهاند یا به ابزارهای تبلیغاتی طالبان تبدیل شدهاند. این فروپاشی، مردم افغانستان را از حق اساسی دسترسی به اطلاعات بیطرفانه و مستقل محروم کرده و زمینهساز یک جامعه بدون آگاهی و اطلاعرسانی آزاد شده است.
افزایش خودسانسوری و مهاجرت اجباری روزنامهنگاران؛
ترس از بازداشت، شکنجه و حتی مرگ، روزنامهنگاران افغانستان را وادار به خودسانسوری شدید یا ترک کشور کرده است. در حالی که صدای مستقل در داخل افغانستان روز به روز ضعیفتر میشود، مهاجرت گسترده روزنامهنگاران به کشورهای دیگر، این فاجعه را تکمیل کرده است. این مهاجرت دستهجمعی به معنای از دست دادن صدایی است که میتوانست بازتابدهنده واقعیتهای تلخ زندگی در زیر سلطه طالبان باشد.
تسلط کامل بر جریان اطلاعات؛
طالبان با تسلط بر جریان اطلاعات، به دنبال ایجاد یک جامعه بسته و تحت کنترل کامل هستند. رسانهها در افغانستان دیگر نقش واقعی خود را ایفا نمیکنند؛ آنها به ماشینهای تبلیغاتی طالبان تبدیل شدهاند که تنها هدفشان حفظ و تقویت قدرت این رژیم است. این تسلط کامل بر اطلاعات، افغانستان را به یک دیکتاتوری اطلاعاتی تبدیل کرده است، جایی که هیچ حقیقتی بدون اجازه طالبان به گوش مردم نمیرسد.
تعمیق بحران انسانی و اجتماعی؛
سرکوب رسانهها توسط طالبان تنها به نابودی آزادی بیان منجر نشده است؛ بلکه این اقدام، بحران انسانی و اجتماعی را در افغانستان تعمیق بخشیده است. با محدود کردن جریان اطلاعات و جلوگیری از افشای جنایات و فسادهای داخلی، طالبان به افزایش فقر، ناامنی و بیعدالتی در کشور دامن زدهاند. این سرکوب نهتنها روزنامهنگاران و رسانهها را هدف قرار داده، بلکه کل جامعه افغانستان را به ورطهای از بیاعتمادی و سرگشتگی سوق داده است.
طالبان با دشمنی سرسختانه خود با رسانهها و روزنامهنگاران، نه تنها آزادی بیان را در افغانستان خفه کردهاند، بلکه زمینهساز بحرانهای عمیقتری در کشور شدهاند. این گروه با سرکوب هرگونه صدای مخالف، تلاش میکند تا یک دیکتاتوری مطلق را برقرار کند، اما این سرکوب و خاموشی رسانهها تنها به افزایش فساد، جنایت و بیعدالتی منجر خواهد شد. تا زمانی که طالبان بر سر قدرت باقی بمانند، امیدی به بازگشت آزادی بیان و رسانههای مستقل در افغانستان وجود ندارد.
حامیه نادری
>>> روزنامه ها و وسایل ارتباط جمعی و انترنت و در مجموع وسایل آگاهی دهی و ارتباطی قرن حاضر برای طالبان کاملا" بیگانه است چونکه تفکر طالبانی با تفکرات نوین چندین قرن فاصله دارد ، برای طالب مردم رمه گوسفندان است و ملا هبت چوپان دروغگو ، تمام تفکرات طالبان محدود به حد اکثر ۲۰ تا ۳۰ کتابی است که چند صد سال قبل تالیف شده و هیچ طالبی را نخواهی یافت که حد اقل یک کتابی از هوگو و یا شکسپیر و یا حد اقل مبانی فلسفه و یا هم روانشناسی یا فلسفه تعلیم و تربیه و امثالهم خوانده باشد و ۹۹ فیصد کتاب هایی که طالبان خوانده اند چاپ پاکستان و به عربی است و بیشتر از ۹۰ فیصد طالبان درس خواند در مدارس قادر به تکلم به زبان عربی نیستند .
این یک پروژه استخباراتی است و برای زمان محدودی دیزاین شده ، روز های دشوار طالبان در راه است.
>>> آنعده خبر نگاران و رسانه ها که در این بیست سال اخیر به وجود آمده بود اینها رسانه و خبر نگار نی بلکه اینها مروج فحشا و مراکز جاسوسی بود و حالا که آنها را منع ساخته بهترین کار کرده آند یکی از این رسانه ها به خیر اسلام و مسلمان نیست و نخواهد بود
>>> در زمان خلقی ها همه جا رنگ خون بود، تبلیغات افغان ملتی ها بوی پختونوالی و اخبار اخوانی ها بوی اختناق و كشتارمیداد، خوب حالا اگر این سه تا زیر یک سقف بروند چه خندقی جور خواهد شد؟؟؟؟؟
آتش خاوری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است