پاکستان ادعا می کند که ۲۱ پوسته یا پاسگاه نظامی طالبان را تصرف کردند و در مقابل طالبان می گویند که ۱۹ پاسگاه نظامی پاکستان را گرفته اند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۲ ۱۴۰۴/۷/۲۱ | کد خبر: 178145 | منبع: |
پرینت
![]() |
اگر اعتراف رسمی و علنی دو طرف پاکستان و امارت طالبان در مورد تلفات نیروها به خصوص برای آنهای که این برخوردها را تصنعی و نمایشی می دانند، قابل پذیرش باشد، ارتش پاکستان در خبرنامه ی خود می گوید که شب گذشته در جنگ با طالبان ۲۳ نیروی نظامی پاکستان کشته و ۲۹ تن زخمی شدند.
طالبان شمار تلفات نیروهای خود را ۹ تن اعلان کرده اند.
البته ادعای دوطرف از تلفات نیروهای جانب مقابل بسیار بیشتر از آمار اعلان شده ی خود شان در مورد تلفات همدیگر است.
پاکستانی ها ادعا می کنند که ۲۰۰ نیروی طالبان را کشته و زخمی کرده اند و در مقابل طالبان در افغانستان می گویند که بیش از هشتاد نیروی پاکستان را به هلاکت رساندند یا مجروح کردند.
پاکستان ادعا می کند که ۲۱ پوسته یا پاسگاه نظامی طالبان را تصرف کردند و در مقابل طالبان می گویند که ۱۹ پاسگاه نظامی پاکستان را گرفته اند.
حتی اگر تنها به همان اعتراف رسمی دوطرف در مورد تلفات نیروهای همدیگر توجه شود و باقی ادعا ها مورد پذیرش قرار نگیرد، این یک درگیری واقعی بود و بزرگترین برخورد در نوع خود در طول این چهار سال.
پاکستان برای اولین بار است که در نیم قرن اخیر اینگونه به چالش امنیتی از سوی افغانستان روبرو می شود.
پاکستان در طول این نیم قرن برای رسیدن به عمق استراتژیک در افغانستان تلاش کرد و تحریک اسلامی طالبان افغانستان را متحد خود در این امر تلقی می کرد، حالا به سراب این عمق استراتژیک مواجه شده است.
اینکه در جنگ متعارف و کلاسیک پاکستان دست برتر و غالب را بر طالبان و افغانستان دارند، تردیدی نیست، اما آنچه که برای پاکستان خطر آفرین و تهدید کننده است، قدرت اجتماعی گروه تی تی پی در جامعه ی پشتون این کشور است. قدرتی که در جنگ نامتعارف، دولت و ارتش پاکستان را به چالش می کشاند و عمق استراتژیک مورد آرزو و هدف آن دولت و ارتش را در دسترس دارد. این موقعیت و این وضعیت، هم قدرت اجتماعی تی تی پی و هم قدرت نظامی آنرا در جنگ نامتعارف بیشتر می سازد.
پاکستان در طول این چهار سال که متدرجا معضل تی تی پی بالا گرفت و رابطه اش با طالبان در افغانستان بسوی سردی، بی اعتمادی، تنش و برخورد نظامی رفت، نتوانست با آنها به تفاهم و توافق برسد، آیا برخورد نظامی دیشب، راه را به این تفاهم و توافق هموار می کند؟
قراین و شواهد نشان از هموار شدن این راه میان پاکستان و طالبان ندارد. دعوای دوطرف شاخ وبرگ زیاد دارد. طالبان مرز دیورند را فرضی می پندارند، نه واقعی و رسمی و با تی تی پی در آنسوی دیورند تعلقات اعتقادی و آیدیولوژیک و تعلقات خونی و قومی دارند که نمی توانند به این تعلقات برای خشنودی اسلام آباد نقطه ی پایان بگذارند. از این ها که بگذریم، این یک کارت بسیار فوق العاده و یک ابزار بسیار کارآمد و موثر در بازی با پاکستان است.
محمد اکرام اندیشمند
>>> حالا نوبت پاکستان هست کشورهای همسایه نوبتش میرسه دیر یا زود از جمله چین وتاجکستان وایران در آینده روز تان سیاه هستند
>>> لالام جان طالب و پشتونیسم در حماقت محض به سر میبرد پشتون پاکستان اراده میکرد مستقل میشد آنها خودشان را افغانستانی نمیدانند این ها دست نمیکشند
>>> هر ساختار سیاسی نباید همه پل های ارتباطی با پاکستان را ویران کند.
جهاد افغانستان علیه روس و نوکران خلق و پرچم، گرچه دست پنجاب را در مناطق قبایلی دراز تر کرد. روابط خونی و قومی —رفت و آمد و انتقال اسلحه به افغانستان را بیشتر تسهیل کرد. آن تحولات زمینه شد تا صوبه سرحد به خیبر پختونخوا تبدیل شده و حاکمیت پنجاب در مناطق قبایلی بیشتر تحکم یابد.
اما این ظاهراً « یک کارت بسیار فوق العاده و یک ابزار بسیار کارآمد و موثر در بازی با پاکستان»—شاید در کوتاه مدت، احساسات ملی افغانها را تا حدی تحریک و اعتماد به نفس کاذب خلق کند، اما در دراز مدت با تغییر جوسیاسی پاکستان در رابطه با امریکا، و سردرگمی متقطع سیاسی در هند— برای ساختار شکنندهٔ افغانستان کارت برنده نیست.
>>> سالها پیش در یکی از کارگاههای آموزشی در کابل شرکت داشتم. در این کارگاه دو مربی کانادایی و پاکستانی به ما درس میدادند. ساعتهای درسی استاد کانادایی با آرامش و شادی برگزار میشد. اما ساعتهای درسی استاد پاکستانی با طعنه و اخلال و گاه مسخرگی!
استاد پاکستانی پس از چند جلسه کلافه شد و به زبان پشتو رو به همه کرد و گفت: بهخدا من هم پشتون هستم، من هم از سیاست دولت پاکستان ناراضی هستم. من یک معلم عادی هستم که هیچ ربطی به سیاست ندارم. من از مهماننوازی افغانها زیاد شنیده بودم، ولی حالا...!
زمان صرف غذا من کنار استاد نشستم و حرفهای زیادی بین ما رد و بدل شد. از او پرسیدم که آیا واقعا پشتونهای آنسوی مرز دوست دارید که با افغانستان یکجا شوید. پاسخم را با پرسش داد: آیا اگر برای خودت در جایی زندگی بهتر از افغانستان مهیا باشد، کشوری نسبتا باثبات داشته باشی، به راحتی بتوانی با پاسپورتش به اروپا و آمریکا تحصیل و کار و زندگی کنی، افغانستان جنگزده و بحرانی را انتخاب میکنی یا پاکستان را؟
او پاسخش را داده بود و اما من حق انتخاب نداشتم، چون من اساسا بیرون از این بازی بودم. من نه ادعای سرزمینی بر پاکستان داشتم و نه شهروند پاکستان بودم که در جایگاه قضاوت قرار بگیرم.
جنگ طالبان و پاکستان از جنس همین قماش است. یک نیروی تروریستی با دولت حامی تروریسم درگیر شده است. طالبی که با کرامت انسانی ما میجنگد و پاکستانی که در پنجاه سال گذشته حامی هر نیروی ویرانگری بوده که از شکلگیری دولت-ملت در جغرافیای ما جلوگیری کتد.
جنگ طالب و پاکستان، جنگ مردم افغانستان و پاکستان نیست، جنگ پدر و پسر و اختلاف خانوادگی است.
از آوارگانی که از ترس یک گروه تروریستی و آدمکش به سرزمینی دیگر پناه آوردهاند تا کرامت انسانی خود و خانوادهشان را حفظ کنند، توقع رجزخوانی به نفع طالب نداشته باشید.
برای ما حملهی پاکستان حملهی یک دولت اشغالگر خارجی به یک نیروی اشغالگر داخلی است.
داوود عرفان