دختران و افراد زیر هیجده سال که از ایران اخراج شده اند، با سرنوشتی نامعلوم روبرو هستند و ممکن است طالبان و افراد سودجو تصامیم خطرناکی برای آنان بگیرند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۱ ۱۴۰۴/۴/۲۳ | کد خبر: 177611 | منبع: |
پرینت
![]() |
با اخراج مهاجرین هموطن از ایران، طالبان به دنیال دخترانی هستند که با ظاهری آراسته و مکتب رفته به افغانستان می آیند.
خانواده های این دختران و دخترانی که به تنهایی رد مرز شده اند، به اوضاع و قوانین طالبانی آشنا نیستند و هنوز نمیدانند که چگونه حجاب و سر و صورت خود را بپوشانند و چگونه لباس بپوشند تا مورد توجه افراد طالبانی قرار نگیرند.
طاهر آراسته این دختران، طالبان را وامیدارد تا از همین حالا تا زمانی که در مکانی ساکن شوند، بدنبال آنان بوده و به اصطلاح خودشان در پی هدایت آنان برآیند.
نفس ۹ ساله همراه با خانوادهاش در شمال تهران، دستور اخراج دریافت کردهاند. آنها وسایلشان را بستهاند و قرار است هفته آینده به افغانستان بازگردند. این خانواده پس از سقوط کابل به ایران پناه آوردند.
پدر نفس به تلگراف گفت: «حالا هر دو دخترم افسردهاند. بهسختی غذا میخورند و شبها با گریه به خواب میروند.»
نفس قرار بود امسال به صنف سوم برود و خواهر ۱۲ سالهاش، ندا، وارد صنف پنجم شود.
پدرش گفت: «این چیزی نیست که شایسته کرامت انسانی باشد. دیگر نگران امنیت خودم در افغانستان نیستم، نگران سرنوشت فرزندانم هستم.»
به گزارش تلگراف، دخترانی که به افغانستان بازگردانده میشوند، بیشاز پیش با خطر ازدواج اجباری روبرو هستند.
افسانه، ۱۵ ساله، دو ماه پیش به افغانستان بازگردانده شد. حالا خانوادهاش در حال تدارک ازدواج او هستند.
فیروز برادرش، میگوید افسانه در مکتب عملکرد خوبی داشت و میخواست تحصیل را ادامه دهد. اما اکنون پدرشان میخواهد او را به شوهر دهد.
برادرش میگوید: «سعی کردم متوقفش کنم. اما هیچ حقی برای تصمیمگیری ندارم. حالا او دائم گریه میکند.»
پدرشان میگوید که در روستایشان، اگر دختری در این سن ازدواج نکند، «مردم شروع به بدگویی میکنند.»
مهناز، ۱۷ ساله (نام مستعار)، به فکر خودکشی افتاده است.
او میگوید: «به خودکشی فکر کردهام، مردن بهتر از این است که به افغانستان بروم و گرفتار طالبان شوم و نتوانم به مکتب بروم.»
مهناز در ایران متولد شده است، او مدارک قانونی دارد، اما زندگیاش از هشت سال پیش با اعتیاد شدید پدرش از هم پاشید.
او به تلگراف گفت: «پدرم بهشدت معتاد شد و وضعیت خیلی سخت شد. او همه ما را لتوکوب میکرد. یکبار وقتی مواد مصرف میکرد، دستم را سوزاند، هنوز جای آن مانده.» پدرش تلاش کرد خودکشی کند و مادرش پس از سالها خشونت، درخواست طلاق داد. اما بدون سرپرست مرد، مدارک اقامتی آنها باطل شد.
مهناز میگوید: «وقتی مدارکمان باطل شد، من و مادرم تنها ماندیم. میخواستیم به مکتب برویم، درس بخوانیم، به شفاخانه برویم. اما همهجا مدارک میخواستند. گیر افتاده بودیم.»
در نهایت، فرمهای سرشماری جدیدی گرفتند و این به مهناز اجازه داد در مکتب ثبتنام کند و برادر کوچکترش هم ادامه تحصیل دهد.
اما با همین سرشماری، جمهوری اسلامی به راحتی میتواند مهاجرانی را که وضعیتشان نامشخص است شناسایی و اخراج کند.
مهناز میگوید: «ما حدود ۲۰ روز فرصت داریم تا ببینیم چه میشود.»
رسانههای ایرانی گفتهاند مهلت خروج دانشآموزان دختر پایان ماه جولای است.
پس از آن، خانوادههایی مانند خانواده مهناز با خطر اخراج به کشوری روبرو هستند که در آن طالبان آموزش دختران را پس از دوره ابتدایی ممنوع کرده و بیشتر مشاغل را از زنان گرفته است.
فریدون عثمانی، از یک سازمان امدادرسان در گذرگاه مرزی اسلامقلعه، میگوید که روزانه بین ۲۴ هزار تا ۳۰ هزار نفر از ایران میرسند.
او میگوید: «وضعیت خیلی بد است. تقریبا همه کسانی که میآیند، با اجبار اخراج شدهاند.»
او افزود: «در مرز، کودکان زیادی را میبینید که بدون همراه هستند. نیمی از خانواده در ایران ماندهاند، نیمی به مرز آمدهاند. بعضی کودکان زیر ۱۸ سال هم اخراج شدهاند.»
عثمانی همچنین معتقد است که وعده آموزش آنلاین برای اغلب بازگشتکنندگان عملی نیست.
او میگوید: «اکثر مردم ما در روستاها و مناطق دورافتاده زندگی میکنند. خیلیها حتی تلفن همراه ندارند، چه برسد به اینترنت.»
دختران و افراد زیر هیجده سال که از ایران اخراج شده اند، با سرنوشتی نامعلوم روبرو هستند و ممکن است طالبان و افراد سودجو تصامیم خطرناکی برای آنان بگیرند.
کد (4)
>>> ما از جنگ فرار کردیم ایرانی ها از انسانیت....
>>> طالبان تا سال آینده نیست پشتون ها را بسواد گذاشت جوانان پشتون دیگه این بیسوادی قبول نداره اینها یک حرکت ملیوننی خاهد انجام داد
>>> مردان افعانستان برای حقوق زنان و مکتب رفتنشان پا خیز شوند
>>> انشالله که بخیر .... مخالف درس ودانش وعلم چه برای دختر چه برای پسر نیست ونابود خواهد شد.
هیچ انسان با علم وبا دانش مخالف نیست به جز حیوانات این یک نوع حیوانیت وخباثت است تعلیم وتعلم حق هر انسان است چه دختر و چه پسر.
آریا از جرمنی
>>> Mohammad Nateqi
داستان امروز ما با عنوان : آیا انسان بجای خدا تصمیم می گیرد؟
این جمله را مریم گفت. دخترکی که در مرز ایران در کنار هزاران کودک بی سر نوشت، کنار سیمهای خاردار، زمین نشست و نان خشک را با برادر کوچکترش قسمت کرد.
ناظر امنیتی فریاد زد: «بلند شو، اینجا نخواب!»
اما او نخوابیده بود؛ نشسته بود، با گردنی خمیده، شانههایی خسته و چشمانی که به جایی خیره مانده بود که ما نمیدیدیم. با خود گفت: «همهی عمر ما در صف بودهایم. صف نان، صف آب، صف مرز... اما هیچوقت نوبت ما نمیرسد.»
و بعد، آرامتر ادامه داد:
«شاید خدا ما را فراموش کرده. یا شاید انسانها، جای او تصمیم میگیرند که چه کسی حق زندگی دارد.»
صدای او، تلختر از فقر، زندهتر از آمار، و فلسفیتر از هزار کتاب بود.
>>> علی تقوایی
دشت برچی محشری از بازداشت های گروهی زنان ودختران جوان ؛
در پی بازداشت زنان ودختران جوان تاجیک از خیرخانه و شهر نو کابل دیروز 28 سرطان ، محتسبان طالبان بدون هرگونه ملاحظه انسانی گروه ، گروه زنان ودخترا ن جوان هزاره را دردشت برچی بازداشت کردند. در این بازداشت مسئله حجاب مطرح نبوده و با هرکه برخوردند، در رنجر ها بالا کردند وبا خود بردند. طالبان این بار به صراحت اعلام کردند که : « بلی این بازداشت ها را ما انجام دادیم و هیچکسی نمیتواند بگوید که چرا ؟ »
طالبان ستم گستر اکنون به حدی جری شده است که دست درازی به ناموس ملت را از جمله افتخارات خود دانسته ، شکنجه و تجاوز بر زنان بازداشت شده را مایه سرفرازی خود میداند. این حاکمیت نامشروع ؛ و حشت ، ترور ، شکنجه ، زندان و اهانت را به فرهنگ خود تبدیل کرده و زنان را در پیش چشمان جهان در قرن 21 به عنوان برده در قلمرو شان هویت رسمی داده است.
طالبان همانگونه که به جنگجویان خود وعده داده بود که « در کابل زنهای سفید رو را در خدمت خود خواهید داشت » اینک با این بازداشت ها همان وعده ای « دلالی » به جنگجویانش را عملی میسازد. شاهدان عینی از بازداشت های زنان و دختران در برچی سخن گفتند و از این محشر کبرای طالبان برز نان خون گریستند اما بنا بر رعب حاکم ؛ لب بازنتوانستند.
طالبان باید بدانند که با این بی ناموسی شان ، زمینه های قیام عمومی را بر علیه شان مساعد ساخته ، دیر و یازود رستاخیز ملت ، این گروه وحشی را از اریکه قدرت بر می اندازد؛ کوچه ها و دشت و دمن های کابل ، شهر ها وولایات افغانستان شاهد « طالب کشی » گسترده خواهند بود. به قول شاعر که :
یک روز میرسد یک روز پرشکوه
آن روز میرسد که به شهر و کوچه ها
از خانه های خان سپس کاخ کد خدا
سرها به نوک نیزه و تن ها به خون سیاه
طالبان این متل را هیچگاهی از یاد نبرند که :
« سر فدای جان ، جان فدای ناموس »