پوتین به خوبی میداند که آمریکا یک شریک غیرقابل اعتماد است و هرگونه نزدیکی به واشنگتن، میتواند در آینده به ضرر روسیه تمام شود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۷ ۱۴۰۳/۱۲/۴ | کد خبر: 176814 | منبع: |
پرینت
![]() |
راهبرد بزرگ مسکو، موازنه سازی در برابر پیشنهاد های فریبنده ترامپ؛
در حالی که تنش های ژیوپلیتیکی در اوکراین و خاورمیانه همچنان ادامه دارد، دونالد ترامپ، با سیاستی رادیکال و معاملهگرانه، به دنبال بازتعریف جایگاه آمریکا در نظام بینالملل است. یکی از محور های اصلی استراتژی او، تلاش برای جدا کردن روسیه از چین، کاهش حمایت مسکو از تهران و همراه کردن کرملین با برخی برنامه های تلآویو در خاورمیانه است.
اما آیا این سناریو قابل تحقق است و در ازای چه امتیازاتی روسیه حاضر به تغییر موضع خود خواهد بود؟
بعد حقوقی؛
استقلال راهبردی روسیه در برابر توافقات دوطرفه؛
از منظر حقوق بینالملل، هیچ کشوری ملزم به پذیرش توافقی نیست که منافع امنیتی و استراتژیک آن را تهدید کند. روسیه، به عنوان یک قدرت مستقل، بار ها تأکید کرده است که روابطش با چین، ایران و سازمان هایی نظیر بریکس و شانگهای، بر مبنای منافع درازمدت تعریف شده است.
اگر ترامپ بخواهد مسکو را از اتحاد های استراتژیکش جدا کند، ناگزیر باید امتیازات مشخصی ارائه دهد؛ از جمله لغو تحریم های کلیدی، تضمین امنیتی برای روسیه در مرز های غربی، و پذیرش نفوذ مسکو بر مناطقی مانند اوکراین. اما چنین توافقی از نظر حقوقی، نیازمند چارچوبی بینالمللی و ضمانت اجرایی است، موضوعی که با توجه به سابقه اقدامات آمریکا، غیرقابل اعتماد به نظر میرسد.
مسکو به خوبی از تجربیات تاریخی آگاه است؛ از جمله گسترش ناتو برخلاف وعده های غرب، خروج آمریکا از معاهدات کنترل تسلیحات، و تحریم های مداوم. بنابراین، حتی اگر پیشنهاد های ترامپ ظاهراً جذاب به نظر برسند، کرملین آن ها را بخشی از یک طرح بلندمدت برای تضعیف موقعیت استراتژیک روسیه تلقی خواهد کرد. چنین معاملهای نه تنها یک فریب آشکار، بلکه در نهایت میتواند یک شکست استراتژیک برای مسکو باشد.
بعد سیاسی؛
آیا کرملین به واشنگتن اعتماد خواهد کرد؟
ترامپ در محافل خصوصی تهدید کرده که در صورت مخالفت ناتو و اوکراین با توافق صلح مدنظر او، تمامی نیرو های آمریکایی را از اروپا خارج میکند. این اقدام، در ظاهر میتواند برای مسکو یک پیروزی راهبردی باشد، اما سابقه سیاست های آمریکا نشان داده که چنین تصمیماتی دائمی نیستند و هر تغییر در کاخ سفید میتواند این معادلات را به هم بزند.
علاوه بر این، پوتین به خوبی میداند که هرگونه نزدیکی به آمریکا و فاصله گرفتن از چین، میتواند مسکو را به یک شریک درجه دو در نظم غربی تبدیل کند؛ وضعیتی که نه با ایدئولوژی سیاست خارجی روسیه سازگار است و نه تضمینی برای امنیت بلندمدت این کشور خواهد داشت.
بعد اقتصادی؛
بریکس، شانگهای و اهرم های روسیه
روسیه در سال های اخیر، اقتصاد خود را به سمت شرق متمایل کرده و همکاری با چین، هند، ایران و کشور های جنوب جهانی را گسترش داده است. در چنین شرایطی، خروج از بریکس و سازمان همکاری شانگهای به معنای از دست دادن یکی از مهمترین بازار های تجاری و سرمایهگذاری برای روسیه خواهد بود.
در مقابل، حتی اگر ترامپ پیشنهاد لغو تحریم ها و دسترسی دوباره روسیه به بازار های غربی را مطرح کند، تجربه تحریم های گذشته به مسکو نشان داده که اعتماد به واشنگتن در این زمینه، یک ریسک بزرگ خواهد بود. علاوه بر این، اقتصاد روسیه با سیستم مالی غربی سازگار نیست و سرمایهگذاری های گستردهای در زیرساخت های مستقل از دالر انجام داده است.
بعد راهبردی؛
آیا روسیه به پیشنهاد ترامپ تن خواهد داد؟
یکی از اهداف اصلی ترامپ، کاهش حمایت روسیه از ایران و ایجاد شکاف در محور مسکو-تهران است. اما روابط این دو کشور فراتر از ملاحظات دیپلماتیک و اقتصادی است و به مسایل امنیتی و ژئوپلیتیکی گره خورده است. روسیه، ایران را یکی از متحدان کلیدی خود در برابر نفوذ آمریکا در خاورمیانه و به عنوان یک بازیگر مؤثر در ایجاد نظم چندقطبی جهانی میبیند. بنابراین، بعید است که مسکو در برابر فشار های واشنگتن، این شراکت استراتژیک را قربانی کند.
سیاست راهبردی روسیه در قبال چین، هند، پاکستان، افغانستان، آسیای میانه و کشورهای بالتیک، فراتر از ایران، سیاست خارجی و راهبردی روسیه در قبال سایر قدرت های منطقهای نیز مبتنی بر موازنه سازی، مدیریت رقابت ها و حفظ نفوذ ژئوپلیتیکی است؛
چین: روابط مسکو-پکن یکی از ستون های اصلی نظم چندقطبی است. همکاری های اقتصادی، نظامی و فناوری میان دو کشور در حال گسترش است، به ویژه پس از تشدید فشار های تحریمی غرب علیه روسیه. کرملین میداند که واشنگتن به دنبال ایجاد شکاف میان مسکو و پکن است، اما بعید است که روسیه، که به چین به عنوان یک شریک اقتصادی و امنیتی حیاتی نگاه میکند، این اتحاد را قربانی توافقی نامطمئن با ترامپ کند.
هند: روسیه یکی از اصلیترین تأمینکنندگان تسلیحات هند است و روابط تاریخی نزدیکی با دهلینو دارد. با وجود نزدیکی هند به آمریکا، مسکو تلاش میکند هند را در یک موازنه میان شرق و غرب نگه دارد، زیرا یک هند مستقل و قدرتمند میتواند در برابر سلطه آمریکا یا چین نقش تعادلی بازی کند.
پاکستان: روابط مسکو-اسلامآباد طی سال های اخیر بهبود یافته، به ویژه در حوزه انرژی، همکاری های نظامی و مسائل ضدتروریسم. روسیه به دنبال ایجاد توازن در آسیای جنوبی است، اما همچنان تلاش میکند این نزدیکی را به گونهای مدیریت کند که روابط استراتژیکش با هند آسیب نبیند.
افغانستان: روسیه پس از خروج آمریکا از افغانستان، نقش فعالتری در تعامل با طالبان ایفا کرده است. مسکو به دنبال آن است که از طریق همکاری با طالبان و کشور های منطقه، نفوذ غرب در افغانستان را کاهش داده و از گسترش تهدیدات تروریستی و قاچاق مواد مخدر به آسیای میانه جلوگیری کند. در عین حال، روسیه نگران نفوذ چین و ترکیه در افغانستان نیز هست و تلاش دارد از طریق دیپلماسی منطقهای، موقعیت خود را در کشور ما حفظ کند.
آسیای میانه: کشور های آسیای میانه از نظر اقتصادی و امنیتی به شدت تحت نفوذ مسکو هستند. روسیه با استفاده از سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) سعی دارد نفوذ غرب، چین و ترکیه را در این منطقه کنترل کند. با این حال، نفوذ اقتصادی چین در این جمهوری ها در حال افزایش است، موضوعی که نگرانی هایی را برای مسکو ایجاد کرده است.
کشورهای بالتیک: روابط روسیه با استونی، لتونی و لیتوانی، که اعضای ناتو هستند، به شدت خصمانه است. روسیه این کشور ها را پایگاه های نفوذ ناتو در مرز های خود میبیند و با فشار های اقتصادی، جنگ اطلاعاتی و حملات سایبری تلاش دارد حضور غرب در این منطقه را به چالش بکشد.
با توجه به این معادلات پیچیده، به نظر نمیرسد که روسیه بخواهد پیشنهاد ترامپ برای فاصله گرفتن از چین و ایران را بپذیرد. کرملین میداند که آمریکا در نهایت به دنبال تضعیف روسیه است و هرگونه امتیازدهی به واشنگتن میتواند در بلندمدت به زیان مسکو باشد. از همین رو، روسیه همچنان به سیاست موازنهسازی میان قدرت های منطقهای ادامه خواهد داد و به سمت یک محور اوراسیایی متشکل از چین، ایران، هند و کشور های آسیای میانه حرکت خواهد کرد.
آیا ترامپ موفق خواهد شد؟
در نهایت، به نظر میرسد که استراتژی ترامپ برای ایجاد یک شکاف در اتحاد روسیه و چین، جداسازی مسکو از تهران و همراه کردن کرملین با برنامه های ژیوپلیتیکی آمریکا در خاورمیانه، چندان موفق نخواهد بود. پوتین به خوبی میداند که آمریکا یک شریک غیرقابل اعتماد است و هرگونه نزدیکی به واشنگتن، میتواند در آینده به ضرر روسیه تمام شود.
روسیه نه تنها به راحتی از بریکس و شانگهای خارج نخواهد شد، بلکه احتمالاً به دنبال تعمیق همکاری های خود با شرق خواهد رفت تا از هرگونه فشار احتمالی از سوی آمریکا در آینده جلوگیری کند. بدین ترتیب، حتی اگر ترامپ امتیازات مهمی به مسکو پیشنهاد دهد، کرملین با احتیاط کامل به این پیشنهاد ها خواهد نگریست و احتمالاً آن ها را رد خواهد کرد.
ترامپ میتواند بازی های دیپلماتیک را آغاز کند، اما در زمین روسیه پیروزی نخواهد داشت.
محمد اقبال نوری
>>> کشور های جهان که در سازمانهای مختلف جهانی شمولیت دارند،چه شرقی باشد و چه غربی،در پی منافع خود هستند.
خود کشور چین که از جمله بنیان گزاران سازمان شانگهای است،صد ملیارد دلار به هند صادرات دارد و صد ملیارد دلار به روسیه.
در حالی که بزرگترین بازار صادرات چین،کشور های غربی است که بشمول امریکا و اتحادیه اروپا و انگلستان که حدود پنجاه و پنج تریلیون دلار عواید ناخالص ملی دارند و چین سالانه حدود یک و نیم تریلیون دلار به این کشور ها صادرات دارد.
بنأ برای چین ارزش کشور های غربی به مراتب بزرگتر از ارزش روسیه و هند و غیره کشور های عضو بریکس و شانگهای است.
هندوستان نیز چنین است .
در آخرین سفری که او به امریکا داشت ،در هنگام ملاقات با دونالد ترامپ گفت:
ما هیچوقت بی طرف نیستیم. ما طرفدار صلح در جهان هستیم.
این به معنی این است که با وجودی که هند عضو شانگهای و بریکس است،اما هیچوقت نمیخواهد روابط خود را با غرب کاهش دهد.
حالا روسیه نیز در پی یک راه حل برای بحران جنگ اوکراین است،تا دوباره روابط سیاسی و اقتصادی خود را با کشور های غربی،بشمول اروپا و امریکا بهبود بخشد.
این روابط شرق و غرب در گذشته نیز در زمان جنگ سرد ،با وجود اختلافات ایدیولوژیکی و اقتصادی و غیره وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است