تاریخ انتشار: ۱۱:۴۹ ۱۴۰۴/۳/۷ | کد خبر: 177373 | منبع: |
پرینت
![]() |
سقوط جمهوریت، محصول یک مشارکت چندجانبه بود. بازی بزرگ آمریکا، فساد سیستماتیک داخلی و سازشهای سیاسی گسترده.
آمریکا بیتردید نقشی عمده و تعیینکننده داشت. همان قدرتی که طالبان را سرنگون کرده بود، پس از بیست سال، بدون حضور رژیم وابستهٔ خود با طالبان مذاکره کرد، توافق دوحه را امضا نمود و با یک جدول زمانی مشخص، خروج نظامی را آغاز کرد. یعنی مُهر پایان رژیم غنی، پیش از سقوط زده شده بود.
اما غنی و تیمش نیز شریک اصلی این سقوط اند. بهجای ساختن دولتی خوداتکا، در فساد غرق شدند، قدرت را بهطور انحصاری قبضه کردند و از درک شرایط عاجز ماندند. حتی خروج آمریکا را یا باور نداشتند یا عمداً نادیده گرفتند.
رهبران جهادی، وکلا، والیها، جنرالها و سایر مقامات نیز از این نظام کیسهای برای غارت و ساختن حرام آبادها دوختند. مسئولیت آنها نیز بههیچوجه قابل انکار نیست.
نتیجه چه شد؟
آمریکا زمینهساز بود، اما فروپاشی از درون آغاز شد. حتی اگر امریکا زمینه ساز هم نمی شد، این رژیم فرو می پاشید. رژیمی که با تقلب به قدرت برسد و پایههایش بر رانت، قومگرایی و فساد استوار باشد، با یک فشار خارجی فرو میریزد.
پس نه فقط آمریکا، نه فقط غنی، نه فقط صالح، بل همهی آنهایی که درین ساختار فاسد و تقلبی سهم داشتند، در سقوط آن مسوولاند.
رزاق رحیمی
>>> فقط حماقت های کرزی و غنی و تفکر فاشیستی این دو افغانستان را برباد داد.
>>> کلا کشوری که دران فقر زیاد باشد چه فقر مالی چه فقر فرهنگی و بیشتر از همه فقر قانون هرج و مرج فساد کاملا طبیعیست افغانستان به خاطر ظرفیت بلفعلی که در قوم گرایی داره احتمال فروپاشی قدرتها بسیار زیاد است چون معمولا مردم پشتیبانی نمی کنند از حکومت ها فساد در بین سران کشور باعث ناامیدی مردم نسبت به حکومت میشود غنی کرزی عبدالله صالح وهمه خیال می کردند آمریکا هست وتا همیشه از آنها حمایت می کند بنابراین تمرکزشان در حیطه حفظ قدرتشان بود نه نظام جمهوریت مبنا شخص بود نه کشور بعد از شخص مبنا قوم بود قدرت بود شهر بود هرچه بود وطن و ملت نبود همین ضعف در حکومت طالبان نیز مشهود است و زوال اینها نیز نزدیک مردم افغانستان میبینند خادم و خاعن را می شناسند قوم پشتون بخاطر دور بودن از فضای رسانه تا به حال از احساسات پاکشان بسیار سو استفاده شده با آشنا شدن با دنیای بزرگتر دیگر طالبان هم نیرویی نخواهند داشت
>>> چرا راه غلط نشان میدهید افغانستان و عراق در یک زمان شروع کردند عراق موفق شد افغانستان نه چون عراق با واقعیات قومی قبیلوی کشور خود سر لجبازی نداشت واقعیت فیدر الیسم را پذیرفت ما راه تسلط قبیله و تمامیت خواهی یک قوم را رفتیم نتیجه شد همان ها قدرت و کشور را تسلیمی به قوم قبیله دیگر خود کردند و گفتن ما تروریست پشتون را به مترقی ترین غیر پشتون ارجح داریم
>>> بیایم ما ملت که در بدر شدیم واقعیت نظر بدین حال هیچ کدام از جمهوریت از همه اقوام سر قدرت نیست که از ترس که فردا برای مون درسر میشه در جمهوریت از قمندان بگیر برو بالا تا ریس جمهور اش در فساد در عیش نوش غرق بودن هرکدام از قمندان بگیر تا بالا برای خود ریس جمهور بود 1 عطا نور والی مزار چند سال ریس جمهور نتوانست برکنارش کند 2 والی قندهار گل آغا شیرزای نتوانست بلند ش کند 3 والی برای بامیان مقرر شد سوار هواپیما در هوا بود محقق دستور برگشت به هواپیما هواپیما در میدان هوای کابل نشست والی پیاده شد به ریس جمهور گفت من از نیم را برگشت دادن جناب محقق دستور داده به خلبان یا در بامیان غیر از قوم هزاره میتوانست زندگی کند 4 به پنجشیر غیر از پنجشیر میتوانست برود 5 مارشال مملکت یک پیرمرد .... مارشال مملکت سیر زبان ها بود گل آغا در انتخابات شرکت کرد اسم بلدوزر گذشت یعنی چی آغا گل در پارلمان صدا میکرد من چهار دروازه کابل بیست چهار ساعته بند میکنم آیا در بین این تور آدم ها کرزای و اشرف غنی و عبدالله عبدالله و امرالله صلاح این ها مترسک دست الت اینها بودن این اختیار چی داشتن اختیار هیچ هم نداشت
>>> به اخری شما جنبه ظرفیت این را ندارید که یک کشور با چهل میلیونی نفوس اداره کنید چون فوری به بی دینی ترویج فحشاء دزدی لندغری در کشور عادی میکنید دوم برای باقی اقوام افغانستان اعلان میکنید این قوم باید چور شود مثل علی پور لالا یاد است که جان مرگی بالای سر شما باید یکی باشد
>>> یکی از مشکلات عدیده کشور ما این است که در دست اندرکاران نظریه نویسان ما مطالعات تاریخ کشور را درست مطالعه نمی کنند. قانون اساسی جمهوریت ما زمانی به تصویب رسید که زلمی خلیل با چوب دستی خود بالای سر نویسندگان و تصویب کنندگان قرار داشت و قانون اساسی ی به تصویب رسید که خروجی آش جمهوریت «مطلقه» از آب در آمد. که تمام قدرت به دست رأیس جمهور مطلق تلهمان بود. که دیدیم یک رأیس در وزارت را رأیس جمهور تعیین می کند که وزیر هیچ صلاحیتی در این تعیینات ندارد. اگر دیدیم که دو معاون غیر پشتون در آن مطلقه قرار گرفته بودند طوری تشویق و مورد ترقیب قرار گرفتند که رأی به رأیس جمهور مورد امریکا جمع آوری کنند چنانچه کردند. و در آن دو رأی گیری بعدی که اقل مردم به رأیس جمهور نیمه پشتون رأی دادند مورد قبول امریکای ها قرار نگرفت.وشمارش زیر ۲ ملیون رأی بالای یک سال را دربر گرفت. و مسأله عمده که بسیاری دست اندرکاران ما چشم پوشی می کنند موضوع نبودند صاحب منصبان لایق غیر پشتون در زمان سقوط جمهوریت بود که همه شان توسط غنی احمد زی به تقاعد سوق داده شده بودند. چون احمد زی تجربه حکومت نجیب الله احمد زی داشت که حین گریختن نجیب الله احمد زی این صاحب منصبان غیر پشتون بودند که در مقابل پاکستان و مجاهدین طرفدار پاکستان مقاومت کردند که نگذاشتند ملت به دست پشتون ها بیفتد. غنی احمد این تجربه را داشت که نگزارد که تاریخ تکرار شود او حتی جنرالانیکه فهیم در غیاب کرزی چند نفری جنرال تعیین کرده بود که حنا زیر سن ۴۰ سال بودند به تقاعد سوق داد. اگر جنرالان غیر پشتون در حکومت سه نفره ی غنی احمد زی وجود می داشت این کشور یک شبه تحویل طالب نمی شد.
س
>>> سقوط جمهوریت، محصول یک مشارکت چندجانبه بود//
(((در افغانستان هرگز جمهوریت نبود))). رای های گوسپندی را فراموش نکرده ایم. در افغانستان امریکا ارباب بود و متباقی غلامان امریکا. امریکا کرزی را چوکی حکومت داد. جان کری اشرف غنی را چوکی داد. جمهوریت یک بازی مزه دار بود. کدام جمهوریت؟؟؟؟