از منظرواقع گرایی
بررسی اتحاد نظامی روسیه و کوریای شمالی
اتحاد و ایتلاف برای ایجاد موازنه و مقابله با تهدیدهای روز افزون امنیتی در سطح جهان، یکی رویکرد معمول مبتی بر رهیافت واقع گرایی است که... 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۴۵    ۱۴۰۳/۸/۲۹ کد خبر: 176334 منبع: پرینت

مکتب واقع گرایی، به علت نزدیکی با عملکرد سیاست مداران و فهم متعارف از سیاست بین الملل، رهیافت قابل توجهی است. این مکتب گزاره های دارد؛ همانند نظام بین الملل انارشیک، ستیز دایمی در این نظام، دولت ها منحیث بازیگران عقلایی، دولت ها منحیث بازیگران اصلی، نگرانی متداوم دولت ها برای حفظ بقای شان و راهبرد های موازنه سازی در قالب اتحاد ها و ایتلاف ها که شیوه های معمول در بررسی این مکتب هستند.

در این نوشتار به بررسی اجمالی و متکی بر مستندات موجود در نحوه شکل گیری اتحاد میان فدراسیون روسیه و کوریای شمالی، می پردازیم. در حالیکه جنگ اکراین وارد سومین سالش شده است، از یک طرف منجر به یک بن بست نظامی در نحوه نتیجه بخشی کامل آن می شود و از طرف دیگر، با گذشت هرروز این جنگ ابعاد جهانی تری به خود می گیرد. تشکیل اتحاد ها و ایتلاف های نظامی در دوطرف منازعه باعث شده تا نگرانی های جدی ای بابت گسترش دامنه های این جنگ که نظم و امنیت بین الملل را مختل می کند، شود. حتی بسیاری ها از شروع جنگ جهانی سوم حرف می زنند. زیرا قدرت بازدارنده ی اتومی، استفاده از توان موشکی و سلاح های غیر متعارف و تلاش طرفین برای غلبه بر یکدیگر، باعث می شود تا صورت واقعی این جنگ از شکل یک جنگ میان دولت ها، به یک جنگ بین المللی، مبدل شود. البته نقش ایران، چین و کوریای شمالی در تقویت موضع روسیه در جریان سه سال گذشته باعث شده تا اکراین نیز با حمایت وسیع و بی دریغ اروپا، امریکا و سایر متحدین آن، به مصاف روسیه برود.

ابتدا محاسبه بر این بود تا ورود روسیه به جنگ اکراین به مثابه یک عملیات محدود نظامی، کار اکراین را یکسره کرده و باعث شود تا دکتورین گسترش ناتو به سوی شرق، خنثی شود، اما با گذشت زمان و ایجاد موانع جدی در امر پیشروی نیروهای روسی در خاک اکراین، این محاسبه اشتباه از آب بر آمد. اینجا بود که هم مسکو و هم کیف با استفاده از فضای موجود بین المللی، جزوی از اتحاد های نظامی شدند. مسکو با تعمیق روابط تجاری، اقتصادی، سیاسی و نظامی با پکن، پیونگ یانگ و تهران، محور وحدت بخش جدیدی را بنام کرینکیس، به وجود آورد. کمک های تسلیحاتی تهران بویژه پهپاد های انتحاری، حمایت و اعزام نفرات نظامی پیونگ یانگ برای تقویت مواضع روسی در اکراین و حمایت های بین المللی چینایی ها هم در شورای امنیت سازمان ملل متحد و هم پمپاژ بی رویه پول و خریدن گاز و نفت روسیه، باعث شد تا مسکو جسور تر و بی باکانه در مسیر ادامه این جنگ، قدم بردارد. اما اعزام نیروهای کوریای شمالی، صفحه ی جدیدی از این نبرد وحشتناک است.

کوریای شمالی و روسیه با وجود مجاورت جغرافیایی، دارای روابط دیرینه ی تاریخی هستند. هردو کشور با شدید ترین تحریم ها مواجه هستند. هردو، دشمن هژمون گرایی غرب به رهبری امریکا اند و تلاش های بی حد و وصفی را برای مقابله با تحریم های وضع شده ی غربی انجام داده اند. اما، تحول اخیر در روابط این دو کشور، معنای واقعی اتحاد را در رهیافت واقع گرایی که مبتنی بر وجود تهدیدات و دشمن مشترک و قدرت هر دو کشور است، آشکار می سازد.

اتحاد در مکاتب مختلف واقع گرایی و آرمان گرایی، تعبیر های مختلفی دارد. رهیافت آرمان‌گرایی و لیبرالیسم در بررسی اتحادها به اشتراکات فرهنگی دولت ها، جنبه های ایدیولوژیک اتحاد و همچنین مسایل اقتصادی می پردازد. این رهیافت نقش ایدیولوژی را در شکل گیری اتحادها بسیار مهم ارزیابی می کند. در مقابل آن، رهیافت واقع گرایی در بررسی اتحادها به قدرت کشورها و تهدیدات خارجی تمرکز دارد.

خبر اعزام نیروهای کوریای شمالی به اکراین که قرار است به نفع روسیه وارد میدان شوند، نشان می دهد که هم مسکو و هم پیونگ یانگ، برای رفع تهدید های مشترک امنیتی و سیاسی و هم برای ایجاد سپر دفاعی در برابر غرب و امریکا به تقویت پایه های اتحاد محور آسیایی، توجه خاصی دارند.
منابع تعداد این نیروها را در حدود دوازده هزار سرباز تخمین می زنند که هردو کشور در اقدام به این مساله، به اهداف استراتژیکی نظر دارند. روسیه با اعزام نیروهای کوریای شمالی از یک طرف می خواهند بار جنگ را از لحاظ منابع انسانی کاهش دهد و از طرف دیگر این جنگ را به یک جنگ چند کشوری در قالب یک اتحاد نظامی وارد سازد. همان طوریکه در حمایت از جبهه اکراین، امریکا، اروپا و سایر کشور های دیگر به تقویت جایگاه دفاعی اکراین پرداخته اند. به همین دلیل می توان، ورود نیروهای کوریای شمالی به جنگ اوکراین را به عنوان یک تحول مهم در زمینه امنیت جهانی و استراتژی‌های نظامی روسیه تلقی کرد. این اقدام نه تنها نشان‌دهنده همکاری نزدیک‌تر بین مسکو و پیونگ‌یانگ است، بلکه اهداف چندگانه‌ای را برای روسیه به همراه دارد. از طرف دیگر، کره شمالی نیز برای پیشبرد منافع و اهداف خود وارد جنگ شده است و هردو کشور با اهداف استراتیژیک، در پی حصول آن اند.

روسیه با هدف تقویت نیروهای انسانی، ازمایش توانایی های نظامی اکراین، نشان دادن اتحاد با کوریای شمالی، تاثیر گذاری بر توازن قدرت جهانی،استفاده از تاکتیک های غیر متعارف، در پی تغییر دراماتیک جنگ است. در حالیکه، می توان اهداف کوریای شمالی، همچون تقویت روابط با روسیه، جلب فناوری نظامی، استفاده از بحران برای تقویت قدرت داخلی و نقض تحریم ها، ارزیابی کرد.

به این حساب، مشارکت کره شمالی در جنگ اوکراین، می‌تواند تنش‌ها را در سطح جهانی افزایش دهد و روابط این کشور با اروپا را پیچیده‌تر کند. این اقدام ممکن است به عنوان اعلان جنگ نه تنها علیه اوکراین بلکه علیه کشورهای غربی نیز تلقی شود. زیرا تشکیل چنین اتحادی که در شرایط حاضر غیر متعارف و بی پیشینه تلقی می شود، معنای واقعی اتحاد نظامی را میان دولت های دوکشور، متبلور می سازد. ایجاد چنین تشکلی که بر تقویت مواضع دوجانب، رفع تهدید های مشترک امنیتی و سیاسی، دور زدن تحریم ها و ارسال نوعی از پیام به دشمنان مشترک هردو کشور است، نشان می دهد که عصر واقع گرایی در قالب اتحاد ها و ایتلاف ها برای تغییر مسیر تحول در نظام بین الملل، برگشته است. از جانب دیگر، واشنگتن با ارسال مجوز استفاده از موشک های اتکامز برای اکراین، صفحه ی جدیدی از این عصر اتحاد را ورق زده است. این ارسال مجوز به اکراین می تواند در پاسخ به اعزام نیروهای نظامی کوریای شمالی در جنگ اکراین و تقویت راهبرد های بازدارنده در جهت دفع تهدید های محسوب شود که غرب و امریکا در محاسبات شان، نگران آنها هستند.

واقع گرایی که اتحاد ها را بر مبنای وجود تهدید های مشترک و قدرت کشور ها مدنظر دارد، توسل به راهکار های سخت افزاری را برای مقابله با تهدید ها، الزامی می سازد. اکراین عرصه ی است برای رقابت کشور های جهان جهت ایجاد قدرت بازدارنده و دیوار دفاعی که باعث می شود تا این قدرت ها با هزینه سازی هنگفت نظامی، از یک طرف به فرجام این رقابت ها نظر داشته باشند و از جانب دیگر، توان نظامی و عملیاتی خود را برای سناریوی محتملی جنگ سوم جهانی به محک بگذارند. اتحاد روسیه و کوریای شمالی، مولود این ذهنیت های امنیتی است که هردو را در قالب یک محور متحد و با دشمن مشترک، در یک جبهه قرار می دهد. عصر دولت ها برای بازی گری عقلایی، تلاش برای حفظ بقای شان، وجود نظام بین الملل انارشیک و خاصیت متداوم ستیز در آن، در قالب اتحاد ها و ایتلاف برای ایجاد موازنه سازی، نمود دار اصلی این تفکر است. اینجا است که ایده اتحاد نظامی میان روسیه و کوریای شمالی، باعث می شود تا بیشتر به قالب واقع گرایی و تسلط آن بر نحوه سیاست های جهانی و امنیتی در نظام بین الملل فکر کرد. روسیه و محور کرینکیس که محور ضد امریکایی هستند، جنگ های بی پایانی در پیش دارند و باید برای حفظ جایگاه شان که مولود دو دهه هژمون طلبی امریکایی است، هزینه های بی شماری، به مصرف برسانند. در طرف مقابل، غرب اکراین را اولین و محکم ترین دژ در برابر این تفکر شرقی می بیند. اتحاد قدیمی میان اروپا و امریکا، هم یک ذهنیت امنیتی در برابر زیاده طلبی های شرق است. پس می توان گفت که اتحاد و ایتلاف برای ایجاد موازنه و مقابله با تهدید های روز افزون امنیتی در سطح جهان، یکی رویکرد معمول مبتی بر رهیافت واقع گرایی است که دولت های متخاصم شرق و غرب به آن، توجه دارند.

عبدالناصر نورزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نظامی روسیه
کوریای شمالی
نظرات بینندگان:

>>>   در دهه شصت میلادی قرن گذشته، امریکا میخواست راکت های اتمی خود را در ترکیه که هم سرحد اتحاد شوروی وقت بود،جابجا کند.
شوروی نیز راکت های اتمی خویش را در کیوبا مستقر کند.
غالمغال جان کندی رییس جمهور وقت امریکا برآمد که از برای خدا:شوروی میخواهد راکت های اتمی خویش را در کیوبا در پیش پوز ما مستقر کند.
نزدیک بود جنگ اتمی در بگیرد.
بالاخره امریکا از اسقرار راکت های خود در ترکیه صرف نظر کرد و شوروی نیز از استقرار راکت های خود در کیوبا صرف نظر کرد.
بعد از تجزیه شوروی و از بین رفتن پیمان وارسا ،در سفری که بوربس یلتسن رییس جمهور وقت روسیه به امریکا داشت،مقامات امریکایی برایش وعده دادند که پیمان ناتو بطرف کشور های اروپای شرقی توسعه نخواهد یافت.
اما برخلاف وعده شان،کشور های اروپای شرقی بکی بعد از دیگری عضو پیمان ناتو شدند و حتی سه کشور لیتوانیا و لاتویا و استونیا که سابق جمهوریت های اتحاد شوروی بودند،نیز شامل ناتو شدند.
حالا که مقامات روسی از امریکا میپرسند که چرا به وعده خود که گفته بودید پیمان ناتو را بطرف شرق توسعه نمیدهید،وفا نکردید؟
آنها در جواب میگویند:کدام وعده؟ما هیچوقت چنین وعده بی نداده بودیم!
کشور های اروپایی اصلاً هیچ تصمیمی برای عضویت اوکراین در ناتو ندارند.
حتی زیلنسکی رییس جمهور اوکراین بعد از شروع جنگ یک میز را در روی حویلی دفتر اش گذاشت و یک ورق کاغذ را امضا کرد که این درخواستی من به عضویت ناتو است،اما کشور های اروپایی گفتند که عضویت ناتو شرایط کار دارد و اوکراین این شرایط را ندارد و درخواستی او را قبول نکردند.
بنأ این امریکا است که بالای عضویت اوکراین در ناتو تلاش دارد،نه کشور های اروپایی.
از طرف دیگر در آغاز جنگ اوکراین امریکا به توکراین سلاح داد و گفت که تو اجازه نداری با این سلاح ها به داخل خاک روسیه جمله کنی.
اما حالا بار به وعده خود وفا نکرده است و به اوکراین اجاره داده است که با سلاح های امریکایی میتواند بالای روسیه جمله کند.
پس شما خودتان قضاوت کند که در جنگ اوکراین کی حق بجانب است؟
روسیه یا امریکا؟
گذشته از آن که اوکراین و روسیه و بیلوروس، هرسه شان در حقیقت روس ها هستند.بسیار کم تفاوت زبانی دارند.
اصلاً کشور روسیه در همین منطقه کیف که حالا پایتخت اوکراین است،بنیاد گزاری شده است و بنام روس های کیف یاد میشدند و در حقیقت خاک خودش است.
پس این توطئه امریکا بود که روسیه را وادار ساخت بالای خاک خودش و مردم خودش حمله کند.

>>>   قدرت و ثروت بدون مهار معنویت ، وحشت و بربریت را به بار می آورد.

>>>   مکتب واقعگرایی یا رئالیسم یکی ازمک اتب بینشی مردود اوایل قرن نوزدهم اروپاست. با آنکه واقعیت بخشی از حقیقت است اما رئالیسم به صور واقعیت نه به کنه آن نگاه میکند. مثلا این یک واقعیت است که اسرائیل تسبت بسوریه، عراق، فلسطین اشغالی و سایر ملل شرق میانه مساحت ارضی کمتر ونوس کمتر از آنها دارد، این واقعیت درمورد کنه اسرائیل هیچ چیزی را افشا نمیکند وخصایل بربر منشانه و .... بودن انرا انتقال نمیدهد. مکتب واقعگرایی زمانی میتواند برازنده حقیقت باشد که با متدولوژی علمی به تحلیل واقعیت ها برود. این کاری است که نویسنده این مقاله نتوانسته از عهده آن بر اید.

>>>   مکتب رئالیزم یا واقعگرایی از یکطرف تیوری توطئه را افشا میکند که چگونه در اثر آن جنگ ها بروز میکند و از طرف دیگر از حق دفاع کشور ها نیز در صورت توطئه علیه شان دفاع میکند.

>>>   حمله بالای اسراییل یک توطئه ساخته شده از جانب خود اسراییل و امریکا بود.
چنانچه دولت امریکا عاجل کمک پنجاه ملیارد دلاری را به اسراییل اعلام نمود، بدون آن که دولت اسراییل چنین درخواستی را کرده باشد.

>>>   روسیه هرگز برای کسی دوست نمیشود صدام پنجاه سال با آنها دوست بود سرانجام توسط امریکائی ها بدار آویخته شد حتی همین روسهای نامرد برای صدام درمقابل دالر سلاح ندادند درافغانستان برای حکومت نجیب درمقابل پول تیل وروغنیات نمی دادند ازان قبل تر برای امیر شیرعلی خان درمقابل انگریز همین بد قولی را کردند همین نامردی روس هارا رئیس جمهور ....
غ

>>>   در تعاملات جهانی مردی و نا مردی مطرح نیست بلکه منافع ملی مطرح است.
روس ها تا نیاز داشتند خلقی ها و پرچمی ها را استعمال کردند و بعد دور انداختند.
امریکایی ها تا نیاز داشتند مجاهدین را استفاده کردند و بعد دور انداختند.
امریکایی ها دو .....ار ، کرزی و غنی را تا لازم داشتمد استفاده کردند و در نهایت رهایشان کردند و حالا روس و چین ایران طالبان را مورد استفاده قرار داده اند و به مجرد ختم جنگ اوکراین طالبان را به گودال تاریخ رها میکنند.

>>>   مردی را که امریکا در حق افغانستان کرد.هیچ کشوری نکرد.
از گروپ های مجاهدین دفاع کرد.
مجاهدین را پس کرد،طالبان را به قدرت نشاند.
طالبان را پس کرد،باز مجاهدین را همراه تکنوکرات ها بر تخت نشاند.
حالا مجاهدین و تکنوکرات ها را پس کرد بار طالبان را بر تخت شاند.
معلوم نیست که باز کدام رییس جمهور امریکا باز چه مداری گری را بالای افغانستان انجام خواهد داد؟

>>>   البته نقش ایران، چین و کوریای شمالی در تقویت موضع روسیه در جریان سه سال گذشته باعث شده تا اکراین نیز با حمایت وسیع و بی دریغ اروپا، امریکا و سایر متحدین آن، به مصاف روسیه برود.//
هههه. شیپور ره از سر گشادش باد کردی بیسواد مغرض.
وفق گفته خانم مرکل (صدر اعظم سابق جرمنی) ناتو "تله جنگ" با روسیه را از 2014 طراحی کرده بود. یعنی ناتو و غرب خونخوار از 8 سال قیل از شروع جنگ برای آن آمادگی می گرفتند و اوکراین صرف (گوشت قربانی) غرب جلاد بود در مصاف با روسیه. پس اروپا از خاطر حمایه ایران و چین از روسیه وارد منازعه نشد. کینه توزی نسبت به ایران و چین و روسیه تا کجا؟
دم تکان دادن برای غرب که خون 50 هزار مسلمان را در غزه و لبنان ریخته چه سودی دارد جز ننگ مزدوری؟

>>>   اینبار نوبت ملا یعقوب مجاهد است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است