حالا ببینید پاکستان در برابر مهاجران افغانستان چه میکند؟ هر قدری که با طـــالبانیسم همنوایی ناآگاهانه نشان میدهیم پاکستان آگاهانهتر بر ما حاکمیت خواهد کرد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ ۱۴۰۴/۱/۲۷ | کد خبر: 177101 | منبع: |
پرینت
![]() |
در دوران جنگ سرد زمانیکه امریکا و شوروی برای کنترول بر آبهای گرم از طریق افغانستان مسابقه میزدند، مهاجرین افغانستان فرصتهای طلایی برای پاکستان عقبمانده فراهم میکردند. پاکستان در برابر هر مهاجر افغانستان از امریکا و اروپا جزیه میگرفت. سرکها، شهرکها، پایتخت، حتی سیستم سیاسی پاکستان مدیون تودهی وسیعی از مهاجرین افغانستان بود که در بدترین شرایط، در کمپها بهسر میبردند.
رهبران پاکستان از مهاجرین افغانستان برای دفاع از منافع خود استفادهجویی میکردند. ISI تقریبا همهی منابعاش را بهخاطر «دفاع» از «جهاد» افغانستان از ISI و مراکز استخباراتی ضد شوروی تامین میکرد و رهبران تنظیمی را برای تخریب افغانستان آموزش و پرورش میداد.
شهر پشاور که سرزمین عقبماندهای بیش نبود به بهشت آسایش رهبران مزدور جهادی تبدیل شده بود. رهبران استخبارات غرب، سعودی و حوزهی خلیج برای آبادی پاکستان و نابودی افغانستان، در سؤ استفاده از مهاجرین ریکورد جهانی را شکسته بودند. حتی مارگریت تاچر، برژنسکی، هاف تروزر، ترکافیصل، شیخ تمیم و ده ها مشوق نابودی افغانستان از کمپهای مهاجرین در مرز دو کشور دیدن میکردند و از میان آنها جوانان را برای انهدام سرزمین شان به نام «جهاد» ترغیب میکردند.
در افغانستان مکاتب، پلها، راه های اتصالات برق و انرژی، جاده ها، فابریکات، ساختمانها، کلینیکها و دانشگاه ها را نابود میکردند. هنرمندان، معلمین، روشنفکران و فرهنگیان را ترور میکردند و به نام اسلام هر نوع تمدن و توسعه را مانع میشدند. راکتهای کور شهرهای مرکزی را هدف میگرفتند و هزاران انسان بیگناه را به خاک و خون میکشانیدند.
رهبران تنظیمی زیر چتر راولپندی هر روز برای نابودی افغانستان برنامه میریختند و از میان جوانان مهاجر سربازگیری میکردند و به تعداد احزاب خود میافزودند و در مقابل از ISI امتیاز میگرفتند. شهرهای افغانستان مانند کابل، مزار، بامیان، هرات، جلالآباد، قندهار و...به جهنم، در مقابل اسلامآباد، کویته و حیاتآباد به گلستان جهادیستهای تبدیل شده بود که برژنسکی و ترکالفیصل مخارجش را از حساب دکتورین جهاد تادیه میکردند. جنگ داخلی کوچهبهکوچه و خانهبهخانه راه مییافت و پاکستان را به هدف استراتژیکش نزدیکتر میساخت.
دولت حاکم تحت حمایت شوروی در کابل سیاست خشن در مقابل مخالفین افکار مسکو را پیش گرفته بود و پیگرد فکری، سیاسی و ایدیالوژیک همهی جامعه را فراگرفته بود. روشنفکران، هنرمندان، متخصصین، فرهنگیان و بلاخره بهترینهای افغانستان، کشور را ترک میگفتند.
امریکا در همکاری با سعودی یک بانک معتبر را به نام بانک اسلامی حمایت از جهاد در اسلامآباد تاسیس کرده بود که صدها میلیون دالر را به نام افغانستان ولی در حمایت از پاکستان مدیریت میکرد. رهبران تنظیمی و جهادی با دریافت رشوههای میلیونی از سوی ISI دهان آلوده به خیانت خود را میبستند تا پاکستان آباد شود. پایتخت سیاسی پاکستان در دوران جنگ سرد به یکی از شهر های مهم سیاسی منطقه و جهان تبدیل شد. اسلامآباد در سال های ۸۰ پایتخت و سنگر حمایت جهان غرب در برابر تهاجم اتحاد شوروی از طریق مرزهای افغانستان و استفاده بردگی از مهاجرین افغانستان تبدیل شد و گروه های اسلامی و جهادی نقش سربازان سربهکف دکترین برژنسکی-کارتر را ایفا میکردند. در آنزمان مهاجرین افغانستان تاج سر پاکستان بودند چون هر انسانی که افغانستان را به سوی پاکستان ترک میکرد، امتیاز پاکستان رونق میگرفت. شعار «جهاد در افغانستان، آبادی پاکستان» به یک دورنمای استراتژیک در راولپندی درآمده بود.
حالا ببینید پاکستان در برابر مهاجران افغانستان چه میکند؟
یک برادر، نواز شریف از برکت مهاجرین افغانستان به پاکستان عظمت بخشید، برادر دیگر شهباز شریف، همان گروه را به زور، جبر، اهانت و تحقیر اخراج میکند. یک برادر با آمدن مهاجرین افغانستان صاحب عزت، پول و اعتبار جهانی شد، برادر دیگر با اخراج آنان میخواهد امتیازطلبیاش را تکرار کند. دلیلش مشخص و روشن است. پاکستان به هدفش رسید و دیگر به ابزاری به نام مهاجرین افغانستان نیاز ندارد. هدف پاکستان نابودی دولت ملی، گسترش افراطیت مذهبی، بحران اجتماعی و انقسام افغانستان به گروه ها، اقوام و مناطق و نبود وحدت ملی، بیاعتبارسازی کابل به عنوان پایتخت تاریخی منطقه، عقبگرد تمدنی و صدمه شدید به زیرساختار های سیاسی یک نظام تاریخی در افغانستان بود. این مصایب سبب شده است که افغانستان از چشم دنیا بیافتد. چنین است که مهاجرین افغانستان جز درد سر هیچ امتیازی برای پاکستان به بار نمیآورند.
واقعیت تلخ این است هرقدری که ما در برابر همدیگر متنفر میشویم، پاکستان به هدف اصلیاش نزدیکتر میشود. هر قدری که ما به بربریت و تاریکاندیشی مدارا کنیم به همان پیمانه پاکستان بر ما مسلطتر میشود. هر قدری که میان ما تعصب قومی، زبانی و مذهبی دامنگستر میشود، راه رسیدن اسلامآباد به کابل میسرتر میشود. هر قدری که با طـــالبانیسم همنوایی ناآگاهانه نشان میدهیم پاکستان آگاهانهتر بر ما حاکمیت خواهد کرد.
دکتر ملک ستیز
>>> به نظر من همه ای تان شما به قول خودتان نه به قول ملت که خود را بزرگ سیاسی سوادار قمندان جنرال میدانید افغانستان و ملت افغانستان را شما قوم به قوم زبان به زبان شهر به شهر قریه به قریه شما تقسیم کردین هیچ کشور مقصرخارجی مقصر نیست چون هر کشور برای ملت خود آسایش راحت میخواد نه مثل شما که در درجه اول برای خود و خانواده خود میخواهید از سر ناچاری یک مقدار از مفت خورای لندغر دوری خود جمع میکند که به مقاصد خود برسین من نمی گم این دولت طالب کامل است اگر در فکری وطن و این ملت آستین باید حامین دولت طالب را با همه سیاسیون با همه بزرگان دست در دست هم جور کنید اگر نظر تان است این دولت برود بعد یک دولت دیگر بیاد پس شما مفت خور است در فکر ملت وطن نیستی پس حامین دولت ما ملت است شما فعل در خارج چکرزده بگردین تا به دار فانی ملحق شوید امین یا رب العالمین
>>> احتمالن پاکستان سلفی ها ی تکفیری را درپوشش مهاجرین برای ناامن ساختن افغانستان واردافغانستان می کند
>>> اشرف غنی کودن یک بار سه روز عید را با طالبان آتش بس کرد و در همین سه روز هزاران طالب مسلح داخل کابل و ولایات شدند و در مخفیگاه ها جابجا شدند و در نهایت باعث سقوط کابل شدند و حالا پاکستان در میان مهاحرین برگشته هرچه لندغر و عاق پدر و مادر که در صوبه سرحد و نواحی قبایل نشین وجود دارد را داخل افغانستان میکند تا در روز مبادا به حیث ستون پنجم استفاده کند.
افغانستان از دست لر و بر تباه شد ، خداوند این لر و بر را تباه کند.
>>> اگر مرز را دیوار کنیم دیگر از پاکستان تروریست به افغانستان نخواهد آمد.سیم خاردار کافی نیست.
>>> نوشته ی تحلیلی بسیار عالی❗️
با پولهای جهاد و فروش اسلحه- نه تنها جنرالهای پاکستان، رهبران و سرگروپهای جهادی افغانستان میلیونر شدند بلکه قومندانهای درجه دو و سه جمعیت، حزب اسلامی گلبدین و اتحاداسلامی سیاف مالک صدها لاری باربری شدند که حتی تا امروز شاید فامیل و یا متعلقین شان اموال تجارتی را با این «غنیمت های جهاد» از کراچی و پشاور به کابل انتقال دهند.
به گفته مرحوم سیدجگرن که بسیار فقیرانه درگذشت، بسیاری از قوماندانها- قبل از جهاد- حتی یک بایسیکل و یا یک خر لنگ نداشتند.
—پژواک
>>> جزاک الله واقعاْ مطلب بجا و منطقی واقعی را به نشر سپاریده اید واین نشان دهنده آن است رسانه شما نسبت به جریان های سیاسی، اجتماعی، فرهنګی و قومی هیچ نوع تعصب را نداشته و حقایق واقعی کشور را بیان می کند.
سپاس از مطالب واقعی و حقیقی شما.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است