پاکستان در این مقطع تلاش دارد بار دیگر در نقش یک بازی ساز، وارد عرصه شود و به نظر میرسد که تا حدی هم موفق عمل کرده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ | کد خبر: 176717 | منبع: |
پرینت
![]() |
سراج الدین حقانی پس از قریب به ده روز اقامت در امارات متحده عربی، در شرایطی به کابل بازگشت که گفته میشود بخش زیادی از نیروهای تحت امر او در مناطق مختلف افغانستان و از جمله در کابل، توسط نیروهای وابسته به ملاهبة الله، خلع سلاح شده اند.
پس از ترور خلیل الرحمن حقانی، علاوه بر اینکه شیب تضعیف حقانی ها بسیار تند شده، طالبان جنوبی طرفدار تعامل با آمریکا هم به شدت تحت فشار هستند.
در تقسیم بندی شبکههای درونی طالبان، اگر سراج الدین حقانی را اصلی ترین چهره طالبان مشرقی بدانیم، یقینا باید ملابرادر را اصلی ترین چهره طالبان جنوب بدانیم.
ملاهبة الله رهبر طالبان پیش از این هیچگاه راس قدرت طالبان قندهاری نبود. او به عنوان یک سدوزایی، در ذیل قندهاری هایی قرار داشت که ملابرادر، رهبر آنها به حساب می آید.
ملاهبة الله، پیش از گرفتن بیعت اعضای شورای کویته، بی آنکه در تشکیلات سیاسی و نظامی طالبان، سابقه برجسته ای داشته باشد، صرفا یک ملای قابل احترام بود که در اختلافات درونی طالبان برای رسیدن به رهبری گروه، مورد اجماع قرار گرفت.
طالبان به منظور پیشگیری از فروپاشی سازمانی خود بعد از مرگ اختر منصور، نقش مذهبی ملاهبة الله را به عنوان یک شیخ الحدیث صاحب مقام افتا، پررنگ ساختند تا بتوانند رده های میانی و پایینی نیروهای خود را با فتاوای شرعی رهبر جدید، مدیریت کنند، اما همین اتفاق به هبة الله، موقعیتی بینظیر داد که در طول چند سال، خود و جمعی از اطرافیانش را به یک جریان مستقل در درون طالبان تبدیل کند. جریانی که اکنون تشکیلات و نیروی نظامی مستقل خود را دارد.
هیة الله در سه سال و نیم حاکمیتش به عنوان امیر طالبان بر افغانستان، موفق شده بخش قابل ملاحظهای از اختیارات ادارات و نهادهای حکومتی را به قندهار و شخص خود یا آدمهای مورد اعتماد خود منتقل کند.
این روزها جایگاه مذهبی ای که بزرگان طالب برای ملاهبة الله با عنوان «اولی الامر» تراشیدند، بلای جان آنها شده و در تصفیه حساب های درون حزبی، هر مخالفتی با او، خروج از بیعت و خلاف شرع عنوان میشود.
از آنسو، با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، موضوع چگونگی مواجهه طالبان با مطالبات آمریکا، به یک دغدغه مهم در میان مقامات طالبان بدل شد. قطع کمک های مالی هفتگی آمریکا به این گروه هم که موجب کاهش قابل توجه ارزش پول افغانی شد، بر حجم این دغدغه افزود.
تقریبا تمامی رهبران دو جناح اصلی طالبان (حقانی ها و قندهاری)، در این موضوع متفق النظر هستند که باید راه تعامل با آمریکا و اجابت مطالبات ترامپ را در پیش بگیرند. اما در این میان، ظاهراً ملاهبة الله و حلقه تازه قدرتمند شده اطرافش، شدیداً مخالف رویکرد تعاملی طالبان با آمریکا هستند.
بر اساس تجربه های پیشین، گروههای سلفی به شمول طالبان، مادامیکه منافع خودشان تامین شود، هیچ مخالفت مبنایی و ایدیولوژیکی با آمریکا ندارند.
بنابراین، همانطور که جولانی در سوریه با آمریکا مشکل خاصی ندارد، ملاهبة الله هم به لحاظ مبنایی و مسایل فقهی، مشکلی با آمریکا ندارد. بنابراین، دلیل مخالفت کنونی او با آمریکا را باید در جایی غیر از مبانی فکری و فقهی طالبان جستجو نمود.
و به نظر من، باید پاسخ چرایی گارد بسته هبة الله در مسأله تعامل با آمریکا را در اتاق های فکر اسلام آباد جستجو کرد. جاییکه هماره، بیشترین تاثیر را در بازیگردانی طالبان داشته است.
پاکستان، در سه سال گذشته، دو نارضایتی مهم از طالبان داشته است.
اول، حمایت پیدا و پنهان طالبان از تی تی پی و اندیشیدن به لوی پشتونستان و دوم، ارتباط مستقیم این گروه با آمریکا بدون در نظر گرفتن نقش پدرانه پاکستان.
پاکستان هرگز تمایل ندارد که انحصار نقش آفرینی به عنوان اجاره کار طرح های آمریکا در منطقه را از دست بدهد.
ملابرادر یک بار در سالهای اولیه حکومت جمهوری، بدون کسب اجازه از پاکستان و مستقلا وارد مذاکره با آمریکا شد و تاوان آن را با گذراندن نه سال در زندانهای پاکستان پس داد.
برای پاکستان مهم است که طالبان، صرفا از دریچه آنها، وارد گفتگو و تعامل با آمریکایی ها شوند و در شرایط کنونی، تنها تیمی که در میان طالبان، ارتباط مستقیم با آمریکا ندارد، ملاهبة الله و یاران اوست.
حقانی ها به هر میزان که رابطه نیک با پاکستان داشته باشند، باز هم تا زمانی محبوب خواهند بود که پشت دست پاکستان بازی کنند.
اکنون که حقانی ها در شرایطی قرار گرفته اند که میتوانند یک بازیگر مستقل در منطقه به حساب بیایند، از دیدگاه پاکستان، تضعیف این گروه، ضروری است و لذا ترور خلیل حقانی و فشار بر سراج به منظور تمکین از دستورات ملاهبة الله، میتواند شرایط را به نفع پاکستان بالانس کند.
بزرگان جناح قندهاری طالبان( همچون ملابرادر و ملایعقوب) که احتمالا به اندازه حقانی ها با پاکستان نزدیک نیستند هم در صورت اصرار بر داشتن رابطه مستقیم با آمریکایی ها دارند، با احتمال ترور و مرگ مواجه هستند.
ملاهبة الله و حلقه اطرافش در بدل همکاری پاکستان برای سیطره کامل آنها بر قدرت، میتوانند دو خدمت به پاکستان ارایه کنند.
اول اینکه تا حد امکان، تی تی پی را مدیریت کند تا فشار از اسلام آباد کاسته شود و دوم اینکه مذاکره و تعامل با آمریکا را فقط از کانال آنها پیش ببرد تا منافع پاکستان هم تامین شود.
بنابراین، به گمان من، فهم تحولات پیدا و پنهان کنونی افغانستان، بدون فهم منطق آی اس ای در تحولات منطقه ای، ممکن نیست.
پاکستان در این مقطع تلاش دارد بار دیگر در نقش یک بازی ساز، وارد عرصه شود و به نظر میرسد که تا حدی هم موفق عمل کرده است.
سید احمد موسوی مبلغ
>>> مقاومت ملی همه این سناریو ها را برهم میزند و قدرت دوباره به ملت باز میگردد .
>>> 💯🕳 ای فارسیزبانان با تاریخ و بافرهنگ
همین مردم متحجر افغانپشتون تروریست فطرت ناقلین سرحدی را در رده های انسان و سیاست اجتماعی قرار ندهید و هم مورد بحث نگیرید
>>> طالب رفتنی است اما منتظر است تا بدیل اش پیدا شود.
>>> موسوی صاحب کاملا درست تحلیل کرده اید. کاش یک تحلیل جانانه از حزب وحدت اسلامی که بنیان گزار آن اخوند های ایران اند بنویسید گروه های متفرق هزاره که در دهشت افگنی های ضد حکومت سیکیولر افغانستان سالهای نوزده هشتاد نقش داشتند یعنی در تخریب پل و پلچلک و کشتن سرباز و افسر در مناطق مرکزی که علی مزاری خودش بار ها با افتخار تذکر داده است و در شهر قم سنگ تهداب حزب وحدت را گذاشتند و برای اعمال تخریبی در داخل افغانستان آماده ساختند.و یک بلای دگر بر علاوه بلای هفت تنظیم پشاوری بر مردم افغانستان وارد گردید.به امید نوشته ها و تحلیل های دقیق تان.
دگروال متقاعد ،عبدالحلیم
شهر کابل
>>> طالب نه رفتنی است نه هم قصد رفتن دارد
این برای اون های که خودشان در خارج در بهترین شرایط و بهترین خانه بهترین زندگی اما فقط مثل مردم عادی زندگی میکند نمی تواند امر نهی کند یا به یاد میاره که چی دزدی میکردیم در دالر غلت میزدیم این ها می نویسد که طالب رفتنی است اون یکی میگه مقاومت این یکی میگه جبهه آزادی اون یکی میگه پلانی وووو طالب آمریکا و ناتو به 50 کشور متهد امریکا از جمله جمهوریت بیست سال جنگیدن و همه را از افغانستان فراری وبگیل کردن حال شما قضاوت کنید که طالب بر سرتاسر افغانستان تسلت دارد آیا این قدرت و این دولت رفتنی است یا از ناچاری یا از تنهای برای خود و دیگران نظر میتیم اونم قاچاقی در خارج زندگی میکند ولی یک چیز ما باید درک کنیم همه ملت افغانستان یک دوبار مزه مهاجرت کشیدن مهاجر یعنی چی آخرش تحقیر بی عزتی بی آبروی تا بکی ما ملت برده باشیم سر ما ملت یکی باید حکمت کند چون نه در این دولت به قدرت میرسن نه در قدرت دیگران حال این آمده است سرتاسری امنیت درحد اروپا دوزد نیست اختیتافچی نیست زورگو نیست لندغر نیست بچه قمندان وخود قمندان نیست پلیس محلی یا اربکی که روز پلیس شب دوزد بود نیست به ما حکمت نمیرسه حامین دولت بهترین دولت در این پنجاه سال تا هنوز نه آمده بود اصل کلام واخر کلام خر به چوب بسته باشه حامین چند تا چیز را نگاهدارد برای ما ملت بی است حال تمام دنیا کمر بسته کرده شب روز که مهاجرین افغانستانی را بگیره به افغانستان بفرسته همه کشورها که این کارا میکند همه اش هم زبان ملت افغانستان استن ملت افغانستان برای اینها چی نمیکردن چی محبوبیت برای ما داشتن حال کشورهای هم زبان ما 1 پاکستان 2 تاجیکستان 3 ترکیه 4 ایران اروپا و غرب را که گله نداریم یادمان هست که در جمهوریت شب چافه بر طالبان میزدن ما خوشحال میشدیم حال بر مهاجرین کشورهای هم زبان شب چافه میزنه چی تهقیر که به مهاجر افغانستانی نمیشه خود را به خبری نزنیم که ما خبر نداریم حال هرچی دلتان است طالب رفتنی نیست خوش باوری تا بکی پس بیایم همه ملت افغانستان و همه اقوام و زبان دست به دست هم بدهیم وطن خود را آباد کنیم حال یک دولت واحد در مقابل تمام ما ملت افغانستان است هرچی میتوانیم از این یک دولت باز خواست کنیم و بگیریم وهم میتوانیم اگر دولت همه شمول شد خانه ما ملت خراب است چون هرکی برای خود میخواهد و حال اختیار دارید هی گوزم گوزوم کنید یا برای جنگ سالاران زورگویان حال اختیار دارید یا میخواهید در وطن خود کار بار کنید مثل یک انسان دیگر دنیا را دیدین که همه را در یک کشور باچند قوم و چند کویش زبان زندگی میکند