تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ ۱۴۰۳/۱۲/۴ | کد خبر: 176811 | منبع: |
پرینت
![]() |
یک دیپلمات ارشد پیشین ایران با بیان اینکه افغانستان در شرایط خاصی بهسر میبرد و لازم است مورد توجه کشورهای اروپایی قرار گیرد، گفت: اگر این توجه صورت نگیرد در آیندهای نه چندان دور کشورهای اروپایی با آثار مختلف تحولات افغانستان در داخل مرزهای خود مواجه خواهند شد.
به گزارش ایسنا، «سید رسول موسوی» در مقالهای در «هلسینکی تایمز» فنلاند با عنوان «اروپا و آینده افغانستان» نوشت: در حالی که اروپا در شوک سخنرانی «دی. جی ونس» معاون رئیسجمهور ایالات متحده در کنفرانس امنیتی مونیخ، مکالمه تلفنی ترامپ و پوتین و بالاخره مذاکرات ۱۸ فوریه وزرای خارجه ایالات متحده و روسیه در ریاض بهسر می برد صحبت کردن در مورد افغانستان، خیلی آسان نیست اما فکر میکنم ضروری باشد.
نباید فراموش کنیم که ایالات متحده پیش از رفتار تک روانه اش در مورد اوکراین و کنار گذاشتن اروپا و اوکراین در شروع مذاکره با روسیه، چنین رفتاری را در مورد افغانستان هم داشته است. امریکا در دوحه با طالبان مذاکره کرد و خود تصمیم گرفت که نیروهایش را از افغانستان خارج کند و با این تصمیم خود کشورهای اروپایی و ناتو که ۲۰ سال در کنار امریکا در افغانستان جنگیده بودند بدون شنیدن هرگونه توضیحی از جانب ایلات متحده، مجبور شدند نیروهایشان از افغانستان فرا بخوانند.
اتفاقِ افتاده برای کشورهای اروپایی که نمیتوانند پاسخ درستی به افکار عمومی خود درباره دلیل شرکت در جنگ افغانستان - که نتیجه آن به قدرت رسیدن طالبانی بود که قبلا برای ساقط کردن آن نیرو اعزام کرده بودند- باعث شده علاقه به پیگیری تحولات افغانستان درمراکز تصمیم گیری و مطالعاتی اروپا به حداقل برسد.
مشغول شدن اروپا به جنگ اوکراین نیز در به حاشیه راندهشدن توجه به افغانستان در اروپا تاثیر تعیین کنندهای داشته است. البته اگر اروپا به آنچه در افغانستان رخ داد توجه بیشتری داشت و به دلایل شرکت خود در جنگ توجه و خروج نیروهایش از افغانستان را آسیبشناسی میکرد، شاید در چگونگی همراهی ایالات متحده در جنگ اوکراین با احتیاط بیشتری عمل میکرد.
موضوع تصمیم یک جانبه ایالات متحده در شروع مذاکرات با روسیه بدون اوکراین و اروپا و خروج از افغانستان که منجر به سقوط دولت غربگرای «اشرف غنی» و به قدرت رسیدن مجدد طالبان شد تنها موارد از اقدامات یکجانبه امریکا نیست بلکه موارد مهم دیگری مانند خروج یک جانبه آمریکا از توافق فعالیتهای هستهای ایران (برجام) را میتوان نام برد که تشریح آنها کانون بحث این یادداشت نیست.
به عنوان کسی که بیش از ۳۰ سال در موضوع افغانستان کار اجرایی و مطالعاتی داشتهام، معتقدم که افغانستان در شرایط خاصی بهسر میبرد و لازم است مورد توجه کشورهای اروپایی و در درجه اول مورد توجه اتاقهای فکر اروپایی قرار گیرد و اگر این توجه صورت نگیرد در آیندهای نه چندان دور کشورهای اروپایی با آثار مختلف تحولات افغانستان در داخل مرزهای خود مواجه خواهند شد.
ابتدا لازم است نگاهی کلی به شرایط موجود در افغانستان بیندازیم و ببینیم شرایط جاری در افغانستان چگونه است:
- بیش از سه سال از حکومتداری طالبان میگذرد؛
- طالبان بر سراسر کشور سیطره دارد و در برقراری امنیت داخلی نسبتا موفق بوده است؛
- نیروی سیاسی یا نظامی متشکلی که حکمرانی طالبان را تهدید جدی کند در حال حاضر وجود ندارد؛
- با ممنوعیت کشت خشخاش در مبارزه با مواد مخدر سنتی موفقیت نسبی داشتند اما جایگزینی تولید و قاچاق مواد مخدر صنعتی شرایط جدیدی را در موضوع قاچاق موارد مخدر ایجاد کرده است؛
- طالبان تمام صحبتهای دوران مذاکرات در مورد حکومت فراگیر و مشارکت سایر اقوام در حکومت، تحصیل دختران، حقوق زنان و... و. را فراموش کرده و به دوران حکومتداری دهه ۹۰ خود بازگشته است؛
- حکومت و حکمرانی انحصاری بر اساس فقه حنفی با قرائت خاص و اتکا بر قومیت پشتون دارد؛
- در سطح بینالمللی و منطقه درباره چگونگی کار با طالبان اجماعی وجود ندارد؛
- کشورهای مختلف از مقامات طالبان که توسط شورای امنیت سازمان ملل تحریم شدهاند پذیرایی می کنند؛
- در قزاقستان و قرقیرستان طالبان ار لیست سازمانهای تروریستی خارج شده و در روسیه هم در حال خارج شدن است؛
- شورای امنیت سازمان ملل حضور داعش، القاعده و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان را تائید کرده است؛
- سازمان ملل طالبان را متهم به نقض سیستماتیک حقوق بشر کرده است.
- دادستان دادگاه کیفری بینالمللی درخواست دستگیری رهبر و قاضی القضات طالبان را داده است.
- فجایع طبیعی مانند خشکسالی، زلزله و سیل (سیل سنگین می سال گذشته با ۲۲۵ کشته و تخریب ۲۸۰۰ خانه) در افغان همچنان فاجعه آفرین است؛
- بازگشت پناهندهها و مهاجرین به افغانستان بحران آفرین است؛
- امنیت غذایی به شدت وخیم شده و بر اساس آمارهای موجود بیش از نیمی از جمعیت افغانستان به درجات مختلف تحت تاثیر قرار داده است.
با توجه به شرایط فوق برای آینده طالبان در افغانستان سه سناریو میشود، تصور کرد:
سناریوی اول : تثبیت طالبان و ادامه وضع وضع موجود
سناریوی دوم : تغییر در شیوه حکمرانی (تغییر رفتار – حکومت مشارکتی – حکومت فراگیر)
سناریوی سوم : تغییر رژیم سیاسی (شورش- جنگ داخلی – مداخله خارجی)
در سناریوی اول طالبان احتمال شناسایی بینالمللی، طالبان خیلی ضعیف است و در نتیجه بیثباتی افغانستان هم به جهت بینالمللی هم به جهت داخلی (مسایل گروههای قومی – زنان – تحصیل دختران -... ) ادامه مییابد. نگرانی جامعه جهانی و کشورهای منطقه از حضور نیروهای تروریستی در افغانستان باعث ادامه عدم همکاریهای جامع با این کشور میشود. البته باید توجه داشت که چنین وضعیتی نمیتواند پایدار باشد.
سناریوی دوم یعنی تغییر در شیوه حکمرانی به هر میزان و شرایطی که اوضاع داخلی افغانستان اجازه دهد مطلوب کشورهای منطقه است و به نظر می رسد جامعه جهانی هم از این سناریو حمایت کند زیرا در این حالت امنیت و همکاری در منطقه افزایش مییابد. به هر میزان که طالبان بتواند سایراقوام را در حکمرانی شریک سازد و شرایطی را آماده سازد که اقشار مختلف مردم افغانستان همبستگی بیشتری با حکومت احساس کنند ثبات جامعه افغانستان بیشتر میشود و همبستگی اجتماعی داخلی افغانستان موجب افزایش امنیت در مرزهای افغانستان با همسایگان میشود.
سناریوی سوم یعنی شورش یا جنگ داخلی و یا مداخله خارجی بدترین سناریو برای مردم افغانستان و منطقه است. جامعه جهانی و کشورهای منطقه منافعی در در جنگ داخلی افغانستان ندارند و بیثباتی افغانستان را موجب ناامنی در منطقه و افزایش تهدید تروریسم میدانند.
در جمع بندی میتوان نوشت که افزایش امنیت در منطقه رابطه مستقیمی با افزایش ثبات و امنیت در افغانستان دارد و ثبات افغانستان در گرو افزایش همبستگی اجتماعی، مشارکت اقوام و اقشار مختلف افغانستان در حکمرانی به شکلی که خود را شریک در اداره کشور احساس کنند. امنیت افغانستان در گرو همکاریهای منطقه ای است و همکاریهای منطقه ای با افغانستانی بیشتر ممکن میشود که مورد شناسایی بینالمللی قرار گرفته و تهدیدی از جانب افغاستان احساس ننمایند.
اروپا در مقابل افغانستان سه گزینه دارد:
اول : رفتن به سمت یافتن گروههای مخالف طالبان به منظور تغییر رژیم طالبان؛
دوم : منزوی سازی طالبان و سیاست صبر و انتظار تا در آینده پنجرهای باز شود؛
سوم : همکاری با کشورهای منطقه و همسایه افغانستان در تعامل با طالبان در راستای عملی ساختن سناریوی دوم فوق الذکر یعنی کمک به تغییر رفتار و شیوه حکمرانی طالبان در داخل.
اروپا عملا امکان انتخاب گزینه اول را ندارد. عدم وجود ظرفیتهای لازم در اروپا، شرایط حاکم بر افغانستان، عدم وجود اپوزسیون قوی و متشکل و بالاخره محیط منطقه ای افغانستان اجازه چنین سیاستی را به اروپا نمیدهد.
منزوی سازی افغانستان هم در عمل ممکن نیست و تجربه دور اول حکمرانی طالبان در دهه ۹۰ نشان می دهد که نتیجه منزوی سازی افغانستان حادثه ۱۱ سپتامبر بود.
بنابراین میتوان گفت برای اروپا خوب است باب همکاری را با کشورهای منطقه و همسایه افغانستان که راهبرد تعامل با طالبان را برگزیدهاند انتخاب کرده و سیاست مستقل اروپایی را در مقابل افغانستان تعریف و اجرا کند.
کد (9)
>>> وقت آن است که ایالات متحده اروپا ایجاد شود و اروپای جدید خود را از زیر قیمومیت امریکا رها سازد.
امریکای بدون اروپا تبدیل به پنجاه کشور جدید میشود.
>>> مردم افغانستان بازیچه هستند . و سال ها این روند ادامه پیدا خواهد کرد . نه طالبان آمده اند کشور را آباد کنند..و نه کسی به فکر مردم افغانستان هستند .
حبیب الله یوسف زی
>>> حبیبالله جان نظرت عیوض شده ما قبلاً گفتیم طالبان ادم نیست اگر چند کار های انجام دادهاند ولی امید شاخ دم بای داده ملیون ها سر مایه خارج شد از کشور مهاجران تحقیر شد
>>> آفرین جناب یوسف زی واقعیت همین است که فرمودید اگر ما مردم افغانستان همگی ما عینک تعصب خود را کنار بزنیم و با چشم خود ببینیم و باور کنیم هر حکومتی که در افغانستان تشکیل شود با حمایت هر کشوری چیزی جز بردگی نیست زمانی ما میتوانیم افغانستان را بسازیم که دخالت و کمک هیچ کشوری را نپذیریم یا حداقل نه در حدی که استقلال ما را بگیرد طالبانی که با نیرنگ و خواست پاکستان به از غرب به قدرت رسید حتی نتوانست در مقابل پنجشیر که تنها شهری بود که فروخته نشد مبارزه کند و چقدر ذلیلانه ای اس ای هلیکوپترها و نیروهایش را در پنجشیر مستقر کرد تا از طالبان حمایت کند هرگز پاکستان دوست ما نبوده و نیست بیش از چهل سال است که مارا میکشد در فقر تنگدستی بی سوادی نگهمیدارد طالبان علف هرز نبودند که از زمین برویند حاصل سالها تلاش دولت های کثیف اسلام آباد بودند همین حالا اگر به نصاب تحصیلی افغانستان چشم بندازید میبینید چقدر تلاش می کنند مردم افغانستان در جهل و گمراهی بمانند در این سه سال گذشته یک کلمه تنها کمی مرا تسکین داد آنهم جمله پسر مسعود بود که گفت خیال خام است که ترامپ برای ما کاری کند اگر این باورش باشد و نه لق لقه زبانش امید است در آینده اتفاقات مثبتی بیوفتد
>>> با تایید حرفهای محترم یوسفزی و به جواب دوست ، پنجشیری ما:
خوب شد که شما پنجشیری ها حالا هوشیار شدید و دوست و دشمن افغانستان را شناختید.شما و رهبر تان بعنی احمد شاه مسعود با ای اس ای پاکستان دهسال تمام همکاری کرد . سهمیه پولی دریافت میکرد و راکت و مواد انفلاقیه غرض کشتار مردم کابل . من شاهد همه رویداد ها بودم.از اوضاع بیخبر نیستم.
تا دیروز همین شما ها با پاکستانی ها هم دسترخوان بودید.انوقت ج.ا.پاکستان کثیف نبود حالا ج.کثیف اسلامی شده است زیرا کار تانرا تمام کرد.
شما تا هنوز بر محور اخوانیت ،سمت و منطقه و کیش شخصیت پرستی میچرخید.احمد مسعود در داخل افغانستان توانسته که جبهه متحد ملی متشکل از همه اقشار و اقوام را تشکیل دهد؟؟؟
نه . او نه دانش و نه ظرفیت و نه تجربه ای چنین کار را دارد. در اطراف او هم چهار تا مسلمان نمای کور و متعصب و قوم پرست قرار دارد.
دوست عزیز تیر از کمان خطا خور ده است. بیست سال در افغانستان با حمایت چهل و سه کشور جهان حکومت کردید یعنی پنجشیری و هزاره رکن از دولت وقت بودند ... و فکر میکردید که همین زندگی است .شما در تجهیز و اتحاد مردم علیه طالب چه کردید؟؟؟
شما چند وظیفه ای مهم ولی منفی را اجرا کردید که نه پاکستانی ها و نه امریکایی ها به انجام آن موفق میشدند و در نتیجه ما در دام طالب افتادیم.
۱- شما در ترویج فساد ،چور و چپاول غصب ملکیت های مردم درجه اول فعال بودید.
۲-کار تان این بود که مردم افغانستان در برابر نام و عکس مسعود ، عبدالعلی مزاری سجده کند .۳-در ایجاد اختلافات قومی و زبانی در رسانه ها سخت فعال بودید و کتابها و مقالات تهیه کردید و یک فضای جنگ و بی اعتمادی میان پشتون و تاجیک را بوجود آوردید . یعنی بنام قوم و زبان و مذهب افغانستان یکبار دگر غرق در خون شد...البته پشتونهای متعصب و زور گو هم نقش فوق العاده منفی ایفا کرده اند.
۴-در تجلیل از شهادت یا روز تولد مسعود شهر کابل را مرمی باران میکردید ،آیا شما از یک کسبه کار از یک حمال ،از یک گلکار و مزدور کار پرسیده بودید که مسعود را میخواهند یا نه؟؟؟؟فرق بین شما و حفیظ الله چه بود؟؟؟؟
من در دهسال حاکمیت کارمل شخصی که از طفل تا بزرگ با نام او آشنا بودند از سالهای قبل ، یک عکس او در شهر کابل نبود. دو و سه پورتریت کلان
رسامی شده و در مناطق مهم نصب گردیده بود زمانیکه به وی اطلاع دادند ،امر کرد که پورتریتها را پایین کنید.او میگفت ما برای آن نیستیم که مردم ،مجسمه یا به عکس های ما سجده کنند ما خادم مردم استیم نه هیروی سینما.
حرفها زیاد است صرف میخواهم بگویم که راه شکست قطعی طالب نا ممکن است ولی راه تمکین آنها در برابر خواهشات سایر اقوام و مردم ممکن است و این زمانی ممکن است که یک جبهه وسیع از مردم که حمایت ملی و بین المللی را کسب کند ایجاد گردد،ورنه نه غرب و نه امریکا در فکر مردم افغانستان است بخصوص که حالا جو سیاسی در غرب و امریکا کاملا تغییر یافته است.و روحیه مرد سالاری ،سفید سالاری غرب سالاری ،امریکا سالاری قوت یافته است ....
فخر اهنگر
>>> به جناب فخر آهنگر هموطن سلام
اتفاقا همیشه نوشته های شمارا میخوانم و بسیار از شما آموختم شماها که عمر را در افغانستان سپری کردید قطعا از ما جوان ها بیشتر و بهتر وقایع را میدانید و میتوانید تحلیل کنید اما بعد من نه پنجشیری هستم نه متعصب قومی بلکه بسیار بسیار مخالف قوگرایی هستم چون تا جایی که بنده تاریخ خواندم یکی از علت های روزگار امروز ما همین جهت گیری های قومی بوده و هست عده ای از سر جهل و عده ای هم اجیر شده آنچه درباره پنجشیر نوشتم در زمان طالبان دروغ نبود طالبان بدون کمک پاکستان نمیتوانست یک وجب از خاک افغانستان را اشغال کند در مورد مسعود پدر بی اطلاع نیستم بنده مثل شما از نزدیک ندیدم و لمس نکردم اما حداقل از فاجعه افشار مطلع هستم متاسفانه تنها مسعود نه بلکه تمام مجاهدین شما بخوانید مجاهلین در ریختن خون ملت افغانستان و همینطور اوضاع کنونی مقصر صد در صد هستند تا اینجا هم نظر هستیم تفاوت دیدگاه ما اینجاست مسعود پسر پرونده مفتوح و چرکی ندارد گناه پدر را هم از پسر نمیپرسند جامعه افغانستان هنوز در آن سطح از آگاهی نرسیده که محوریت فرد را در جریانی مدنظر نگیرد این یک بلوغی نیاز دارد که زمان میبرد اینکه چرا درحال حاضر عده ای مانند بنده نظر مثبت به احمد مسعود داریم ضمن پذیرش کم تجربه گی ایشان گزینه بهتری روی میز نیست لااقل ایشان چند مزیت دارد
1جوان است فرصت جنگیدن و کسب مهارت و تجربه برای به دست آوردن مقبولیت لازم برای رهبری آینده افغانستان را دارد
2اگر حکومتی در آینده به رهبری او تشکیل شود بسیاری از فرهنگ های پوسیده ملا و ملابازی برچیده خواهد شد حتی اگر زمان ببرد یکی از عوامل بدبختی جامعه امروز افغانستان افکار پوسیده و نخ نما شده مثلاً بزرگان قومیت ها بود
3حداقل در بین تاجیک ها مقبولیت نسبی دارد و میشود این را ارتقا داد تا پایگاه مردمی داشته باشد که اگر این تثبیت شود گامهای بزرگی میتوان در آینده برداشت و البته دلایل دیگر هم دارم که صادقانه مجالش را ندارم تا بیشتر توضیح دهم
ضمن احترام مجدد به شما اجازه دهید که درنهایت احترام تحلیل تان را نپذیرم طالبان بقدری مردم را سرکوب کرده و در جهل نگهمیدارند که امکان شکل گیری مقاومت مردمی تقریبا وجود ندارد بزرگترین معضل امروز افغانستان اتفاقا منفعل بودن مردم است مردی که تمام روز جان میکند که لقمه نانی بر سفره ببرد دیگر انگیزه ای برای تغییر شرایط ندارد آنهم در حکومتی که تا دهان باز کنی باقنداقه تفنگ جواب میگیری عملا هیچ آزادی نیست ترس و سرکوب اندک رمق مردم را هم خواهد گرفت این سرزمین قلدر تر از طالبان را هم به خود دیده است شک نکنید طالبان از درون خواهد پاشید تجربه ثابت کرده حکومت های چند دهه گذشته هیچ کدام ثبات نداشتند چون پایگاه مردمی نداشتند روزی که آمریکا در افغانستان مستقر شد همه خیال می کردند این حکومت سرنگون شدنی نیست اما دیدیم یدالله فوق ایدیهم طالبان زودتر از آنچه خیال می کنید رفتنی هستند باید نخبگان و مردم پیش از اینکه جنگ سالاران سابق حکومت را به دست گیرند احمد مسعود را جایگزین کنند حتی اگر بهترین نباشد یقینا جاگزین بهتری ندارد اگر نظر دیگری دارید و در حوصله تان گنجید بنویسید خوشحال میشوم از شما بیشتر یاد بگیرم گاهی پدر همسرم را می نشانم وصدها سوال از قدیم افغانستان از ظاهر شاه نحوه حکومتداریش داوود خان میپرسم ایشان صدسال عمر دارند و اشراف به مساعل آنزمان دارند بزرگترهای افغانستان حکم تاریخ شفاهی و زنده را دارند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است