بیماری قومی سازی و قومی شدن سیاست از سال های اخیر دولت حزب خلق بیشتر و بصورت عریان نمایان گردید و سپس این بیماری تمام گروه ها و تنظیم های اسلامی و جهادی مخالف را نیز در بر گرفت | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۴ ۱۴۰۴/۳/۲ | کد خبر: 177329 | منبع: |
پرینت
![]() |
پروفیسوران، دکتران علوم مختلف، متخصصان و استادان عرصه های متعدد دانش، حاکمان و حکومت کنندگان، سیاست ورزان و سیاستمداران، روشنفکران و فعالان مدنی و اجتماعی در بسیاری از جوامع و کشورهای دیگر بسوی مردم جامعه و کشور خود، نگاه شهروندی و انسانی دارند. وقتی می خواهند سیاست ورزی کنند، وقتی می خواهند از جایگاه دانش و تخصص و مهارت خود به مردم و وطن خود کاری انجام دهند، خدمت و کمکی ارایه کنند، با نگاه شهروندی و با این باور که همۀ مردم وطن شان انسان های شهروند جامعه و کشور شان هستند، عمل می کنند. چونکه تنها با چنین نگاه، با چنین باور و عملکردِ مبتنی و معطوف به آن است که عدالت تامین می شود و توسعه در عرصه های مختلف زندگی جامعه شکل می گیرد.
نقطۀ مقابل نگاه شهروندی به جامعه و مردم یک کشور، نگاه تبعیض و تفرقه است که اگر این اقشار و اصناف متذکره خواسته باشند سیاست را، حکومت را، تخصص و دانش و حتی روشنفکری و فعالیت مدنی و اجتماعی را قومی، زبانی، نژادی، مذهبی و غیره بسازند، عدالت و توسعه محقق نمی شود.
اما افغانستان یک کشور استثنایی است که در میان تمام جوامع و کشورهای دنیا و یا میان بسیاری از این کشورها، از پروفیسور، دکتر، استاد، متخصص، حاکم، سیاست مدار، روشنفکر و فعال مدنی و سیاسی و اجتماعی، بخت و طالع خوب نداشته و ندارد. این شانس و بخت بد افغانستان به حدی است که وقتی تحصیل یافته، سیاستمدار، روشنفکر، متفکر، دکتر و پروفیسورش که در جامعۀ شهروندی غرب تحصیل و زندگی و اشتغال داشته و به این مدارج رسیده است، در بازگشت به کشورخودش افغانستان و در دوران کارش چه در مسند حاکمیت و حتی بیرون از حوزۀ حکومت داری، برخلاف آن عمل کرده است. از همه بد تر اینکه حتی این پروفیسوران، دکتران و مدعی روشنفکری و اهل سیاست افغانستان که در جامعۀ شهروندی غرب به سر میبرند و دوران تبعید و غربت بی وطنی را میگذرانند، بازهم به جای تلقین و تبلیغ فکر و طرح شهروندی، به طبل تفرقه و نفرت قومی می کوبند.
پروفیسور دکترمحمد اشرف غنی در انتخابات سال 2014 ریاست جمهوری و در جریان مبارزات انتخاباتی اش بصورت شگفت انگیز و باورنکردنی گفت که من با کلمۀ "شهروند" مشکل دارم. مشکل اشرف غنی این نبود که او معنی شهروند را نداند. او که تحصیل، دکترا و پروفیسوری اش را در جامعۀ شهروندی غرب گرفته بود و به عنوان شهروند در آنجا کار و اشتغال داشت، بهتر از هر کسی دیگر معنی شهروند و اهمیت شهروندی را میدانست و می فهمید که در افغانستان بدون شکل گیری جامعۀ شهروندی و دولت مدنی شهروند محور، عدالت و توسعۀ پایدار شکل نمی گیرد. اما او برخلاف این فهم و دانش خود بصورت آگاهانه و صادقانه در مسیر شکل دهی جامعۀ شهروندی و دولت ملی و مدنی شهروند محور گام بر نداشت.
سیاست در افغانستان در دوران زمام داری اشرف غنی بیشتر از هر زمان دیگر، قومی شد. هر چند بیماری قومی سازی و قومی شدن سیاست از سال های اخیر دولت حزب دموکراتیک خلق بیشتر و بصورت عریان نمایان گردید که سپس این بیماری فراگیر شد و تمام گروه ها و تنظیم های اسلامی و جهادی مخالف را نیز در بر گرفت. در حالی که حزب مذکور در سال های نخست حاکمیت و جریان اسلامی مخالفش در افغانستان قبل از آن، میدان مبارزه و سیاست را قومی نساخته بودند. اما قومی سازی سیاست و سیاست قومی پس از ورود امریکایی ها و قوای شان در بیست سال عمر دولت جمهوری مورد حمایت نظامی و مالی آنها بریاست حامد کرزی و اشرف غنی و شریکان سیاسی و تنظیمی سفرۀ جمهوریت گسترش یافت.
دوران ریاست جمهوری اشرف غنی اوج بیماری سیاست قومی و قومی سازی سیاست بود. در آستانۀ سال 2014 که اشرف غنی خود را برای انتخابات و کسب قدرت و رییس جمهور شدن آماده می کرد و پس از آغاز ریاست جمهوری او، موجی از پروژۀ تشکیل شوراهای قومی و گروه های قومی در افغانستان براه افتید. یادم است که در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری در آن سال، هر روز یک مجلس و گردهم آیی به نام فلان شورای قومی و فلان شورای قومی براه می افتید و حمایت خود را از اشرف غنی و گاهی هم نامزدان دیگر اعلان می کردند. شورای قومی جوگی ها، شورای قومی بیات، شورای قومی بابکر خیل، شورای قومی عرب ها، شورای قومی هزارۀ اهل سنت، شورای قومی سادات و .... وقتی دیدار اشرف غنی را با شورای قومی سادات دیدم، این یاد داشت را نوشتم:
«هر قوم در افغانستان سادات دارد. یا به عبارت دیگر، افرادی در میان اقوام هستند که خود را سادات می نامند و زبان مادری شان هم زبان همان قومی است که میان آنها از صدها سال به این سو زندگی می کنند. از این زاویه، سادات یک قوم جداگانه و خاصی نمیتواند باشد. من در تعریف قوم در بالا این نکته را روشن کردم.
این بحث اقوام و درگیر ساختن مردم که به کدام قوم تعلق دارد و از کدام قوم است، یک بحث غلط و انحرافی است. این بحث هیچ قومی را در افغانستان به عدالت و سعادت و به رفاه و پیشرفت نمی رساند. تنها برای تجارت مافیای سیاسی خوب است که جمعی از نام دین، مذهب، قوم و زبان استفاده می کنند.»
محمد اکرام اندیشمند
>>> جناب داکترمحمد اکرام اندیشمند صاب به قول خودت تو که همه سیاسیون پروفیسور ها متخصصان علم استادان همه بر تبل قوم وزبانی میزند از جمله خود شما اینجا به یک نفر یعنی اشرف غنی اشاره دارید که این کس این کار کرد به باقی ها که میرسی دار دسته حساب ش میکنی میگزری فوری تیر میشی اون بزرگان که خود را رهبران قوم میدانستن و همه دنیا هم به این قوم گرا میشناسد اسم نبردین بگذاریم تیر شیم از نظر من اشرف غنی خیلی قوم گرای را از بین بردن تا 30 40 فیصد در این کار هم مافق بود دیگه رهبران خود خانده از ترس که در افغانستان قوم گرای به پایان میدید قدرت خود و جوکی خود را در خطر میدید دیگه شمشیر از رو بست دیگه ده پارلمان افغانستان بعضی وکلا یا سیاسیون اعلانا اعلان نمی کرد که ما افغان نیستیم یعنی چی غیر از این است که قوم گرای و زبان مگر این ها نبودن جناب اندیشمند صاب به این نظر تو حامی تو یا این شبکه اطلاع رسانی بیشترین از همه بر دبل قوم گرای و زبانی نمی کوبید جناب اندیشمند صاب این حرف راست است که داکتران خود را نمی تواند نظم بگیرد یا برای خود دارو تجویز کند به امید آن روز که تمام بزرگان افغان که اقوام و تمام و کویش زبان و تمام ملت افغانستان را یک ملت ببیند برای تمام ملت افغانستان قلم بزند تمام ملت افغانستان را قدر احترام کند به امید آن روز ولی چشمم اب نمیخوره تا کومنست ها پرچمی ها بقایای جمهوریت باشد اگر مثل تو این کار خواهد کرد و هم میتواند بکند چون همه مزه مهاجرت کشیدن توی این مهاجرت چی بی عزتی چی تحقیر کشیدن اینها ملت افغانستان را متهد میکند شما و امثال تان دیگه عمرتان در خارج تیر کردین همه تان اقامت خارج دارید شما مفت خوردین این نسل زجر شما مفت خورا می کشن که به اسم قوم و زبان پنجاه سال با سر نوشت شان بازی کردین افسوس برای شما که از منافع شخصی خود تیر نمیشین نه هم از بی عزتی تحقیری در کشورهای مختلف ارزوده میشی چی بگیم استاد از ما ست که بر ما ست
>>> مشکل افغانستان این نیست که قوم کثیر دارد و فرق دینی دارد مشکل این است که افغانستان ملت ندارد ملیت ها هم ندارد همه قوم ها هنوز ملت نشده اند
>>> Musadeeq Kakar
با احترام به دیدګاه آقای اندیشمند برداشت یکسویه و نادیدهګرفتن دستاوردها بهویژه در عرصه دولتسازی مبارزه با فساد تمرکز بر اصلاحات و تلاش برای شکلګیری نظم نوین اداری نه منصفانه است و نه کمکی به تحلیل واقعګرایانه از تاریخ معاصر افغانستان میکند.
دکتر اشرف غنی علیرغم چالشهای داخلی و خارجی کوشید افغانستان را از ساختارهای سنتی به سمت دولت مدرن مبتنی بر قانون و مشارکت همګانی هدایت کند. هر نقدی اګر صادقانه است باید همراه با درک شرایط و انصاف باشد.
>>> ذبيح الله سادات
نوشته ی دقیق و بجا ، غنی در زمان ریاست اش ، از صد قوم زیاد ساخت ، تاجیک را به چند قوم تقسیم کرد ، همچنان اوزبیک ها را به نام های مختلف تقسیم کرد.
>>> خراسان آزاده
جناب استاد گرامی محترم اندیشمند صاحب !!
جگر خون هستم به اینکه حیف وقت گرانبهایت که در باره اشرف غنی این فراری بزدل صرف نمودی پرگراف طولانی نبشتی ، حتی بعضی ها به این باورند که اشرف غنی را نمیتوان در جمله انسان حساب کرد چه رسد به دانشمند ، تحصیل کرده و سیاست دان ، و همه از عملکرد ایشان واقف اند که سیاست ، حکومت ، دولت داری ، نظام سالاری و همه را به گند کشید با چند تن پسر بچه های بی تجربه از قوم اش ،، ، فقط همینقدر برایش کافیست که بگوییم :
یک دیوانه مکمل روانی ، بیخرد کوچی بیابانی که از شتر و سایر حیوانات چه آموخته باشد؟؟؟
بادرود
>>> Sardar Mohammad Rahmanoghli
جناب اندیشمند را درود.
قومی شدن جامعه افغانستان یک قدم به جلو است چونکه آگاهی از حقوق انسانها، آنها را وا میدارد تا حضور و ادعای خویش را به نحوی اعلان کنند. قبل از تحولات قومی یک قوم عقبگرای افغانستان از نام خدا و انگلیس قباله حاکمیت داشت و قوم دیگری کمک میکرد و بخشی از امتیازات را تصاحب مینمود. حالا همه بیدار اند، افغانستان یا برای همه و یا برای هیچ کس.
>>> Ikramuddin Siddiqi
دقیق ، عالی تراژیدی تلخی که فرد فرد مردم افغانستان چه در دورهء سیاه خلق و پرچم ، چه در تنظیم های جهادی و دروه اول طالبان و دوره ء زمام داری کرزی و اشرف غنی به چشم ،روح و جان خود تجربه کردند اما اشرف غنی و تیم کثیف اش ذلیل تراز آن بودند که ارزش تبصره را داشته باشند
>>> Sayed T. Gh
"دوران ریاست جمهوری اشرف غنی اوج بیماری سیاست قومی و قومی سازی سیاست بود." واقعا چنین بود.
ازطرفی دیگر من هم به عنوان یک "سید" با این گفته "«هر قوم در افغانستان سادات دارد. یا به عبارت دیگر، افرادی در میان اقوام هستند که خود را سادات می نامند و زبان مادری شان هم زبان همان قومی است که میان آنها از صدها سال به این سو زندگی می کنند. از این زاویه، سادات یک قوم جداگانه و خاصی نمیتواند باشد.", کاملا موافقم. به هر صورت "قوم ساختن" از "سادت" با "فرهنگ" های متفاوت هم شاهکاراشرف غنی احمدزی بود, که حالا نمیدانم به چه شکل است.
>>> پامیر پارشهری
یک و نیم سال با آن موجود کثیف کار کردم اما روزی که پی بردم چه انسان کثیفی هست همان روز کار را ترک کردم. او به تمام معنا یک نارسیسست متعصب و متوهم است. او آدم غیر نارمل است و مثل هر روانی نارسیست دیگر هیچگونه احساس و عاطفه ندارد. آن موجود کثیف در حالی که دختر و پسر اش یک واژه ی پشتو و فارسی نمیدانستند برای دیگران نسخه فرهنگ اوغانی آن هم با مخالفت با زبان و فر هنگ فارسی تجویز میکرد. در تاریخ سیاسی افغانستان موجود پست و بی شرم و حیا مثل او نگذشته است.
>>> قادر آشنا
در اصل؛ اشرفغنی اگر به افغانستان و مردم اینکشور علاقه میداشت بدون شک شریک زنده گی اش را از میان همین اقوام انتخاب میکرد۰ دکتر فرید یونس در امریکا از همدوره های این شخص در کشور دنمارک در مقطع دکترا در کشور دنمارک خاطره اش را از اشرفغنی نوشته است۰ او در جایی نوشته است که اشرفغنی در دوران جوانی از افغانستان و مردم اینکشور شدیدا نفرت داشت۰ فرید یونس ؛ روز در دنمارک اشرفغنی را مهمان میکند در میان غذاها برای وی مغز گاو را هم تعارف میکند۰ اشرفغنی به اعتراض به فرید یونس میگوید: چرا مغز گاو را برایم پخته کرده ایی؟ فرید یونس میگوید: بخاطر که خودت مغز نداری۰ واقعیت این است که این روشنفکران و متخصصین افغانستان که از کشورهای دومی غربی شان به غرض کسب قدرت به افغانستان آورده میشوند؛ اینها نزد کشورهای دومی خود؛ مامور و مسوول میباشند نه نزد مردم افغانستان۰ اشرفغنی که در اصل تخصص وی؛ در مورد عمامه ها و طرز لباس پوشیدن اقوام است برای مسخره سازی همهء اقوام توسط اسراییل و لابی های اسراییلی در امریکا انتخاب گردید۰ اختلاف میان اشرفغنی و خلیلزاد؛ در اصل اختلاف میان همسران اینهاست
>>> Abdulrof Ahmedi
سلام
بنده طرفدار اشرف غني نيستم ولي اينرا دور از انصاف مي بينم كه تمام مشكلات قومي را بالاي اشرف غني انداخت همه وهمه در اين مرض تعصب متاسفانه گرفتار هستند واينرا هم بايد دانست اقتصاد كه امروز در افغانستان حاكم هست نتيجه همان سيستم است كه ديروز تهداب گذاري شده
>>> داوود عارفی
مشکل اساسی جامعه ما، ابتلای نخبگان سیاسی و فرهنگی به استثنای شمار محدود به بیماریهای مزمن اجتماعی مانند قومگرایی، سمتگرایی و تعصبات زبانی است. این افراد، به شمول کرزی و اشرف غنی و مهره های اساسی حکومت های شان بیش از هر قشر دیگری، در تشدید گرایشهای قومی، زبانی و سمتی، گسترش نفرتپراکنی و دامنزدن به دشمنی میان شهروندان نقش داشتهاند و در نهایت، سهمی بزرگ در ویرانی و فروپاشی جغرافیای سیاسی و اجتماعی افغانستان ایفا کرده اند .
>>> Babur Ibrahimkhel
آقای اندیشمند این کار بسیار دور از انصاف است که برف بام های خانه های( احمد شاه مسعود ،مزدک، محقق، خلیلی، کاویانی، وکیل، کشتمند، و دیگر کودتاچیان سال 1992 که بنام ختم کردن حاکمیت پشتون ها و پشتونیزم علیه داکتر نجیب الله شهید به خاطر که او یک پشتون بود با همکاری و دستور باداران روسی خود بغاوت کردند و حاکمیت داکتر نجیب الله را سقوط دادند ) به بام خانه داکتر اشرف غنی بیآندازید
گنریشن من و خودت تاریخ زنده کشور ماست
بهتر است واقعیت ها را بیان کنید ولوکه برای تان خوش آیند هم نباشد.
>>> Mojib Rahman Atal
اندیشمند صاحب، با بقیه موارد موافق هستم اما در رابطه با "شهروند" من هم مشکل دارم. شهروند، مفهومی عمیقتر در مقایسه با معنای اصطلاحی آن در زبان فارسی، یعنی «شهروند؛ عضوی وابسته به شهر یا جامعه انسانی»، دارد. گردهمآمدن افراد یا تجمع آنها در کنار هم، بهمعنای شهروند شدن نیست. شهروندی مستلزم وجود فرهنگ و جامعه مدنی است؛ جامعهای که در آن فرد از حقوق و مکلفیتهای خود و دیگران آگاه است و نفع عام (جامعه) را بر سود خاص (فرد) ترجیح میدهد. در غیر این صورت، ما تنها تودههای مطیع و پیرو خواهیم داشت که اگر فرصت داشته باشند، بنیادهای جامعه (پل، پلچک، مکتب) را ویران میکنند تا خانهی خود را آباد سازند.
گابریل آلموند و سیدنی وربا بعد از اینکه به دستهبندی فرهنگ سیاسی میپردازد، مفهوم شهروندی بیشتر مورد موشکافی و بسط قرار گرفت. از نظر آلموند و وربا، نگرش مردم نسبت به سیاست و دولت را میتوان در سه نوع فرهنگ مشاهده کرد:
۱. فرهنگ محدود سیاسی (جوامع سنتی)،
۲. فرهنگ مطیع ( استبدادی)
۳. فرهنگ مشارکتی (جوامع دموکراتیک).
در جامعه ای چون افغانستان با فرهنگ سیاسی و مدنی محدود که گذر از آن چند نسل را در بر می گیرد، توقع داشتن از اشرف غنی و یا هر کس دیگری که می توانست/می تواند آن را به شیوه های دموکراتیک اداره کند، واقع بینانه نبوده/نیست.
>>> Abdul Wakil
عامل بحران امروزی و نفاق بین اقوام دقیقا کرزی و متفکر غنی احمدزی و همفکران این دجالان قرن است.
>>> Said Rahman Saadat
جناب اندیشمند صاحب، هیچکس از اشتباهات خالی نیست، چه رهبران تنظیمها باشند و چه دولتمردان. اشرف غنی، درست است که اشتباهات زیادی داشت، اما باید عادلانه قضاوت کنیم که او میخواست حکومت یا دولت را مدرن بسازد و یک حکومتداری الکترونیکی و یک کشور مبتنی بر اقتصاد ایجاد کند، که در پروژههای اقتصادی تقریباً موفق هم بود.
اما در تبدیل نظام قومی به یک نظام مبتنی بر شایستهسالاری ناکام ماند، چون نظام قومی در کشور حاکم بود، سیستمی که در بین مردم ریشه داشت و هر حاکم قومی، خود را نماینده قومش در دولت معرفی میکرد. آنان از ناآگاهی و احساسات مردم به نفع خود استفاده میکردند، و همین شد که اشرف غنی را در میان مردم به تصفیه قومی متهم ساختند.
>>> Hamid Junoon
از ۲۸۰ سال بدینسو این جغرافیا جایی برای قومبازیاست و قومسازیاست جناب اندیشمند. شما برای کی و برای چی مینویسید و وقت ضایع میکنید.؟
وقتی در یک شهر همه دزداند، تنها صادق بودن من جایی را نمیگیرد. اگر من هم نوعی نمایش دزدی نکنم، مرا هم میدزدند.
شما یک شخص ورزیدهای هستید؛ و میدانید من چهمیگویم؟
زنده باشید که همیشه به همدلی دعوت میکنید...
>>> کلمه شهروند به معنی همشهریان است.
اما مردم افغانستان همه در شهر ها زندگی نمی کنند. بلکه یک تعداد زیاد مردم در اطراف و قریه جات زندگی میکنند.
شما در صورتی که از کلمه شهروند استفاده میکنید،یک کتله بزرگ مردم را نادیده میگیرید.
بنأ بهترین کلمه که حاوی تمام اقوام و ملیت ها و اقشار و مردم های شهز و ده و افراد را در بر بگیرد،عبارت از هموطنان عزیز و گرامی و یا درنو او محترمو هیواد والو است که در طول تاریخ چه رژیم شاهی بوده است و چه جمهوری و چه جمهوری دموکراتیک و غیره، برای خطاب به مردم از همین جمله استفاده میشد.
با دولت جدیدی که در زمان کرزی در افغانستان بمیان آمد،مطبوعات افغانستان نیز با آمدن تعداد زیاد مهاجرین از ایران و پاکستان و همچنان با مداخلات کلتوری کشور های همسایه،تغیراتی ایجاد شد که منجمله کلمه شهروندی نیز از مملکت ایران به افغانستان وارد شد.
>>> 🕳 با دور زدن و حذف کردن
(هویت فردی و جغرافیایی《▪︎افغان=پشتونی و افغانستان=پشتونستان▪︎》تحمیل شده) همه تعصب، تبعیض و تفرقه گری پشتونی خنثی می گردد،
پس ای عزیزان برنامه (حذف نمودن هویت افغانپشتونی) را انتشار و عملی کنید
>>> علامه سعادتملوکتابش در صفحه. ۹۵ کتاب نمودهای وابستگی می نویسد: چه کسانی با وابستگی نبرد می کنند:
الف - نبرد کنندگان با معلول؛
باء - نبرد کنندگان با علت؛
جناب اندیشمند و کسانیکه تبصره ها در زیر نوشته فوق، اظهار نظر نموده اند همه و همه نبردگان با معلول اند؛ اشرف غنی احمد زی به شدت یک فاشیست بود از او فاشیست تر نجیب و از نجیب، حفيظ الله امین و از واوبدتر، نور محمد ترکی و از او بدتر، داوود مشهور به داوود دیوانه بود که پشتو نمی دانست با تمام شدت حزبی درست کرد بنام قورزنگ ملی که همه رءیس رأسایش پشتون بودند. درد این کشور با سطحی نگری و با معلول مبارزه کردن حل نمی شود. نخبگان محترمی که می خواهند برای این سرزمین راه حلِ نشان بدهند توصيه أين كوچك اين آست كه نسل نو را به بيراهه نبريد. به گفته علامه تابش هروي بايد راه مبارزه با علت را جستجو كرد كه اقلا آيندگان با كلمات پاپوليستي بازي نكنند راه درست را انتخاب كرده، گپ همديگر را به شكل ديگري ابراز ندارند. راهكار به آيندگان بدهند.
سهیل
>>> جناب اندیشمند صاب داکتر پدرام جلالی اون جلالی وووو اینها چتور نیست خلاصه گپ در افغانستان نه پروفسور استاد سیاسیون نوبسندها بزرگان رهبران همه قوم گرا استن شما یک نفر دیدین از این ها که بیایم یک کارخانه جور کنیم دیدین که بگوئید سد بساریم دیدی که بگوئید برق بسازیم همه گفتن پلان قوم و زبان ملت خورد پلان قوم قدرت گرفت فلان قوم ای تور کرد او تور کرد با این همه ادعا سواد فرفیسور بودن با استاد بودن همه شان همه چی را وارد کشور میکند صادرات شان دست رنج کشاورزان است باز چی این ها که سر قدرت شدن سر جوکی شدن جیب پور دالر شدن حامین ها از همه اقوام باز ده یک کاسه میخورن شما از آبادی کشور هم چیز بگوئید فقط بر دبل تفرقه بر دبل دشمنی بر دبل بی اتفاقی ولی یکمی به خودت تان ارزش بدهید ملت که میبینید که که در بدر همه محاجر همه ای دنیا بجانش افتاده
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است