تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ ۱۴۰۴/۴/۲۷ | کد خبر: 177642 | منبع: |
پرینت
![]() |
نیروهای امر به معروف و نهی از منکر گروه طالبان روز چهارشنبه، ۲۵ سرطان، با یورش به رستورانتها و فروشگاههای منطقه "شهر نو" کابل، دستکم ۱۰۰ زن و دختر را بازداشت کردهاند. یکی از اعضای خانواده بازداشتشدگان، گفت که حدود ۱۰۰ زن از خیابانها، بازار و شفاخانهها بازداشت و به توقیفخانههای امر به معروف طالبان منتقل شدند.
ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، نشان میدهد که نیروهای طالبان با استفاده از موترهای نظامی نوع رینجر، در ساعات شب اقدام به محاصره دهها زن در اطراف فروشگاهها و اماکن تفریحی کردهاند. این ویدیوها واکنشهای گستردهای را در فضای مجازی به دنبال داشته و نگرانیها در مورد افزایش فشارهای اجتماعی بر زنان را بار دیگر برجسته ساخته است.
کد (9)
>>> اکثر زنان دستگیر شده از مهاجرین عودت از ایران و پاکستان اندامر به معروف نهی از منکرخلاف عرف شریعت و عنعنات مردم ما عمل کرده به زنان نا محرم دست دراز کرداین هم خلاف شریعت است و نوع از جرم است این دستگاه بنام امر بمعروف و نهی از منکر از جمله پولیس خاص و مذهبی فکر طالبانی صاحب صلاحیت عام وتام حکومت طالبان است سوای پولیس طالبان از خود زندان دارند و قانون خاص خود را دارند دست شان باز است هر طوری بخواهند عمل میکنند کسی نیست سد راه مامورین دستگاه امر به معروف گردند همه انها مصلح به صلاح دستی کمری هستند تعداد دیگر این دستگاه با صلاح های پیشرفته دیگری مجهز هستند و در حمایت از این گروه اماده باش اند خداوند جزای ظالمان و زور گویان دین ستیز را دهد .
>>> احسان سلام:
"افغانستان کشور«اجباری»هاست. بیایید باهم بخوانیم:
ـ اخراج اجباری؛ به توضیح نیازندارد. سرنوشت مهاجران سرگردان درچهارگوشۀ جهان!
ـ کوچ اجباری؛ زمین و خانهات را بگذار و برو، ملک خدا تنگ نیست!
ـ پوشش اجباری؛ یا کمیس مارا بپوش، یا در«موشخانۀ تحقیق»،با آبرویت فوتبال میکنیم!
ـ شنیدن اجباری؛ گوشهایت را با«گفهای»ما عادتبده؛ وگرنه در سوراخهایش قیرمیریزم!
ـ گفتن اجباری؛ اگر به مراد رودۀ ما حرفنزدی، از زبانت«حلوای سرِسوته»میسازیم!
ـ آموزش اجباری؛ همی صابون را بگیر، که در وقت مغزشویی به کارت میآید. خوب کف میکند!
ـ هوشیاری اجباری؛ به هوشباشی که از هوشت زیاد استفاده نکنی، وگرنه بیهوشت میکنیم!
ـ آزادی بیان اجباری؛ حرفت را بزن. دهن و دندان از تو، زبان ازما!
ـ عروسی اجباری؛ تو نُهساله شدی؛ هنوز شوی نکدی، ای منحرف!
ـ امیدواری اجباری؛ حکمِ«ناامیدی به نظام»، هشتادضربه شلاق دارد!
ـ بیاعتنایی اجباری؛ خودت را بزن به کوچۀ ملاحسن چپ، وگرنه ما روانت میکنیم به تهکاوی ملا کجالدین راست!
ـ دروغباوری اجباری؛ خر چهارشاخ دارد. فهمیدی؟ بلی:« از کُرهگی چهارشاخ داشت!»
ـ توبۀ اجباری؛ توبه کن، وگرنه گناهی برایت میتراشیم که چهارتراش تابوتات شود!
ـ مصطلحات ملی اجباری؛ اگه دانشگاه گفتی، باز گپ خراب میشه!
تاریخ اجباری؛ میفهمی که چهارهزارسال پیش از میلاد، مردم در شهرنوکابل، کباب شامی را با کولا میخوردند و افغانستان، امریکا را در قندهار شکستدادهبود؟ بلی:«پنجهزازسال پیش فهمیدهبودم!»
ـ سیرشدن اجباری؛ خدا روزی رسانست، خوردی؟ زندهباشی:« بیخی سیرشدم!»
ـ انسانیت اجباری؛ به اندازهیی انسان باش که ما میخواهیم!
ـ لبخند اجباری؛ بخند، وگرنه با نوک برچه قت قتکات میدهیم!"