اين كتاب شامل 13 فصل است و بايدها و نبايدهايي كه يكي از مرموزترين سازمانهاي جهان امروز رعايت ميكنند را مشخص ميكند.( خلاصه از این قانون را بخوانید ) | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۴ ۱۳۸۸/۵/۶ | کد خبر: 2356 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان به نقل از شبکه الجزیره قطر: طالبان كتابي منتشر كرده كه حاوي قانون و دستورالعمل واحد اقدامات عادي شبهنظاميان اين گروه است. اين كتاب شامل 13 فصل است و بايدها و نبايدهايي كه يكي از مرموزترين سازمانهاي جهان امروز رعايت ميكنند را مشخص ميكند.
این کتاب که بنام لایحه می باشد دستورالعمل مجاهدين در امارت اسلامي افغانستان توسط کادر رهبري طالبان موسوم به "شوراي حل و عقد" و در راس آنها "ملا محمد عمر" آن را تدوين کرده اند.
تاريخ تدوين اين دستور العمل، روز نهم ماه مي 2008 و شامل 13 فصل و 67 ماده است. اين دستورالعمل به منزله "مرجع الزام آور براي رهبري و افراد طالبان" معرفي شده و فصول و مواد آن نزديک به قوانين اساسي ديگر کشورهاست، ولي از جنبه بيان برخي جزئيات شبيه به قوانين معمولي است.
در مقدمه اين دستور العمل آمده است که دستورالعمل به دليل متقضيات وضعيت کنوني در افغانستان و بر اساس احکام شريعت اسلامي تهيه شده و رهبري و علماي امارت اسلامي، اين اصول را تدوين کرده اند تا مسلمان يا مجاهد بتواند هدف خود را مشخص و با دشمنان برخورد کند.
در ابتداي دستور العمل، برخي اصطلاحات مندرج در آن مانند امام تعريف و تصريح شده، منظور از امام "ملا محمد عمر" است.
فصل هاي اين دستورالعمل 65 صفحه اي شامل اين موارد است: مسائل امنيتي، زندانيان، مزدوران، احکام کساني که با دشمنان معامله دارند يا از آنها پشتيباني لجستيکي مي کنند، احکام غنايم، امور اداري، امور داخلي مجاهدين، آموزش، موسسات و شرکت ها، کيفيت برخورد با امور امت، امور ممنوعه، توصيه هايي براي مجاهدين و امت و توصيه هايي درباره اين دستور العمل.
بر اساس فصل اول اين دستور العمل، هر مسلمان مي تواند از کارمندان دولت مزدور بخواهد شغل خود را رها کنند. کساني که اين دعوت را بپذيرند، به دستور مسئول طالبان در آن ولايت يا مديريت، در امنيت خواهند بود.
در ماده ديگري آمده است که اگر يکي از مجاهدان، متعرض فرد امنيت يافته شود، محاکمه خواهد شد. در فصل مربوط به زندانيان آمده است که اگر يک کافر حربي بازداشت شود، کشتن يا مبادله او يا دريافت فديه به نفع مسلمانان و اختيارات مربوط به آن مربوط به امام يا نايب اوست و اگر عساکر دشمن به مجاهدين تسليم شوند، کشته نمي شوند و اگر سلاح خود را تحويل دهند، پاداش مي گيرند.
بر اساس فصل سوم، اگر ثابت شود يک فرد براي دشمنان جاسوسي مي کند، مفسد تلقي شده و والي مي تواند او را مجازات يا اخراج کند و تنها حق امام يا نايب اوست که تصميم به قتل او بگيرد. هيچ کس حق ندارد بندهاي اين دستور العمل را تغيير دهد و هر گونه تغيير، جزو اختيارات امام است.
کتاب قانون طالبان كه به زبان پشتو و دري نوشته شده، درباره
آزادي بيان شفاف است: «هر افغاني حق بيان احساسات و ديدگاهش را از طريق نوشتن يا هر
ابزار ديگري مطابق با قانون دارد.
اين در حالي است كه تعاليم غيراسلامي شديدا ممنوع است و ناقضان
بر اساس شريعت مجازات ميشوند.
بر اساس اين قانون زنان نيز
ميتوانند به تحصيل آموزش بپردازند، اما تنها در محدوده شريعت.
اين قانون تاكيد دارد كه دولت
حجاب را بر اساس شريعت به طور كامل به اجرا در ميآورد و اين بدان معني است كه زنان
بايد به طور كامل خودشان را بپوشانند.
اين سند هم چنين بر اهميت جهاد به عنوان وظيفه هر
شهروند تاكيد دارد. در منشور ارايه شده از سوي طالبان آورده شده كه از اصول سازمان
ملل و حقوق بشر ماداميكه مغاير با تعاليم اسلام نباشد، حمايت ميكند.
در اين منشور آمده است: امارات
اسلامي افغانستان روابط خوب كاري را با تمام كشورهاي همسايه خواهان است به ويژه با
كساني كه از ملت افغانستان در خلال اين جهاد حمايت كردهاند.
در اين كتاب از حملات انتحاري و لزوم كمتر لطمه زدن اين
حملات به غيرنظاميان براي جلب افكار عمومي سخن گفته شده و آمده است كه از اين به
بعد هيچ مبارزي نبايد بهصورت انفرادي عمل كند.
همچنين در اين كتاب از ملاعمر نقل شده كه تشكيل گروههاي جداگانه مجاهد و سازمانهايي جدا از طالبان ممنوع است. در بخش ديگر اين كتاب آمده است كه حملات انتحاري از اين به بعد فقط بايد براي اهداف بسيار مهم و حياتي انجام شود.
>>> خدای من !
زیباست و وحشتناک!
برخورد بر اساس شریعت یعنی سر بریدن و سنگسار؟!
من از تهران
>>> نامخدا... آخر طالبها هم قانون اساسی جور کردن... حالی باید کرزی را بگوین که اگر قانون اساسی ما را قبول داری خو ما همرایت هستیم هههههه.
آیا (لایحه) شان تنها به پشتو نشر شده یا که کدام نسخه فارسی هم دارد؟ اگر تنها به پشتو باشه خو ما قبولش نمیکنیم هههه چرا که تنها به پشتوزبانها تعلق میگیره.... اگر ملا محمد عمر میخواهد که ما هم ازو پیروی بکنیم پس بزبان ما هم صحبت بکنه و هم (لایحه) شان را بفارسی نشر کنند.... اگر بدسترس شما قرار بگیرد لطفا نشر کنین.
>>> ما که معتقد بر اینیم که طالبان از جاده مسیحیت و یهودیت بغذیه میشوند قانون اساسی شان پیامد از خواشات مسیحیت است. مسلمین باید دانا باشند
>>> هر گروه و حزب و سازمان الزامی است تا از خود برنامه هدف کوتاه مدت و دراز مدت برای مردم و همفکران خود ارايه بدهد اين يک شکل معمول است و رايچ شده در جهان .
همين حالا سران طالبان برای پيشبرد و تداوم مبارزه (وحشی گری ) شان دستوراتی صادر کرده اند که در واقع بيانگرفرهنگ مبارزه شان است ................................ حالا تا چی اندازه با ميثاق های حقوق بشر سازگاری دارد يا ندارد بلاخره برای يک طالب اجرای آن يک رسالت دينی است .
بايد سازمانهای حقوق بشر سران کشور های اسلامی درين مسئله دخالت کنند البته اگرنميخواهند آبروی دين اسلام را برود . در غيرآن بايد از محاکه های خود سر برای عده از منتقدين دين و مذهب خود داری کنند ۰
بقول روزنامه گاردين دولت افغانستان را الاغ ها رهبری ميکنند اين حقيقت آشکار است .
اين حامد کرزی و وحزب افغان ملت وحلقات ديگری سياف مجددی ها گيلانی ها سياست های ناکام را در مدت ۷ سال روی دست گرفتند که سرنوشت طالب هم حالا بدانجا کشيده که ابر قدرت ها بايد با ايشان توسط مذاکره کنار بيايند / درواقع وجود عناصری مانند طالب برای جامعه بشری در سده ۲۱ نوع مگروب حطرناک وکشنده محسوب ميشود که بايد آنرا در هر جا يافت نابود کرد .
>>> اكر طالبان دروقت حكومت خويش در افغانستان قوانين اسلامي واقعي را به اجرا مي كذاشتند حالا مستعمره 40 كشور نبوديم.
جليل احمد از هرات
>>> جزا کلا به این قانون اساسی بسیار خوب میشود که دوباره بیایند و مردم را ارشاد بدارند. چون مردم از دست دولت فعلی به تنگ آمده اند. ما مردم افغان هرگز به چیزی قناعت نداریم. پس از این فانون اساسی چه بهتر.
فرهاد از کانادا
>>> قانونی که از طرف طالب ها تدوین و ارائه داده شد. به هدایت انگلیس و امریکا صورت گرفته است. تا چنین طرح در جهت وارد شدن طالبان بیک مرحله جدید که گویا سیاست طالبان بعد از این تغیر خورد. یعنی که از ....به آدمیت روی آوردند. در زیر این کاسه نیم کاسه وجود دارد. پس معلوم میشود که مسیر سیاسی افغانستان درحال تغیر خوردن است. که نتیجه ای آن بعد از انتخاب رئیس جمهور که بجز شخص اقای کرزی کسی دیگری نیست معلوم خواهد شد. بنظر من سیاست جدید یک مانور و دور آزمایش برای امریکا و متحدین آن است که میخواهند این بار طالبان را بگونه ای دیگر که اظهار آن فعلآ قبل از وقت است وارد صحنه ای سیاسی کنند.
.آ.ن
>>> به نظر می رسد که طالبان کم کم از خواب بیدار می شوند. واقعیت های پیرامون شان را کم کم قبول می کنند. اما کمی دیر شده است. وطن را نابود کردید و حالا آمده قانون جور کرده اید. .... به شما که دین و دنیای مردم افغانستان را مسخره می کنید. خارجی ها را به وطن آوردید و توحش را به نام دین به مردم می قبولانید. شما لیاقت آن را ندارید که دین اسلام را لطمه بزنید. شما بسیار جاهل تر از آن هستید که مسلمان باشید.
مس الدین از کابل
>>> با سلام
آيا درين قانون افغانهای واقعی ( هزاره ها ، تاجک ها ،ازبيک ها و ترکمن ها و ...... )
را هم افغان شمرده اند يا تنها افغانهای کوچی ( پشتونها ) را تنها صاحب اصلی اين سر زمين دانسته اند ؟ اگر کسی معلومات دارد لطفآ بنويسد .
با احترام
>>> آيا درين قانون اقوام درجه بندی نشده است ؟ معلومات دهيد لطفآ
>>> آيا اين قانون اسلامی است يا قانون وهابی ؟
>>> در اول اين کتاب اين کتاب نوشته است که ؛ د مجاهدينو لپاره لايحه
درينجا مجاهدين يعنی کی ؟
تمام افغانها ياتنها طالبان ؟
نظر به قوانين اين کتاب ، مخالفت با روش طالبی يعنی چی ؟ کفر، و يا حق طبيعی هر انسان ؟
آيا پيروان مذهب مقدس جعفری را هم مسلمان دانسته اند ؟ و يا چيزی در باره اش نوشته اند ؟ و صد ها سوال ديگر
وسلام
>>> عزيزانم متوجه شويد بنده كه عمري را در مدارس ديوبندي باكيستان سبري كردم كاملا درك ميكنم كه ملا عمر و اطرافيانش به سرحدي دور از مسايلي به نام قانون اساسي و حقوق ميباشند كه بي حد اكر از ملا عمر و اطرافيانش در فقه اسلامي سوال شود به جز از يك سلسله مسايل مشهور قدوري و كنز بيشتر نمي فهمند از قواعد و اصول فقهي اصلا معلومات ندارند زمانيكه يك تعداد ملا هاي عرب مثل شيخ قرضاوي و مفتي مصر براي جلوكيري از تخريب تمثال هاي بوذا به افغانستان رفتند با مولوي نور محمد ثاقب از سوي طالبان به بحث برداختند فهمي هويدي يك نويسنده مصري كه در انجا در ضمن هيئت مهمان حاضر بوده ميكويد وقتي مسايل روز و ضرورات و احكام فقهي را قرضاوي به توضيح برداخت ديديم كه مولوي نور محمد زمين و زمان از فهم فاصله دارد و سخن بيهوده است ,,,,ولي با انهم طالبان ان زمان ان ملا هاي عرب را توانستند به دروغ فريب بدهند كه ممنوعيت تعليم زن افترا و تهمت است و در قندهر صدها مكاتب دخترانه داريم و ان ساده ها هم باور كردند و در تلفزيون هاي عربي تبليغات كردند كه طالبان به ما تاكيد كردن كه دشمن تعليم زن نيستند ولي حقيقت در افغانستان طوري بود كه زن ها براي بيرون برامدن و جورب سفيد شلاق ميخوردند ,,,,,خوب حالا بياييم روي اينكه اين موضوع قانون اساسي جه ماجرايي هست؟
اين موضوع يكي از تبليغات سوء و منحوس شبكه مرموز خبري الجزيره است كه ارتباط وثيق با تروريست ها و از سويي با اخرين دست هاي استخباراتي بريطانيها دارد جون طالبان به عنوان مكتب سوز و وحشي و بي مدنيت جلوه كرده اند اكنون ميخواهند در ملاء عام ثابت يك تعداد اعراب ز جهت هاي مرموز حامي طالبان ثابت كنند كه اين طالبان انكونه كه تصور ميشود نيست و طرفدار اموزش ميباشد و عجيب تر از همه انجه كه زيف و دروغ تدوين اين قانون اساسي از سوي طالبان را ثابت ميكند اينكه طالبان در اين كو يا نوشته اند كه حجاب زن بوشيدن سر تا باي بدن نيست يعني اجازه ميدهند كه زن روي خودرا نبوشد هر كس كه طالبان را ميشناسد و تفسير ديوبندي را ميداند ميفهمد كه طالبان در مورد زن همان شعار تنظيم مولوي نصرالله منصور را بلند ميكنند كه در ديوار هاي بشاور مينوشتند --خذ يا به كور كه يا به كور كي---يعني زن يا در خانه باشد يا كه به قبر برود ,,,,بناء از طالب جاهلي توقع قانون اساسي سازي را نداشته باشيد اين همه مكر يك تعداد اعراب و در راس شبكه الجزيره است
با احترام برادر شما دروازي
>>> نهایتا فراموش نکنیم که ملا محمد عمر و شبکه طالبان او سرمایه ای است که پاکستان سالهای سال با هزینه های زیاد و توسط آی اس آی برای آن زحمت کشیده تا آن را ایجاد کرده و به عنوان دولت دست نشانده در افغانستان هم او را تایید کرده است. همچنین فراموش نکرده ایم که یکی از کشورهایی که کمک های مالی به مدارس دیوبندی می دهد قطر است. در ضمن این کتاب دستور العملی است که هنگام تسلط طالبان بر کابل تکمیل شد چرا حالا منتشر شده است؟ همچنین فراموش نکردیم که پاکستان اخیرا تلاش زیادی را انجام داده است تا طالبان و آمریکا را سر میز مذاکره بنشاند تا نهایتا ملا محمد عمر را مجددا در قدرت در افغانستان شریک کند.
>>> این یک قانون کفری مطلق است......................!
زدران پشاور
>>> با سلام
من خیلی برای کسانیکه از اجرای شریعت حکم رجم یا سنگسار، شلاق زدن اشخاص، اعدام و غیره را فقط و فقط درک کرده اند متاسفم و به آنان توصیه میکنم که خود را کامل العقل ندانند و بیشتر درین مورد مطالعه کنند.
از طرف دیگر من به این فکر هستم که تا یک اسلام معتدل و میانه رو در افغانستان حکومت نکند وضع از این بد و نه بهتر خواهد شد. به گفته یکی از علما که: آخر این امت جز با ابزاری که اول این امت اصلاح شد، اصلاح نمیشود و اصلاح با سایر عوامل و ابزار خیال یا وهم و یا رویا است نه حقیقت.
1-هرات
>>> ای مسلمانان افغان باخبر باشید که این هم یک چال یهودیت است . چون طالبان یک شاخه از اسراییل هستند که میخواهند با این بهانه ها اسلام را نابود و یهودیت را رایج سازند. ای ملاعمر (....) اینرا بدان که دیگرمسلمانان افغانستان به حرف های...... تو فریب نمی خورند. و دیگر هرگز به تو یهود گوش نمیدهند و تا جان و مال خود از عزت و شرف اسلام دفاع میکنند.
یک برادر مسلمان از کابل
>>> این .....هم قانون طرح کرده اند؛ این قانون برای خود شان و حامیان شان خوب است.
ملا عمر... را ما به هیچ صورت امام قبول نداریم، ....پاکستانی را.
>>> در اصل این طالبان نیستند بلکه دشمنان دین و آین ما هستند.
که حامی اصلی آنها یهود و امریکا است
موجودیت طالبان بدبختی ملت مسلمان و غیور اقغانستان است
صرف از نام اسلام استفاده سو میکنند
خداوند دانا و با حکمت است و خودش به همه چیز آگاه است
>>> در صورتیکه طا لبان قانون اساسی یا لا یحه وظایف ساخته باشند . پس هیچگاه قانون اساسی دولت افغانستان را نمی پذیرند . پس هیچگاه حاضر به مذاکره نیستند و این همه مذاکرات پس پرده یک تر فند سیاسی می باشد .لازم است تا تمامی ملت افغانستان هوشیار بوده فریب نوکران سازمان استخباراتی پاکستان را نخورند .
>>> سلام برادرن و خواهران عزیز!! من خیلی خورسند هستم که یکی از شما هم نظر + در قسمت کتاب که تنها توسط ملا عمر بدون خواندن امضآ شده نداشتید. واقعآ این کتاب به نظر وه مفکوره امریکا و اسراییل تهیه شده و به کمک عراب جاهل و.. ( دوراز حبیب الله )و آی اس آی به چاپ رسیده و در دسترس همه قرار گرفته است. من باور کامل دارم که از ملا عمر گرفته تا یک طالب هادی هم این کتابرا خوانده نمیتوانند چطور انرا تطبیق کنند؟ ملا عمر همیشه یک مشاور پاکستانی که خود نوکر امریکا و اسراییل است را در نزد خود دارد که عمرا بعضی اوقات از خواب بیدار میسازد.الحمدولالله مردم افغانستان به جز از انعده که در پشت ملا عمر روان هستند دیگرفریب ایی..... نخواهند خورد.
>>> عزیزم امریکا به هیچ وجه حامی طالبان مرتد و قاتل شده نمیتواند بلکه این پاکستان ) است که با استفاده از یک عده وطنفروش و خائین اهداف ننگین خود را در افغانستان پیاده میکند.
کمال کابل
>>> یک کتاب بنام گوست وارس یا Ghost Wars را دوستان لطفا بخوانید. بعدأ میدانید که این گروه طالبان چه وقت؛ چرا؛ با حمایت کدام کشورها و توسط کدام کشور بوجود آمد؛
>>> به نظر بنده این یک خبر خوش برای رعیت افغانستان است, حد اقل طالبان این را درک کردند که باید افراد شان محدود به یک سلسله قواعد باشند, درین قانون با جاسوس, اسیران داخلی و خارجی و زنان برخورد به مراتب میانه رو تر صورت گرفته شده است. طالبانی که دیروز به خاطر داشتن کارت ثبت نام مردم را سر میبردند امروز به مراتب طبق این قانون صلح آمیز تراند. وضع این قانون اگرچه برای دولت دردناک است ولی برای رعیت خبر خوش است چراکه مصئونیت اتباع اصل مهم است و این اصل درین قانون تا حدودی مراعات شده است.
بادغیسی
>>> طالبان قوانين را عمل ميکنند,
>>> بهبه کتا بی نوشته اسامه بنام طالبا ن با رنگ پشتی سفید و ابی یعنی بیر ق اسر اییل....
هر کس این را بخواند دچار مر ض روانی میشو د.
ذکی از المان
>>> دوستان متوجه شدید،
تا اینجایی که من خواندم یک نفر هم به نفع طالبان سخن نگفت، ظاهراً کسی که پنجه اش با صفحه کلید کامپیوتر آشنا است با طالبان مخالفت دارد.
خداوند ما را از شر عابد جاهل و حاکم ظالم در امان نگه دارد.
با احترام
برادر شما پرسوک هراتی
>>> این قانون اساسی نیست یلکه لایحه برای عملکرد مجاهدین است، لطفا عنوان کتاب راببینید، قانون اساسی امارت اسلامی افغانستان قبلا به چاپ رسیده ودر ویب سایت طالبان خوانده میتوانید.
>>> به یا دارید بالای همه ما مدت 8 سال حکومت کردند و حالا همه میگویند قانون اساسی
از حکومت فعلی را کی عملی کرده است و در دوران انها همه چیز بالایتان عملی میشود چوپ تان را گرفته بودید
>>> طالبان که نی جای دارند و نی جگاه آخرقانون اساسی را به جاب رسانده اند وای بردولت افغانستان که تا حال مردم تزکره تابعیت موقت دارند
>>> خداوند شرطالبان راازسرمردم افغانستان کم کند
.محمد
>>> اعوذ باللۀ من الطالبان لعين الرجيم
بسم اللۀ الرحمن الرحيم
اما بعد ؛
اگر روزی به دست آرم اتم را
زنم تنها با آن طالب شوم را
هه هه هـــــــــــــــــــــــــــه
من و آدم کشی ای خاک عالم
نه به طالب خواهم زد نه به آدم
خودم از کابل ويران
>>> تاجاییکه من این لایحه را خوانده ام این فقط لایحه برای تنظیم امور نظامی میباشد که سعی شده است تا عملکرد طالبان موافق قوانین فقه حنفی ودستورات شریعت غرای محمدی صورت ګیرد ودرعین حال جواب باشد برای کسانیکه تبلیغات مخالف علیه طالبان میکند ومیګویند که دربعض موارد دراجراات خویش قوانین شریعت را درنظر نمیګیرد، درحالیکه ازطرف امریکا ودیګر دولتهای غیر اسلامی طالبان به این متهم هستند که خواهان اجرای قوانین شریعت اند.
درین لایحه از حجاب، تعلیم زنان وروابط با کشورهای جهان هیچ تذکر نه امده چنانچه فوق اشاره شده چراکه این تنها لایحه جهادی است نه دستورالعمل عمومی تحریک طالبان، البته دردستور(قانون اساسی) امارت اسلامی افغانستان ازتمامی امور موافق پالیسی طالبان بحث صورت ګرفته است......
فاتح غزنوی
>>> چون طالبان درمدت زمامداری وتسلط بیرحرمانه خویش درافغانستان وهم اکنون بوضوح به تمام جهانیان وبخصوص بمردم ما درعمل ثابت کردندکه ضدعلم ،دانش ،فرهنگ،مذاهب ،عنعنات ورسومات پسندیده سایراقوام باهم برادرکشورما بوده اند.چون خودشان خارجی ویادست نشاندگان کشورهای مغرض منطقه واجیران مزدوربودندازاینرو هیچکس اگرواقعآکمی شعورسیاسی وحس وطندوستی داشته باشدازآنهاهرگزحمایت نخواهدکرد.اما این قانون اساسی نبوده بلکه یک لایحه صرفآغرض تشددواجراات خوداین گروه تدوین شده یعنی (مرام نامه) میتوان تلقی نمود.امااین لایحه چرادرشرایط حساس کنونی به مطبوعات منتشرشده ؟؟؟.تشکر
>>> بابا زیادایراد نگرید این یک مرام نامه است اَخر موش پرستان هندی برای خودشان مرام نامه دارد شما معترزین می گویید این بد بخت هابه اندازه موش پرستان هم دانای ندارند اَخر اینصاف تان کجاست که اینطور قضاوت می کنید////
>>> اصلا تالبان... کی است که کتاب به نام قانون اساسی چاپ کند مگر اونها از قانون و اسلام چیزی می داند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
>>> ای دل غافل...حالا کار به جایی رسیده که طالبان هم کتاب چاب مونند
آنها که هیچ جایی و مکانی ندارند
دلشان خوش است
رضا از اندونزی
>>> از نظریات فوق چنین به نظر می اید که بعضی ها نظریات خویش را صرف وصرف بخاطر قوم ګرایی وزبان ګرایی ارايه میکنند چنانچه فوقا یک نویسنده نوشته است که قانون طالبان سراسر مخالف اسلام است درحالیکه این اقا نه این لایحه رادیده ونه هم خوانده است فقط چیزیکه ازطالبان میبیند کورکورانه قضاوت مخالف میکند، ویا شاید این اقا ازقانون اسلام اګاهی نداشته باشد چراکه دوست ودشمن همهبر پیروی کامل طالبان ازشریعت اسلامی معترف هستند، این اقایان به این نظریات دشمنی وعداوت ایشان را از دین،وطن ووحدت ملی کشور اشکار مینمایند.
ازالله تعالی برای ایشان توفیق هدایت میخواهم.
نجمه ازپنجشیر
>>> این نوشته یا قانون تبعیض وجدال اور وگنگ و فرسوده در واقع بیانگر شرم بزرگی برای طالبان پشتونها ی تحصیلکرده است پس از اینجا پیداست که قبیله نمیخواهد قدرت را از دست بدهد وگرنه این چرندیات در قرن بیست ویکم سزاوار هیچ ملت نیست اکثر پشتونها 99با هر کلمه وقانون که طالبان وضع نماید موافق اند دانشمند بیسواد نیمه سواد دهقان وغیره .
اما باید این را خوب متوجه بود دیگر اقوام افغانستان برای چنین قانون اجازه وفرصت نخواهند داد که مارا از دنیا مجزا وبالاخره به جهال قرن وعقبگرای وحشی به معرفی بگیرد برادران پشتون باید مسئولیت این عقده را بدوش بگیرند در غیران ما عملا بعد از انتخابات به تجزیه مملکت روی خواهیم اورد.
والسلام کابل افغانستان
>>> فاتح غزنوي من در اين نمي انديشم كه جه ابراز داشته ي بر اين ميانديشم كه اكر مغز امثال خودت زير تشخيص طبيب قرار بكيرد ايا مثل بقيه بشر خواهد بود؟به احتمال زياد نه.
>>> اگر طالبان (مرتجع) از قانون و قانونمداری چیزی می فهمیدند درهمان موقع که تمام بخش های افغانستان را دراشغال خود داشت، حد اقل به قانون انسانیت و وجدان بشری احترام می گذاشت، و باتوحش و قلدری حق بسیاری ازهموطنان خود راتضییع نمیکردند.
>>> ما به هیچ قمتی این قانونی دست ساخته انگلیس را نمیخواهیم
این قانون را طالبان نی بلکه انگلیس تصویت کرده. ما قانون اساسی فعلی را قبول داریم، ما نمیخواهم که دوباره به تاریک های گذشته بازگردیم، قانون فعلی ما دیموکراسی و اسلامی است، و زنان ودختران حق کامل دارند که به هرریشه مورد بظرخود تحصیل کند. زنده باد افغانستان، مرگ بر دشمنان پست افغانستان!
>>> صرف تماشا کنید
>>> قانونی دست ساخته انگلیس
>>> دستور امارت اسلامي افغانستان
بسم الله الرحمن الرحيم
مــقدمــه
قانون اساسى يا به عبارت ديگر (( اصول اساسى ))، (( اساس نامه )) يا (( دستور)) براى هر کشور و حکومت، عظمت و اهميت زيادى دارد. وبه پيروى از آن بسيار تاکيد ميشود.
اما قانون اساسى و سائرقوانين و مقررات يک کشور و حکومت اسلامى واقعى بايد باشريعت اسلامى کاملاً در تطابق باشد.
بناءًعاليقدراميرالمؤمنين بتاريخ ٢٥ماه صفرالمظفرسال ١٤١٩هـ ق درفرمان شماره ١٨ فرموده بودندکه: بخاطر استحکام نظم شرعى درکشور، همه قوانين ومقررات کشور به سرپرستى ستره محکمه ازنظرعلماء گذرانيده شود. ماده هاى غير شرعى وغير مذهبى ازآن حذف گردد.
همان بود که تعداد کثيرى علماء جيّدافغانستان ازمناطق مختلف کشوركه نامها وامضاهاى شان در پايان همين دستور درج است .
به شهرکابل جمع کرده شدند. وتحت سرپرستى الحاج مولوى نورمحمد( ثاقب ) قاضى القضات ورئيس ستره محکمه بخاطر انجام همين کار شوراى علماء جيّد افغانستان در ارگ کشور تشکيل گرديد.
شوراى متذکره بتاريخ ٨ ماه ربيع الاول سال ١٤١٩ هـ ق ، ١١ برج سرطان سال ١٣٧٧ هـ ش و دوم جولاى ١٩٩٨ عيسوى آغاز بکار نمود. در روزهاى اول بالاى قانون اساسى کار صورت گرفت. قوانين اساسى اَدوار وحکومت هاى مختلف افغانستان به محضر علماء کرام گذاشته شد. هرماده درچوکات اصول واحکام شريعت غراى محمدى صلى الله عليه وسلم بطور دقيق وهمه جانبه بررسى گرديد. آن ماده هائيکه با شريعت موافق بود تصويب وکداميکه درآن باشريعت ويامذهب يک نوع مغايرت وجود داشت درآن تعديل بعمل آمد ويا بالکليه حذف گرديد. ودرموارديکه ضرورت احساس ميشد بعضى ماده هاى شرعى جديداً به ميان آمد.
که طى جلسات چندروزۀ پيهم، اين کار به موفقيت کامل انجام پزيرفت. وقانون اساسى امارت اسلامى افغانستان به عنوان دستور امارت اسلامى افغانستان، درتطابق وموافقت باشريعت ومذهب حنفى تهيه وتصويب گرديد.
بعداً درجلسۀ شوراى عالى مرکزى امارت اسلامى افغانستان مورخه ١٧ماه جمادى الاولٰى سال ١٤٢٦ هـ ق ، دوم برج سرطان سال ١٣٨٤هـ ش و ٢٣ جون ٢٠٠٥عيسوى، نيز همين دستور(قانون ساسى ) تائيد و بارى ديگر به تصويب رسيد.
فصل اول : اساسات کُلى
مادۀ اول :- افغانستان امارت اسلامى، آزاد،مستقل، واحدوغيرقابل تجزيه است.
مادۀ دوم :- نظام امارت اسلامى افغانستان برمبناى نص قرآنى (اِنِ الْحُکْمُ اِلالِلهِ) استوار است .
مادۀ سوم :- دين مردم افغانستان، دين مقدس اسلام است.
مادۀ چهارم :- مذهب رسمى افغانستان ، مذهب حنفى است.
مادۀ پنجم :- شريعت اسلام يگانه مصدر تقنينى در کشور بوده تمام جوانب زنده گى فردى و اجتماعى مردم در فروغ تعاليم زنده گى ساز اسلام تنظيم وبه هيچ وجه قوانين ومقررات خلاف اساسات شريعت اسلام وضع شده نميتواند.
مادۀ ششم :- امارت اسلامى افغانستان برمبناى نهاد هاى سياسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى ومستند به اُصول وموازين اسلامى پايه گذارى شده، روش قانونگذارى وتنظيم مجدّد زنده گانى جامعه براساس احکام قرآن وسُنّت مطابق فقه حنفى عيار ميگردد.
مادۀ هفتم :- امارت اسلامى افغانستان ، کار را به اهل آن سپرده وتقوىٰ اولين شرط اهليت است.
مادۀ هشتم :- تعيين سرنوشت سياسى، اجتماعى، فرهنگى واقتصادى کشور طبق موازين شريعت اسلام صورت ميگيرد.
مادۀ نهم :-امارت اسلامى افغانستان دعوت به خير،امربه معروف ونهى از منکر را وجيبۀ همه مسلمانان به يکديگر و وجيبۀ متقابل امارت وملت شناخته، شرايط وحدود آن توسط قانون شرعى تنظيم ميگردد.
مادۀ دهم :- تربيۀ فرد مسلمان، خانوادۀ مسلمان وتاسيس يک جامعۀ کاملاً اسلامى وتلاش براى وحدت اُمّت مسلمه وگسترش نهائى تعاليم اسلام از وجايب عمدۀ امارت اسلامى افغانستان است .
مادۀ يازدهم :- پشتو ودرى زبانهاى رسمى افغانستان ميباشد. قوانين،مقررات، اسناد، دفاتر، کتُب، مواد درسى، وسايل ارتباط جمعى وتدريس زبان وادبيات، هريک درمحل خود، مورد استفاده قرارگرفته، امارت درامر انکشاف آن تلاش مى ورزد.
مادۀ دوازدهم := امارت اسلامى افغانستان تدريس زبان عربى را که زبان قرآن وعلوم ومعارف اسلام است، ازطريق طرح وتطبيق برنامه هاى اختصاصى انکشاف ميدهد.
مادۀ سيزدهم :- امارت اسلامى افغانستان درمدارس رسمى وغير رسمى تدريس کُتب عربى (دينى) را طبق طرز العمل سابقه علماى اکابر حنفى کشور رُشد خاص ميدهد.
مادۀ چهاردهم :- مبدا تقويمى کشور، برهجرت پيغمبر اکرم صلى الله عليه وسلم استواراست.
مبناى کار ادارات امارت اسلامى هجرى قمرى است، جُمعه روز تعطيل عمومى بوده، ساير رخصتى ها توسط قانون تنظيم ميگردد.
مادۀ پانزدهم :- ادارۀ امارت اسلامى افغانستان براصل مرکزيت استوار بوده وپايتخت آن شهرکابل است.
مادۀ شانزدهم :- بيرق امارت اسلامى افغانستان مستطيل شکل وداراى رنگ سفيد بوده که طول آن يک ونيم برابر عرض آن است .
تعريف و اندازۀ بيرق ونشان توسط قانون تنظيم ميگردد.
مادۀ هفدهم :- خانواده واحد اساسى جامعۀ اسلامى راتشکيل ميدهد.
امارت قوانين، مقررات وبرنامه هاى لا زم را جهت تسهيل امور مربوط به خانواده وتشکيل آن وپاسدارى از بقا واستحکام روابط خانوادگى براساس حقوق واخلاق اسلامى تنظيم ميکند.
فصل دوم : حقوق و وجايب اساسى مردم
مادۀ هجدهم :- تمام مردم افغانستان بدون تبعيض وامتياز با رعايت موازين اسلامى دربرابر قانون، حقوق و وجايب مساوى دارند.
مادۀ نزدهم :- آزادى حق طبيعى انسان است، مگراينکه به آزادى وکرامت ديگران يابه منفعت وامنيت عامه، مصالح عامه، اصول ومقررات اسلامى لطمه واردکند.
اين حق توسط قانون تنظيم ميگردد.
مادۀ بيستم :- برائت الذمه حالت اصلى است، متهم تاوقتيکه به حکم قطعى محکمۀ باصلاحيت، محکوم عليه قرارنگيرد،برى پنداشته ميشود.
مادۀ بيست ويکم :- هيچ عمل را نميتوان جرم شمرد، مگر بموجب احکام شريعت اسلام وقوانينيکه قبل از ارتکاب آن نافذگرديده باشد.
مادۀ بيست ودوم :- هيچکس رانميتوان مجازات نمود، مگرطبق حکم محکمۀ باصلاحيت. هيچکس رانميتوان مجازات نمود، مگر بموجب احکام شريعت اسلام وقوانينيکه قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام نافذگرديده باشد.
مادۀ بيست وسوم :- هيچکس را نميتوان تعقيب ياگرفتار نمود، مگرطبق احکام قانون .
مادۀ بيست وچهارم :- هيچکس رانميتوان توقيف نمود، مگر به اذن محکمۀ باصلاحيت ومطابق به احکام قانون.
مادۀ بيست وپنجم :- جرم امر شخصى است وبه ارتکاب آن شخص ديگرى تعقيب، گرفتار، توقيف ومجازات نميشود.
مادۀ بيست وششم :- گرفتن اقرار، شهادت يااظهار ازمتهم ياشخص ديگر به وسيلۀ اِکراه ، تهديد، تعذيب وتطميع ممنوع است.
اظهارياشهادتيکه از متهم ياشخص ديگربا استفاده از وسايل متذکره گرفته شود اعتبارندارد.
مادۀ بيست وهفتم :- هرگاه شخص مؤظف، متهم ياشخص ديگرى را بمنظورگرفتن شهادت، اظهاريا اقرار شکنجه نمايديا به تعميل شکنجه امرکند، مطابق احکام قانون مجازات ميگردد.
مادۀ بيست وهشتم :- متهم حق داردشخصًاياتوسط وکيل مدافع، طبق احکام قانون ازخود دفاع کند.
مادۀ بيست ونهم :- هيچ افغان به علت اتهام به يک جرم به دولت خارجى سپرده نميشود.
مادۀ سى ام :- هرشخص که از اداره بدون موجب متضررشود،مستحق جبران خساره ميباشد،وميتواند براى حصول آن درمحکمه دعوىٰ اقامه کند.
امارت نميتواندبجزدرحالا تيکه قانون تصريح ميکندبدون حکم محکمۀ باصلاحيت به تحصيل حقوق خود اقدام کند.
مادۀ سى ويکم :- هيچ افغان به سلب تابعيت محکوم شده نميتواند مگر طبق احکام قانون.
هيچ افغان داراى تابعيت مزدوج بوده نميتواند.
حالت قبايل سرحدى توسط قانون تنظيم ميشود.
مادۀ سى ودوم :- آزادى ومحرميت مخابرات اشخاص چه بصورت مکتوب باشد وچه به وسيلۀ تيلفون وتلگراف ياوسايل ديگر از تعرض مصوون است.
امارت حق تفتيش مخابرات راندارد، مگر به اذن محکمۀ باصلاحيت ومطابق احکام قانون .
مادۀ سى و سوم :- مسکن شخص ازتعرض مصوون است، هيچ کس به شمول مؤظفين امارت نميتواند بدون اجازه ساکن ياحکم محکمۀ باصلاحيت ياموارديکه قانون آنرا پيشبينى کرده است، به مسکن کسى داخل شوديا آنرا تفتيش نمايد.
مادۀ سى وچهارم :- آزادى فکر وبيان درمحدودۀ شريعت اسلام ازتعرض مصوون است ، هرافغان حق دارد فکرخودرا بوسيلۀ گفتار، نوشته يا امثال آن مطابق به احکام قانون اظهارنمايد.
مادۀ سى وپنجم :- اتباع افغانستان حق دارند براى تامين مقاصد مشروع بدون حمل سلاح ، طورمسالمت آميز بااجتناب از اذيت مردم مطابق احکام قانون اجتماع نمايند.
مادۀ سى وششم :- ملکيت ازتعرض مصوون است.
ملکيت هيچ شخص استملاک وبه جبر اخذشده نميتواند، مگر بحکم قانون وفيصلۀ محکمۀ باصلاحيت .
شکايات در مورد انتقال تحميلى ملکيت ها توسط محکمۀ باصلاحيت رسيده گى ميشود.
مادۀ سى وهفتم :- کار حق و وجيبۀ هرافغان است که قدرت واهليت شرعى اجراى آنرا داشته باشد.
روابط بين کارکنان وکارفرمايان بصورت عادلانه توسط قانون تنظيم ميگردد.
کاراجبارى اگرچه براى امارت باشد، جوازندارد.
تحريم کار اجبارى، مانع تطبيق قوانينى نميشودکه بمنظورتنظيم فعاليت هاى دسته جمعى براى تامين منافع عامه وضع ميگردد.
مادۀ سى وهشتم :- تعميم تعليمات ابتدايى اجبارى، توسعه ورُشد تعليمات ثانوى عمومى مسلکى وعالى از وظايف امارت بوده وبصورت مجانى تامين ميگردد.
مادۀ سى ونهم :- تعليم نسوان درحدود شريعت اسلام توسط قانون خاص تنظيم ميگردد.
مادۀ چهلم :- هيچ شخص نميتواند با استفاده از حق، خودرا وسيله ضرر به غير ياتجاوز به منافع عامه قراردهد.
مادۀ چهل ويکم :- حراست ازدست آوردهاى جهاد، دفاع ازحريم امارت اسلامى وحفاظت نواميس ملت وجيبۀ هرفرد مسلمان است.
کافه اتباع افغانستان به اجراى خدمت عسکرى مطابق احکام قانون مکلف ميباشند.
مادۀ چهل ودوم :- ( ١ ) رعايت کامل قوانين اسلامى درزنده گى فردى، فاميلى واجتماعى، پيروى ازاحکام اين دستور وساير قوانين امارت، رعايت نظم وامن عامه وصيانت منافع امارت اسلامى وجيبۀ تمام مردم افغانستان است.
( ٢ ) دعوت به افکارغير اسلامى ممنوع است. متخلفين خارجى و داخلى به مجازات شرعى محکوم ميگردند.
مادۀ چهل وسوم :- حجاب شرعى واجب الرعايت است .
مادۀ چهل وچهارم :- مردم افغانستان حق دارندمدارس دينى خصوصى راتاسيس نمايند.
مادۀ چهل وپنجم :- ايجاد مکاتب عمومى و دوره هاى مسلکى ومدارس غير مذهبى طورخصوصى، به استيذان حکومت مربوط ميباشد. فصل سوم : شوراى اسلامى
مادۀ چهل وششم :- شوراى اسلامى قوۀ مقننه ئيست که اعضاى آن را حد اکثراز ولايات درجه اول سه نفر، ازولايات درجه دوم دونفرواز ولايات درجه سوم يک نفرتشکيل ميدهدکه ازجانب اميرالمؤمنين انتصاب ميشوند.
مادۀ چهل وهفتم :- اعضاى اين شورا داراى صفات اهل حل وعقد ميباشند.
مادۀ چهل وهشتم :- طرز کار وفعاليت اين شورا توسط لايحۀ داخلى تنظيم ميگردد.
مادۀ چهل ونهم :- شوراى اسلامى داراى رئيس، معاون،ومُنشى ميباشد.
رئيس شوراى اسلامى ازطرف اميرالمؤمنين ازبين اعضاء تعيين ميگردد.
مادۀ پنجا هم :- وظايف وصلاحيت هاى شوراى اسلامى عبارت است از:
١ - تصويب قوانين.
٢ - نظارت برقانونيت اجراآت ادارات امارت.
٣ - اتخاذ تصاميم به ارتباط مسايل متنازع فيها.
٤ - تصويب پلان، تشکيلات، بودجۀ عادى وانکشافى امارت.
٥ - اتخاذ تصميم به ارتباط صلح وجنگ به اشتراک شوراى عالى
ستره محکمه ومجلس وزرا تحت رياست اميرالمؤمنين.
٦ - تصويب معاهدات بين الدول به سطح دولتها به اشتراک شوراى عالى ستره محکمه ومجلس وزرا .
٧ - تصويب خط مشى حکومت .
٨ - استيضاح واستجواب ازحکومت .
٩ - حراست از دست آوردها، اهداف ومقاصد جهاد.
١٠ - تصويب اعطاء واخذقرضه وکومک هاى بلاعوض کشورها ومؤسسات بين المللى .
١١ - هرگاه اميرالمؤمنين ارادۀ استعفا بنمايد به مجلس مرکب از قاضى القضات، رئيس الوزرا ورئيس شوراى اسلامى از استعفاى خود اطلاع ميدهد بعداً بلافاصله شوراى اسلامى به اشتراک قاضى القضات ورئيس الوزرا دايرگرديده تصميم اتخاذ مينمايد.
١٢ - بعدازفوت ويااستعفاى امير، درصورت عدم وصيت آن تا تعيين امير، قاضى القضات سرپرستى امور امارت رامينمايد.
١٣ تصويب اعطاء حق امتياز تاسيس شرکت هاى بزرگ وصنايع ثقيله به اتباع خارجى طبق قانون .
مادۀ پنجاه ويکم :- هرگاه يکى از اعضاى شوراى اسلامى ، اعضاى مجلس وزرا، معاونين شان وقضات به جرمى متهم شود مامور مسؤول ازموضوع به رئيس مربوط اطلاع ميدهدوبعداز آنکه رئيس مربوط اجازه بدهد متهم تحت تعقيب عدلى قرارمى گيرد.
درموارد جرم مشهود مامور مسؤول ميتواند متهم را بدون اجازۀ رئيس مربوط تحت تعقيب عدلى قرار دهد، وگرفتار نمايد.
فصل چهارم: اميرالمؤمنين
مادۀ پنجاه ودوم :- اميرالمؤمنين درراس امارت اسلامى افغانستان قرار داشته صلاحيت هاى خودرا درامور تقنينى، اجرائى وقضائى مطابق احکام اين دستور وساير قوانين انجام ميدهد.
مادۀ پنجاه وسوم :- اميرالمؤمنين مرد مسلمان، پيرو مذهب حنفى بوده، تابعيت افغانى داشته ، ازپدر ومادر مسلمان افغانى الاصل متولد باشد.
مادۀ پنجاه وچهارم :- اميرالمؤمنين درمحدودۀ صلاحيتهاى قانونى آمر درجه اول ميباشد.
مادۀ پنجاه وپنجم :- صلاحيتها و وظايف اميرالمؤمنين عبارت اند از:
١ - قيادت اعلٰى اُردوى اسلامى افغانستان.
٢ - نصب وعزل رئيس الوزرا و وزرا.
٣ - اميرالمؤمنين ميتواندبرخى ازصلاحيت هاى خودرابه شخص ديگر نيزمفوض کند.
٤ - منظورى وزيران پيشنهادشدۀ رئيس الوزرا بعد از تصويب شوراى اسلامى واعلان آن .
٥ - تعيين رئيس ستره محکمه .
٦ - تعيين اعضاى ستره محکمه به مشورۀ رئيس ستره محکمه.
٧ - منظورى نصب وعزل قضات .
٨ - منظورى ترفيع وتقاعد مامورين وصاحب منصبان عاليرتبه مطابق احکام قانون .
٩ - تعيين سفرا ونمايندگان دردول خارجى ومؤسسات بين المللى وقبول اعتمادنامه ها.
١٠- اعطاى القاب ، مدال ، نشان هاى افتخارى طبق احکام قانون.
١١ - اعلان جنگ وصلح بعد ازتصويب شوراى اسلامى .
١٢ - تمثيل امارت اسلامى افغانستان درمجامع بين المللى درسطح رؤساى دولت ها .
١٣ - توشيح قوانين واصدارفرامين تقنينى .
١٤ - امضاى قراردادها ومعاهدات بين الدول، بعدازفيصلۀ شوراى اسلامى .
١٥ - عفو، تخفيف ياتعطيل مجازات مطابق احکام شرعى .
١٦ - توشيح بودجۀ عادى وانکشافى امارت .
١٧ - تدوير جلسۀ فوق العادۀ وزرا .
١٨ - اعطاى تابعيت افغانى طبق احکام قانون .
١٩ - اعطاى اجازۀ رسمى طبع بانکنوت ها، توزيع ونشرآن به پيشنهاد وزارت ماليه .
٢٠ - اعلان حالت اضطرار وختم آن درکشورمطابق احکام قانون بعد از فيصلۀ شوراى اسلامى .
مادۀ پنجاه وششم :- معاش اميرالمؤمنين وتصرفات او درملکيت عامه ومکافات توسط قانون تعيين ميشود.
مادۀ پنجاه وهفتم :- اميرالمؤمنين نميتواند از اموال دولتى وملکيت هاى عامه براى خود وخانواده اش خريدارى نمايديا با امارت معاملۀ انتفاعى انجام دهد.
مادۀ پنجاه وهشتم :- درغياب امير شخصيکه به او تفويض صلاحيت ميشود ازامور امارت سرپرستى ميکند.
مادۀ پنجاه ونهم :- اميرالمؤمنين دربرابر قانون داراى همان مسؤوليت هاى مى باشد که ساير افراد کشور دارند.
مادۀ شصتم :- خطبه بنام اميرالمؤمنين خوانده ميشود.
فصل پنجم : حکومت
مادۀ شصت ويکم :- حکومت عاليترين قوۀ اجرائيوى وادارى امارت بوده، متشکل از رئيس الوزرا و وزرا ميباشد.
تعداد وزرا ووظايف وزيران توسط قانون تنظيم ميگردد.
مادۀ شصت ودوم :- رئيس الوزرا، مرد مسلمان، پيرو مذهب حنفى بوده، از پدر ومادر مسلمان تولد شده باشد.
مادۀ شصت وسوم :- براى رئيس و اعضاء حکومت معاش مناسب توسط قانون تعيين ميگردد.
مادۀ شصت وچهارم :- رئيس الوزرا منحيث رئيس حکومت داراى وظايف وصلاحيتهاى آتى ميباشد:
١ - ممثل حکومت است .
٢ - آمر اعطاء درجه اول درسطح حکومت مطابق احکام قانون.
٣ - مجلس وزرا تحت رياست رئيس الوزرا بحيث هيئت متحده عمل مى نمايد.
٤ - انتقال برخى از صلاحيتها به يکى از وزرا.
٥ - امضاى قراردادها و معاهدات به سطح حکومت .
٦ - اشراف براداره وتنظيم امور و اجراآت وزارتخانه هاو واحدهاى ادارى مستقل در دايره حکومت .
٧ - منظورى تقرر، ترفيع، تقاعد وعزل مامورين حکومت طبق احکام قانون .
مادۀ شصت وپنجم:- وظايف وصلاحيتهاى حکومت عبارت است از :
١ - تعميل سياست داخلى وخارجى کشور مطابق احکام قانون.
٢ - تنظيم اجراآت وزارتخانه ها، واحدهاى ادارى مستقل و دواير مربوط .
٣ - اتخاذ تدابير لا زمه در امور اجرائيوى و ادارى بر اساس قوانين، مقررات ومصوبات شوراى اسلامى .
٤ - تهيه وتسويد قوانين ومقررات حکومت .
٥ - طرح ، تنظيم و تعديلات بودجه امارت وپيشنهاد آن به شوراى اسلامى .
٦ - طرح وتطبيق برنامه هاى انکشاف اقتصادى واجتماعى واتخاذ تدابير اعمار مجدّد.
٧ - مراقبت ونظارت از امور بانکها، تامينات حکومتى وجلوگيرى از تورم پولى .
٨ - تنظيم امور استقراض داخلى وخارجى به تصويب شوراى اسلامى .
٩ - تامين امنيت ونظم عامه در سرتاسر کشور .
١٠ عقد قراردادها و معاهدات باکشورهاى خارجى و مؤسسات بين المللى مطابق قانون .
١١ - اتخاذ تدابيرلا زم در جهت امحاى فساد اخلاقى وادارى .
١٢ - تعميل حجاب به وجه شرعى .
١٣- فراهم آورى زمينه هاى مساعد جهت رشد شخصيت معنوى ، علمى وثقافتى اتباع کشوردرپرتوتعليمات وارزش هاى والاى اسلام .
١٤ - تحکيم وتعميم اخوت اسلامى و وحدت ملى، وتقويۀ روحيۀ تعاون وتساند ميان مردم .
١٥ - تشکيل اُردوى اسلامى وتقويه، تربيه، رُشدوتنظيم سالم آن به رهنمائى مقام امارت .
١٦ تنظيم امور مربوطه به بازماندگان شهدا، معلولين، معيوبين و اَيتام و اَرامل .
١٧ - تنظيم امور دعوت مهاجرين، فراهم آورى تسهيلات براى اِسکان ومعيشت ابتدائى آنها .
١٨ حکومت بحيث قوۀ اجرائيوى امارت دربرابر شوراى اسلامى وامير المؤمنين از اجراآت خود مسؤوليت دارد.
١٩ - حکومت مکلف به تطبيق فيصله هاى قطعى محاکم ميباشد.
٢٠ - طرح، تنظيم وتطبيق نصاب تعليمى کليه مؤسسات تعليمى مطابق به موازين اسلام .
٢١ - حمايه از ملکيت هاى امارتى وشخصى از تصرفات ناجايز.
٢٢ جلب کومک هاى بى قيد وشرط کشورها و مؤسسات بين الملى براى اعمارمجدّد افغانستان .
٢٣ - بسط و توسعه طب وقايوى و معالجوى بمنظور حفظ و بهبود صحت عامه .
٢٤ - منظورى استخدام کار شناسان خارجى .
مادۀ شصت وششم :- نصب وعزل وزرا به پيشنهاد رئيس الوزرا ومنظورى اميرالمؤمنين صورت ميگيرد.
مادۀ شصت وهفتم :-اعضاى حکومت حين اشغال وظيفه نميتوانند درتصدى هاى امارتى اجراى وظيفه نمايند، يا با امارت معاملۀ انتفاعى انجام دهند.
مادۀ شصت وهشتم :- حقوق و وجايب مامورين وکارکنان امارت توسط قانون تنطيم ميگردد.
مادۀ شصت ونهم :- کشف جرايم وگرفتارى متهمين وظيفۀ پوليس بوده تحقيق، تعقيب و اقامۀ دعوىٰ ازطرف ادارۀ مربوطه مطابق به احکام قانون صورت ميگيرد.
فصل ششم : قضاء
مادۀ هفتادم :- قضاء يک رکن مستقل امارت اسلامى افغانستان بوده ومتشکل است از ستره محکمه وساير محاکم .
تشکيل و صلاحيتهاى محاکم توسط قانون تنظيم ميشود.
مادۀ هفتادويکم :- محاکم درقضاوت خود مستقل بوده و مکلف به تامين عدالت و صدور حکم مستند شرعى ميباشد.
مادۀ هفتادودوم :- احکام قطعى محاکم واجب التعميل است به استثناى حکم مرگ ، که تنفيذ آن مشروط به توشيح اميرالمؤمنين ميباشد.
مادۀ هفتادوسوم :- در محاکم امارت اسلامى افغانستان، محاکمه به شکل علنى صورت ميگيرد.
حالا تيکه قضاء بايد درجلسات سرى مورد رسيده گى قرار گيرد توسط قانون معيّن ميشود.
ابلاغ حکم محکمه درهمه حالات علنى ميباشد.
محاکم مکلف اند اسباب حکمى را که صادرميکنددر فيصلۀ خود ذکرنمايد.
مادۀ هفتادوچهارم :- تعيين رئيس قوۀ قضائيه با در نظرداشت اهليت کامل از طرف اميرالمؤمنين صورت ميگيرد.
معاونين و رؤساى ديوان ها با در نظرداشت معيارهاى ديانت، علميت، تقوىٰ و آگاهى کافى به امور قضائى وحقوقى کشور، به مشورۀ رئيس ستره محکمه ازطرف اميرالمؤمنين تعيين ميگردند.
مادۀ هفتادوپنجم :- قضات به پيشنهاد ستره محکمه ومنظورى اميرالمؤمنين تعيين ميگردند.
مادۀ هفتادوششم :- هرگاه قاضى مرتکب جرمى شود، ستره محکمه به حالت قاضى رسيده گى کرده بعد از استماع دفاع او پيشنهاد عزلش را به اميرالمؤمنين تقديم کرده ميتواند.
در صورتيکه پيشنهاد مذکور، از طرف اميرالمؤمنين تائيد گردد قاضى از و ظيفه عزل ميشود.
مادۀ هفتادوهفتم :- هيچ قانون ويامقامى نيمتواند قضيه يا ساحه را از دايرۀ صلاحيت قوۀ قضائيه خارج سازد و بمرجع ديگر ى تفويض کند.
مادۀ هفتادوهشتم :- بودجه ستره محکمه از طرف شوراى عالى ستره محکمه ترتيب و از طريق حکومت به شوراى اسلامى تقديم و منظورى اخذ ميگردد.
مادۀ هفتادونهم :- درمورد مامورين وکارکنان ادارۀ قوۀ قضائيه قوانين مربوط به مامورين وساير کارکنان ادارى امارت، قابل تطبيق است.
مادۀ هشتادم :- صلاحيت قضاء علاوه بر رسيده گى قضاياى مربوط شامل حل وفصل تمام دعاوى است که درآن اشخاص حقيقى يا حکمى بشمول امارت به صفت مدعى و مدعىٰ عليه قرار گرفته و به پيشگاه آن مطابق به احکام قانون اقامه ميشود.
مادۀ هشتادويکم :- تبديلى، ترفيع ، تقاعد، قبول استعفا و محاکمۀ قضات توسط ستره محکمه مطابق احکام قانون صورت ميگيرد.
مادۀ هشتادودوم :- رئيس و اعضاء ستره محکمه درمدت تصدى وظيفه هيچ معاملۀ انتفاعى را با امارت انجام داده نميتواند.
فصل هفتم : اداره
مادۀ هشتادوسوم :- امارت اسلامى افعانستان ازلحاظ اداره به واحدهاى ادارى، ولايات، ولسوالى ها، علاقه دارى ها و حوزه هاى شهرى تقسيم شده است ، که توسط حکومت اداره و تمويل ميگردد.
مادۀ هشتادوچهارم :- تشکيل واحدهاى ادارى ازطرف حکومت پيشنهاد وبعد از تصويب شوراى اسلامى به منظورى اميرالمؤمنين ميرسد.
فصل هشتم : نظام اقتصادى و اُمور مالى
مادۀ هشتادوپنجم :- نظام اقتصادى امارت اسلامى افغانستان برپايه هاى ملکيت شخصى و ملکيت امارتى استوار ميباشد.
امارت رشد اقتصادى کشور را در هردوبخش با برنامه ريزى منظم درقانون رهبرى، تشويق وحمايه ميکند.
مادۀ هشتادوششم :- ( ١ ) امارت به رشد و تقويه بيت المال ورعايت اصول اسلامى درمصرف آن مکلف است.
( ٢ ) جمع آورى و توزيع زکٰوة وعُشر طبق احکام شريعت توسط لايحۀ جداگانه تنظيم ميگردد.
( ٣ ) لغوه و ازميان برداشتن تمام معاملات رِبا وربح بلاعوض وظيفۀ امارت ميباشد.
مادۀ هشتادوهفتم :- امارت کليه منابع کشور رابراى تامين وخود کفائى اقتصادى جهت رفع عقب مانده گى وبلندبردن سويۀ زنده گى مردم در دايره برنامه هاى انکشاف اقتصادى واجتماعى مطابق اُصول شرعى بکار ميبرد.
مادۀ هشتادوهشتم :- درافغانستان امور مربوط به منابع زيرزمينى، معادن، جنگل ها، چراگاه هاى لامالک ، منابع اساسى انرژى ، آثار تاريخى، تاسيسات مخابراتى، بندهاى بزرگ، بنادر، خطوط مواصلات، صنايع بزرگ، دستگاه هاى راديويى، ميدان هاى هوايى وامثال آن ، توسط قانون جداگانه بادرنظرداشت مصالح علياى کشور ورعايت اُصول شرعى تنظيم ميگردد.
اجازه و امتياز تاسيس مطابع عمومى ونشر مطبوعات تنها به اتباع وامارت اسلامى افغانستان طبق احکام قانون داده ميشود.
سرمايه گذارى بخش خصوصى ، جهت استفاده ازجنگل ها، چراگاه ها، منابع انرژى، خريد وفروش وسايل مخابراتى توسط قانون تنظيم ميگردد.
مادۀ هشتادونهم :- درافغانستان فعاليت نمانده گى بانکها
و مؤسسات خارجى درحدود قانون طبق اصول اسلامى تنظيم ميگردد.
مادۀ نودم :- اصلاح طريقه بانکى و تغييرات آن بروفق احکام اقتصادى اسلام وظيفۀ امارت ميباشد.
مادۀ نودويکم :- امارت فعاليت مؤسسات تعاونى، توليدى وتوزيعى را درحدود ضوابط اسلامى ازطريق ادارات مربوط تقويه وتوسعه مي بخشد.
مادۀ نودودوم :- امارت بمنظوراحياء وانکشاف وتوسعۀ زراعت و افزايش انواع توليدات زراعتى و مالدارى، مطابق به احکام قانون کومک هاى مالى وتخنيکى را به دهقانان، زمين داران و مالداران مهيا ساخته درايجاد زراعت مختلط وخصوصى عصرى وآبادى زمين هاى لامزروع، توسعه وانکشاف طريقۀ آبيارى توسط ادارات مسؤول آن مساعدت مينمايد.
مادۀ نودوسوم :- امارت سرمايه گذارى خصوصى داخلى وخارجى را به منظورانکشاف اقتصاد ملى درعرصه هاى صنعت، تجارت، ساختمان، پروازها، حمل ونقل، زراعت وخدمات ، طبق قانون تشويق و حمايه ميکند.
مادۀ نودوچهارم :- چگونگى فروش عقاربه اشخاص
ونماينده گى هاى سياسى توسط قانون تنظيم ميگردد.
مادۀ نودوپنجم :- امارت از تمام انواع ملکيت قانونى اعم از عمومى وخصوصى حمايت ميکند.
هرشخص مالک قانونى محصول کسب وکار مشروع خود ميباشد.
ملکيت قانونى شخص از تعرض مصوون است.
اخذجبرى ملکيت طبق احکام قانون وبموجب حکم محکمۀ باصلاحيت صورت ميگيرد.
استملاک طبق قانون تنها به مقصد تامين منافع عامه دربدل عوض عادلانه وقبلى صورت ميگيرد.
مادۀ نودوششم :- درامارت اسلامى افغانستان بر اساس قانون شرعى وعدالت اجتماعى معيارها، اندازه وانواع ماليه ومحصول تعيين ميگردد.
اتباع امارت اسلامى افغانستان واشخاص خارجى، به حکومت طبق قانون ماليه ومحصول ميپردازند.
مادۀ نودوهفتم :- امارت بمنظورحفاظت ازثروت هاى طبيعى واستفادۀ معقول از منابع آن از طريق ادارات مسؤول تدابير لا زم اتخاذ واز آلوده گى محيط زيست حتى المقدورجلوگيرى بعمل ميآورد.
فصل نهم : سياست خارجى
مادۀ نودوهشتم :- سياست خارجى امارت اسلامى افغانستان در فروغ تعاليم ارجدار اسلام برمبناى ارزش هاى انسانى، تامين مصالح جامعه واستقلال سياسى، تماميت ارضى، ايفاى نقش مؤثر و سازنده درتامين صلح جهانى وهمکارى بين المللى استوار ميباشد.
مادۀ نودونُهم :- امارت اسلامى افغانستان از منشور ملل متحد، سازمان کنفرانس اسلامى، جنبش عدم انسلاک واعلاميه حقوق بشر وساير اصول ومقررات قبول شده، تاجائيکه بااصول اسلامى ومصالح کشورتضاد نداشته باشدحمايت وپشتيبانى مينمايد.
مادۀ صدم :- امارت اسلامى افغانستان براساس رعايت حقوق يکديگرواحترام متقابل درپرتو شريعت اسلام باکليه ملل جهان وبخصوص باکشوريکه از داعيۀ برحق ملت مظلوم افغانستان در دوران جهادپشتيبانى نموده است،خواهان استحکام روابط حسنه، رشد وگسترش آن وپيشرفت مناسبات ميباشد.
مادۀ يکصدويکم :-امارت اسلامى افغانستان براساس حق همجوارى خواهان تعاون وتساندبيشتر درميان کشورهاى همسايه بوده ودرتحکيم اخوت اسلامى وهمبستگى جهان اسلام و وحدت اُمّت مسلمه کوشا ميباشد.
مادۀ يکصدودوم :- امارت اسلامى افغانستان حقوق همه اى
مليت هاى جهان رادر حدود شريعت اسلام محترم شمرده وهرنوع تجاوز برحقوق و سلب آزادى آنانرا محکوم مينمايد.
مادۀ يکصدوسوم :- امارت اسلامى افغانستان بمنظورحفظ وتامين حقوق انسانى براى کليه افراد جامعۀ انسانى از داعيۀ برحق ملت هاى محکوم، درجهت آزادى شان حمايت نموده وخواهان حل و فصل منازعات منطقوى از طريق معقول وصلح آميز در پرتو موازين عدل وانصاف اسلامى بوده، واِعمال هرنوع زور و قوه را محکوم مى نمايد.
مادۀ يکصدوچهارم :- امارت اسلامى افغانستان ازبرنامۀ
خلع سلاح وازبين بردن اسلحۀ کشتار جمعى قدرت هاى نيرومند موجودۀ جهان جانبدارى مينمايد.
مادۀ يکصدوپنجم :- اتباع امارت اسلامى افغانستان درخارج کشور تحت حمايۀ امارت قرارداشته از منافع وحقوق شرعى آنها دفاع ميکند.
فصل دهم : احکام متفرقه
مادۀ يکصدوششم :- هرنوع تعديل، تنقيص، وتزئيد دراين دستور به پيشنهاد اميرالمؤمنين، شوراى وزيران، شوراى عالى ستره محکمه يايک عده اعضاى شوراى اسلامى وتصويب مجلس مشترک شوراى اسلامى، شوراى عالى ستره محکمه وشوراى وزيران صورت گرفته ميتواند.
مادۀ يکصدوهفتم :- با اِنفاذ اين دستور، قانون اساسى رژيم هاى سابق کاملاً ملغىٰ واز اعتبار ساقط ميگردد.
مادۀ يکصدوهشتم :- تفسير اين دستورازاختصاصات شوراى اسلامى ميباشد.
مادۀ يکصدونهم :- احکام قوانينيکه قبل از اِنفاذ اين دستور صادر گرديده به شرطى نافذشمرده ميشود که مناقض احکام دين مبين اسلام وارزش هاى اين دستور نباشد.
مادۀ يکصدودهم -اين دستورکه درظرف ده(١٠) فصل ويکصدوده ( ١١٠) ماده ترتيب گرديده، اِنفاذ آن از تاريخ توشيح اعلام ودر جريدۀ رسمى نشرگردد.
>>> غریب از کردستان :
و آنهایی که از افغانستان نوشته اند بدانند که اگر مسلمانید باید همگی حول کلمه توحید جمع گردید و نباید قومیت و نژاد بین شما تفرقه ایجاد کند. مطمئنآ یک حکومت اسلامی سالم به بهترین نحو جوابگوی تمام نیازهای روای تمامی ملتها خواهد بود بدون اینکه به ملتی از ملتها ظلم روا دارد.
بنده هم تا جایی که این قانون را مطالعه کردم بندی از آن را مخالف شریعت اسلام نیافتم و مهمتر از همه اینکه این قانون توسط جمهور علمای افغانستان تأیید شده است و رد کردن آن و تیا توهین به آن توهین به علمای افغانستان و حتی توهین به شریعت اسلام است.
اگر کسی نظری غیر از این دارد با دلیل شرعی ثابت کند.
از سوی دیگر عملکرد طالبان در گذشته هم ثابت نموده است که آنها شدیدآ خواهان اجرای صحیح و بی کم و کاست شریعت خداوند در زمین هستند و چون این به مزاق کفار و مرتدین خوش نمی آید هزار نوع بهتان و دروغ ناروا و القاب زشت را به طالبان نسبت می دهند درحالی که این القاب شایسته حال همان کفار و مرتدین است.
امیدوارم که هیچ کس از روی تعصب قومی و نژادی مطلب ننویسد و مسلمانان را در هر لباس و با هر زبانی که باشند برادر خود بداند و هرگز غیر منصفانه درباره آنان اظهار نظر نکند.
اللهم انصر المجاهدین المرابطین الصادقین المخلصین فی کل مکان و زمان. آمین.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است