تاریخ انتشار: ۱۴:۳۸ ۱۴۰۴/۵/۳۰ | کد خبر: 177845 | منبع: |
پرینت
![]() |
در مسیر پرفرازونشیب تاریخ، دو عنصر بیش از همه سازنده و ویرانگر تمدنها بودهاند: قلم، عنصر بذر اندیشه و آگاهی، و تفنگ، ابزار قدرت و بازدارندگی.
این دو، هر یک به سهم خود، هم میتوانند پاسدار کرامت انسانی باشند و هم اگر از چارچوب اخلاق و قانون خارج شوند، به ابزاری برای ستم و ویرانی مبدل گردند.
قلم، در نقش مثبت، زبانِ تاریخ، جستوجوی حقیقت، بنیانگذار نهادها، نویسندهٔ قوانین و روشنگر راه نقد و اصلاح است. جامعه با قلم میآموزد چگونه انسانی زیست کند، قدرت را پاسخگو نگاه دارد و اشتباهات/لغزش ها را اصلاح نماید. اما همین قلم در نقش منفی اش میتواند مسخکننده، فریبنده و تحریفگر نیز باشد؛ آنگاه که برای تهی کردن «دیگری» از انسانیت به کار میرود، بر خشونت ردای تقدس میپوشاند و با کاستن از حس اخلاقی جامعه، ظلم و فناوریهای مرگبار را مشروع جلوه میدهد.
در سوی دیگر، تفنگ، نماد پایداری و ایجاد امنیت است. هنگامی که همهٔ راههای مسالمتآمیز به بنبست میرسند، در برابر تجاوز، بیداد و نسلکشی و… سدی میسازد. اما همین ابزار محافظت، اگر مهار نشود، به عاملی برای کودتا، سرکوب، جنگهای تهاجمی، نظامیسازی جامعه و نفی آزادیها بدل میشود.
پس نقطهٔ تعادل کجا است؟
همکاری این دو، تنها زمانی به سود جامعه است که در «سنگر قانون و اخلاق» و در جهت مقاومت در برابر ظلم و بیعدالتی قرار گیرند. در غیر این صورت، این اتحاد به رابطهای ویرانگر تبدیل میشود که در آن، قلم برای قدرت، مشروعیتسازی میکند و تفنگ آن را با زور تحمیل مینماید.
راه نجات، نه ادغام بیقید وشرط و نه تقابل کور، بلکه همکاری مشروط و مبتنی بر نظارت است.
برای تفنگ، اصول جنگ عادلانه (دفاع مشروع، تناسب، تبعیض بین نظامی و غیرنظامی و پاسخگویی) باید حاکم باشد و برای قلم، پایبندی به حقیقتمحوری، پرهیز از نفرتپراکنی و شفافیت باید خط قرمز به شمار آید.
سخن پایانی؛
تمدن واقعی آنگاه محقق میشود که قدرت قلم و تفنگ، در مسیری همسو و تحت حاکمیت قانون و کرامت انسانی حرکت کنند. هرگاه یکی از این ارکان سست شود، همان ابزارهایی که میبایست سپر عدالت باشند، به تیغی برنده علیه آزادی تبدیل خواهند شد.
رزاق رحیمی
>>> این نوشته اشتباه است پیشرفته تمرین تمدن ها پیشرفته ترین سلاح ها دارند . تمدن اصولاً حاصل یک دوره طولانی رفاه و امنیت است که انسان جز غم در کردن شکم اش به مسایل دیگر هم برسد . تمدن همیشه همراه با فساد بوده به نوشته ابن خلدون و همیشه توسط اقوام غیر متمدن نابودشده تا اینکه سلاح های گرم جای سلاح های سرد را گرفت و وحشیان منکوب متمدنین شدند الا کشور افغانستان که ۴سال پیش دوباره چرخه ابن خلدون تکرار شد و وحشیان دهشت افکنی جای تمدن را گرفتند البته با تسلیمی حکومت توسط برادران خاین هایشان
>>> لالام جان مشکل نی از تفنگ است ونی از قلم هردو ابزار استند در خدمت اندیشه و فکر بهترین سلاح ها و غنی ترین قلم ها امروز در برترین تمدن غرب است . حالیکم قلم هم نیست که در خدمت بلاهت و طاعون فکری مدارس و مکاتب دیوبندی و وهابی است . تفنگ هم قس علی ذالک وقتی توان اندیشه نیست و در مغز یک نفر به جای توان عقلانیت سازی گوزیدنند کاری از قلم و تفنگ او جز خرابکاری بر نمیآید
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است