مارشال فهیم، وظیفه در یافت کرد تا اصلاحات در اردوی ملی زیر نام «جمعآوری سلاح؛ دی، دی آر» را آغاز نماید. این تصمیم مارشال یک اشتباه سیاسی وحشتناک بود | ||||
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۷ ۱۴۰۴/۳/۸ | کد خبر: 177385 | منبع: |
پرینت
![]() |
پس از سال ۲۰۰۱ خلیلزاد که بهعنوان نماینده تامالاختیار در امور افغانستان توسط «بوش» رییسجمهور آمریکا انتخاب شده بود؛ یک دغدغه اصلی و تاریخی در ذهن و فکر خود داشت و او در این دغدغه تنها نبود، افراد و اشخاصی؛ چون انوار الحق احدی، اشرف غنی احمد زی، حامد کرزی و... همراهی میکردند.
دغدغه اصلی این شبکه قومی: بازگرداندن سایر اقوام به جایگاه پیشین شان و حاکمیت مطلق پشتونها بر سراسر افغانستان بود. به همین دلیل در قانون اساسی سال ۱۳۸۲ سرود ملی را از فارسی به پشتو تغییر، پرچم ظاهر شاهی را دوباره اعاده، تمام اقوام را در قانون اساسی بهنام افغان درج و نامهای علمی و رتبههای نظامی را دوباره به پشتو باز گرداندند؛ همهای این کارها در چهارچوب برنامهای راهبردی تنظیم شده بود.
این شبکه قومی در تلاش سرکوب سایر اقوام؛ بهویژه تاجیکان زیر رهبری «استاد برهانالدین ربانی و مرحوم مارشال فهیم» بود که پس از ۲۵۰ سال حاکمیت پشتونها را به چالش کشیده بودند و بازگرداندن آنها به جایگاه قبلیشان، یکی از اولویتهای راهبردی آنان بود.
این شبکه، پس از اتمام مراحل قانونی، طبق آرمان و مرام خود، وارد بازی میدانی شدند.
مارشال فهیم که تمام جهان هستی را از دید عیارانه و روایت دینی خود، سبکوسنگین میکرد، وظیفه در یافت کرد تا اصلاحات در اردوی ملی زیر نام «جمعآوری سلاح؛ دی، دی آر» را آغاز نماید. او نیز دقیقاً مانند امروز در سال ۲۰۰۶ بیش از صدها تن مجاهدان بدخشان و تخار را سبک دوش و خانهنشین ساخت؛ چون از دید خلیلزاد، شمال شرق نسبت گستردگی جغرافیایی و جمعیت منسجم تاجیکان تهدید اصلی بود.
آغاز پنجشیر ستیزی مردم بدخشان و تخار، از همینجا کلید خورد که بعدآ به سایر ولایت سرایت داده شد.
علیرغم مخالفت ضمنی مجاهدین رده دوم نظام؛ اما کسی جرات نمیکرد در برابر تصمیم مارشال مخالفت کند؛ چون در افغانستان نگاه گمراهکننده و نهادینه شده حاکم است مبنی بر این که: هر که در جایگاه مهم دولتی قرار داشت باشد، دانش و فهم بیشتر دارد؛ امری که از بنیاد اشتباه و غلط است.
این تصمیم مارشال یک اشتباه سیاسی وحشتناک بود؛ بهویژه زمانی که تصمیم به واگذاری سلاحهای سنگین گرفت که در واقع ابزار بازدارندگی و قدرت اصلی آنان شناخته می شد. پیامدش را همه مشاهده کردیم که چگونه او را پس از پایان ماموریت اش از صحنه ای معادلات بازی کنار گذاشتند و در فرجام جانش را نیز ستاندن تا زمینه بازگشت هم تباران طالب شان را مساعد ساختند.
انفکاک طالبانی بدخشانی با این جمعیت بزرگ، ادامه همان سیاست به انزوا کشاندن دوران جمهوریت است که حضور تاجیکان را به عنوان یک تهدید به حاکمیت قندهار تعبیر و چنین پاک کاری بزرگ، بدون چراغ سبز خلیل زاد، بعید به نظر می رسد.
با درنظرداشت تجارب تاریخی؛ اگر خرد سیاسی در رهبری طالبان بدخشانی حاکم باشد، بهترین زمان برای مخالفت و به چالش کشیدن این نظام تک قومی و قبیله است؛ و الا بهزودی فصیح الدین و امان الدین به سرنوشت سایر رهبران جامعه تاجیک چون دوران جمهوریت مواجه خواهند شد!
جلالی
>>> ول کنین بزارین پشتون ها رییس باشن وگرنه این جنگ تا قیامت ادامه دارد تنها کاری که مردم افغانستان باید بکنند که البته می کنند همین سکوت پر معناست هرکه قدرت را می خواهد خودش بجنگد به دست بیاورد مثلا فردا روزی طالبان با هر قدرتی درگیر شد به مردم شمال ربطی ندارد خودشان بجنگند خودشان قدرت را نگهدارند در کل بزارید صلح باشه مردم پشتو به زندگی شهری و رفاه عادت کنند درگیر ثروت اندوزی و درس خواندن شوند خود به خود ماشین تروریست پرور خاموش میشه فقط صبر کنید تا اینها شهر نشین بشن جوانانشان گوشی به دست دنبال مد بگردند همه چیز طبق خواسته ما پیش خواهد رفت همیشه با توپ و تانک نباید جنگید پای پشتو ها به دانشگاههای اروپا باز شود خودشان از هویت پشتونی خود تنفر می ورزند خودشان فارسی فرهنگش و زبانش را برمی گزینند آن روز دیر نیست خلیلزاد و کرزی و غنی هم فقط با دستور آمریکا عمل کردند بحث قومی نبود مجبور بودند ارباب آمریکا بود اینکه چرا در سیصد سال گذشته غرب فقط روی پشتو ها سرمایه گزاری کرده دلیلش واضح اما قابل گفتن نیست با یک نگاه اجمالی به تاریخ هر شخص منصفی میفهمد چرا
>>> کاملا درست است.گیتس وزیر دفاع امریکا میگوید که کرزی دریک دفتر خصوصی به من گفت که طالبان برای من خطر نیست واتحاد شمال به من خطر است شما باید کاری کنید که اتحاد شمال راضعیف کنید. درحالیکه کرزی ازطرف اتحادشمال دربن بحیث زعیم افغانستان انتخاب شد.اینست وفاداری وبرخورد فاشیستی پشتون ها ویک مثال درقرن حاضر.
عبدالرحمن بلوچ
>>> طالبان رفتنی هستند و فاشیزم نابود شدنی است.
>>> به بسیار مکاره گری در اخر باز مردم پرغرور بدخشان را برای جنگ وخانه جنگی های داخلی تشویق کردید.
تیر دیگری از کمان رها کردید به امید اینکه باری مصدر خدمت به باداران تان نموده باشید.
....
>>> به انزواکشاندن و فلج ساختن اقشار و ملیت ها تنها به مملکت ما ارتباط ندارد بلکه یک پروسه توطئه گرانه است که در سطح جهانی روان است که ماستر و دایرکتر آن گروه هایی "حریدی" اند که درکشور هایی "مولی کراسی" زنده گی میکنند. استفاده از دلقک هایی اوکراینی، جنایات غزه و .......
نوکرزاد، انوارک، اشرفک، حامد ک و.....از همین گروه (حلقه گمشده) اندکه مثل بازیگران تئاتر کودک توسط "مولی کراسی" به بازی گرفته شدند و این بازنگران از دلقک های داخلی دیگر برای توطئه یی تک قومی خود استفاده کردند، مردم خو بدون آن در خواب خرگوش باغ های عربی خمار اند!!!!!!!
آتش خاوری
>>> جناب جلالی،
نوشتهٔ جناب عبدالحی خراسانی را بخوانید و ببینید که چطور چند عدد چهار کلاِهِ آستین درازِ بی سواد و کم سواد - مثل فهیم، قانونی، عبدالله و غیره— با سرنوشت این کشور بازی نموده اند.
عبدالحی خراسانی
روزی که پیش نویس نسخه ی بیست و سوم قانون اساسی جهت آخرین بازبینی در جلسه مشترک اعضای ارشد کابینه و اعضای کمیسیون تدقیق در ارگ ریاست جمهوری با حضور حامد کرزی و لخضر ابراهیمی برگزار شده بود.
در آنروز از قضای روزگار متن پیش نویس را نگارنده ماده به ماده قرائت می نمودم و اعضای حاضر، آخرین نظریات خود را در صورت ضرورت بیان می نمودند.
فصل اول و دوم به سرعت گذشت و همین که فصل سوم را شروع نمودیم، احساس کردم که آقای کرزی با دقت و جدیت بیشتری گوش می نماید.
من زمانیکه در بیان وظایف صدراعظم به این ماده رسیدم، که:
«صدراعظم جلسات کابینه را ریاست نموده و در غیاب رئیس جمهور کشور را اداره نماید»
ناگهان حامد کرزی خطاب به من گفت :
« صبر کو بیادر ، صبر کو ....
رییس جمهور باید کابینه را ریاست نماید و در غیاب او هم با فرمان رییس جمهور صدراعظم می تواند کشور را اداره می نماید».
در ادامهٔ بحث، یکی از اعضای کمیسیون تدقیق ناگهان با لحن اعتراضی گفت: پس این صدراعظم چکاره است؟
در این لحظه مثل این که حامد کرزی منتظر این جمله بوده باشد، ناگهان رو به طرف مارشال فهیم خان نموده گفت: بسیار اعلا، هیچ صدراعظم نداشته باشیم.... چطور است مارشال صاحب که ما و شما هم مثل امریکا یک نظام قوی و قدرتمند داشته باشیم و متحدانه افغانستان را از همی وضعیت بیرون کنیم؟
مارشال صاحب بلافاصله رو به طرف زاویه ایکه ما نشسته بودیم نموده سوال کرد: «همی دنظام امریکا معاون رییس جمهور با خود رییس جمهور یکجا می ره یا چه رقم اس ؟»
حامد کرزی از پوهاند عبدالسلام عظیمی خواست که نظام انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا را توضیح بدهد.
آقای عظیمی گفت: «در آمریکا کاندیدای ریاست جمهوری با معاون ریاست جمهوری در یک تکت انتخاباتی به انتخابات می روند، یعنی رییس قبل از انتخابات معاون خود را مشخص می کند و معاون رییس دارای قدرت فراوان می باشد.»
مارشال فهیم با تأیید پیشنهاد حامد کرزی علاوه نمود: «مه هم فکر می کنم که همی نظام درست است....، برویم بخیر که مملکت درست شود...»
در این لحظه بود که آقای قانونی مجلس را با اعتراض ترک نمود و نارضایتی شدید در صورت آقای خلیلی دیده شد، اما اعضاء کابینه به شمول داکتر عبدالله موافق بودند و کسی مخالفت جدی نکرد و دیگران هم سکوت نمودند.
آنروز نسخه پیش نویس قانون اساسی که شبیه فرانسه بود از دستور کار خارج شد و قرار شد کمیسیون مطابق توافق مجلس، روی نظام ریاستی شبیه امریکا کار نماید.
مارشال فهیم فکر می کرد کرزی هم مانند او صادق است و او تنها معاون ریاست جمهوری برای دو دوره خواهد بود و با صداقت کشور به طرف دموکراسی و توسعه و رفاه خواهد رفت، اما حامد کرزی حتی بک روز هم بر سر قرار خود باقی نماند و به آقای خلیلی سمت معاون دوم را پیشنهاد نمود و به این ترتیب مدل آمریکا هم قبل از نگارش منتفی گردید.