تا چه زمان باید اجازه داد بیگانگان از چهرههای منفور برای تحمیل جنگ و ویرانی استفاده کنند و مردم ما قربانی خیانت رهبران بیشعور و مزدور قومی و تباری شوند؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۳ ۱۴۰۴/۶/۴ | کد خبر: 177864 | منبع: |
پرینت
![]() |
جنایتکاران و خیانتکاران بیوطن: مزدوران اجنبی و دشمنان مردم افغانستان باید به محاکمه کشانده شوند.
نشستی با عنوان «بهسوی وحدت و اعتماد» که قرار بود در روزهای ۲۵ و ۲۶ اوت ۲۰۲۵ در اسلامآباد برگزار شود، به تعویق افتاده است. با این حال، این اجلاس بار دیگر پرده از ماهیت حلقات جنایتکار، فاسد، بداخلاق، دزد، فراری و مزدور برداشت. این گردهمایی نه تلاشی برای صلح، بلکه سناریویی طراحیشده توسط بیگانگان و دستگاههای استخباراتی منطقه است که با استفاده از چهرههای سیاسی ورشکسته، در پی تداوم بحران و جنگ نیابتی در افغانستان هستند.
این جنایتکاران، مزدوران و دزدان هزینههای سفر، مصارف جیبخرج و اقامت در هتلهای مجلل را از کجا تأمین میکنند؟
آنان که به نام بنیادهای خیریه، دکانهای سیاسی و مالی ساختهاند، منبع واقعی درآمدشان چیست؟
کسانی که در داخل کشور اموال منقول و غیرمنقول غیرقانونی و حاصل از غارت دارند و در خارج از کشور سوپرمارکتها، رستورانهای مجلل، هتلها، نمایشگاههای خودروهای لوکس، شرکتهای بزرگ تجاری، ویلاهای مجلل به سبک هالیوودی، آپارتمانها و پنتهاوسهای چندین میلیونی، خودروهای رولزرویس، رنجروور، مرسدس کلاس S و دیگر برندهای لوکس، کشتی های تفریحی خصوصی، سرمایهگذاریهای کلان و مبالغ هنگفت نقد و غیرقانونی را انباشتهاند، آیا جز از راه غارت بیتالمال یا از طریق کمکها و تمویل مستقیم سازمانهای اطلاعاتی بیگانه به چنین ثروتی دست یافتهاند؟ این پرسش باید بیپرده توسط وجدان بیدار جامعه مطرح شود.
چنین گردهماییها هیچ مشروعیتی برای اکثریت قریب به اتفاق مردم بینوای افغانستان ندارند و صرفاً وسیلهای برای مشروعیتبخشی به مداخله خارجی و بازتولید چهرههای فاسد و جنایتکار گذشتهاند. سالها است که دستهای پنهان و آشکار بیگانگان، با بهرهگیری از جنایتکاران، مزدوران، کلپتوکراتها، جاسوسان و مفسدین، افغانستان را به میدان جنگ نیابتی، ویرانی و برادرکشی کشانده است. در طول چند دهه اخیر، فساد، دزدی، جنایت و بداخلاقی در هیرارشی قدرت افغانستان از سطح رهبران کلان تا پارلمان، مدیران محلی و حکام ولایتی گسترده شده است. افرادی چون حامد کرزی، اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله در رأس این هیرارشی قرار داشتند و نقشهای کلیدی و مستقیم آنان، بهمثابه جاسوسان دستگاههای خارجی، با فساد، دزدی، سوءمدیریت، بیسوادی، بداخلاقی، جنایت، ترور، نفاق ملی، استفاده ابزاری از قوم و قبیله و خیانت به منافع ملی در حافظه تاریخی مردم ثبت شده است.
این عناصر بیوطن که در گذشته با نامهای جهاد، مقاومت، سیاست، جامعه مدنی و حتی دفاع از حقوق زن و آزادی ظاهر شدند، در واقع ابزارهای شناختهشده دستگاههای استخباراتی بیگانه بوده و هستند. آنان نه برای مردم افغانستان، بلکه برای منافع شخصی، دالرهای بادآورده و خوشخدمتی به اربابان خارجی زندگی کردهاند و با ایجاد شبکهای از وفاداران و مزدوران، فساد را در سلسلهمراتب قدرت تثبیت کردهاند.
این چهرههای تیرهروز در طول تاریخ معاصر افغانستان بارها ثابت کردهاند که نه به مردم متعهدند، نه به خاک و نه به استقلال کشور. هر بار که مردم ما به امید آرامش و بازسازی به پا ایستاده، این غلامان سیاسی با دستور و حمایت مستقیم خارجی، مردم را به خونریزی تازه کشاندهاند. آنان مسئول مستقیم جنگهای داخلی، کشتار هزاران بیگناه، و غارت میلیاردها سرمایه ملی هستند؛ سرمایههایی که در قالب قراردادهای کاذب، حسابهای بانکی مخفی، و املاک مجلل در خارج از کشور انباشته شد و امروز به نام خانوادهها و اقارب آنان نگهداری میشود.
از دیدگاه حقوقی و بر اساس قوانین بینالمللی، این افراد مصداق روشن «جنایتکاران جنگی»، «خائنان ملی»، و «عاملان پولشویی و فساد مالی» محسوب میشوند. کنوانسیونهای مبارزه با پولشویی و جرایم سازمانیافته فراملی به صراحت اجازه میدهد تا داراییهای غیرقانونی این اشخاص، چه منقول و چه غیرمنقول، شناسایی، مصادره و موقتاً در حسابهای حفاظتی بینالمللی (Escrow Accounts) نگهداری شود. این داراییها باید پس از تشکیل یک حکومت ملی، قانونی، فراگیر که نماینده واقعی مردم افغانستان باشد، به بیتالمال بازگردانده شود. هیچ حکومتی که در آن کلپتوکراتها، مفسدان و مزدوران دیروز جایی داشته باشند، صلاحیت مدیریت این داراییها را نخواهد داشت.
پاکستان بهعنوان بازیگر اصلی این پروژه شوم، دههها با پرورش مدارس تروریستی، ایجاد لشکرهای نیابتی و استفاده ابزاری از گروههای مزدور، افغانستان را به خاک و خون کشیده است. نسلهای متوالی از شهروندان افغانستان قربانی سیاست «عمق استراتژیک» این کشور شدند؛ سیاستی که بر پایه صدور ترور، ایجاد تفرقه قومی و حمایت از رهبران مزدور بنا شده بود. تاریخ معاصر افغانستان پر است از شواهد آشکار این دخالتها: تجهیز و تمویل اشرار، حمایت از جنگهای داخلی، پناه دادن به جنایتکاران جنگی، و امروز نیز سازماندهی نشستهای به اصطلاح «بهسوی وحدت و اعتماد» که چیزی جز دسیسه برای استمرار مداخله و خونریزی نیست.
از منظر راهبردی، هرگونه گردهمایی این مزدوران در خاک پاکستان نه تنها بیاعتبار و نامشروع است، بلکه دهنکجی آشکار به آرمانهای استقلال و آزادی افغانستان محسوب میشود. این نشستها نه به صلح میانجامند و نه به تفاهم ملی، بلکه بذر نفرت، تفرقه و جنگ داخلی دیگری را میپاشند. پاسخ مردم افغانستان باید روشن، قاطع و یکصدا باشد: «نه» به جنگ، «نه» به مزدوری و «نه» به مداخله خارجی. جامعهی آگاه افغانستان باید صفوف خود را از خائنان، کلپتوکراتها، جنایتکاران، جاسوسان و بیسوادان دیروز جدا کرده و برای تأسیس صلح واقعی، مردمی و پایدار، بهدست مردم و برای مردم، گام بردارد.
طرزالعمل حقوقی برای محاکمه این خائنان باید بر پایه اصول عدالت انتقالی و قوانین بینالمللی چنین باشد:
۱. شناسایی و مستندسازی جنایات: ثبت دقیق و مستند نقش هر فرد در جنگهای داخلی، فساد مالی، غارت داراییهای عمومی و همکاری با استخبارات خارجی.
۲. ایجاد کمیسیون حقیقتیاب مستقل با ترکیب شخصیتهای بیطرف ملی و نهادهای حقوقی بینالمللی، برای بررسی پروندهها.
۳. توقیف داراییها در داخل و خارج کشور مطابق با کنوانسیونهای پولشویی و قوانین ضدفساد، تا پایان محاکمه.
۴. دادگاه علنی ملی و بینالمللی برای محاکمه علنی این افراد بهعنوان مجرمان جنگی و خائنان ملی.
5. مجازات عادلانه شامل زندان طولانیمدت، سلب حقوق سیاسی، و مصادره کامل داراییهای نامشروع.
سخن پایانی؛
اکنون پرسش بزرگ این است: تا چه زمان باید اجازه داد بیگانگان از چهرههای منفور برای تحمیل جنگ و ویرانی استفاده کنند و مردم ما قربانی خیانت رهبران بیشعور و مزدور قومی و تباری شوند؟ لحظه بیداری فرارسیده است. تنها با ایستادن مردم در کنار هم، با گفتن «نه» قاطع به جنگ، میتوان بنای صلح واقعی را گذاشت؛ صلحی که نه در خاک بیگانه و نه با دستور استخبارات خارجی، بلکه در خانه خود ما و با دستان مردم ما ساخته شود. آینده کشور نه در انحصار یک گروه و نه در مزدوری برای بیگانه است؛ بلکه در برپایی حکومت قانونی، منتخب، فراگیر و متکی بر ارادهی مردم است که هیچ جایگاهی برای کلپتوکراتها، مزدوران و ناقضان حق حیات باقی نگذارد. هیچ کشوری با اتکای نیروهای خارجی به آزادی و استقلال نرسیده است؛ تنها احترام به ارادهی مردم و دفاع از استقلال میتواند آیندهای آزاد، شکوفا، پیشرفته و شایسته را برای افغانستان واحد و سربلند رقم بزند.
محمد اقبال نوری
>>> صدحیف که قضاوت وتهمت به تمامی دعوت شدګان میزنید بسیاری ازدعوت شدګان اشخاص شریف وباک هستند که بدون معاش وتنخواه اش یک افغانی هم ازبیت المال بدست نیاورده است لطفا همه را به یک چشم نګاه نکنید افغانستان به اصلاحات عمیق ضرورت دارد ممالک همسایه ودنیا در اصلاحات وتغیر افغانستان نقش عمده دارد.
نورالله لغمانی
>>> آقاس نوری!!!!!
این شاید از خوش قلبی شما باشد که نمیخواهید تاریخ خونبار گذشته دوباره تکرار شود.
اما
جناب عالی،
رابطه علیت را که شما بهتر از من میدانید.
تا زمانیکه علت از میان برداشته نشود معلول وجود دارد.
جنگ معلول است و همزمان در بازده جنگ علت.
فقر و بد بختی و ویرانی و امراض گوناگون و تخریب زیر ساخت های حیاتی همه معلول جنگ ها اند چونکه همه بازده جنگ ها اند ، اما خود جنگ ها هم معلول علت های بسیاری هستند که یک دو تای شانرا مثال میزنم.
علت العلل همه جنگ های افغانستان معاصر از زمان امان الله خان به بعد بی عدالتی و تبعیض و ُسیستم حاکمیت مطلق العنان و خودکامه که همزمان هم شاه بودند و هم نوکر ، نگاه کنید جنگ های داخلی امان الله و بعد حبیب الله و بعد نادر خان و بعد ظاهر و داود.
تا میرسیم به دوران خلق و پرچم که خود نوکر روس بودند و حاکم مردم و کار به جایی رسید که مردم قیام کردند و آنگاه رقبای روس هم از فرصت استفاده کردند و رسیدیم تا دوران طالب اول.
بعد از آن حاکمیت تک نوکران را مشاهده میکنیم که دو نوکر سینه چاک یکی بعد دیگر آمدند و هرچه امریکا گفت انجام دادند و در نهایت رسیدیم به دوران طالب دوم.
و حالا در حاکمیت دوم طالبان تمام عواملی که باعث بربادی کشور و مردم در گذشته شده بودند دوباره سر کشیده اند و چه بخواهیم یا نخواهیم قصه به همان جایی ختم میشود که در گذشته ختم شده بود.
جنگ حتمی است.
چون حاکمیت مطلقه و تک فردی خود علت جنگ است و این علت هر روز چاقتر شده میرود.
حال جنگ حتمی است ، اما مدیریت جنگ کار من و خودت نیست بلکه کار کسانی است که تجربه جنگ را دارند ، در هیچ جنگی اخلاق معیار نیست و نبوده چه در جنگ جهانی اول یا دوم یا جنگ های بالکان یا جنگ های فعلی در حال جریان.
از تجربه جنگ های قبلی میدانیم که درس خوانده ها و تحصیلکرده ها و اهل قلم اولبن فراریان و پناهندگان به اروپا و امریکا بوده اند و از این بعد هم همینگونه خواهد بود.
و در نهایت همین هاییکه خودت را نا راحت ساخته اند دوباره مردم را بسیج میکنند و سقوط دور دوم طالب را رقم میزنند و اگر تا آنوقت جناب عالی حیات داشتید که امیدوارم داشته باشید با برنامه از قبل تدوین شده پا به عرصه سیاست بگذارید و خردمندانه عمل کنید و تمام عوامل جنگ را از میان بردارید تا گپ به دور های سوم و چهارم و پنجم نرسد.
>>> آنکه جنایت نکرد چگونه به قدرت رسید و آنکه خیانت نکرد چگونه به ثروت رسید ؟؟؟؟
>>> یک متل است که میگه کی زور یافت ظلم نکرد کی پول یافت سود نخورد در افغانستان هیچ بی گناه پیدا نمی شه کلش گناه کار هستند خدا زمین را سوراخ کند تا افغانستان را داخل زمین فرو برد تا سایر کشور ها از شر ما خلاص شوند بخیر.
انشالله
دل سوخته جگر خون
از سرزمین پر خون
>>> درسیاست متداول است که همیش باید یک نیروی اضافی داشته باشید که در صورت عدم تمکین یک دولت دست نشانده و سرکشی آن،از نیروی اضافی کار بگیری.
این موضوع هم در سیاست پاکستان و هم در سیاست امریکا در چهل و پنج سال گذشته در افغانستان وجود داشته است.
چرا هفت گروپ مجاهدین در پاکستان و هشت گروپ در ایران تشکیل شد؟
آیا جهاد و اسلام هفت رقم و با هشت رقم بود؟
چرا بعد از تشکیل دولت ربانی،گلبدین به او تسلیم نشد؟
چگونه بعد از تسلیم شدن گلبدین به دولت ربانی،امریکا دست و پاچه شد و عاجل به کمک پاکستان گروپ طالبان را تشکیل کرد؟
در مورد پاکستان نیز چنین است.
در صورتی که طالبان احساس کنند که در مقابل شان گروپ دیگری وجود ندارد،امکانات بغاوت شان در مقابل پاکستان و یا کم از کم تحت فشار قرار دادن پاکستان در مورد طالبان پاکستانی از طرف طالبان افغانستان وجود دارد.
حالا دولت امریکا ازنگاه مالی گروپ طالبان را تمویل میکند و امکانات این که پلان های استراتیژیک از طریق آنها در منطقه وجود داشته باشد،وجود دارد.
اما اگر زمانی در اثر تغیرات در سیاست روسای جمهور های آینده امریکا در مورد افغانستان بمیان بیاید و یا کمک هایشان کم و یا قطع شود،از کجا معلوم که طالبان بغاوت نکنند و در نتیجه دست همکاری با دیگر قدرت های متنفذ در منطقه نزنند؟
در حالت فعلی طالبان صرف با اعلامیه هایی از حملات اسراییل بالای عزه انتقاد میکند.
اما از کجا معلوم که در اثر قطع کمک های مالی امریکا.دست به عملیات های تخریبی علیه اسراییل نزنند؟
بنأ کشور هایی که دولت های دست نشانده در دیگر کشور ها دارند،در صورت عدم تمکین این دولت های دست نشانده،واریانت اضافی در مقابل شان نداشته باشند، امکانات عدم تمکین و یا خواست های اضافه تر شان از صاحبان شان وجود دارد.
زیرا این دولت های دست نشانده میدانند که بغیر از آنها دیگر نیرویی صاحبان شان ندارند. بنأ خواهشات آنها همیش اضافه تر میشود.
دولت های افغانستان در گذشته هم بعد از جنگ هایشان با انگلیس از کشور انگلیس کمک میگرفتند و هم از روس ها کمک میگرفتند و حالا نیز مطابق تعهدات دوحه از امریکا کمک میگیرند.