تاریخ انتشار: ۱۸:۱۰ ۱۴۰۴/۳/۴ | کد خبر: 177343 | منبع: |
پرینت
![]() |
ما واقعا جامعه متکثر و موزاییکی هستیم و طبعا نمادهای متنوع داریم برخی از نماد ها حس تعلق جمعی ما است. در جوامع چندپاره، نمادها فقط اشیاء یا آواها نیستند؛ آنها حامل حافظه، هویت و گاه زخمهای تاریخیاند. پرچم، سرود ملی، نام شهرها و جادهها، روزهای ملی—همه اینها میتوانند یا بهگونهای فراگیر، حس تعلق جمعی ما را تقویت کنند یا برعکس، به ابزار انحصار و حذف بدل شوند. در نظام توتالیتر دینی و قومی، نمادهای بر ساخته به دلیل تعلق به گروه حاکم، تبدیل به ابزار انحصار شده و دیگر نمادها و نامها در حال نابودی هستند.
در چنین وضعیتی، مدیریت نمادها، یک مساله فنی نیست؛ بلکه یک مسالهی عمیقاً سیاسی و اخلاقیست. اگر نماد و پرچمی فقط روایت پیروزمندان یک گروه را بازگو کند، برای بسیاری یادآور شکست و حذف خواهد بود.
چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، در نظریهی "سیاست بهرسمیتشناسی" میگوید: «انکار بهرسمیتشناسی، یکی از عمیقترین اشکال ستم است. مردم نیاز دارند تا روایت خود را در چهرهی نمادهای رسمی ببینند.»
به همین دلیل است که اصرار بر یک پرچم خاص، سرودی خاص، یا نامگذاریهای تکروایتی، نه وحدت ملی، بلکه کینهی ملی میسازد.
مدیریت هوشمندانهی نمادها یعنی گشودن فضا برای بازنمایی تفاوتها، یعنی تبدیل نمادهای مناقشهبرانگیز به نشانههای همبستگی. البته که چنین کاری با خرد جمعی ممکن است و نه احساسات.
در افغانستانِ امروز، نیاز ما نه حذف نمادها، بلکه بازسازی نمادها بهمثابه زبان تفاهم است. به عبارت دیگر همه به هویتها و نمادهای متنوع، احترام بگذاریم و برسمیت بشناسیم.
محمد ناطقی
>>> جناب ناطقی! اینکه امروز استعمار غرب بعد از حدود ۴۰۰ سال به ثمره ی زحمات خود رسیده چه می شود؟ فرموده شما بسیار مقبول، عالی و همه جانبه است؛ اما متأسفانه که فعلا دست استعمار پیش است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است