تاریخ انتشار: ۲۲:۱۴ ۱۴۰۳/۸/۲ | کد خبر: 176188 | منبع: | پرینت |
آنچه به ریچارد بنت خواهم گفت: جامعهی افغانستان سالها است از نظر ذهنی تجزیه شده؛ اقوام ساکن در این سرزمین، خوشیها و غمهای مشترک ندارند. قهرمان، بابا و رهبر این یکي، دشمن، قاتل و رقیب آن دیگري است. رهبران سیاسی آن یکي -که اینک بر سرِ اقتدار است- آشکارا در پی حذف فیزیکی و معنوی دیگران اند؛ اعتماد متقابل از میان برخاسته؛ احساس مشترک رخت بر بسته. از هر لحاظ شرایط و اوضاع ایجاب می کند که در جغرافیایي بنام «افغانستان»، «اساسات کشوری» از نو پی ریزی گردد.
در شرایط کنونی، امر مصونیت جانی، تضمین حیات مادی و معنوی، و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی اقوام و اقلیت های دینی و مذهبی ساکن در این کشور، بیش از هر چیز دیگري اَولَوِیَّت و مبرمیّت دارد. تحصیل و تأمین این خواست جز از طریق تأسیس ادارههای خودمختار برای واحدهای مذکور، و سپردن امور به خود آنان، از راه دیگري میسر نیست؛ یعنی یک گزینه در پیش داریم: نامتمرکز سازی یا فدرالیسم.
خیال بازگشت به سه سال قبل، به سالها و دههها و یا یک یا دو سده قبل، نامعقول و باطل است؛ چون آن بازگشت، تکرار تجارب ناکام گذشته- به ویژه تجربهی ناکام بن- است، که پس از اندک زماني، بار دیگر شاهد وقوع حوادث خونین خواهیم بود.
دکتر محیالدینمهدی
>>> 🌐 اولتر افغانپشتونهای ناقلین را از منطقه تان طرد و بفرارید
سپس یک فارسیزبان بزرگ و نیرومند می سازیم
>>> هر قریه یک کشور است.
>>> در این کشور هر فرد یک دولت است خودخواهی بیداد می کند فردگرایی غربی در این سرزمین به بار نشسته است هر کسی فقط خود را قبول دارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است