انتخابات ابزاری است بسان چکش که بر فرق مردم به نام مشروعیت کوبیده میشود. حقوق بشر کالای سمبولیک دیپلوماتها در مجالس جهانی است | ||||
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۰ ۱۴۰۳/۸/۲ | کد خبر: 176189 | منبع: | پرینت |
از مدتها است با خاور میانه کار میکنم. سفر اخیر من در حالی صورت گرفت که جنگ تاثیر زیادی بر این حوزه مهم جهانی گذاشته است. اما جدا از بحران جنگی یک مسالهی که همیشه ذهن مرا درگیر کرده، روش حاکمیت دولت های این حوزه است. برای اینکه یک تحلیل مقایسوی کنیم به این شاخص ها توجه کنید.
دولت مسوول نهادی است که خدمات اصلی را برای مردم ارایه کند. اما در این حوزه خدمات اصلی بر حاکمان، خانواده های عیاش حلقه های مذهبی-عشیرهای و دودمانها ارایه میشود. منابع زیادی در این راستا هزینه میشود. سعودی، بحرین، قطر، کویت، اردُن نمونه های بارز هستند.
دولت مسوول نهادی است که ساختار های اجرایی، قضایی و قانونی آنها در نتیجه انتخابات برگزیده شوند. در خاور میانه چنین نیست. چیزی که به نام انتخابات راهاندازی میشود، نمایشی بیش نیست. انتخابات ابزاری است بسان چکش که بر فرق مردم به نام مشروعیت کوبیده میشود. مصر، الجزایر، تونس، ایران نمونه های بارز آن هستند.
سیاست خارجی بنا بر اراده مردم، ارزشها، باور ها و منافع ملی دولتها تعیین میشود. این در حالیاست که امریکا و اروپا نقش اساسی در سیاست خارجی این حوزه دارد. امارات متحده عربی، قطر، عمان، کویت نمونه های بارز آن هستند.
دولت مسوول در برابر شهروندان در زمینه حقوق بشر پاسخگو است. در این حوزه حقوق بشر کالای سمبولیک دیپلوماتها در مجالس جهانی است. اسراییل، سوریه، یمن، لیبیا، عراق، ایران، سعودی، بحرین نمونه های بارز این بخش است.
واقعیت ایناست که این حوزه مهم در جغرافیای سیاسی جهان در دوران بربریت اما با ابزار های معاصر زندگی میکنند. بزرگترین بانکهای جهان در این حوزه نمایندگیهای کلیدی دارند. بزرگترین مراکز تجارتی جهان همینجا هستند، بزرگترین و بلندترین ساختمانهای جهان همینجا است، بزرگترین و مجللترین هوتلهای جهان همینجا است. شرکت های موتر سازی گرانقمیتترین موتر های جهان را برای سرمایداران همین حوزه میسازند اینجا یگانه حوزه جهان است که موتر های طلایی را از کمپنیهای معروف امریکایی و اروپایی داراست. حتی قمارخانه ها و روسپیخانه های این منطقه در جهان کمنظیر است.
پس بیایید ببینیم جنگ در این حوزه چه به بار میآورد؟
پولدارترین های این منطقه جنگ را بهترین وسیله گسترش قراردادهای سلاح میپندارند. سلاح که وسیله کشتار است، برای انحصارگران تولید آن اهمیت بالاتری نسبت به طلا دارد.
شرکت های دارو سازی ادامه جنگ را جشن میگیرند چون نیاز و تقاضا به دارو و دوا سه برابر میشود.
شرکتهای ساختمانی که غولهای اقتصادی این حوزه هستند، جنگ را بهترین وسیله ویرانی میدانند، زیرا آنان هستند که فرصت های فراخ و بازار شلوغ بازسازی را مدیریت خواهند کرد.
طبقه پولدار که وابستگی اقتصادی و خانوادگی با غرب دارند، پولدارتر میشوند چون با کاهش خدمات دولتی، نیاز به کمپنیهای شخصی بیشتر میشود. سکتور انتقالات، بهداشت، تعلیم و تربیت، تکنالوژی و زراعت وابستگی بیشتر به غولهای سرمایه پیدا میکنند. مراکز این غولهای سرمایه در کجاست؟ همه میدانند.
حالا مقایسه کنید، که کی قیمت جنگ را و چگونه میپردازد؟
دکتر ملک ستیز
>>> 🛑🌏🚥 پس چرا ای ملک ستیز خودت در دوران کرزی رئس حقوق بشر بودی و با (ان جی او) حقوق بشری دالر و ایرو درآمد نداشتی !؟؟
>>> جنگ ، آدم و نا آدم را از هم سوا میکند.
جنگ ، ایمان و وجدان انسان ها را محک میزند.
جنگ ، ضعیفان را از بستر جامعه برمیچیند.
جنگ ، جنگ آوران را از زیر خاکستر روزمره گی به اوج قلعه های ایثار و فداکاری بالا میکشد.
و در نهایت جنگ است که به صلح مفهوم میبخشد.
>>> جنگ های منطقه پیشینه تاریخی دارد. تمام امپراطوری ها در اثر جنگ ها در منطقه تشکیل شدند و دوباره در اثر جنگ ها از بین رفتند.
تمدن ها در منطقه شکل گرفتند و از بین رفتند و تمدن های جدید بمیان آمدند.
شروع میکنیم از دوران بابلی ها که بر علیه یهودی ها جنگیدند و یک تعداد را کشتند و یک تعداد را اسیر گرفتند و در جنگ با هخامنشی ها شکست خوردند و هخامنشی ها یهودی ها را آزاد کرد و دوباره به کنعان رفتند.
بعداً جنگ ها بین هخامنشی ها و یونانی بمیان آمد که هخامنشی ها شکست خوردند و اسکندر مقدونی تا سرزمین های افغانستان کنونی را اشغال کردند و تمدن یونان و باختری بنیاد گذاشتند که نمونه هایش هنوز در منطقه کلاش در پاکستان و در منطقه نورستان در افغانستان وجود دارد.
بعداً امپراطوری روم تشکیل میشود که به دوقسمت شرقی و غربی تقسیم میشود که ساسانی ها با امپراطوری روم شرقی همیش در جنگ بودند که حتی در قراًن نیز ازین جنگ در بعضی آیات ذکر شده است.
در اثر همین جنگ ها در سرزمین عرب دین جدیدی بنام اسلام تشکیل میشود که در اثر همکاری مسیحی ها با آنها،امپراطوری ساسانی شکست میخورد و دین اسلام تا آسیای میانه و آسیای جنوبی توسعه پیدا میکند.
بعدا در زمان حلفای راشدین و اموی ها و عباسی ها،خود مسیحی ها نیز از گزند روزگار در امان نمی مانند و دین اسلام تمام شمال افریقا و تا سرزمین اسپانیا را در برمیگیرد.
مسیحی ها نیز دو جبهه را علیه مسلمانها تشکیل کردند.یکی فرانک ها به رهبری فرانسوی ها در اروپا و دیگری در آسیای میانه توسط چنگیز خان.
در نتیجه امپراطوری اسلامی عباسی ها سیقوط میکند و امپراطوری مغول ها تا سرحد اروپا توسعه پیدا میکند.
بعداً در منطقه امپراطوری عثمانی تشکیل میشود که خاورمیانه و نیم اروپا را تحت تسلط میگیرد و راه ارتباط اروپایی ها را با چین و هند قطع میکند و اروپایی ها مجبور میشوند قاره افریقا را دور زده خود را به هند و چین برسانند و در یکی از سفر هایشان،توفان و باد آنها را به قاره امریکا میرساند و فکر میکردند که هندوستان است و مردم منطقه را اندیانر مینامیدند.
در آن زمان واحد پول جهانی درهم و دینار یعنی طلا و نقره بود.
در سرزمین های جدید قاره امریکا،اروپایی ها مقدار زیاد طلا و نقره بدست آوردند و در نتیجه ثروتمند شدند و دوران روشنگری در اروپا و استعمار در جهان شروع میشود و کلیسای اروپا جهان را به دوقسمت تقسیم میکند. نیم اش را به اسپانیا میدهد و نیم دیگرش را به پرتقال.
بعداً دوران انقلاب صنعتی در اروپا شروع میشود و امپراطوری های جدیدی مانند فرانسه و هالند و انگلستان تشکیل میشوند.
این امپراطوری ها بخاطر پیداکردن مواد خام برای فابریکه هایشان و بازار فروش برای مواد فابریکاتی شان باهم درگیر میشوند و در نتیجه جنگ اول جهانی رخ میدهد.
فاتحین جنگ در قصر ورسای در فرانسه مقصر جنگ آلمان را دانستند و در نتیجه آلمان را مجبور به پرداخت غرامت جنگی کردند،که پرداخت آن ازتوان آلمان بالا بود و باعث انفلاسیون و فقر در آلمان شد که در نتیجه سبب بمیان آمدن هیتلر و جنگ جهانی دوم شد.
بعد از ختم جنگ جهانی دوم، متفقین با هم یکجا شدند و ملل متحد را تشکیل کردند،اما جهان به دو قسمت تشکیل شده بود که عبارت از غرب کاپیتالست و شری کمونست بود.
مستعمره های انگلیس آزاد شدند و نیم شان راه کمونستی را انتخاب کردند و نیم دیگرش کاپیتالستی را.
اما جنگ ها پایان نیافت. هم در مناطق مختلف کره زمین،هردو سیستم بخاطر توسعه خویش جنگ گرم را شروع کردند و هم جنگ سرد را.
آخرین جنگ گرم عبارت از جنگ افغانستان بود که منجر به مداخله نظامی شوروی شد و در نتیجه خسارات بزرگ سیاسی و جانی و مالی به شوروی وارد کرد که منتج به خروج قوای شوروی از افغانستان و در نتیجه فروپاشی شوروی شد.
بعد از فروپاشی شوروی، امریکا میدان را برای خود خالی دید و خود را یکه تاز میدان فکر کرد. شوروی به پانزده کشور تجزیه شد و پیمان وارسا از بین رفت و اعضای آن یکی بعد از دیگر شامل پیمان ناتو شدند و جنگ یوگوسلاویا رخ داد و یوگوسلاویا نیز به چندین کشور تجزیه شد.
بعداً توطئه حادثه یازدهم سپتامبر رخ داد که منجر به لشکر کشی امریکا به افغانستان شد.
کشور های منطقه بشمول روسیه و چین و هندوستان،خطر توسعه طلبانه امریکا را در منطقه احساس کردند،در نتیجه برای دفاع از خویش،پیمان امنیتی شانگهای را تأسیس کردند.
امریکا به این هم کفایت نکرد و به عراق و بعداً به سوریه و لیبیا حمله کرد.
کشور های عضو شانگهای بر علاوه تشکیلات امنیتی شانگهای،تشکیلات اقتصادی جدید را نیز بنام بریکس تشکیل کردند تا در رقابت اقتصادی با غرب قرار بگیرند.
بعداً هم جنگ های اوکراین و غزه ولبنان شروع شد.
فعلاً جهان دوباره به جهان دوقطبی بین شرق وغرب تقسیم شده است.
جهان شرق یعنی شانگهای و بریکس به شکل محافظه کارانه پیش میروند، اما جهان غرب از موقع استفاده کرده به شکل توسعه طلبانه پیش میروند.
چنانچه پیشنهاد عضویت ناتو را به جاپان و کوریای جنوبی نیز دادند.
حالا انتخابات امریکا در پیش رو است. این که کی برنده انتخابات میشود و چه سیاستی را در پیش میگیرد و چه تحولاتی در سطح جهانی بمیان خواهد آمد،آینده نشان خواهد داد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است